•
الا ای کوتوال قلعه ی های شوم و نفرینی
که در افسون و در نیرنگ همتای شیاطینی
تو را تمساح خواندم، کوسه را از خویش رنجاندم
خداوندم ببخشاید، که هم آنی و هم اینی!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱ آبان ۱٣۹۰ -
۲٣ اکتبر ۲۰۱۱
الا ای کوتوال قلعه ی های شوم و نفرینی
که در افسون و در نیرنگ همتای شیاطینی
تو را تمساح خواندم، کوسه را از خویش رنجاندم
خداوندم ببخشاید، که هم آنی و هم اینی!
پلیدی گندناکی از تبار زشت کفتاران
لجنزاری، لجنباری، لجنخواری، لجنگینی
نشانت ازفضیلت، فضله گون عمامه ای برسر
سرت در زیر آن عمامه، انباری ز سرگینی
خنازیزی، وبایی، حصبه ای، صرعی، سلاطونی
گران زخمی! که جان را می دهد دفع توتسکینی!
دم افیونی ات گندیده تراز لاشه ی کرکس
خناقی، کوفتی، آماسِ مرگی، زحم چرکینی
به چشم مردم آزاده ی ایرانِ ورجاوند
امیر گورکانی، سعد وقاصی، تموچینی
تو، هم در کار سالوس و ریا یکتای دورانی
و هم در خبث ودربد طینتی شایان تحسینی
خدایت دستِ دیگر بشکناد ای روح اهریمن
که این سان - زین گلستان- غنچه های نغزمی چینی!
تهی مغزا، زبونا، شرم بادت زین سبک رویی
که فـٌرِ جاودان این گلستان را نمی بینی!
هزاران زنبق و و مینا و نرگس روید از هرسو
سمومت گر بسوزاند در این گلزار نسرینی
هزاران رستم و گرد آفرید آیند در میدان
اگر از ما فرو افتد سواری شرزه از زینی
تو را چون انگل بی مایه ی اصطبل چوپانان
به جزبیکارگی و مفتخواری نیست آیینی
چو برمنبر، بلایِ لب گشایی یافه بافی را
کلاغی زشت را مانی که نالد روی پرچینی
چه گویم من زبدفرجامی خودکامگی باتو
که بیهوده است در گوش خران تلقین یاسینی
شانزدهم سپتامبر۲۰۱۱
|