یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بیانیه ی شورای هماهنگی راه سبز امید در مورد اتهامات آمریکا علیه جمهوری اسلامی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱ آبان ۱٣۹۰ -  ۲٣ اکتبر ۲۰۱۱


بسم الله الرحمن الرحیم
ملت آگاه و میهن دوست ایران

ماجرای اتهام دست داشتن برخی مسئولین یا نهادهای جمهوری اسلامی در طرحی که ظاهرا هدف آن ترور سفیر کشور عربستان در آمریکا بوده، می رود تا بار دیگر حلقه‌ی فشارهای خارجی بر کشور ما را تنگ تر سازد. هنوز نسبت به درستی یا نادرستی این اتهام و اعتبار اسناد آن تردیدهای زیادی وجود دارد و سابقه‌ی اتکای دولت آمریکا بر شواهد و مدارک به دور از واقعیت در مورد عراق، شبهه ناک بودن آن را در اذهان عمومی دنیا افزایش داده است. در کنار واقعیت مواجهه‌ی خصم آمیز آمریکا با ایران اما، یک واقعیت تلخ دیگر نیز وجود دارد و آن این که آنچه این روزها بر مردم ما می رود، نتیجه‌ی طبیعی عدم پای بندی حاکمان و دولتمردان کشور ما به حکمرانی دموکراتیک و عقلانیت جمعی است: اقتصاد نامولد، ورشکسته و سخت وابسته به فروش منابع طبیعی؛ نظامی سازی ساحت های مختلف حیات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور که نه تنها دستاوردهای مثبتی در بر نداشته بلکه پیامدهای منفی آن در هر عرصه آشکارتر از همیشه است که یک نمونه‌ی آن فساد و اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی اخیر است؛ و اینک در سایه‌ی مجموعه عملکرد حکومت در شش سال اخیر در عرصه‌ی داخلی و خارجی، حلقه های محاصره و انزوا در عرصه‌ی سیاست خارجی که با شتابی بیش از پیش، امنیت و منافع ملی ایران زمین را به مخاطره انداخته است.

اتخاذ سیاست های غلط در عرصه‌ی سیاست خارجی، در مقایسه با عرصه‌ی سیاست داخلی، پیامدهای ماندگارتری دارد و تصحیح آن، نیازمند زمان بیشتر بوده و هزینه های زیادی بر کشور تحمیل می کند. از همین روست که استفاده از دیدگاه های صاحبنظران و کارشناسان و تصمیم گیری های متکی به عقلانیت جمعی در این عرصه بسیار ضروری است. توسل به ماجراجویی، جزئی نگری و تأمین منافع کوتاه مدت، زمینه را برای آسیب پذیری جایگاه کشور در عرصه‌ی جهانی مهیا می سازد. این همان چیزی است که این روزها شاهد وقوع آن هستیم.

