سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

علل وعواقب خشک شدن دریاچه اورمیه


ماشااله رزمی


• فاجعه خشک شدن دریاچه اورمیه اکنون به یک مشکل سه وجهی برای دولت تبدیل شده است. سه سال پیش مساله یک بحران اکولوژیک بود، دولت هیچ اقدامی نکرد و در نتیجه خشم طبیعت مشکل حقوق بشری بوجود آورد و چون حکومت و بخشی از اپوزیسیون آن به مساله حقوق بشر در مناطق غیر فارس نگاه امنیتی دارند مساله را سیاسی کرده و به مشکل اتنیک تبدیل می کنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۴ آبان ۱٣۹۰ -  ۵ نوامبر ۲۰۱۱


مشخصات دریاچه اورمیه
دریاچه اورمیه که مابین آذربایجان شرقی وآذربایجان غربی واقع شده وموقعیت جغرافیائی آن ٣۷ درجه شمالی و۴۵ درجه شرقی است درارتفاع ۱۲۷۵ متری ازسطح دریا های آزاد قراردارد. دریاچه اورمیه در شمالغرب ایران وبفاصله ششصد کیلومترازتهران قرارگرفته ودرتاریخ باستان ازآن بنام دریای چیچست یادشده که ازنام آبادی چیچستر (شبسترفعلی) گرفته شده است ومعروف است که قبرزرتشت پیغمبردرکنار این دریا میباشد . دریاچه درحالت طبیعی خود شش هزارکیلومترمربع مساحت دارد عرض آن ۵۵ وطولش ۱۴۵ کیلومتر است .
طبق تحقیقات زمین شناسی دریاچه اورمیه که دومین دریاچه شوردنیا بعدازبحرالمیت است بیست وهفت هزارسال عمر دارد وآب مورد نیازآن ازدوکوه پربرف سهند وسبلان درآذربایجان ، بارندگی های فصلی وسیلاب های بهاری وچشمه های زیردریائی تامین میشود . شوری دریابیشتر بخاطرعبوریکی ازرودخانه های ارسباران ازکوهها و دره های نمک است که بعدا به رودخانه آجی چای ملحق می شود وازطریق این رودخانه نمک به دریا ریخته می شود . البته با یک تونل انحرافی تغییرمسیر رودخانه که ازدره های نمک رد نشود به آسانی امکانپذیر بوده است .
دریاچه اورمیه دارای ۱۰۲ جزیره است که بزرگترین آنها جزیره شاهی میباشد وبهمین خاطراین دریاچه درداستانهای محلی شاهی دریاسی نام می گیرد دومین جزیره بزرگ جزیره کبودان است که مدفن هلاکوخان نوه چنگیزخان می باشد جزیره شاهی که اکنون جزیره اسلامی می گویند مسکون بوده اما بقیه جزایرمرتع دامداران ومحل تولید مثل پرندگان مهاجر می باشد . دریاچه اورمیه باجزایروتالابهای اطراف آن درسال ۱۹۷۶ میلادی توسط سازمان یونسکو بعنوان مرکزاستثنائی بیوسفرثبت شده وازآن تاریخ پارک ملی حفاظت شده میباشد دراین پارک ملی با دریاچه های آب شیرین دراطراف آن ۲۱۲ نوع پرندگان، ۴۱ نوع خزندگان، ۷ نوع دوزیستان و۲۷ نوع پستانداران وجود دارد که گوزن زرد و آرتمیا اورمیانا ازگونه های نادرآنهاست . انواع گیاهان ازگندم وحشی گرفته تا گیاهان طبی و خوراکی استثنائی دراطراف این دریاچه می روید که اگربصورت علمی ازآنها بهره برداری شود منبع درآمد بسیار بزرگی هستند .

دراین دریاچه نوعی میگوی آب شوربنام آرتمیا اورمیانا زندگی می کند که درنوع خود در دنیابی نظیراست وبهمین خاطر خریداران زیاد ی بویژه درشرق آسیا دارد .آرتمیا اورمیانا دارای یازده جفت پاست وطول آن به دوسانتیمتر می رسد و درتابستان هزارتخم تولید می کند و شصت درصد وزن آرتمیا پروتئین خالص است بهمین جهت متخصصین آنرا « خاویاراورمیه» می نامند . خوراک آرتمیا نوعی پلانگتون مخصوص آب شور است وخودش بغیرازمصرف داروئی و غذائی، خوراک عمده پرندگان مهاجراست . قیمت آرتمیا دربازارهای جهانی درحال حاضر کیلوئی دویست دولاراست و برآورد های دقیق نشان می دهد که اگردرست و بصورت علمی ازآرتمیای دریاچه اورمیه بهره برداری شود سالیانه چهارمیلیار دولار ارز وارد کشور می کند که بیشتراز درآمد کشاورزی وباغداری دراستانهای مجاوردر یاچه می باشد.
آب دریاچه اورمیه دارای املاح سدیم ، پتاسیم، کالسیم، منیزیم و لیلیم وهمچنین املاح بعضی دیگرازفلزات سنگین است بهمین خاطر برای رشد جلبک ها وپلانگتون آب شورمناسب بوده وآرتمیا درآن زندگی می کند. لجن اطراف دریاچه برای معالجه رماتیسم وبیماری های پوستی ازقدیم الایام متداول بوده وزمانی برای استفاده دربیمارستانهای روسیه لجن دریاچه به آن کشور صادر می شد.سنگینی آب دریاچه یک ممیز بیست می باشد یعنی غلظت نمک ۲۰۰ گرم درلیتر بوده وبهمین خاطرانسان برروی آب شناور می ماند وهیچ شنا کننده ای درآن غرق نمی شود . سیزده رودخانه بطورمداوم به این دریاچه آب می ریختند که مهمترین آنها عبارتند جیغاتی چای (زرینه رود )، تاتائوچای (سیمینه رود )، آجی چای (تلخه رود)، نازلی چای وگدارچای .حجم آب دریاچه درحالت طبیعی ٣٣ میلیارد مترمکعب بوده ومقدارتبخیرسه میلیارد مترمکعب درسال بوده است .ارتفاع آب درعمیق ترین نقطه به ۲۵ متر میرسید وارتفاع متوسط آن شش متر بوده است.خط کشتیرانی بین بنادرگلمانخانه، شرفخانه ورحمانلو برقراربود وحمل مسافر، دام محصولات کشاورزی وکالاهای تجاری بین آذربایجان شرقی وغربی ازروزگاران قدیم توسط کشتی انجام میگرفت . روسها در دوره قاجاردرآنجا کشتی بخاری با ملوانان روس بکار انداخته بودند ودرزمان جنگ اول جهانی بعلت نا امنی راهها وجاده ها ارتباطات رسمی ازطریق کشتی بین آذربایجان شرقی وغربی برقرارمی شد . کشاورزی ، باغداری، دامداری و صنعت توریسم دراطراف دریاچه بخاطر اکوسیستم مخصوص دریاچه رونق فراوان داشت و
اقتصاد منطقه تاحدزیادی وابسته به این دریاچه بود .سیب ، انگور ، بادام وانواع سیفی جات وغله درخاک حاصلخیز اطراف دریاچه بصورت انبوه تولید میشد وآذربایجان را به یکی ازقطب های اصلی کشاورزی تبدیل می کرد.

