•
سالها آمد و رفت؛
صبر ِ هر فصل نَفَس کُش بود؛
واژهها پیری ِ غربت را باور کردند؛
بادها ،
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۱ آبان ۱٣۹۰ -
۲ نوامبر ۲۰۱۱
پیر ِ ما روزی
- به کلامی که فقط سبک و سیاق ِ خود ِ او بود -
به ما میگفت:
-" باش
تا زودا زود
ورق بر گردد
وین سیه شا م ،
پس ِ پشتِ شکیبایی ِ ایّام ،
آری ،
مغلوبِ سحر گردد. "
و بدین آیتِ مولای غزل،
خواجهی شیراز، توسّل میکرد:
" نَفَس با د صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد . "
***
سالها آمد و رفت؛
صبر ِ هر فصل نَفَس کُش بود؛
واژهها پیری ِ غربت را باور کردند؛
با دها ،
نکهتِ خاطرهها را همه پرپر کردند....
پیر ِ ما هم دیری است دگر بار سفر بسته است
و ز دروازهی شب بگذشته است؛
طلعتِ نور ندیده این جا،
به ابد پیوسته است.
این زمان ما امّا ،
چشم ِ بیدار به تقویم زمان خیره و
شب مانده هنوز ؛
ما به امید یکی صبح ِ جوان،
باری -
پیره سر زنده هنوز.
***
آن روان روشن ِ نیک اندیش
گر چه میپنداشت:
" شبِ تار است و ره وادی ِ ایمن در پیش ..."
ما به تنگ آمده ایم امّا،
آه -
" آتش ِ طور کجا
موعدِ دیدار کجاست ؟ "
" طالع ِ دولت بیدار " کجاست ؟
********
تیبوران - ۲۹ می ۲۰۰۷
جهانگیر صداقت فر
|