اعتراض گروه "حامیان مادران عزادار ایران در لوس آنجلس" به گزارش آقای احمد شهید
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۴ آبان ۱٣۹۰ -
۵ نوامبر ۲۰۱۱
آقای شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل، دو هفته پیش، در رابطه با نقض حقوق بشر در ایران، اولین گزارش خود را به صورت علنی ارائه داد. ما "حامیان مادران عزادار ایران در لوس آنجلس" همراه با بسیاری از ایرانیانی که در طول ۳۲ سال گذشته در زیر فشار استبداد این رژیم اسلامی زندگی کرده اند و کسانی که از ترس جان، مجبور به ترک ایران شده اند، با بهت و ناباوری به این گزارش نگاه کردیم. این گزارش سرشار از کاستی ها و زد و بند های سیاسی و به صورت آشکار، حمایت از هواداران رژیم اسلامی، اصلاح طلبان حکومتی و همرزمان موسوی و کروبی است. بخش اعظم این گزارش اختصاص داده شده است به افرادی که خود، در به وجود آوردن این نظام استبدادی دینی مشارکت کرده اند، حقوق بشر را زیر پا گذاشته اند، در سرکوب و جنایت ها شریک بوده اند و امروز هم خواهان حفظ همین نظام استبدادی دینی ضد حقوق بشری هستند. برای روشن شدن این حقیقت به شجره نامه تعدادی ازآنها می پردازیم:
خانم زهرا رهنورد، در میان پست های فراوانی که در طول سالیان گذشته داشته است، از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ومشاور سیاسی رئیس جمهور در دوران آقای خاتمی بوده است. شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از نهادهای حکومتی ایران است که پس از انقلاب با فرمان خمینی تشکیل شد. از اهداف این شورا که در منشور آن ثبت شده است می توان به گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه، تقویت انقلاب فرهنگی، اعتلای فرهنگ عمومی، تزکیه محیطهای علمی و فرهنگی از افکار مادی و نفی مظاهر و آثار غربزدگی نام برد. این شورا از بدو تشکیل، مسئول اخراج صدها استاد و هزاران دانشجوی دگر اندیش از دانشگاه های ایران بوده است. خانم رهنورد نه تنها با اخراج و حتی تحت تعقیب قرار گرفتن و زندانی شدن این دانشجویان و اساتید مشکلی نداشت، بلکه خود در این حذف ها، تصمیم گیرنده و مهره کلیدی بود. زمانی که آقای خاتمی در ۱۶ آذر سال ۱۳۶۳ در سخنرانی خود در تالار چمران دانشکده فنی دانشجویان را تهدید کرده و فریاد سر داده بود "میدهم بیرونتان کنند"، ایشان به عنوان مشاور سیاسی رئیس جمهور به این حرکت ضد حقوق بشری اعتراضی که نکردند هیچ، بلکه به عنوان عضوی از شورای انقلاب فرهنگی به عملی شدن این تهدید کمک هم کردند. وقتی که در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی کوی دانشگاه به خاک و خون کشیده شد، خانم رهنورد کوچکترین سخنی نگفتند. ایشان در مصاحبه خود با "خبرگزاری مهر" در خرداد سال ۸۸ در پاسخ به سئوالی درباره اجباری بودن پوشش اسلامی در جامعه ایران، اظهار داشت "بنده از ابتدا اندیشه های آزادیخواهانه بسیاری داشته ام اما دستورالعمل مربوط به پوشش بانوان در قرآن کریم آمده. " او در بیانیه ای دیگر خواستار آن شد که به جای برخورد سرکوبگرانه و شدید با "بد حجابان" آنها را به جریمه نقدی محکوم کنند.
خانم فاطمه کروبی، در ۳۲ سال گذشته بدون داشتن هیچ نوع تخصص و یا تحصیلات عالیه، در میان القاب و پست های مختلف، رئیس دو بیمارستان، دبیر کل مجمع اسلامی بانوان، عضو شورای انقلاب فرهنگی و عضو هیات منصفه مطبوعات بوده است. هیات منصفه مطبوعات در واقع بازویی است که قوانین سرکوب، سانسور و فشار بر مطبوعات در آن به تصویب رسیده و به مرحله اجرا در می اید. یعنی خانم کروبی خود یکی از افرادی بودند که قوانین مربوط به سانسور در مطبوعات را طرح، تصویب و اجرا می کردند.
آقای میر حسین موسوی وزیر امور خارجه ایران، نخست وزیر، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، رئیس ستاد انقلاب فرهنگی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو شورای بازنگری قانون اساسی، مشاور عالی رئیس جمهور در دوران خاتمی و ... بوده است.
در مهرماه ۱۳۶۰ در حالی که دولت جمهوری اسلامی یکی از گستردهترین سرکوبهای تاریخ معاصر را سازمان داده و اعمال این دولت افکار عمومی بینالمللی را سخت تکان داده بود، میرحسین موسوی به عنوان وزیر امورخارجه با شرکت در سی و ششمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پاسخ به ادعای نقض حقوق بشر در ایران میگوید:
«مردم به مدعیان حقوق بشر که دستهای خود را به خون انسانهای مستضعف فرو کردهاند، به دیده تمسخر مینگرند. هم اکنون در کشورهای مستضعف چهره تازه بشریت در حال تولد است و این چهره بسیار متفاوت از آن سیمایی است که امریکا تصویر میکند. به عنوان نماینده دولت انقلابی جمهوری اسلامی به همه مستضعفان زمین نوید میدهم که یک میلیارد مسلمان زیر سلطه جهان در حال قیام اند و اسلام برکات سازنده خود را دوباره به صحنه آورده است»
در دوران نخست وزیری ایشان بیشترین سرکوبها و فشارها بر احزاب سیاسی و مطبوعات وارد شد. همه احزاب و گروه های سیاسی غیر قانونی اعلام شده و نشریات آنها توقیف شد. در دهه ۶۰ زیر نظر مستقیم ایشان بیشترین جنایت ها و اعدام ها در زندانها صورت گرفت. کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ به دستور خمینی مرید و مراد ایشان و زیر نظر مستقیم دولت ایشان انجام گرفت. در این قتل عام بیش از پنج هزار زندانی سیاسی که از بیدادگاه های این رژیم حکم گرفته و مقدار زیادی از ین احکام را هم در سیاهچال های آنها گذرانده بودند، بیشرمانه به دار آویخته شدند. حزب جمهوری اسلامی و روزنامه آن که ایشان عضو و سردبیر آن بودند، همه احزاب و گروه های سیاسی را هدف حملات خود قرار داده و نیروهای لیبرال، دموکرات و آزادیخواه را تخطئه کرده و از صحنه سیاسی خارج کردند. دولت او ۸ سال آزگار بر طبل جنگ کوبید و صدها هزار ایرانی را در جنگی فرسایشی و بی دلیل به کشتن داد و یا مجروح و معلول کرد.
آقای موسوی به عنوان "رئیس ستاد انقلاب فرهنگی" از طراحان و مجریان "انقلاب فرهنگی" و بستن دانشگاه ها به مدت دو سال و نیم و اخراج صدها استاد و هزاران دانشجو است. او به عنوان عضوی از "شورای بازنگری قانون اساسی" در سال ۱۳۶۸ از عاملین "مطلقه کردن حقوق ولی فقیه" در قانون اساسی ایران است. او بعنوان مشاورعالی رئیس جمهور در دوران اصلاحات، مسبب سرکوب دانشجویان، بستن مطبوعات، کودتای سپاه علیه دولت و به دست گرفتن "فرودگاه امام خمینی" و همه بنادر ایران و غارت و چپاول مملکت است. آقای موسوی در اوج قیام مردم ایران و در حالی که جوانان ما در خیابان ها باتوم می خوردند و سینه هایشان با شلیک گلوله می شکافت، وعده از "بازگشتن به دوران طلایی امام راحل" می داد. همان امامی که در دوران حکومتش بیشترین سرکوبها و جنایت ها بر مردم ایران تحمیل شد.
آقای مهدی کروبی، دو دوره رئیس مجلس شورای اسلامی. سه دوره نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، موسس و رئیس بنیاد شهید. سرپرست سازمان حج و زیارت، عضو شورای بازنگری قانون اساسی، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، و مشاور رهبر بوده است. او نیز به عنوان عضوی از "شورای بازنگری قانون اساسی" در سال ۱۳۶۸ از عاملین "مطلقه کردن حقوق ولی فقیه" در قانون اساسی ایران است. در دوران ریاست او بر مجلس ششم، برای اولین بار در تاریخ مجلس ایران، او حکم حکومتی ولی فقیه را پذیرفت و "طرح اصلاح قانون مطبوعات" را از دستور کار مجلس خارج کرد. در دوران ریاست او در مجلس ششم بسیاری از فعالان سیاسی و روزنامه نگران دستگیر و زندانی شدند. او به عنوان عضوی از شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی به همراه آقای موسوی و دیگران مسبب دستگیری وشکنجه آیت الله شریعتمداری ، و برکناری و حبس خانه گی آیت الله منتظری شد. از دزدی ها و حیف میل های او در سازمان حج و زیارت و بنیاد شهید و رسوایی ها و بی اخلاقی هایی که بر سر همسران شهدای جنگ بی حاصل آورد بگذریم. در طول دوسالی که از جنبش سبز می گذشت، به جای افشای حقایق ورسوا کردن دست جنایتکاران، فقط تهدید کرد که "اگر من را تحت فشار بگذارید ناگفته ها را خواهم گفت!"
آیت الله صانعی، شاگرد و دست پرورده خمینی جنایتکار، در سالهای نخستین انقلاب عضو شورای نگهبان و تا سال ۱۳۶۴ دادستان کل کشور بود. به جرات می توان گفت مثلث «صانعی – خلخالی – لاجوردی» مسئولیت اصلی برخورد قضایی با همه افراد و جریان هایی که در آن سال ها در دایره معارضان سیاسی ، فکری ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی نظام قرار می گرفتند ، بر عهده داشتند. این سه تن مسئول خونریزی های اوایل دهه ۶۰ ، دستگیری ها ، سرکوب ها و اعدام های لجام گسیخته اند. ایشان بعنوان دادستان کل کشور در آن دوران، بیشترین آمار اعدام های افراد زیر ۱۸ سال، کشتن نوجوانان، اعدام زنان باردار، تجاوز به زنان محکوم به اعدام قبل از اعدام آنها و سرکوب بهایی ها و دگر اندیشان را دارند. در دوران او بدترین برخوردها با "زنان بد حجاب" می شد و اطلاعیه ها و مدارک آن هنوز باقی است.
مسئله حقوق بشر، تاکتیکی نیست که گروه ها و یا سازمان های مختلف برای پیشبرد اهداف سیاسی خود از آن استفاده کنند، بلکه حقوق بشر باید نوع حکومت و نوع روابط بین الملل باشد. بنیان گزاران این حکومت استبدادی دینی و عاملین جنایت های رژیم در ۳۰ سال اول آن، به اندازه کافی از مراجع بین المللی، دستگاه های دولتی، رسانه ها، بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فردا، رادیو زمانه، گویا و صدها سایت های اینترنتی که به وسیله دولت های خارجی حمایت می شوند، مورد پشتیبانی قرار می گیرند و اخبار آنها در دنیا منعکس می شود. گزارش آقای شهید باید شامل اطلاعات جوانان بی نام و نشانی میشد که از پایه با این رژیم استبدادی مخالفند و رسانه های حامی اصلاح طلبان حاضر به دادن پوشش به آنها و پخش اخبار آنها نیستند. گزارش ایشان باید نه تنها از سمبل های شهدای جنبش سبز مانند "ندا، سهراب، اشکان، امیر، محسن، و کیانوش" نام می برد، بلکه باید اسامی گمنامان کشته شده مانند "حسین اکبری، سعید عباسی، محمد کامرانی، فاطمه رجب پور، سرور برومند، حسام حنیفه، سالار طهماسبی، ایمان هاشمی، بهمن جنابی، مصطفی غنیان، میثم عبادی، رامین قهرمانی، احمد نعیم آبادی، فهیمه سلحشور، ناصر امیر نژاد، مسعود هاشم زاده، حسین طهماسبی، علیرضا افتخاری، داوود صدری، مریم مهر آذین، میلاد یزدان پناه، حامد بشارتی، بابک سپهر، رضا فتاحی، حسن شاپوری، مراد آقاسی، محسن انتظامی، یوسف صالحی، حسن کاظمینی، مهرداد حیدری، حمید مداح شورچه، امیر کویری، سالار قربانی پارام، حمید حسین بیگ عراقی، پریسا کلی، محسن حدادی، ابوالفضل عبدالهی، واحد اکبری، وحید رضا طباطبایی، فرزاد جشنی، کامبیز شعاعی، ایمان نمازی، محسن ایمانی، فاطمه برانی، کسری شرفی، مینا احترامی، شلیر خضری، کاوه علی پور، مسعود خسروی، نادر ناصری، علی شاهدی، محمد نیکزادی و ده ها دیگررا نیز شامل می شد.