علل خشک شدن دریاچه اورمیه
آبی که قبلا دریاچه را پر میکرد اکنون بمصارف دیگر می رسد یعنی تقریبا نصف آب درکارهای کشاورزی و نصف دیگردرمصارف شهری وصنعتی مورد استفاده قرار می گیرد . بیشترآب دربخش کشاورزی به هدر می رود زیرا بدون مدرنیزاسیون سیستم آبیاری مساحت زیرکشت را درآذربایجان غربی دوبرابر کرده اند ونیز مزارع گندم را به باغ میوه تبدیل کرده اند که چندین برابرگندم مصرف آب داردهمچنین جمعیت بعدازانقلاب دوبرابرافزایش یافته،درکلان شهرها ی آذربایجان جمعیت شهری چندین برابر شده است مثلا دردوره حکومت ملی پیشه وری جمعیت تبریزدویست هزار نفر بود وآب شهر توسط قنات ها تامین می شد ولی اکنون جمعیت دومیلیون نفراست وآب قنات برای این همه جمعیت کفایت نمی کند.
دراین مورد نیز علمی برخورد نشده و درهیچ یک ازشهرها سیستم فاضلاب متمرکز وجودندارد تا آبهای مصرفی بعدا تصفیه شده ودوباره بطرف دریاهدایت شود درمورد صنایع نیزهیچ یک از استانداردهای بین المللی رعایت نمیشود وسیستم فیلترینگ وتصفیه ضایعات انجام نمی گیرد تا دوباره قابل استفاده گردد بلکه عموما درحوضچه ها ریخته می شود تا تبخیر شود که این کارنیز بشدت محیط زیست را آلوده می کند. همه کارهای انجام شده را می توان در یک جمله خلاصه کرد که رشد درتمام عرصه ها ناموزون بوده وتوسعه کشاورزی ، توسعه شهری وتوسعه صنعتی هیچ یک از روی برنامه مطالعه شده انجام نگرفته است . برای افزایش سطح کشت می بایست آبیاری را مکانیزه میکردند وبا بزرگ شدن شهرها لازم بود بجای ریختن فاضلاب درچاه ،کانال زیرزمینی می ساختند .
بیش از چهل سال است که درتبریز پروژه فاضلاب مرکزی از زیرمسیر رودخانه میدان چای تهیه شده ولی تاکنون عملی نشده است .
مسئولین دولتی ادعا می کنند که خشک شدن دریاچه ناشی ازگرم شدن هوای کره زمین وخشکسالی است و رئیس جمهورایران احمدی نژاد بعد از تظاهرات اورمیه و تبریزدرمسافرت به اردبیل ادعا کرد که دریاچه اورمیه هرپانصد سال یکبار خشک می شود .اما تحقیقات علمی کاملا عکس این ادعا ها را نشان می دهند . نمونه برداری هائی که در سال ۱٣۵٨ قبل ازایجاد پل میانگذرازاعماق دریا انجام گرفته وبرای مطالعه موجود هستند وهمچنین آزمایش های زمین شناسی ونمونه برداری ازلایه های زیردریا که درسال ۱٣٨۹ توسط سازمان زمین شناسی کشورانجام گرفته نشان میدهند که این دریاچه درعمر بیست وهفت هزارساله خودهرگزخشگ نشده است به این دلیل ساده که دریاچه اورمیه نه ازروی زمین ونه از زیردریا آب رو ندارد وچون آب یخچال های طبیعی سهند وسبلان بطور مداوم به این دریاچه می ریزد لذا دلیلی به خشک شدن آن وجود نداشته است وهمچنین چون مقدار زیادی نمک درآب دریا وجود دارد درصورت خشک شدن باید نمک ته نشین شده وباقی میماند درصورتی که درهیچ یک ازنمونه برداری هاازلایه های زیردریا لایه نمک مشاهده نمیشود واین نشان می دهد که دریا هرگز خشک نشده است .
آقای رحیمی معاون رئیس جمهور می گوید علت خشک شدن دریا چه چهل درصد تقصیر ما و شصت درصد تقصیرآسمان است ، دعا کنید باران ببارد .اما اسناد نشان می دهند که خشکسالی دلیل خشکیدن دریاچه نیست زیراازهشتاد سال پیش یازده ایستگاه هواشناسی درآبادی های اطراف دریاچه تاسیس شده است ومقدار بارندگی وارتفاع آب دریا بطورمنظم ثبت شده است . مطالعه بولتن های هواشناسی نشان می دهند که پائین رفتن سطح اب دریاچه درخشکسالی های طولانی حدود دومتر بوده است که بلا فاصله با شروع سیکل دهساله بارندگی کمبود آب دریاچه جبران شده و ارتفاع آب به حد اکثررسیده است دریاچه درسال ۱٣۷۶ کاملا پرآب بوده است امابعد ازاین تاریخ علیرغم طبیعی بودن بارندگی ارتفاع آب دریا سیر نزولی مداوم پیدا کرده ودرحال حاضر عمق متوسط دریا ازشش متربه دومترکاهش یافته است. درجستجوی علت این کاهش غیرطبیعی متوجه میشویم که سال ۱٣۷۶ مصادف بابهره برداری ازسدهای بزرگ برای تولیدبرق و استفاده ازحقابه دریاچه درکشاورزی وصنعت بوده است یعنی علت اصلی بحران دریاچه اورمیه ناشی ازایجاد سد های متعدد بدون در نظرگرفتن عواقب بعدی آن بوده است مثلا ۴٣ در صد آب دریا از طریق زرینه رود درمیاندوآب تامین می شد که بعد از بستن سد بررودخانه آب آنرا برای استفاده شهری وصنعتی به تبریز منتقل کرده اند.
طی بیست سال گذشته سی وپنج سد برروی رودخانه هائی که به دریا منتهی میشدند احداث شده است که امروز از همه آنها بهره بردای میشوند درحال حاضردوازده سد دیگرنیزدردست ساختمان می باشندوعلاوه براین ها پروژه چهل سد دیگر نیزدردست مطالعه می باشد. با ایجاد این سد ها نه تنها آب رود خانه ها قطع شده بلکه جلوی دره هائی نیز که سیلاب ازآنها جاری می شد سد بسته اند و ورود آب به دریاچه را به صفر رسانده اند وچون آبی به دریا ریخته نمی شود لذاآنچنانکه درتراکت ها می نویسند :« قطره قطره خشک گردد وانگهی صحرا شود ».
اگر خشکسالی علت خشک شدن دریاچه می بود ، دریاچه وان درترکیه نیز که ۱۴۷ کیلومتر با دریاچه اورمیه فاصله دارد ودرشرایط اقلیمی کاملا مشابه قرارگرفته است می بایست خشک می شد اما دریاچه وان درسال های اخیر نه تنها خشک نشده بلکه به برکت بارندگی های زیاد کاملا شاداب ونیلگون است وکلیه پرندگان مهاجر نیزبعلت خشک شدن دریاچه اورمیه توقفگاه خود راتغییر داده وبه دریاچه وان رفته اند ووجودهزاران فلامینگوی زیبا ورقصنده دراطراف دریاچه وان موجب شده که شهردارشهر وان ابتکار جالبی بخرج دهد وازدوسال پیش دراواخر تابستان که جوجه های پرندگان بزرگ شده اند وآماده مهاجرت هستند جشن « فستیوال فلامینگو» برگزار کند وازاین طریق دهها هزارنفر توریست جلب نماید .
دریاچه گویجه گول (سوان)درارمنستان نیزکه فاصله کمی با دریاچه اورمیه دارد درحالت طبیعی است .این دریاچه که سال ها قبل دردوره اتحاد شوروی دچار بحران شده بود بعدابا تدابیرعلمی بحالت طبیعی برگشت.
خشکسالی دراطراف دریاچه ده سال پیش مشاهده می شد اما سه سال است که بارندگی ازحد متوسط بیشتراست وسال گذشته میزان بارند گی چهارده درصد بیشترازحد متوسط بود .میزان بارندگی سالیانه درشرق دریاچه بین ٣۰۰ – ۴۰۰ میلیمتردراطراف دریاچه بین ۲۰۰ – ٣۰۰ میلیمترودرغرب دریاچه بین ۶۰۰- ٨۰۰ میلیمتراست باین ترتیب دریاچه در منطقه خشک واقع شده وآب آن عمدتا ازطریق رودخانه ها تامین می شود .
عواقب سد سازی برمحیط زیست ازدهه ۱۹۷۰ میلادی برای کارشناسان کاملا روشن شده بود بهمین جهت ازآن تاریخ نه تنها سد سازی درآمریکا متوقف شده بلکه دراثر فعالیت طرفداران محیط زیست تاکنون بیش از پانصدر سد بزرگ وکوچک درآمریکا برچیده شده است واکنون دردنیا سد سازی فقط برروی رودخانه هائی توصیه می شود که طغیانهای موسمی دارندوخسارات زیادجانی ومالی بوجود میآورند یعنی درحال حاضرسد سازی برای مهاررودخانه های طغیانگر است ونه برای تولید الکتریسیته وذخیره آب برای مصارف کشاورزی .
اما نهضت سد سازی درایران بعداز پایان جنگ با عراق ودردوره ریاست جمهوری علی اکبر هاشمی رفسنجانی شروع شد وبنیاد خاتم الانبیا وابسته به سپاه پاسداران با استفاده ازماشین آلاتی که از جبهه ها باقی مانده بود شروع به سد سازی و راه سازی کرد . هاشمی رفسنجانی با تفکرغیرعلمی می گفت که برای خود کفائی کشاورزی هیچ رودخانه ای نباید بدون سد بماند براین اساس بودجه های هنگفتی برای سد سازی اختصاص یافت وصنعت سد سازی رونق گرفت ومنبع درآمد های هنگفتی برای صاحبان رانت های دولتی شد وفروش زمینهای زیرسد ومراتعی که به مزرعه تبدیل شده بودند وهمچنین فروش آب پشت سد ها نیز نصیب کسانی شد که نه به طبیعت و نه به انسانها فکر نمی کنند .
رفسنجانی همچنین میخواست دریاچه باستانی کویرنمک ما بین استانهای کرمان وسیستان وبلوچستان را که صد ها سال پیش خشک شده ومرکزفلات ایران را به کویر تبدیل کرده است احیاء کند وبا نصب پمپ های قوی بالای کوههای بندرعباس آب خلیج فارس رابه کویرنمک منتقل نماید ولی امروز بیست ودوسال بعدازآن رویا ها نه تنها دریاچه دروسط کویرلوط ایجاد نشده بلکه باسیاستها وبرنامه ریزی های غیرعلمی اغلب دریاچه ها نظیردریاچه هامون در سیستان ودریاچه بختگان درفارس ، دریاچه قم ودریاچه ساوه وبسیاری دیگر کاملا خشک شده اند و دریاچه اورمیه نیز که بزرگترین دریاچه غرب آسیا وبیستمین دریاچه بزرگ دنیاست درحال خشکیدن است.
نهضت سد سازی ا گرخودکفائی کشاورزی والکتریکی ایجاد نکرد چنانچه درحال حاضرنه تنها گندم وبرنج بلکه حتی هندوانه نیزازخارج وارد می شود، درعوض منبع درآمد های بادآورده برای رانت خواران گردید با استفاده ازآب پشت سدها مساحت زیرکشت درآذربایجان غربی دوبرابر شد وبعضی ازصنایع پرمصرف نیزنظیر پتروشیمی تبریز وکارخانه املاح صنعتی کاوه سودا درمراغه تاسیس شدند که بعنوان نمونه کارخانه کاوه سودا درمراغه که مواد اولیه صنایع شیشه سازی وکاغذ سازی وهمچنین مواد شوینده تولید میکند روزانه هشت هزارمترمکعب آب شیرین ازسد علویان برروی رود خانه صوفی چای برداشت میکند وبعدازمصرف، شش هزارمترمکعب پساب سمی تولید مینماید که ضمن آلوده کردن محیط زیست ومزارع مراغه وبناب باقی مانده پساب به دریاچه اورمیه ریخته می شود .پتروشیمی تبریز نیزمعادل کاوه سودا مصرف آب دارد.
علت دیگرخشک شدن دریاچه، استفاده بیش اندازه ازآبهای زیرزمینی است که باعث خشکیدن چشمه های زیردریائی شده است ودریا را ازاین منبع نیزمحروم کرده است . چشمه های آب شیرین درجزایر خشک شده اند وموجودات زنده دراین جزایر یاازبین رفته اند ویا توسط شکاربانان با آبی که ازجاهای دورآورده می شود تعدادی از آنها هنوز زنده هستند .
میدانیم که سفره های زیرزمینی آب ازنشت آب رودخانه ها تغذیه می کنند یعنی بطور مداوم آب رودخانه درزمین نفوذ کرده ودربرخورد با لایه های سخت ویا گل رس سفره های زیرزمینی را تشکیل می دهند . اکنون نظر باینکه دهها کیلومتر دورترازدریا برروی رودخانه ها سد بسته ومانع جریان آب بطرف دریاچه شده اند لذ اسفره های زیر زمینی تغذیه نمی شوند وازطرف دیگرآبی دررودخانه ها جریان ندارد تا مزارع و باغات را آبیاری کنند و کشاورزان اجبارا با حفرچاه عمیق آب مورد نیاز زمینهای زراعی خودراازسفره های زیرزمینی برداشت می کنند . درگذشته درعمق کمی آب شیرین وجود داشت ولی اکنون برای رسیدن به آب باید صد یا حتی صد وبیست متر چاه حفر شود و باین ترتیب تمام آبهای زیرزمین مورد استفاده قرارگرفته وباعث خشک شدن تمامی چشمه ها وقنات هاوازجمله چشمه های جوشنده زیردریا شده است ودربعضی موارد جریان آب ازاین چشمه ها برعکس شده وآب شوردریا به چاهها می رود وکشاورزانی که ازاین آبها برای آبیاری استفاده میکنند بادست خود مزارع خود رابه شوره زارتبدیل میکنند.
ازتعداد چاههای اطراف دریاچه آماردقیقی دردست نیست اما آمارهای دولتی نشان می دهد که دربیست سال گذشته ده هزارحلقه چاه مجاز وهشت هزارحلقه چاه غیرمجاز دراطراف دریاچه حفر شده است و اگر چاههای قدیمی را هم درنظر بگیریم تعداد کل چاهها ازبیست هزار حلقه بیستر است ودراطراف دریاچه باغی نیست که چاه آب نداشته باشد . ظاهرا برای حفرچاه عمیق اجازه نامه جهادکشاورزی لازم است ولی نیمی ازچاهها بدون اجازه حفرشده اند و آب سفره های زیر زمینی را پمپاژمی کنند .
هنگام احداث سد ها قراربوده حقابه دریاچه درنظرگرفته شود وآب مورد نیازدریاچه که سالیانه حدود سه میلیارد مترمکعب است ، ۵۵ درصد ازآذربایجان غربی ٣۵ در صدازآذربایجان شرقی و ۱۰ درصد بقیه ازکردستان تامین شود که البته تابحال روی کاغذ مانده وقطره ای آب به دریا نرسیده است.مسئولین محلی هنوز روی درصد آب با هم بحث می کنند ودولت هیچ نظارت جدی روی حقابه دریاچه ندارد .
علیرغم واقعیت های گفته شده بازهم آقای رحیمی معاون رئیس جمهوروامام جمعه ها دربرابر تقاضاهای مردم برای آبرسانی به دریا میگویند که به مصلی بروید ودعای باران بخوانید تا خدا رحم کند وبارش باران دریا راازخشکیدن نجات بدهد اما نمی گویند که درآمد ایجاد سد وپول حاصل ازفروش زمین وآب به جیب چه کسانی می رود . برنامه ریزان دولت ، جهاد کشاورزی ووزارت نیرووهمچنین سازمان حفاظت ازمحیط زیست درایجاد فاجعه مقصرهستند . خشکیدن دریاچه اورمیه یک فاجعه طبیعی نیست بلکه فاجعه ای است که بدست انسانها باسیاستهای غلط برای غارت بیشترودرمواردی با اهداف ضد منافع ملی بوجودآمده است .
چنانکه توضیح داده شد بحران دریاچه دراصل ناشی از احداث سد بدون درنظر گرفتن عواقب آن بوده است و درنتیجه اکوسیستم بهم خورده و نه تنها این سد ها به رونق اقتصادی کمک نکرده بلکه نتیجه عکس داده است . بعضی از این سد ها هیچ فایده اقتصادی ندارند بعضی نیز برای پرورش ماهی قیزیل آلا ایجاد شده اند که از نظر اقتصادی بی معنی است زیرا اگر قیمت احداث سد درنظر گرفته شود قرن ها زمان لازم است تا از راه فروش قزل الا هزینه احداث سد پرداخت شود واگر بعلت توسعه کشاورزی برای عده ای درزیرسدها اشتغال ایجاد شده درعوض خیلی بیشترازآن بعلت خشک شدن دریاچه فرصت های شغلی ازبین رفته ودیگر نه باغداری، نه کشاورزی نه دامداری ، نه جلب توریست ونه کشتیرانی وفعالیت های بندری دردریا وکناره های آن امکان پذیر نیست . نهضت سد سازی فعلی ازنظر تاریخی شبیه نهضت حفر قنات دردوره فتحعلی شاه قاجاراست حاجی میزاآقاسی صدراعظم فتحعلی شاه علاقه زیادی به توپ ریزی برای جنگ با روسها وحفرقنات برای توسعه زراعت داشت اما هیچیک از کارهای او فایده ای ببار نیاورد .

راه میانگذر دریاچه اورمیه
پل میانگذرکه احداث آن یکی ازعلل خشک شدن دریاچه میباشد درسال ۱٣۵٨ شروع شد وسی سال طول کشید تا یک قسمت آن مورد بهره برداری قراربگیرد . پل میانگذربا ضمایم آن درخشکی دوکیلومترطول دارد درواقع تنها پانصد مترآن بصورت پل ساخته شده و بقیه خاکریزی دردریا بوده است کوه را کنده وازدوطرف دردریا ریخته اند این راه میانگذرکه بخشی ازبزرگراه شهید کلانتری است ۵/۹ متر راه اتومبیل رو رفت و برگشت دارد ودروسط آن ۵ مترراه آهن گذاشته شده است و شمع های پل به عمق هشتاد متردرزیردریا کوبیده شده است . احداث این پل فاصله تبریز به اورمیه راکه ازراه خشکی ۲۶۰ کیلومتر میباشد نصف کرده است.
قبل از انقلاب پروژه های متعددی برای ایجاد پل میانگذر وجود داشت وبعضی ازشرکتهای خارجی پیشنهاد داده بودند که پل را بسازند و هزینه آ نرا از راه دریافت حق عبوروسایط نقلیه ازپل اصطحلاک بکنند اما بعد ازانقلاب درزمانی که جنگ درآذربایجان غربی وکردستان وجود داشت بدلایل نظامی سعی کردند فورا با خاکریزی دردریا راه عبور به غرب را کوتاه کنند لیکن کاربا مشکل روبرو شد زیرا این قسمت از دریا که نزدیکترین فاصله ساحل شرقی با ساحل غربی دریاچه است بسیارعمیق و درعین حال زیردریا باتلاقی است و هرچه سنگ وخاک ریخته می شد درلجن های زیردریا ناپدید می شد ناچار کار را متوقف کردند وسال ها بعد با کمک کارشناسان نروژی دوباره از سرگرفتند اما با آنها نیزبدلایل امنیتی مشکل پیدا کردند . دردوره ریاست جمهوری محمد خاتمی ،خانم معصومه ابتکارکه مسئول محیط زیست بود با ادامه کاری آن مخالفت کرد وبالاخره بعد ازسه دهه درسال ۱٣٨۷ قسمت اتومبیل روراه میانگذرافتتاح شدواکنون مورد بهره برداری قرارمیگیرد
پل میانگذر ضمن کورکردن بخشی ازچشمه های زیر دریائی ، قسمت شمالی دریاچه را از قسمت جنوبی آن جدا کرده و مانع کردش طبیعی آب دریا شده است زیرا فاصله پانصد متر که در وسط راه بصورت پل فلزی ساخته شده برای گردش آب دریاچه کافی نبوده است.
براثرساختن این راه قسمت جنوبی دریا که کم عمق بوده بعلت ساکن بودن آب بیشتر گرم شده و بیشتر تبخیر شده است و بیشترین خشکی دریا دراین قسمت ایجاد شده است . این پل خشک شدن دریاچه را تسریع کرده ولی علت اصلی نبوده است زیرا چنانکه قبلا توضیح داده شد علت اصلی خشکیدن دریا ،ایجاد سدهای متعدد بدون درنظرگرفتن عواقب آن بوده است .

وضعیت فعلی دریاچه اورمیه
در پایان شهریورماه سال ۱٣۹۰ شصت درصد مساحت دریاچه خشک شده و به شوره زار تبدیل گردیده است و دریا دربعضی مناطق کم عمق تا پانزده کیلومترعقب رفته است .آقای نقی کریمی مدیر کل آب منطقه ای آذربایجان غربی فاصله آذربایجان غربی به آذربایجان شرقی را با پایه پیاده بر روی دریائی ازنمک درمدت یازده ساعت طی کرده وبه بندررحمانلو رسیده است . صخره غول اسای معروف عثمان یوموروقی( مشت عثمان) که درداخل دریا بوده وهمیشه بعنوان ارتفاع سنج طبیعی تلقی می شد اکنون کاملا ازآب بیرون افتاده وبسان یک چراغ دریائی از دوردریا را نظاره می کند . دوسال است که بعلت غلظت بیش ازحد نمک درآب دریاچه، امواج دریا مرده وآب تکان نمی خورد . غلظت آب درشرایط طبیعی بین ۱٨ تا ۲۱ درصد بود ولی اکنون بیشتر از ۴۴ درصد شده است آرتمیا کاملا ازبین رفته وانبوه پلانگتون ها وجلبک هائی که درآب بسیارشورتولید می شوند رنگ دریا را سرخ کرده ودر مناطقی شبیه رب گوجه فرنگی شده است مردم می کویند دریا خون گریه می کند .
از دو سال پیش دیگر پرندگان مهاجر به دریاچه نمی آیند زیرا دریاچه قتل گاه آنان شده بود وقتی که فلامینگوها برای پیدا کردن غذا منقار خود را درآب فرومی بردند نمک به منقارهایشان می چسبید وبعد از مدتی پرنده قادربه بستن منقاروصید غذانمی شد وازگرسنگی وتشنگی تلف می گردید . لک لک ها و درناها زود تراز همه غیب شدند زیراآنها عمدتا درتالابهای آب شیرین اطراف دریاچه بدنبال غذا می گشتند وچون رودخانه ها خشگ وتالاب ها از بین رفته بود صدای قورباغه نمی آمد ودیگر خوراکی برای درنا ولک لک و چلیپا وجود نداشت . این پرندگان شناگر نیستند بلکه با پاهای بلند خود درآبهای کم عمق حرکت می کنند وصید خود رابا منقارهای بلندازباتلاق ها و حوضچه ها پیدا می کنند.
سال ۱٣٨٨ بدرخواست دولت روسیه آب بعضی ازسد ها را بازکردند تااندک پرنده هائی که ازسیبری آمده بودند بتوانند جوجه های خود را بزرگ کنند وبروندولی سال بعد پرندگان دیگرنیامدند وکسی شبانگاهان صدای قهقهه غازهای وحشی وهلهله اردک های پیشانی سفید رانشنید .
اکنون کلیه اسکله ها درخشکی قرارگرفته اند وکشتی ها به گل نشسته اند . تمام تاسیسات توریستی دراطراف دریاچه بی مصرف مانده وکیلومترها ازآب دور افتاده اند . جزایر به خشکی پیوسته وحیات وحش نابود شده است. بیش ازچهل روستا درقسمت شرقی دریاچه ( گونی ماحالی)که عمق آب کمتر بوده بعلت خشکیدن چشمه ها وشورشدن چاه ها واز بین رفتن باغات ومزارع تخلیه شده ویا فقط سالی چند ماه عده ای پیران و کودکان درتعطیلات به بعضی ازدهات برمی گردند . درختان بادام که درمقابل خشکسالی بسیارمقاوم هستند خشک شده وفقط تک درختهای کهنسال هنوزمقاومت می کنند .
باد گرد نمک را درهوا می پراکند ومشاهده می شود که کنارلبهای کودکان روستائی شوره زده است. درمسیر باد وقتی دهان باز می کنی میتوانی شوری هوارا بچشی . سال گذشته بسیاری ازباغداران مجبور شده بودند برگ درختان را با آب چاه بشویند زیرا باد نمک را روی برگ ها می نشاند ودرخت رااز بین می برد . سیفی کاری دراطراف دریاچه و بویژه درروستاهائی که نزدیک دریا بودند متوقف شده ودراثرپاشیده شدن نمک وبارانهای اسیدی جالیزها ازبین رفته است . هزاران نفر که از راه دادن خدمات به توریست های داخلی وخارجی زندگی می کردند بیکار شده ومجبور شده اند برای پیداکردن کار به دیارغربت مهاجرت بکنند .
عوارض ناشی ازخشک شدن دریاچه اورمیه شبیه عوارض خشک شدن دریاچه آرال درآسیای مرکزی است . در دهه شصت میلادی اتحاد شوروی برای تولید انبوه پنبه درازبکستان آب رودخانه های سیحون وجیحون (آمو دریا و سیری دریا)را که به آرال ختم می شدند به پنبه کاری اختصاص داد که باعث خشکیدن آرال شد بعدا بدلیل پراکنده شدن املاح باقی مانده درته دریاچه آرال دهوا، مردم محل دچار بیماری های تنفسی وگوارشی شدند .شوری آرال خیلی کم وناچیز بود ولی با توجه به نمک موجود دردریاچه اورمیه ابعاد فاجعه انسانی غیرقابل تصور است وفکرآن نیز وحشت آور می باشد . در یاچه اورمیه درگذشته گرد وغبارمنطقه را جذب می کرد وهوارا صاف می نمود اما اکنون خودش به منبع تولید غبار نمک تبدیل شده است و تهدیدی است برای کلیه نباتات وموجودات زنده و تنفس هوای شورسرفه ایجاد می کند.
حدود شش ونیم میلیارد مترمکعب نمک درآب دریاچه اورمیه وجود دارد وباتوجه به لایه ضخیم نمک ته نشین شده درکف دریا درصورت خشکیدن کامل آن بین هشت تا ده میلیارد مترمکعب نمک برجای خواهد ماند که با یک طوفان نمک و یا اصطلاحی که درمحل بکارمی رود با سونامی نمک تمام شمالغرب کشور را به شوره زار تبدیل خواهد کرد . خرابی حاصل ازاین مقدار نمک بیشتر ازخرابی یک بمب اتمی خواهد بود این مقدار نمک می تواند حوزه ای بمساحت خاک کشورآلمان رابه ضخامت یک سانتیمتر با نمک بپوشاند ونه تنها استانهای شمالغرب بلکه بخش هائی از عراق ، ترکیه ، ارمنستان و نخجوان و جمهوری آذربایجان را نیزتخریب نماید مسلم است که این یک فاجعه منطقه ای وجهانی خواهد بود وعواقب سیاسی ناگواری برای مسببین آن بدنبال خواهد داشت .
دریاچه اورمیه متعادل کننده آب وهوای منطقه بودواکنون که دریا خشک میشود درچه حرارت متوسط آب دریاچه دو درجه بالا رفته هرچه آب بیشتر گرم می شود تبخیر آن بیشتر می شود وقتی آفتاب روی نمک می تابد انعکاس سوزان آن تمام درختان وگیاهان اطراف را می سوزاند وبا خشک شدن کامل دریاچه ، تغییر درجه حرات محیط بازهم بیشتر خواهد شد .تابستانهای بسیارگرم وزمستانهای بسیارسرد میتواند اغلب گیاهان ودرختان بومی و انواع گونه های جانوری منطقه رااگرازتوفان نمک نجات یافته باشند کلا نابود کند.

مردم چه می گویند؟
بخاطر دروغ های آشکاری که مسئولین برای آرام کردن مردم بیان می کنند ،اعتماد عمومی کاملا ازدولت ومسئولین ازبین رفته است . طی سه سال گذشته که مردم نگران خشک شدن دریا بوده اند بقدری حرف های متناقض زده شده که امید مردم ازاینکه دولت برای نجات دریاچه کاری انجام بدهد بکلی قطع شده است ودرمقابل نظریاتی که می خواهد بگوید دولت عمدا می خواهد دریاچه اورمیه را خشک بکند تقویت شده است . در زیر به چند نمونه از این نظزیات اشاره می گردد تا فاصله عمیقی که بین مردم ومسئولین ایجاد شده مشخص گردد :
الف – باستناد خبری که یکی از رادیوهای معروف پخش کرده درحال حاضر عده زیادی اعتقاد پیدا کرده اند که درزیر دریا معدن اورانیوم وجود دارد وچون جمهوری اسلامی بخاطر تحریم ها نمی تواند از خارج اورانیوم وارد کند لذا برای ادامه برنامه اتمی خود عمدا دریا را خشک می کند تا از اورانیوم موجود درزیرآب بهره برداری کند .
ب – چون آذربایجان همواره کانون مخالفت با حکومت مرکزی بوده و بلافاصله بعد ازنقلاب هم درجریان جنبش طرفداران آیت اله شریعتمداری با ولایت فقیه مخالف کرد و پس از آن نیز جمهوری اسلامی هرگز نتوانست درآذربایجان پایگاهی برای خود ایجاد کند لذا حکومت نسبت به آذربایجانی ها بد بین است وآنها راخطری برای بقای خود می داند و بدینجهت عمدا دریا را خشک می کنند تا آذربایجانی ها مجبوربه مهاجرت بشوند و کانون مخالفت از بین برود .
ج – حرکت ملی آذربایجان بعد ازجنگ ایران وعراق رشد چشمگیری کرده وبعدازآنکه درقلعه بابک قدرت نمائی کرد ، جمهوری اسلامی از آن ترسید وتلاش کرد با سرکوبی شدید این حرکت را خاموش کند وچون علیرغم بکار گیری تمام امکاناتش موفق نشده حرکت راازبین ببرد وبرعکس موجب رادیکال شدن حرکت گردید واکنون نیروی گریز از مرکز تقویت شده به این خاطردولت عمدا میخواهد دریاچه اورمیه راخشک کند تا مردم منطقه پراکنده شوند واقتصاد منطقه ازبین برود و زمینه اجتماعی حرکت ملی تضعیف گردد .
سه مورد بالا رایج ترین نظریات بین مردم درباره عملکرد دولت دررابطه با دریاچه اورمیه است ، اکثریت مردم نیز می گویند این مشکل را دولت ایجاد کرده وخودش هم باید حل کند واگرکاری نکند در آینده دود آن بچشم همه خواهد رفت . یکی از کشاورزانی که دراطراف اورمیه باغ انگوردارد درجواب این سوال که چرامسئولین کاری نمی کنند میگوید :
« کدام مسئولین ؟ دراینجا مسئولین چند دسته اند ، گروهی در پی آزادی قدس است و گروهی دیگر درسودای مدیریت جهان می باشد و به تنها چبزی که اهمیت نمی دهند خشکیدن دریاچه اورمیه است» .
در جواب اهل محل و مردمی که از خشک شدن دریا ضرروزیان می بینند ، دست اندر کاران حکومتی وعده های طلائی می دهند . مسئول کمیسیون جهاد کشاورزی مجلس که پیگیری مساله بعد از اعتراضات اورمیه و تبریز به این کمیسیون واگذار شده واو نیزاگر فکری بنظرش رسید باید به معاون وزارت کشاورزی گزارش بدهد ، می گوید که ما اگر با جدیت کار کنیم می توانیم درعرض یک سال آب دریای خزر را به دریاچه اورمیه منتقل بکنیم .
مسئول دیگر می گوید مردم نگران نباشند درصورت خشک شدن دریاچه دولت روی نمک باقی مانده قیرخواهد پاشید و نخواهد گذاشت که نمک پراکنده شود و مزارع را ازبین ببرد ولی نمی گوید با کدام وسیله وامکانات مساحت شش هزار کیلومتر مربع را قیر پاشی خواهد کرد وتازه اگر این عمل جنون آمیزانجام بگیرد ازنظراکولوژیکی دریای قیربه یک فاجعه جدید منجر خواهد شد .
یکی از مسئولین نفتی مصاحبه کرده و گفته است که ما باید بگذاریم دریا کاملا خشک بشود وبعدا نمک آنرا جمع آوری بکنیم وآنگاه آب به دریا بیاوریم ودریاچه آب شیرین بجای آب شورایجاد کنیم حتی گفته است که از نمک موجود می شود درصنایع ازجمله درصنعت نفت استفاده کرد .
البته نمک موجود دریاچه دهان خیلی هارا آب انداخته وچپ وراست شنیده می شود که می گویند اروپائی ها درزمستان اتوبان ها را نمک پاشی می کنند تا تصادف نشود می توان نمک دریاچه را به اروپائی ها فروخت و حتی بعضی ها تلاش کرده اند معامله را راه بیاندازند اما بعلت انزوای ایران وتحریم هائی که به جمهوری اسلامی اعمال می شود مانع سرگرفتن معامله شده است .
هم اکنون کارخانه کاوه سودا وچند کارخانه تولید پودرهای شوینده ازنمک دریاچه استفاده می کنند و بهره برداری از پتاسیم دریاچه نیز انجام می گیرد اما اگراین کارها ادامه یابد و ترکیب نمک موجود دردریا عوض شود درصورت احیاء مجدد دریا امکان رشد آرتمیا ازبین خواهد رفت .
یک مهندس سد سازی نیز که اهل اراک است درتلویزیون جمهوری اسلامی گفته است که اگرمن ازرهبرجمهوری اسلامی بخواهم که دستوربدهد آب سد ها را بازبکنند می دانم که حرف مرا زمین نمی اندازد وآب سد هارا بازمی کند اما من اعتقاد دارم که نباید یک قطره آب به این دریا بریزد چون دریا شوراست وآب شور وبلااستفاده میشود بنظرمن جلوی کلیه آبها باید قبل ازرسیدن به دریا گرفته شود
داستان باردار کردن ابر ها برای غلبه بر بحران دریاچه نیزازآن پروژه های عوامانه است که زیاد در باره آن تبلیغ می شود . درست است که امکان ایجاد بارندگی ازطریق بارور کردن ابرها وجود دارد ولی این منطقه همیشه ابری نیست وهرابری هم باران زا نمی باشد این شیوه می تواند کمکی به افزایش نسبی آب باشد ولی چاره کار نیست .تکنولوژی بومی که از آن صحبت می شود عبارت است از پاشیدن برف کاربنیک روی ابرها تا دراثر سرما باردار شوند . این تکنولوژی از جنک دوم جهانی به بعد وجود داشته ولی اقتصادی نبوده است . سال گذشته نیروی هوائی برای ازبین بردن گرد وغبارموجود درهوای تهران ازاین تکنیک استفاده کرد که نتیجه بارش چند قطره باران گل آلود بود .

چه باید کرد؟
واجب ترین وفوری ترین اقدام برای نجات دریاچه بعد ازبازکردن سد ها تشکیل یک کنفرانس بین المللی ازکارشناسان ورزیده است تا با مطالعه دقیق و مشاهده وضعیت دریاچه راه حل عملی برای جلوگیری ازخشک شدن کامل آن وطرح های اجرائی برای احیاء دریاچه ارائه نمایند . خشک شدن دریاچه تنها به آذربایجانی ها ضررنمیزند بلکه پنج کشور دراطراف دریاچه از خشکیدن آن آسیب خواهند دید . ناکارآمدی کمیته بحران وناتوانی دولت درمهار بحران نشان می دهد که بایدازجامعه جهانی و قبل ازهمه ازبخش محیط زیست سازمان ملل متحد کمک گرفته شود .البته طی سال های گذشته ازطرف دانشگاه تبریز ودانشگاه اورمیه جلساتی تشکیل شده وطرح هائی ارائه شده است که شایان تقدیرهستند اما امکانات واطلاعات آنها محدود است و بسیاری ازکارشناسان نیزچون به توصیه هایشان عمل نشده نا امید شده وکنارکشیده اند.
تا بحال طرح های زیادی ازطرف کارشناسان داخلی برای نجات دریاچه پیشنهاد شده که بعضی از طرح ها تا اندازه ای مطالعه شده وقابل اجرا بوده وبقیه یاعملی نبوده ویا ازنظراقتصادی بصرفه نبوده است ویا درصورت عملی کردن عواقب جنبی مضرتولید می کرده اما مشکل اینجاست که طرح های مطالعه شده نیز بعلت عدم اختصاص بودجه یا شروع نشده و یا نیمه کاره رها شده اند .
سه سال پیش درمسافرت های استانی هیئت دولت قرارشد دومیلیارد وهشتصد میلیون تومان برای انتقال آب ارس به دریاچه اورمیه اختصاص داده شود وبا اینکه وزارت نیرو برای اینکاراعلان آمادگی کرده اما بعلت نداشتن بودجه کارشروع نشده است . همان موقع یک کمیته بحران متشکل ازاستانداران و مسئولین کشاورزی ومحیط زیست تشکیل شد که یک کمیته غیرتخصصی است وطی سه سال گذشته سی ودو جلسه داشته و نتوانسته است هیچ کاری انجام بدهد و بهمین جهت مردم می گویند که مسئولین به جلسه درمانی مشغولند .
اخیرا نیز بعد ازاعتراضات عمومی دولت اعلام کرده است که ۹۰۰ میلیارد تومان برای آبرسانی به دریاچه اورمیه اختصاص داده است ولی با توجه به روال کار هاازهمین حالا روشن است که آن مبلغ نیز به سرنوشت بودجه مصوبه سه سال پیش دچارخواهد شد .
درسال۱٣٨٨ که وضعیت بحرانی دریا چه مسئولین منطقه ای را نگران کرده بود به ساده ترین وعملی ترین کار دست زدند وشروع به ساختن تونلی نمودند که آب رودخانه زاب کوچک رابه دریاچه اورمیه انتقال دهند ولی عدم اختصاص بودجه باعث شده تونل نیمه کاره رها شود وهمچنان کارها تعطیل است . رودخانه زاب کوچک ازآذربایجان غربی به عراق می رود وبه رودخانه دجله میپیوندد وآن مقدارازآب این رودخانه راکه طبق قوانین بین المللی سهم ایران است میتوان به دریاچه اورمیه انتقال دادکه این عمل از طرف کارشناسان انتقال آب از حوزه ای به حوزه دیگر نامیده می شود ودردنیا متداول است .
در باره آوردن آب رودخانه ارس نیزامکان وجود دارد وایران حق دارد درهرثانیه پنج مترمکعب ازآب ارس برداشت کند بدون اینکه اکوسیستم خود ارس لطمه بخورد اما این مقدارآب ارس بنا بگفته معاون استانداری آذربایجان شرقی برای مصارف شهری درشهرهای جلفا ، مرند، صوفیان وشبسترکه بشدت نیاز به آب دارند صرف خواهد شد و به دریا نخواهد رسید.البته می شود درفصل های پائیز وزمستان که آب ارس زیاد است وبمصارف کشاورزی نیز نمی رسد مقدار بیشتری از ارس آب برداشت کرد و درفصول زراعت کمتر اما دراین موارد توافق با دولت های ارمنستان وجمهوری آذربایجان برای انتقال آب ارس ضروری است چون ارس یک رودخانه مشترک است باین خاطرمساله ساختن سد واداره مشترک سدها مطرح خواهد شد که با توجه به وجود حالت جنگی بین ارمنستان وآذربایجان بر سر قره باغ ، فعلا امکان پذیر نیست . همین طرح بود که با دوفوریت به مجلس داده شد ومجلس بدون اینکه راههای عملی آنرا بررسی کند لایحه را رد کرد . بحث هائی که درهمین رابطه درمجلس شورای اسلامی انجام گرفته ودرسایت مجلس چاپ شده نشان می دهند که نه موافقان ونه مخالفان طرح اطلاعات لازم برای اظهار نظردرمساله به این مهمی را ندارند وسطح معلومات نمایندگان بسیارنازل ودراغلب موارد اظهارات عوامانه است .
طرح مطالعه شده برای انتقال آب ازدریای خزربه دریاچه اورمیه نیزموجوداست وشبیه طرحی است که سالهاپیش برای انتقال آب ازخلیج عقبه به بحرالمیت تهیه شده بود . بحرالمیت که شورترین دریاچه جهان است توسط رودخانه اردن تغذیه میشود ولی بعدازاشغال بلندی های جولان توسط اسرائیل درجنگ ۱۹۶۷ دولت اسرائیل مسیررودخانه هائی راکه به رودخانه اردن می ریختند تغییر داد وبه داخل اسرائیل منتقل کرد و ازآن تاریخ بحرالمیت دچاربحران شد و برای نجات ان طرح انتقال آب توسط دولت اردن تهیه گردیداما تا به امروز بعلت اختلافاتی که با اسرائیل وجود دارد آن طرح عملی نشده است . بحرالمیت بین اردن و سرزمین فلسطینی ها درکناره غربی قرار گرفته واگراحیاء شود به اقتصاد فلسطینی ها رونق زیادی خواهد داد .
انتقال آب دریای خزردردرازمدت می تواند یک راه چاره اساسی برای احیاء کامل دریاچه اورمیه باشد اما اجرای این طرح غول آسا به پول ووقت بسیارزیاد نیاز دارد ودرشرایط فعلی که جمهوری اسلامی در دنیامنزوی شده وسرمایه های خارجی دراین پروه نقش ندارند و تکنولوژی بومی موجود نیز قادربه انجام آن نیست (هرچند که شعار های توخالی زیاد داه می شود )عملی نمی باشد.
پمپاژ آب خزر به دامنه غربی سهند وانداختن آن به مسیر آجی چای که به دریاچه اورمیه میریزد درحرف وروی کاغذ ساده بنظر می رسد ولی بدون سرمایه گذاریهای کلان خارجی واستفاده ازتکنولوژی پیشرفته خارجی غیرممکن خواهد بود چون تنها آوردن آب مطرح نیست ومساله نمک زدائی ازآب خزروایجاد چندین سد بزرگ برای تصفیه آب و تولید الکتریسیته جهت مصرف درخودخط انتقال آب وغیره مطرح است واگرهمین امروزشروع شود شاید ده سال بعدنتیجه بدهددرحالیکه دریاچه اورمیه دوسال دیگر کاملا خشک خواهد شد ومنطقه را تخریب خواهد کرد .
در حال حاضر راههای عملی و کم هزینه بقرار زیر می باشند :

۱ – بازکردن سد ها
راه چاره فوری برای نجات دریاچه حتی قبل از تشکیل کنفرانس بین المللی بازکردن سد ها وانتقال آبهای موجود پشت سد ها به دریاچه است تا کاملا خشک نشود واقدامات دیگر بدنبال آن شروع گردد در اینجا مساله متضررشدن کشاورزانی که ازاین آبهااستفاده میکنند بمیان می آید که دولت می تواند با پرداخت کمک این ضررو زیان راجبران کند تابعدابا تغییرسیستم آبیاری به حداقل آب جهت بهره برداری از زمینهای کشاورزی نیازباشد . این کارها دراروپا کاملا رایج است مثلا اتحادیه اروپا تصمیم می گیرد برای تثبیت قیمتها تولید ذرت را محدود کند بودجه ای برای آن درنظرگرفته می گیرد.این بودجه بین کشاورزان یک کشوزویا یک منطقه توزیع می شود وبه کشاورزان می گویند شما امسال ذرت نکارید وخودتان نیزاستراحت کنید تا تصمیم بعدی به اطلاع شما برسد .
مقدارزیادی آب درآذربایجان غربی به کشت چغندراختصاص دارد که بمعنی هدردادن آب است زیرا کارخانه های قنداین استان سالی سه ماه کارمیکنند وکاملاغیراقتصادی هستند وباید با صنایع وکارخانجات دیگر جایگزین شوند . چغندرمحصولی است که هشت برابربیشترازغلات به آب احتیاج داردواصولا تولید چغندردرکشورهائی بصرفه است که رودخانه های عظیم وآب مجانی فراوان دارند نه درکشورهای خاورمیانه که بعلت قرارگرفتن روی کمربند خشک کره زمین درطول تاریخ کمبود آب داشته اندوحتی حکومتهادراین منطقه ازطریق کنترل آب حاکمیت خودرا اعمال کرده اند .کارشناسان میگویند هدردادن بیش ازپانصد لیترآب شیرین برای تولیدمثلا پنجاه گرم شکرباهرچیزی جور دربیاید مسلما با معیارهای اقتصادی جوردرنمی آید .

