یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

خواب و بیداری


میرزاآقا عسگری (مانی)


• بیدارشدن در نابهنگامی؛
در ناپدیدی هرچه پیکرینه
         که در گیتی بودهست.
و دیدنِ بازیِ شورانگیز واژهها در پیرامونات. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۱ آبان ۱٣۹۰ -  ۲ نوامبر ۲۰۱۱


 چشم گشودن به ناگهانی

در ناپدیدی اجسام،

در گمشدگیِ هستی.



بناگاه؛ شنیدن جهان

به شکل ملودیهای یک سینفونی که باله برقصند.

نه دستی تا پیکر ناپدید شدهات را بپسائی؛

نه چشمی تا تُهیا را در جستجوی جهانِ گمشده بنگری؛

تنها پردهی نامرئی موسیقی باشد

                که برآن میلغزی.



بیدارشدن در نابهنگامی؛

در ناپدیدی هرچه پیکرینه

         که در گیتی بودهست.

و دیدنِ بازیِ شورانگیز واژهها در پیرامونات.

نه چیزی دیگر که ببینی

نه دیگر چیزی که بشنوی.

چون توپی سبک در دستان واژهها

         در بازی بسکتبالشان در بیوزنی.



این رنگها با من معاشقه میکنند.

این رنگها در این نقاشی

با روانهی حسهای من؛ روان میخوابند.

چون نور روی منظره پهن میشوم.

در ناگهانی مدهوشی؛

نه آهنگی که بشنوی

نه شعری که بخوانی

نه فیلسوفی کهاش بپرسی.

تنها فرازها و فرودهای این نقاشی را؛

             پیچاخم این معشوق را بپیمائی!



چون نورِ تهی شدهی از یک سبو،

این نقاشی را پُر کنی.

با آن بیامیزی.

هماغوشی با این منظره چه شورانگیز است!



آنگاه،

بازگشتن از ناگهانی به آگهانیِ خویش؛

چون سنفونیای که بهشکل جهان جلوه میکند،

چون شعری که پیکر هستی برخود کشیده است

و فیلسوفی که از درون یک منظره بازآمدهست.



شاعر!

به جهانِ خودآفریدهی خوش آمدی.

اکنون این تو

و این هم هستانهی ملایم هستی!

 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست