ناتو و عملیات بشردوستانه در لیبی
دکتر پریسا ساعد
•
ایوان دویتو مستند ساز ایتالیایی همراه با دهها گزارشگر دیگر در گفتگوهای خود با شبکه های خبری ار جمله شبکه خبری و بین المللی ار-تی با ارائه فیلم های مستند و مشاهدات خود از عملیات ناتو در لیبی پرده از واقعیتهای هولناک و تکان دهنده ای بر میدارد که با لاپوشانی شاهراهای خبری از دید اکثریت مردم جهان پنهان مانده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۷ آبان ۱٣۹۰ -
۲۹ اکتبر ۲۰۱۱
تحریف رویدادهای خبری و وارونه سازی حقایق، تنها میراث شوم سرزمین های استبداد زده نیست که امروز این پدبده منحوس را در گستره جهانی و در کارکرد رسانه های سرسپرده در دمکراسی غرب نیز میتوان مشاهده نمود. اما حقیقت را نمیتوان برای همیشه پنهان کرد و بر واقعیتها نیز نمیتوان برای همیشه خط بطلان کشید. لاپوشانی عمدی منابع خبری غرب نسبت به حملات نظامی و سیستماتیک امریکا و ناتو به شهرهای مختلف لیبی، بمباران مناطق غیرنظامی، از جمله بیماراستانها؛ مدارس، خانه های مسکونی، اماکن عمومی، مناطق کسب وکار و مراکز خبری که در برامد ان هزاران نفر از جمله زنان و کودکان بقتل رسیدند، نماد واقعیتی است غیرقابل انکار و هزارمانند که اینک در مطبوعات غربی و رسانه های پربیننده جهان چون سی ن ن بصورت سنت خبری درامده است. فشار اقدارگرایانه و تهدیدامیز صاحبان قدرت به رسانه ها و ژورنالیست های مستقل که با اخلاق و انصاف حرفه ای به افشای واقعیت ها میپردازند، ظهور عریان سلطه خودشیفتگان سیاسی را در تظاهر ازادیخواهانه، با سامانه ای دگرگون ساز که پیامدش فروپاشی ارزشها و جایگزینی ان باضد ارزشهاست شاخص می سازد . ابزار سازی روزافزون نهادهای اثرگذار بویژه نهادهای خبری و مطبوعاتی رنگی تعیین کننده و جهت دهنده میگیرد و پشت کردن به قوانین بین الملی با استانداردهای چند گانه رهبران سلطه جو به صورت نورم و هنجار در ذهن جمعی جاسازی میشود، قدرتهای بزرگ تمامت خواه با استفاده ابزاری از روانشناسی نفوذی - تبلیغاتی و فطعنامه های توجیه گرانه چون تثبیت قطعنامه ۱۹۷٣ توسظ شورای امنیت، انگیزه مداخله نظامی، تجاوز به مرزها و تغییر نظام و سیستم های سیاسی را پشت اهداف بشردوستانه بهنجار میکنند. به عبارت دیگر شورای امنیت سازمان ملل ابزار هموارساز و مهیاساز سامانه ای میشود که خود شیفتگان قدرت، قانون سالاری و حقوق یشر را با بالاترین شکل اقتدار سیاسی به چالش کشند. شاه راهای ارتباطی نیز اغلب یا در خدمت اربابان قدرت با مستندنگاری های ساختگی و اخبار فرمایشی، در تحقق بخشی به اهداف اقتدارگرایان نقشی سمت و سو دهنده ایفا میکنند، و یا اگر با انصاف و اخلاق حرفه ای پرده از حقایق و واقعیتها بردارند با تهدید و پرداخت هزینه های سنگین از گردونه شاهراهای بزرگ خبری به بیرون پرتاب میشوند. اما مستندنگاری و تاریخ نگاری واقعی توسط همین افراد است که در نهایت، واقعیت بود و نبود را اشکار می سارد و پرده از ابهام و انکار برمیدارد، تا حقیقت تکه پاره شده القایی، انسجامی واقعی یابد. ایوان دویتو مستند ساز ایتالیایی همراه با دهها گزارشگر دیگر در گفتگوهای خود با شبکه های خبری ار جمله شبکه خبری و بین المللی ار-تی با ارائه فیلم های مستند و مشاهدات خود از عملیات ناتو در لیبی پرده از واقعیتهای هولناک و تکان دهنده ای بر میدارد که با لاپوشانی شاهراهای خبری از دید اکثریت مردم جهان پنهان مانده است. در این نوشتار بخش کوتاهی از این مشاهدات را از زبان او ترجمه می کنم.