اکنون و پس از بی توجهی به هشدارهای مستمر کارشناسان و دلسوزان کشور، می بینیم که منافع ملی ما چگونه به خطر افتاده: در عرصه‌ی استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای، آنهایی که اتخاذ سیاست های خردمندانه و واقع بینانه دولت های قبلی را مورد انتقاد قرار دادند، وضعیت را به بحرانی ترین شکل ممکن رسانده اند و با سیاست های نامنسجم و خیالپردازانه‌ی خود، آن را از یک فرصت به یک تهدید تبدیل کرده اند. در عرصه‌ی حقوق بشر، با نادیده گرفتن حقوق حقه‌ی مردم در تعیین سرنوشت خویش، اعمال شکنجه، بازداشت های غیرقانونی، کشتار، سرکوب تجمعات مسالمت آمیز، زیر پا گذاشتن حق آزادی بیان، تعطیلی و اعمال سانسور شدید مطبوعات، تعطیلی احزاب و سازمان های منتقد، تنگ کردن عرصه بر هنرمندان و دانشگاهیان و فرهیختگان و علما و مراجع تقلید، و اقشار دیگر، آنچنان کارنامه‌ی سیاهی در زمینه‌ی حقوق بشر و حتی تعهد به اصول قانون اساسی کشور از خود برجای گذاشته اند که کشور را از این حیث نیز در بالاترین حد آسیب پذیری در عمر سی ساله‌ی نظام قرار داده است. در عرصه‌ی سیاست بین الملل، دولتمردان کنونی به جای درک واقعیت های حاکم بر جهان و اتخاذ خط مشی عاقلانه ای که منافع بلندمدت کشور را تأمین کند، به یارگیری های ناپایدار و اتحاد با دولت هایی روی آوردند که بسیاری از آنها حتی در نظر مردم خود نیز دارای مشروعیت و محبوبیت نیستند و نشان داده اند که در بزنگاه های حساس، به راحتی از همراهی با منافع کشور ما کناره می گیرند. دولتمردان کنونی حتی در مورد خاص و مهمی مانند مسئله‌ی فلسطین هم نابخردی و ناکامی های خود را به نمایش گذاشتند و با توسل به جنجال آفرینی ها و ماجراجویی ها، تحقق خواست اکثریت مردم فلسطین برای آینده ای صلح آمیز را دچار مخاطره کرده اند. به راستی دستگیری ناشیانه‌ی اتباع کشورهای دیگر به جرم جاسوسی و آزادسازی آنها پس از ماه ها اسارت، به جز فراهم ساختن زمینه‌ی لازم در ارائه‌ی چهره ای خشن و نامعقول از ایران چه دستاوردی در پی داشته است؟ رجزخوانی های مسئولین نظامی و امنیتی به جز این که نظام را بیش از پیش در معرض اتهام تروریسم قرار می دهد، چه نتیجه ای در بر خواهد داشت؟

سکانداران کنونی نظام به جای درک این واقعیت مسلم که اقتدار واقعی و پایدار نظام به میزان اعتماد مردم به آن بستگی دارد، سعی می کنند با بحران سازی یا استفاده از بحران ها، دست به ایجاد وحدت تصنعی میان ملت و دولت بزنند، در حالی که وحدت واقعی زمانی به دست می آید که خاضعانه به خواست اکثریت مردم خویش گردن نهند و به جای لجاجت در ادامه‌ی راه غلطی که به ویژه پس از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ در پیش گرفته اند، به مردم بازگردند. در مواجهه با این بحران، مدیریت و تدبیر عقلانی و روی آوردن به مردمسالاری و آشتی ملی، یعنی همان چیزی که رهبران جنبش سبز همواره برآن تأکید کرده اند، به انسجام و همبستگی ملی می انجامد و تنها راه نجات کشور است. در مقابل، ناشیانه ترین روش برخورد با این بحران، سوء استفاده از آن برای حل بحران مشروعیت در انتخابات پیش روست. صد البته هر ایرانی، دارای هر عقیده و مرامی که باشد، بر دفاع از تمامیت ارضی و منافع ملی کشورش ایستاده، اما دفاع از ایران را نباید با دفاع از دولتمردانی که سهمی عمده در ایجاد این بحران دارند اشتباه کرد.

سخن همراهان جنبش فراگیر سبز مردم ایران به حاکمان این است که عزت و سربلندی حقیقی را در صداقت عملی نسبت به پایبندی به تحقق خواسته ها و حقوق آحاد ملت باید جست، نه در سرگرم شدن به کارزارهای تبلیغاتی زورگذر. از آنچه این روزها بر سر خودکامگان منطقه می آید درس بگیرید و بدانید که بازگشت به عقلانیت جمعی، تنها راه نجات کشور از وضعیت بحرانی کنونی و رهایی از بن بست هایی است که کام آحاد ملت ایران را تلخ تر و تلخ تر می کند. حفظ امنیت و استقلال کشور بدون تضمین حقوق بنیادین و امنیت شهروندان و التزام عملی به روشهای دموکراتیک امکان پذیر نیست. این شیوه‌ی حکومتداری شماست که بهترین شرایط را برای پذیرش اتهام های مطرح شده در افکار عمومی جهان فراهم می کند. مطمئن باشید زمانی که به اراده‌ی ملت تن دهید و مردم پشت سر شما قرار بگیرند، هیچ قدرتی نمی تواند به بهانه‌ی حفظ منافع خویش، حتی اندیشه‌ی تعرض به این سرزمین را در سر بپروراند.

شورای هماهنگی راه سبز امید


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست