سخنانی دوستانه با کمیتهء مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران - (۲)
حسن حاتمی
•
درست ترین راه شما مبارزان راه آزادی، احترام به نظریهء حدک و همراهی با آن در این ایده است که "کوردها حق دارند از پشتیبانی بین المللی برخوردار گردند". نه مخالفت با آن و همسو با دشمنان همگی مان!؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۰ آبان ۱٣۹۰ -
۱ نوامبر ۲۰۱۱
در این بیش از ٣۰ سالی که از موجودیت جمهوری اسلامی ایران میگذرد، این رژیم با نگاه جهادی علیه مردم کورد و امنیتی تر کردن فضای زندگی عادی مردم کوردستان و علیه مطالبات آنان، مخربترین وضعیت را برای زنان، جوانان، فعالان مدنی و اکثریت مردم از همهء قشر و طبقات بوجود آورده است. به قول محسن سازگارا: در تهران، اصفهان، شیراز و... اگر کسی به جرمی، ۴ تا ۵ سال زندان بیش بدهن، آن فرد در کوردستان اعدام خواهد شد. - بهنقل از گفتار روزانهء سازگارا-.
اینگونه برخورد کردن با مردم کوردستان، پتانسیلی قوی و خصلت پیگیر در مبارزات آزادیخواهانه آنانست که ستون فقرات آن پویندگی را، احزاب و سازمان های باسابقهء کوردستان که یکی از آنان حزب دموکرات کوردستان است، تشکیل می دهند.
چگونه است که برای سلامتی انتخاباتها - مخسوسهن ریاست جمهوری-، از سازمان ملل درخواست اعزام نمایندگان و خبرنگاران و رسانههای مستقل میشود، چون امکان تقلب وجود دارد - کمااینکه شد-، و درست هم هست؛ ولی در مورد پایمال کردن حقوق یک ملیت بیش از ۴۰ میلیونی- از سوی حزبی که بیش از ۶۶ سال سابقهء مبارزاتی، در یکی از بخشهای آن دارد-، مطرح کردن "حق پشتیبانی بین المللی برای کوردها" را ازآن دریغ میدارید!؟ در صورتی که ما امروز در عصر "گلوبالیزیشن" و "مسئولیت حفاظت" بسر میبریم!؟ اینگونه اندیشیدن بهنظر من، زیبندهء کمیتهء مرکزی سازمان مبارزی چون اتحادفدائیان خلق ایران نیست!؟
ازطرفی دیگر در نوشتاری جدید در همین رابطه از آقای محمد اعظمی، در عراق به وضعیت ویژهء کوردها در آن کشور که بر اثر رویدادهای سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰٣ اشاره شده که صحت ایدهء دفتر سیاسی حدک را بیشتر اثبات میکند. او مینویسد:"در کردستان عراق وضعیت ویژه ای رخ داد. جریانات سیاسی با سابقه، حضور قدرتمندی داشتند. به دلیل اینکه [در] کردستان منطقه پرواز ممنوع اعلام شد، این منطقه روی جنگ و یرانی را به خود ندید." – ۲۷ اکتبر ۲۰۱۱، سایت اخبار روز.-
درد واقعی ما این است که ما در ٣ بخش کوردستان(شمال، شرق و غرب)، هم اکنون از سوی حاکمان آنان در معرض ظلم وستم ویژه قرار داریم.- در بخش جنوبی هم مشکلات جدی وجود دارد-، ازهمین روست که جلب حمایت بین المللی برای کوردها ضرورت بیشتری پیدا میکند.
قرار بود از شباهت های رژیم "جماهیری عربی سوسیالیستی مردمی" - بهنقل از ویکی پدیا-، لیبی سابق، با رژیم جمهوری اسلامی ایران، سخن بگویم. نقاط مشترک این دو به قول دکتر حسین باقرزاده، چنین است:
۱- قذافی بعد از کودتا بر علیه "ادریس پادشاه"، مدعی "نظامی جدید و طرحی نو در جهان بود. او نظر خود را در "کتاب سبز"ش تدوین کرده بود و اصرار عجیبی داشت که فلاسفهء جهان را به چالش بکشد. قذافی بر اثر این ایدئولوژی، نظام خاصی را در لیبی پیاده کرده بود، بنام "جماهیریه" که میگفت نظیر هیچ نظامی در دنیا نیست و در عین حال دموکرات ترین آنهاست. او حتا پرچم لیبی را تغییر داد تا با رژیم ایدئولوژیک او هم آهنگ شود."- سایت ایران امروز، آگوست ۲۰۱۱ (۲ شهریور ۱٣۹۰)-
جمهوری اسلامی هم خود را "ام القرای اسلامی" می نامد و اسلام فاندامانتالیستی (بنیادگرایی) را هم در شکل ارعاب و ترور تبلیغ میکند. این رژیم ضد مردمی و سرکوبگر نیز خود را "دموکرات ترین حکومت جهان" میداند. سخنان قبلی هاشمی رفسنجانی – ٣۰ مهر ۱٣۶۰، خطبهء دوم نماز جمعه، سایت پارسینه- و امروز، سردار یحیا رحیم صفوی – مشاور نظامی ولی مطلقهء دوم، همین گفته را تکرار می کند. سایت روز.-
۲- ضدغربی- خصوصهن ضد آمریکایی- بودن. قزافی در میان مردم عرب و آفریقا، دایم بر علیه غرب و در رأس آن آمریکا تبلیغ میکرد و جنجالی ترین فردی بود که در نشستهای گوناگون از "خطر غرب" سخن میگفت.
۹ ماه گذشته از موجودیت شوم جمهوری اسلامی نیز، شماری از دانشجویان در اقدامی عجیب و ناباورانه خیز خطرناکی برداشتند و سفارت آمریکا را اشغال کردند، کارکنان آنان را گروگان گرفتند. آیت الله خمینی - ولی فقیه اول-، آنرا "انقلاب دوم" نامید. – آن گروگان گیری ۴۴۴ روز اتفاق افتاد و...-
احمدی نژاد- برکشیدهء ولی فقیه دوم و سپاه پاسداران-، در نشستهای سازمان ملل، هولوکاست را "دروغ" و فاجعهء ۱۱ ی سپتامبر ۲۰۰۱ را"توطئهء آمریکا و صهونیستها" قلمداد کرد واصرار دارد "اسرائیل را از روی نقشهء جهان حذف" شود. پارادیم آنان غرب ستیزی و تهدیدات مستمر علیه غرب است.
٣- سردمداران لیبی بعد از عمل لاکربی و اثبات آن عمل کریه و تروریست شناخته شدن آنان در سطح بین المللی، چه هزینه و پولهایی صرف کردند تا خود را از تروریست بودن برهانند. اما در عمل طور دیگری رفتار کردند.
جمهوری اسلامی در بدو پیدایش خود، ترور مخالفانش را در دستور عملکرد خود در داخل و خارج قراه داد و به این عمل ضد انسانی با ترفندهای گوناگون دست زد. این رژیم در منطقهء خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین گروههای بنیادگرای اسلامی و تروریستی را بوجود آورده تا عملیاتهای تروریستی و تخریبی انجام داده، از واقعهء انفجار مرکز یهودیان (آمیا) در ۱٨ ژوئیهء ۱۹۹۴ (۲۷ تیر ۱٣۷٣)، بوئنوس آیرس آرژایتن گرفته، تا ترور رفیق بهاءالدین حریری- نخست وزیر سابق لبنان، درفوریهء ۲۰۰۵- ، و دراین روزها کشف و خنثا کردن طرح ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا- اکتبر ۲۰۱۱-، نمونههایی ازرویدادهای هستند که انگشت اتهام بهسوی رژیم اسلامی ایران نشانه گرفته میشود.
پشتیبانی همه جانبه از حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین، انصارالاسلام و انصارالاسنه، جمعیت اسلامی و حیزب کتائب اسلامی در کوردستان جنوبی و شرقی (کوردستان عراق و ایران)، شماری از گروههای اسلامی در افغانستان و پاکستان؛ همکاری با القاعده و طالبان در مواردی، فهرست کوتاهی از عملکرد رژیم اسلامی حاکم بر ایران است. که در تبلیغ همهء آنها، روزانه ترور و قتل و آدم کشی ترویج میشود.
در مورد ترورهای مخالفان رژیم ایران،- غیر از ترور و قتلهای مشکوک که برجستهترین آنها - قتلهای زنجیرهای در داخل ایران-، بود؛ درخارج از ایران نیز حدود ۲٨۰، فقره ترور دست زدند که همهء ترورها جای بسی تأسف اند-، ولی با نگرشی واقعبینانه، معلوم میشود که سهم کوردها و دموکراتها و رهبران طراز اولشان در ترورهای خارج از کشور نیز از همه بیشتر است.
وآنگهی تنها در یک مورد- که مجال بررسی و پیگیری آن میسر شد (جنایت میکونوس)-، تنها مکانی بود که همه باهم بودیم و با پافشاری مستقلانهء قوهء قضائیهی آلمان، بخصوص قاضی فریچوف کوبش - زنده یاد-، دادستان برنو یوست و رونالد جورج - دادستان کل آلمان، ویکی پدیا-، افشاگریهای مبارزان راه آزادی، پرویز دستمالچی و مهدی ابراهیم زاده- حاضران در نشست میکونوس در عین وقوع جنایت (جنایت مقدس)-، شاهدان دیگر و بویژه آقایان بنی صدر- اولین رئیس جمهور ایران- و ابولقاسم مصباحی(شاهد سی)- از مقامات پر اعتبار امنیتی سابق برون مرزی رژیم اسلامی ایران-، دست بهدست هم داده و تروریسم دولتی جمهوری اسلامی را با پیگیری۵ ساله، با هزینهء مالی کلان دولت آلمان (۹ میلیون فرانک) به اثبات رساندند. آن محکومیت سران طراز اول رژیم، هم اکنون درصورت پیگیری میتواند در شورای امنت سازمان ملل، نمونهای قابل قبول جنایت علیه بشریت بهحساب آید.
۴- سرکوب کردن مردم و با استفاده از امکانات فراوان دولت لیبی بعد از بهقدرت رسیدن قذافی و همفکرانش در طول بیش از ۴ دههی موجودیتش و بخصوص در اعتراضات ۷ ماه پیش مردم ناراضی در لیبی، قذافی- بهتاریخ پیویسته- که مردم را "موشهای کثیف" نامید؛ با محتوای ادعای مردمی بودن پیشین آنان، ناهمخوانی داشت.
در ایران نیز، رهبر نظام اسلامی (سید علی خامنهای)، معترضان به تقلب انتخابات (کودتا علیه رأی مردم) در انتخابات ٨٨ را "فتنه" نامید و احمدی نژاد- با تقلب و کودتا "رئیس جمهور" شده-، مردم ناراضی را "خس و خاشاک" خواند. جالب این است که با آنهمه دروغ پردازی و سناریو سازی برای نتیجهء انتخابات (۲۰۰۹) ۱٣٨٨ ریاست جمهوری، از ترس مردم برای شرکت در انتخاباتی دیگر و درخواست نظارت بین المللی، از طرفی و در مقام "تدارکچی" قرار نگرفتن احمدی نژاد- با اینهمه جنجال- از طرفی دیگر، در نظر دارند پست ریاست جمهوری را حذف نمایند!؟
از دگر سو، کاربدستان رژیم اسلامی که بیش از ٣۰ بار محکومیت محافل و مجامع حقوق بشری را در کارنامه نقض حقوق بشری خود دارند- که در این مورد هم با توجه حالت فوق العاده اعلام نشده در کوردستان، بیشترین اعدامها و کشتار روزانهء کولباران مرزی را انجام میدهند-، چگونه باید از کشتار روزانهء مردم کورد جلوگیری کرد؟!
۵- متکی به درآمد نفت. رژیم به تاریخ پیوستهء قذافی که یکی از صادر کنندگان مهم نفت در جهان محسوب میشد، بیشتر امکانات خود را در راه تقویت مبارزه با "دشمنان خیالی" و فلسطین محوری قرار میداد و بیشترین سهم را در اختیار نظامیان قرار داده بود و برای شکوفایی اقتصادی کشور خود و توزیع عادلانهء ثروت اقدامی پایهای و با ثبات با توجه به ستانداردهای نسبی معمول حکومتهای مردمی در جهان انجام نمیداد. چارچوب نظام قبیلهای را هم برای سلطهء هرچه بیشتر نگه داشته بود. آنان وحشت وارعاب، حذف و کشتار را در کارنامهء قطور خود دارند.
در جمهوری اسلامی نیز فلسطین محوری جزو سیاستهای اصلی رژیم در خاورمیانه بوده است . سلاح نفت و گاز در اختیار نظامیان قرار گرفته تا با پروژه های گوناگون نظامی و مهمترین آنها، برنامههای اتمی و کمک "عبدالقدیر خان" ی - که به رژیم لیبی و ایران بطور همزمان-، در پروژه و ساخت بمب اتمی، کمک میکرد-، فاجعه آفرینی میلیونی مردم را در دستور کار خود قرار داده و قصد دارد آژانس بین المللی را دور بزند و با ساخت بمب اتمی، کرهء شمالی گونه، به وجود تحمیلی و ضد مردمی خود ادامه دهد؟! قرادادهای میلیونی و میلیارد دلاری با قرارگاه خاتم الاانبیا یکی از سندهای گویا این وضعیت است.
پس با این خصایص همسان این دو رژیم توتالتیر، موقعیت ایران از جهاتی مهمتر از لیبی نیز هست، که یکی از آن، چند ملیتی بودن ایران است و مطالبات بیش از سه دهه انباشته و مللی سرکوب شدهای که میتوان در صورت وقوع هر رویدادی، لیبیایزه بودن ایران را، بدنبال داشته باشد.
اگر چنین حالت مفروضی بوقوع بپیوندد، ملت کورد به یاری احزاب خود- که ریشهای عمیق در میان مردم دارند و خود را مسئول رهایی مردمشان از چنگال استبداد مذهبی در ایران میدانند-، غیر از تلاش برای جلب پشتیبانی بین المللی برای جلوگیری از کشتار و خونریزی مردم کورد و شاید ملل تحت ستم دیگر در ایران راهی دیگر باقی نماند!؟
چون متأسفانه در هر چهار کشوری که کورد در میانشان تقسیم شده هر کدام به شکلی از ظلم هایی رنج میبرند، که راهی جز استمداد بین المللی برای پشتیبانی از این ملت بزرگ سرکوب شده برای آزادی در دنیای پیچیدهء کنونی میسر نیست. پس به قول نویسند بزرگ محمود دولت آبادی "ما نیز مردمی هستیم".
درست ترین راه شما مبارزان راه آزادی، احترام به نظریهء حدک و همراهی با آن در این ایده است که "کوردها حق دارند از پشتیبانی بین المللی برخوردار گردند". نه مخالفت با آن و همسو با دشمنان همگی مان!؟
حسن حاتمی
۲٨/۱۰/۲۰۱۱
|