بازماندگان پرونده ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ در زندان
کیانوش سنجری
•
منوچهر محمدی می گوید بر اثر شکنجه های روحی و روانی مجبور شد درخواست بازجوهایش را بپذیرد و جلوی دوربین تلویزیون بنشیند. بهروز جاوید تهرانی گفته است در مدت حبس در بازداشتگاه ۲۰۹ توسط بازجوهایش مضروب شده است. باطبی نوشته بود یکی از بازپرس ها سر او را در توالت انباشته از گنداب فرو برد و به همین خاطر او تا مدت ها دچار بیماری عفونی شده بود.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۷ تير ۱٣٨۵ -
٨ ژوئيه ۲۰۰۶
ksanjari@gmail.com
۱. منوچهر محمدی. او پیش از بازداشت در اعتراضات دانشجویی تیرماه ۱٣۷٨ دانشجوی رشته اقتصاد نظری دانشگاه تهران بود. در سال ۱٣٨۲ او که برای درمان بیماری هایش از زندان به مرخصی استعلاجی آمده بود، به دانشگاه اش مراجعه کرد تا وضعیت تحصیلی خود را پیگیری کند اما مسئولان دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران به او خبر دادند که اخراج شده است!
منوچهر محمدی که در اطلاعیه های وزارت اطلاعات پس از اعتراضات گسترده و خونین دانشجویی تیرماه سال ۷٨ به عنوان "عامل اصلی آشوبها" معرفی شد، همراه برادر خود اکبر و تعداد زیادی از فعالین و اعضای اتحادیه ملی دانشجویان و فارغ التحصیلان ایران - که خود او رهبری اش را بر عهده داشت- دستگیر و در بازداشتگاه توحید که زیر نظر وزارت اطلاعات اداره می شد محبوس شد.
منوچهر محمدی خود می گوید بر اثر شکنجه های روحی و روانی و تهدید جانش بود که مجبور شد درخواست بازجوهایش را بپذیرد و جلوی دوربین تلویزیون که در بازداشتگاه توحید بر پا شده بود بنشیند. و همگان دیدیم آن چهره هراسیده و شکسته شده و نالان را که منویات حسین بازجوها را ناخواسته به زبان می آورد و از وابستگی خود و یارانش به دشمنان پرده بر می داشت. و اینکه ما پول گرفتیم تا آشوب بر پا کنیم! اما کسی باور نکرد. همانطور که وقتی علی افشاری را دیدیم ، سال ها بعد از آن، که چهره اش را مانند چریک ها آراسته بودند، ما باور نکردیم.
منوچهر محمدی که در سال ۱٣۷۷ به همراه غلامرضا مهاجری نژاد به اروپا و امریکا سفر کرد و در جمع اپوزیسیون جمهوری اسلامی حاضر شد و از لزوم جدایی دین از دولت سخن گفت، در جریان اعتراضات دانشجویی تیرماه سال ۷٨ از سوی وزارت اطلاعات به عنوان "متهم ردیف اول آشوبها" معرفی شد و به همین دلیل در شعبه ٨ دادگاه انقلاب به اعدام محکوم گردید .
اما فشار جامعه جهانی و سازمان های مدافع حقوق بشر باعث شد حکومت جمهوری اسلامی حکم ناعادلانه اعدام را که برای او و چند بازداشت شده ی دیگر از جمله اکبر محمدی، احمد با طبی، مهرداد لهراسبی و عباس دلدار صادر کرده بود لغو کند. لغو این احکام اعدام که به فرمان رهبری نظام مزین شده بود، اعدامیان پرونده کوی دانشگاه تهران را از مرگ رهانید و آنها را به ۱۰ تا ۱۵ سال زندان تعزیری محکوم کرد.
با گذشت زمان و در پی صدور احکام ناعادلانه زندان برای دستگیر شدگان اعتراضات دانشجویی، مبارزه و اعتراض اینبار در درون زندان از سر گرفته شد. دانشجویان بازداشت شده یک به یک فجایع رخ داده در دوران بازداشت خود در بازداشتگاه وزارت اطلاعات را در تماس های تلفنی و یا در ملاقات های ماهانه به گوش خانواده ها و دوستان خود رساندند.
شدت گرفتن افشاگری ها و اعتراضات در زندان باعث شد منوچهر محمدی در سال ۱٣٨۲ از زندان اوین به زندان مرکزی قائمشهر تبعید شود. او در این زندان به مرگ تهدید شد. اما این روند تنها ۴۷ روز به درازا انجامید، چرا که بازرسان حقوق بشر اتحادیه اروپا که برای ملاقات با زندانیان سیاسی و بازدید از زندان ها به ایران سفر کرده بودند خواستار ملاقات با منوچهر محمدی شده بودند. به این ترتیب این دانشجوی معترض بار دیگر به زندان اوین باز گردانده شد، البته کمی دیرتر از زمان بازدید بازرسان حقوق بشر اتحادیه اروپا از زندان اوین!
علاوه بر صدور حکم ۱۵ سال زندان ، منوچهر محمدی در طی دوران حبس خود چندین بار دیگر به دادگاه عمومی و انقلاب احضار شد. این احضارها به دلیل مصاحبه هایش با رسانه های فارسی زبان در مرخصی و یا سر وقت بازنگشتن به زندان بود.
در این رابطه او در سال ۱٣٨۲ تنها به جرم دو روز غیبت از مرخصی، از سوی دادگاه عمومی شمیرانات به تحمل شلاق محکوم گردید. مدتی بعد از آن منوچهر محمدی در بازگشت در مرخصی به بازداشتگاه ٣۲۵ یا همان بند ۵۰۰ سپاه در اوین منتقل شد تا درباره مصاحبه هایی که در مرخصی انجام داده بود بازخواست شود. به این ترتیب او به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب احضار شد و به تعزیر با شلاق و یک سال زندان دیگر محکوم گردید.
او در سال ۱٣٨٣ توانست از درون زندان اوین در رشته حقوق به دانشگاه غیر حضوری پیام نور راه یابد. او همینک در ترم چهارم رشته حقوق مشغول به تحصیل از راه دور است اما مسئولان زندان ماه گذشته از صدور اجازه برای حضور وی در امتحانات پایان ترم خودداری کردند.
پس از گذشت ۶ سال زندان و در پی آزادی موقت و مشروطِ اکبر محمدی (که با در نظر گرفتن عدم توقف حکم صورت گرفته بود)، منوچهر محمدی نیز در سال گذشته به همین ترتیب از زندان اوین خارج شد . این مرخصی استعلاجی ۴ ماه و ۲۰ روز به درازا انجامید . او در تاریخ ۲۰ دی ماه سال گذشته توسط ماموران امنیتی در منزل مسکونی شان در آمل بازداشت و برای بار دیگر به زندان اوین بازگردانده شد.
منوچهر محمدی همینک در بند ٨ زندان اوین بدور از برادر و دوستان دیگرش محبوس است.
۲. اکبر محمدی. او در جریان اعتراضات دانشجویی تیرماه سال ۱٣۷٨ دانشجوی ترم آخر رشته مددکاری اجتماعی در دانشکده علوم بهزیستی و توانبخشی در تهران بود.
اکبر محمدی نیز مانند برادرش منوچهر، در جریان اعتراضات دانشجویی ۱٨ تیرماه توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و به بازداشتگاه توحید منتقل گردید تا مانند دیگر بازداشت شدگان ِ آن روزها زیر دست بازجویان وزارت اطلاعات به گناهان مرتکب نشده اش معترف شود.
اکبر محمدی ۴ ماه در بازداشتگاه توحید محبوس ماند. او در سال های گذشته از هر فرصتی استفاده کرد و در گفته ها و نوشته هایش از وجود شکنجه در بازداشتگاه توحید در تیرماه سال ۱٣۷٨ پرده برداشت. او در این رابطه در کتاب خود که اخیراً در امریکا انتشار یافته است و به خاطرات دوران زندان این دانشجوی معترض و آزادیخواه اختصاص دارد، به برپا بودن بساط شلاق زنی در زیرزمین بازداشتگاه توحید اشاره کرده است. اکبر خود می گوید در سال ۱٣۷٨ در بازداشتگاه توحید او را روی تختی به رنگ خون می خواباندند و دست و پایش را به تخت می بستند و به کف پاهایش کابل می زدند تا حدی که خون از شیار زخم ها بیرون می جهید. آندسته از زندانیان سیاسی که مانند نویسنده ی این نوشتار در زندان اوین با اکبر محمدی هم سلول بوده اند به روشنی پی برده اند که شکنجه های روحی و روانی اعمال شده بر روی این جوان ِ زجر کشیده و مظلوم باعث شده بود وی با اختلالات شدیدی در خواب شبانه مواجه شود، به طوری که نیمه شب ها که او از خواب آشفته اش بیدار می شد ما می دانستیم که او باز کابوس دیده است. صداها، هر جور صدایی که بود، از صدای تلوزیون گرفته تا جر و بحث هم سلولی ها، تا صدای بلند گوها، همه و همه باعث آزردگی اکبر محمدی می شد. او خود گفته است به دلیل شکنجه صوتی در بازداشتگاه توحید که مربوط می شد به صدای گیج کننده و ممتد موتور هواکش بزرگی که درست پشت سلول او ۲۴ ساعت شبانه روز زوزه می کشید، به علاوه ی صدای آزار دهنده ی بلندگویی که از ساعت ۵ صبح تا ۹ شب بی وقفه مرثیه های مذهبی و قرآن پخش می کرد و زندانی ها را به جنون وا می داشت، به این عارضه غیر طبیعی دچار شده است.
اکبر محمدی به دلیل رفتار ناعادلانه و ضد انسانی مسئولان زندان و دستگاه قضایی بارها در زندان اقدام به اعتصاب غذا کرده است.
در آبان ۱٣۷٨ او که مانند برادر و چند زندانی دانشجویی دیگر با حکم اعدام مواجه شده بود در بازداشتگاه ۲۰۹ در اوین دست به اعتصاب غذا زد و توانست ۲٣ روز در برابر فشار گرسنگی مقاومت کند ، به طوری که در بیست و یکمین روز اعتصاب غذا وزن او از ۷۵ کیلو به ٣۵ کیلو کاهش یافته بود.
محاکمه عادلانه با حضور وکیل مدافع در دادگاه علنی، اجازه ملاقات با خانواده ، انتقال به بند عمومی و اجازه استفاده از تلفن خواسته های آن روز اکبر محمدی بود. این اعتصاب غذا در نهایت با پادرمیانی "کمالی" رئیس وقت بازداشتگاه ۲۰۹ و فردی به نام "حاج منصور" که اکبر محمدی او را بازپرس پرونده اش معرفی کرده است پایان گرفت و اکبر محمدی به بند عمومی منتقل شد و توانست با خانواده اش ملاقات کند ، اما از دادگاه علنی خبری نشد.
اکبر محمدی که تاکنون ۵ بار به اعتصاب غذا در زندان اقدام ورزیده است دیگر بار در سال ۱٣٨۲ همزمان با بازداشت خواهرش نسرین و پدرش که برای پیگیری وضعیت دو فرزند زندانی خانواده به تهران آمده بودند، و در اعتراض به این بازداشت خودسرانه، دست به اعتصاب غذا زد و خود نیز به سلول انفرادی – که جریمه ای بود برای زندانی اعتصاب غذا کرده – روانه شد.
اکبر محمدی که در دوران زندان بر اثر فشارهای روحی و روانی و جسمی به بیماری های متعدد و مختلفی دچار شده بود، در سال ۱٣٨٣ ابتدا در بیمارستان طالقانی و سپس در بیمارستان کسری در تهران به تیغ جراحی سپرده شد و در شرایطی که می بایست پس از عمل جراحی دوران نقاهت را در خارج از زندان و روی تخت بیمارستان سپری می کرد، بی درنگ به زندان اوین بازگردانده شد. اما در پی صدور مجوزاز سوی سازمان پزشکی قانونی که بروز بیماریهای مختلف در بدن اکبر محمدی را تایید کرده بود، او در انتهای سال ۱٣٨۴ بصورت موقت از زندان اوین خارج شد و به زادگاه خود آمل بازگشت تا به ادامه درمان بیماری هایش بپردازد. اما این آزادی در صبح روز ۱۹ خرداد ماه سال جاری به پایان رسید. در این روز ماموران امنیتی اکبر محمدی را مانند برادرش منوچهر در خانه شان دستگیر کردند و او را برای بار دیگر به زندان اوین بازگردانند.
اکبر محمدی هم اینک به دور از برادر خود ، اما در کنار سایر دوستانش در بند ٣۵۰ زندان اوین محبوس است.
٣. مهرداد لهراسبی. او پیش از بازداشت در اعتراضات خونین تیرماه ۱٣۷٨ ، در خیابان انقلاب کتاب می فروخت. اعتراض به فقر و عدم وجود عدالت و آزادی در ایران باعث شد مهردا لهراسبی نیز مانند هزاران جوان معترض و آزادیخواه دیگر به صف دانشجویان به پا خواسته بپیوندد و فریاد اعتراض خود را رساتر از هر زمان دیگر سردهد. اما این شهامت او در سردادن فریاد اعتراض به فقر برای او به قیمت اعدام رقم خورد.
مهرداد لهراسبی که پیش از بازداشت عضو هیچ حزب و دسته و گروه و سازمان سیاسی نبود به همراه صد ها جوان دیگر در اعتراضات دانشجویی تیرماه سال ۱٣۷٨ بازداشت شد و وزارت اطلاعات برای او نیز پرونده سازی کرد و به این ترتیب او در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم گردید که البته او نیز مانند دیگر قرار گرفتگان در لیست اعدام ، با فرمان عفو رهبری جان سالم بدر برد و به ۱۵ سال زندان تعزیری محکوم شد.
با وجود اینکه مهرداد از حکم اعدام جان سالم بدر برد اما او در طی دوران زندان با بیماریهای متعددی مواجه شد که عرصه زندگی در زندان را بر او تنگ تر کرد به طوری که پرشکی قانونی او را ناتوان از تحمل شرایط زندان و درخور آزادی از زندان برای درمان بیماری هایش دانست، اما وی تا سال ۱٣٨٣ امکان بیرون جستن از زندان را نیافت. در سال ۱٣٨٣ مهرداد لهراسبی بصورت موقت از زندان آزاد شد و به خانه بازگشت، اما این آزادی تنها ۲ ماه به درازا انجامید. او را تلفنی به زندان اوین احضار کردند. مهرداد که به گمانش می رفت مرخصی اش را تمدید کند دریافت که رییس وقت زندان اوین قصد دارد او را دوباره به زندان بازگرداند. به همین خاطر ـ و به گفته خودش- اعتراض لفظی شدید الحن اش باعث شد او را به تبعیدگاه رجایی شهر در کرج منتقل کنند. او بیش از ۲ سال است که در کنار زندانیان جرایم مواد مخدر و قتل و غارت و جنایت و شرارت روزها را به شب می رسانَد و نیمه شب ها در هراس از هیکل های دشنه به کمر بسته ای که در کاریدورها زدو خورد خونین به پا می کنند، آشفته وار از خواب بر می خیزد و به کنجی می خزد تا در امان بماند .