ایوان دی ویتو: "ناتو تنها بر روی اهداف نظامی تمرکز نداشت، آنها همچنین خانه ها، بیمارستان ها، مدارس، مراکز تلویزیونی، اماکن عمومی، مراکز فروش مواد غذایی، آب و برق را بمباران میکردند". در شهر زیتان مادری که ۲ فرزندش را از دست داده بود با فریاد بما میگفت "که ما به شما ایتالیایی ها چه کردیم که شما فرزندان ما را می کشید!! در شهرهایی مثل طرابلس و زینان تظاهرات گسترده بسیاری از مردم بویژه زنان را علیه ناتو مشاهده کردیم همچنین ما شاهد جنایتهای دلخراش شورشیان بودیم از جمله سربریدن یک سرباز و بیرون کشیدن قلب او و نشان دادن ان به مردم. اما رسانه ها و شاهراهای خبری اکثرا از پخش این وقایع تکان دهنده سر باز زدند". مستندات و مدارک بسیاری از جنایات جنگی ناتو و نقض قوانین بین المللی در دست است. بدین ترتیب اگر هدف ناتو و امریکا حمله به مقر فرماندهی معمر قذافی بوده و در این حمله اماکن عمومی و غیر نظامی و انهایی که موافق رهبری شورای انتقالی و حمله نظامی نیروی متفقین به خاکشان نبوده اند، اما سهمی در جنایات قذافی نداشته اند نیز کشته شوند ملالی نیست، از این منظر میتوان ار مرزهای حقوقی عبور کرد و با این توجیه که قذافی یک دیکتاتور تمامت خواه است، همزاد و همخوان با مستبدین، نفض حقوق بشر را در لباس ازادیخواهی و جعل اخباز واقعی توجیه کرد. و یا اگر محاکمه قانونی معمر قدافی در دادگاه کیفری و بین المللی پرهزینه و زمانبر و افشاگرانه پیش بینی شود. شاید صلاح خسروان در این بوده است که او با سیوعیت و توحشی فرون وسطایی بدست ازادیخواهانی که در درون هر یک از انها یک همزاد قدافی نهفته بقتل برسد. دراین برامد نیز با پخش تصاویر حساب شده و استفاده از روانشناسی نفوذی، از یکسو مردم جهان شاهد فرهنگ خشونت بار این جوامع خواهند بود و از دیگر سو میتوان به این قانون شکنی ها حقانیت بخشید. و این جاست که مرگ دست اوردهای قوانین انسانی و حقوق بشری در جشن خشونتبار خون و جنون پایمال می شود و در این فرایند نامبارک است که، تراژدی هنجارهای نابهنجار، توسط نهادهای نفوذی بازسازی میشود و زسانه های خبری ابزاری میشوند در سامان بخشی به ان. یعنی توحش و بی قانونی با ادبیات بی محتوای حمایت از دمکراسی، اما با هدف سلطه گری و منافع اقتصادی ارایش مییابد تا در ذهن جمعی قانونمند شود. لذا از این منظر است که شیوه های سودجویانه اقتصادی پشت مفاهیم ازادیخواهی و دمکراسی در التقاطی ناموزون با خشونتی عریان درهم می امیرد، تا افراد بیگناهی که عمری را در سیطره حکومت های تمامت خواه سپری کرده اند، با ساده انگاری ابزاری شوند برای تحقق خوراک خود شیفتگان حقیقت در مشت و قدرتهای بزرگ و بازیگر.
پشت کردن به قطعنامه ۱۴۴۱ و بی اعتنایی بوش و کشورهای هم پیمان، به مفرارات بین المللی در حمله به عراق، کشته شدن صدها هزار شهروند بیگناه، شکنجه های ضدبشری زندان ابوقریب، ایجاد اختلال و نفاق و تفرقه میان گروهای عقیدتی و قومی و میلیاردها دلار خسارات اقتصادی و صدها هزینه دیگر ایا ازمغان اور دمکراسی بوده است؟ حضور ماموران اطلاعانی امریکا سی ای ا، یا مداخله نیروهای نظامی امریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، و دیگر کشورهای عضو در پیمان اتلانیک شمالی، توریع اسلحه و ماشین الات نظامی بدست بنیادگران اسلامی و جنگجویان شورای انتقالی به رهبری مصطفی عبدل الجلیل که خود نفش عمده ای بعنوان وزیر دادگستری در حکومت قذافی داشته است، و خود عامل شکنجه و نقض حفوق بشر بوده است، ایا دست اوردی است بسمت دمکراسی؟ شکنجه و قتل زندانیان و یا ناپدید شدن افراد به اتهام طرفداری از قدافی و ربودن انها از محل کار، خانه و یا خیابان و کشتار بی رحمانه اسیران جنگی، توسط جنگجویان شورای انتفالی ایا هموارساز اخلاق و روح ازادی است؟ ایا دادگاههای حقوقی، و محاکمات قانونی منطبق با ضوابط بی المللی و یا دادگاه کیفری بین المللی اینک مفهومی رنگ باخته پیدا نموده است؟ ایا جنایات انتقام جویانه و اسیرکشی با شعار مخالفت با دیکتاتوری خود یک دروغ بزرگ تاریخی و طالبانیزه کردن مناطق مورد نظر نیست؟ ایا همکاری با سازمان های جاسوسی، نهادهای تندروی اسلامی و از همه غم انگیزتر همکاری نیروهای القاعده با ناتو هموارساز دمکراسی است و یا مرگ یک تمامت خواه سرکش و جایگزینی او با تمامت خواهی اطاعت پذیر؟ پخش مکرر تصاویر خونین و توحش امیز شکنجه، و ضرب و شتم خشونباز یک دیکتاتور توسط افرادی که انانرا ازادیخواه مینامیم، ایا نوعی بازگشت به ارزشهای عصر تاریکی نیست؟ اعلان پیروزی علیه دیکتاتوری، با روندی خشونتبار بیرحمانه و سرپیچی از منشور سازمان ملل ایا معناساز چه پیامی برای کودکان و نوجوانانی است که به تماشای این تناقصات در میدان مفاهیم ضدو نقیض و تو در توی حقوق بشر و اخلاق انسانی می نشینند؟ چگونه میتوان انگاره های ذهنی نسلی را که بدنبال مفاهیم ازادی و دمکراسی است، با انگاره های ضدانسانی و قانون ستیز ارایش داد و در انتظار فردایی بهتر بود. بی تردید در دنیایی که زندگی میکنیم شمار بسیاری از جمعیت تقریبا ۷ بیلیونی دنیا تحت سیطره رژیم های استبدادی زندگی را سپری میکنند و از حقوق پایه و حقوق شهروندی محروم اند. در این میان، طبق پژوهش ها و گزارشهای سازمانهای غیردولتی، رهبری و حاکمیت ۴۲ کشور در جهان در لیست قرمز، یعنی حکومت های سرکوبگر و تمامت خواه قرار می گیرند که هریک به نوعی ازادی های فردی را سرکوب و حق و جقوق شهروندی را پایمال میکنند. اما علیرغم این واقعیت تاسف بار، حرکت بسمت دمکراسی با مداخله نظامی قدرت های بزرگ که تنها به منافع خود میندیشند، توهمی بزرگ و بزرگترین خطای تاریخی است. دمکراسی یک میراث مشترک بشری است که با بیداری و اگاهی به حق و حقوق شهروندی، احترام به حقوق برابر، اخلاق و انصاف سیاسی/اجتماعی، مسئولیت پذیری و تعهدات مدنی شهروندان نسبت بیکدیگر، مشارکت در زندگی اجتماعی در جهت باروری منافع مشترک و مهمتر از همه مبارزه مستقل و ملی علیه استبداد تحقق می یابد، و نه با مداخله نظامی دیکتاتورهای بزرگ علیه دیکتاتورهای کوچکتر. نمونه مداخله نظامی، در لیبی و عراق، اگرچه پایان سرنوشت شوم خدایان کوچک جوامع استبدادی را به شکل رفت باری به تصویر می گشد و ضربه ای است مهیب بر اندام خودشیفتگان قدرت و حاکمان مستبد منطقه، اما مرگ یک دیکتاتور بمعنای پایان دیکتاتوری نیست. وقتی مفهوم ازادی و دمکراسی برابر است با قانون شکنی خشونتبار دیکتاتورهای بزرگ علیه دیکتاتورهای کوچکتر. وقتی حذف و قتل عام و برادرکشی در جامعه با توسل به سیاست توظئه و نفاق و بازیگری های سیاسی قدرتهای بزرگ، بدست مردم همان منطقه شکل میگیرد . وقتی زبان ازادیخواهی در میدان سود و زیان اقتصادی معنا میگردد، وقتی قانون و سنبل های حقوق بشری توسط قانون گذاران و اقتدارگریان منافع جو تحریف و به میل و سلیقه انان تعبیر میشود، وفتی جوهر و ذات حقیقت پاره پاره میشود و دروغ های بزرگ پشت پاره ای از حقایق جایگزین میشوند، انگاه جشن مرگ قذافی ها در نمایش خون و جنون را شاید بتوان به جشن مرگ یک دیکتاتور و اغاز سلطه امپراتوری عریان قدرتهای بزرگ بر کشورهای نفت خیز معنا کرد.
|