آقای شهید در گزارش خود از ناقضین حقوق بشر نام برده و یاد می کنند، اما از جان باخته گان ما در گزارش ایشان اثری نیست. ۳۳ سال است که رژیم ایران عزیزان ما را بدون هیچ مدرک و دلیل محکمه پسندی، دستگیر کرده، زندانی میکند ، شکنجه می دهد و تحت انواع فشارهای غیر انسانی قرار داده و بعد هم آنها را به دار می کشد، اما ایشان در پاسخ به انتقاداتی که به گزارش ایشان شد، می گویند که وقت کافی برای ارائه گزارش بهتری را نداشته اند و باید شکایات رسیده را برسی می کردند و از صحت آنها مطمئن می شدند. کافی بود که ایشان بایگانی های سازمان ملل را باز می کردند و به گزارشات گزارشگر ویژه قبلی سازمان ملل برای ایران، یعنی آقای گالیندوپل نظر می انداختند. آقای گالیندوپل در گزارش خود به تفصیل در باره خشونت های دهه ۶۰، اعدام ها و شکنجه ها و کشتار ناجوانمردانه زندانیان سیاسی درتابستان سیاه سال ۶۷، که نمونه ای از جنایت علیه بشریت است، اشاره کرده اند. ایشان از "گلزار خاوران" بازدید کرده و از آن به عنوان "گورستان دسته جمعی" نام برده اند. آقای گالیندوپل با جان به در برده گان این جنایت در اوین ملاقات کرده و صحبت ها و مدارک آنها را ثبت کرده اند. گزارش او از گوشه ای از جنایت های دهه ۶۰، دیگر احتیاجی به بررسی و موشکافی نداشت. آقای شهید به راحتی می توانست با استناد به گزارش آقای گالیندوپل، از کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در زندان های ایران نام ببرد.
آقای شهید در جواب به کاستی های گزارش خود به خبرنگار بی بی سی می گوید: "ایران کاندید عضویت در شورای حقوق بشر در سازمان ملل بوده است، پس مثلا با کره شمالی متفاوت است." ایشان فراموش می کنند که مردم ایران، با مردم کره شمالی متفاوت هستند. بیش از ۱۰۰ سال است که مردم ایران برای رسیدن به آزادی، تجدد و دموکراسی در حال مبارزه هستند. شما چگونه منت به سر ما می گذارید و می گویید که رفتار دولت ایران از رفتار دولت کره شمالی بهتر است؟ ۳۳ سال است که مردم ما به این رژیم استبدادی اعتراض کرده اند، دستگیر وشکنجه شده و در پایان به دار آویخته شده اند.
ما "حامیان مادران عزادار ایران در لوس آنجلس" از آقای شهید می خواهیم که بدون در نظر گرفتن مسائل سیاسی و بده بستان های پشت پرده، گزارشی کاملتر و جامع تر در همه زمینه های حقوق بشر منجمله پدیده سانسور در ایران، توقیف روزنامه ها، منع چاپ کتاب، عدم صدر مجوز برای پخش فیلمهای حتی مجوز دار، جمع کردن ماهواره ها و فرستادن پارازیت به روی برنامه های تلویزیونی، نقض آزادی اطلاعات، فیلترینگ سایت های خبری و اطلاعاتی، وضعیت همجنس گراها در ایران، پوشش اجباری، فشار های عوامل جمهوری اسلامی در ترکیه به پناهجویان ایرانی، سیاست های تروریستی رژیم در منطقه و ... اشاره کند. ما می خواهیم که او با شفافیت تمام در زمینه نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران موضع گیری کرده و افشاگری کند. ما خواهان ایجاد دادگاه های عادلانه و محکومیت و مجازات همه عاملین و آمران جنایت های ۳۳ سال گذاشته هستیم. همه سردمداران رژیم اسلامی در ۳۳ سال گذاشته باید پاسخگوی اعمال و جنایت های خود باشند و به مجازات برسند.
حامیان مادران ایران در لوس آنجلس
نوامبر ۲۰۱۱
|