چنین وضعی برای ( ۴. ) بهروز جاوید تهرانی نیز متصور است، اما او – نیزکه در جریان اعتراضات و خیزش های تیرماه سال ۷٨ بازداشت شد و به ٨ سال زندان محکوم گردید– ۴ سال از مدت حبس اش را در زندان رجایی شهر گذرانده است، با فضای آن زندان بیگانه نیست. بهروز جاوید تهرانی در سال ۱٣٨۲ و تنها پس از فوت مادرش ، با استفاده از قانون عفو مشروط از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد و به خانه ای بازگشت که وجود مادر از درونش رخت بربسته بود.
بهروز پس از آزادی از زندان فعالیت های سیاسی اش را از سرگرفت. او در اکثر تحصن ها و اعتراضات مدنی و مسالمت آمیزی که در دفاع از زندانیان سیاسی برگزار می شد شرکت می کرد. در یکی از همین تحصن ها که در خرداد ماه سال ۱٣٨٣ در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران برگزار شد، بهروز جاوید تهرانی به همراه برگزار کنندگان آن تحصن – که نویسنده این نوشتار نیز در میانشان حضور داشت – بازداشت شد و روانه بازداشتگاه ۲۰۹ گردید. او سال بعد (۱٣٨۴) در منزل مسکونی اش در منطقه ظفر در تهران به دست ماموران وزارت اطلاعات گرفتار آمد و برای بار چهارم روانه بازداشتگاه ۲۰۹ در اوین شد.
بهروز جاوید تهرانی خود گفته است در مدت حبس در بازداشتگاه ۲۰۹ توسط بازجوهایش مضروب شده است. نویسنده این نوشتار که سال ۱٣٨۴ ، صدویازده روز در بازداشتگاه ۲۰۹ محبوس بود به روشنی صدای فریادهای اعتراض بهروز را کمی آنطرف تر از سلول خود می شنید.
او به ۴ سال زندان محکوم شده است. بهروز خود می گوید به ارتباط با سازمان مجاهدین متهمش کرده اند ، اما او این اتهام را سست و بی پایه می داند. او هم اینک در زندانی که سال ها قبل نیز در آن محبوس بوده گرفتار آمده است ؛ رجایی شهر کرج.
۵. عباس دلدار. کمتر از او شنیده ایم. شاید به این خاطر که او خود نخواسته است که خبری چیزی از خودش در رسانه ها مطرح شود. بی سرو صدا دارد روزهای حبس اش را سپری می کند. او نیز مانند مهردا لهراسبی پیش از بازداست عضو هیچ حزب و گروه و دسته و سازمان سیاسی نبوده است.
عباس دلدار مدتی ست که در زندان مشمول قانون ّ رای باز ّ شده است. این قانون به زندانیان اجازه می دهد یک هفته در میان از زندان خارج شوند.
در پایان این نوشتار باید یادآور شوم که احمد باطبی را نیز باید همچنان زندانی پرونده کوی بدانیم. چرا که او با وجود اینکه در انتهای سال ۱٣٨٣ بصورت مشروط از زندان بیرون آمد و این آزادی موقت تاکنون ادامه داشته است اما بیم آن می رود هر لحظه که حکومت اراده کند او را به زندان بازگرداند.
احمد باطبی نیز در اعتراضات دانشجویی تیرماه سال ۱٣۷٨ بازداشت شد و در ابتدا با حکم اعدام مواجه گردید اما حکم اعدام او نیز مانند سایر دوستانش به ۱۵ سال زندان کاهش یافت.
باطبی که پیش از بازداشت دانشجوی سینما بود در فرصت پیش آمده در زندان، مانند منوچهر محمدی، در رشته جامعه شناسی در دانشگاه غیرحضوری پیام نور شرکت کرد و به تحصیل اش ادامه داد. او در سال ۱٣٨۰ در نوشته ای از درون زندان که بخش کوچکی از خاطرات دوران زندانی بودنش در بازداشتگاه توحید را در بر داشت ، به نمونه هایی از شکنجه های اعمال شده در آن بازداشتگاه اشاره کرد. باطبی نوشته بود یکی از بازپرس ها سر او را در توالت انباشته از گنداب فرو برد و به همین خاطر او تا مدت ها دچار بیماری عفونی شده بود.
|