۲ – تغییر سیستم آبیاری
با اینکه چهار پنجم کره زمین را آب فرا گرفته است ولی تنها یک درصد این آبها شیرین و قابل استفاده درمصارف شهری و کشاورزی است بدینجهت با افزایش جمعیت کره زمین ارزش آب نیز بیشتر می شود وحتی پیش بینی می شودکه بعضی ازجنگهای آینده درباره آب خواهد بود .این وضعیت استفاده درست ازآبهای موجود را الزامی می کند . سیستم آبیاری درایران بسیار کهنه و بشدت غیراقتصادی است . کشاورزان درست مانند دورانهائی که تکنولوژیهای جدید رایج نشده بود ، زمین را بصورت غرقابی آبیاری می کنند یعنی آبرا درزمین رها می سازند تا کرت یا مزرعه درآب غرق شود .دراین شیوه حداکثر بیست درصد آب به درخت یا محصول کاشته شده می رسد وهشتاد درصد آن تبخیر می شود ویا بمقدار کمی در زمین فرو می رود که آنهم بعدا خشک شده از بین می رود . درحال حاضر تنها درکشورهای عقب مانده ازاین شیوه استفاده می شود و درکشورهای پیشرفته و برای تولید انبوه ازشیوه های دیگر از جمله آبیاری قطره ای برای باغداری وازآبیاری بارانی برای مزارع استفاده می شود . شیوه های مدرن آبیاری بین ده الی بیست درصد آبی را که برای آبیاری غرقابی لازم است مصرف می کند وتولید محصول را نیز بصورت چشمگیری افزایش می دهد .
اگر دولت بخواهد دریاچه اورمیه را احیاء کند باید سیستم آبیاری را تغییردهد و با دادن کمک فنی و وام به کشاورزان دروحله اول کلیه باغات اطراف دریاچه وحتی سراسر کشور را با سیستم قطره ( آبیاری زیر زمینی)مجهز کند . این شیوه هم اشتغال ایجاد می کند وهم کار طاقت فرسای آبیاری غرقابی را منتفی می سازد وبا ایجاد سیستم خود کارتمام درختان بمقداری که آب لازم دارند سیراب می شود .
آبیاری بارانی ( آبیارزی تحت فشار)برای مزارع نیز ضروری است . این نوع آبیاری تولید محصول را افزایش می دهد و شیوه ای است که سال هاست درایران شناخته شده است اما برنامه ریزی برای عمومی کردن آن انجام نگرفته و غلب کشاورزان بشیوه آباء واجدادی خود مزارع خود را آبیاری می کنند و بیشتر دعواهای روستائی نیز بر سر آب یا ساعت آبیاری است چون سخت است که نیمه شب برای ابیاری مزرع بروند .
با متداول شدن آبیاری قطره ای و بارانی ، هشتاد درصد آب صرفه جوئی می شود وحقابه دریاچه اورمیه با شیوه های منسوخ هدرنمی رود .

٣ – تغییر نوع کشت در منطقه
آذربایجان غربی با باغهای انگورش معروف بوده وهمه ساله جشن انگورچینی دروستا ها برگزار می شد . تاک انگور خیلی کم به آب احتیاج دارد بعدازانقلاب بعلت ممنوع شدن تولید شراب باغ انگوراز رونق افتاد وبسیاری ازباغهای انگور به باغ میوجات دیگر تبدیل شد که مصرف آب زیاد دارند .
همچنین باتاسیس کارخانجات چغندر قند قسمت بزرگی اززمینهای حاصلخیزبه کشت چغندر قند اختصاص یافت که واقعابیشترین آب رامصرف می کند وکمترین بازدهی اقتصادی را دارد . در منطقه دریاچه اورمیه می توان به کشت محصولاتی روی آورد که مصرف آب کمتری دارند نظیرآنچه که درقدیم بوده مانند بادام وغلات وبعضی از حبوبات .
دیده می شود که پارکهای زیادی ساخته شد وبسیاری ازنقاط شهرها چمن کاری شد که این چمن ها نیز صبح وعصر آبیاری میشوند درکشورهای کم آب ازاین ریخت وپاش ها نمیکنند اگر چمن میکارند نوعی ازچمن را انتخاب میکنند که به حد اقل آب احتیاج دارد ودروسط خیابانها درخچه هائی می کارند که بعد ازریشه گرفتن به آبیاری احتیاج ندارند درایران به هیچکدام ازاین مسائل توجه نشده وعلیرغم وجود استادان فن درمحل کارها بدون مطالعه و بدون دوراندیشی پیش رفته وبه هدر رفتن سرمایه ملی وتخریب محیط زیست منجر شده است . بخش زیادی ازآبها درشهرهاباین طریق حیف ومیل می شود که با دقت کمی می توان ازاین ضررهااجتناب کرد .

۴ – ایجاد سیستم فاضلاب مرکزی
در تمام کلان شهرهای دنیا حتی درخیلی ازروستا های کشورهای پیشرفته اگویا سیستم فاضلاب مرکزی وجود دارد و تمام ساختمان ها همچنان که برای آب مصرفی لوله کشی شده برای فاضلاب نیز لوله گذاری شده است وآب حمام ودستشوئی بعد ازاستفاده ازاین لوله ها به فاضلاب مرکزی می رود و این فاضلاب درخارج شهردرتاسیسات مجهز تصفیه شده و دوباره به چرخه طبیعی هدایت می شود . متاسفانه در شهرهای ایران فاضلاب مرکزی وجود ندارد وحتی شهرک هائی که تازه سازهستند این نوع فاضلاب را ایجاد نکرده اند شاید بخاطر اینکه تصفیه فاضلاب هزینه دارد ویا آنچنانکه بعضی مذهبیون افراطی می گویند منع شرعی دارد . اما دیریازود باید این سیستم درایران نیز متداول شود وبخش بزرگی ازآبهای مصرفی باردیگربه چرخه طبیعی برگردد وگرنه با افزایش جمعیت و توسعه بیشترشهرها مساله آب باز هم مشکل سازخواهد شد وبعد ازمدتی آب کافی برای مصارف شهری نیزوجود نخواهد داشت . دردهه ۱٣۴۰ قرار بود درزیر رودخانه میدان چای که ازداخل شهرتبریزعبورمیکند کانال فاضلاب مرکزی ساخته شود ، چهل وچند سال ازآن تاریخ گذشته وازفاضلاب مرکزی خبری نیست .

۵ – احیاء چشمه ها وقنات ها
افزایش بیش ازاندازه چاههای عمیق دراطراف دریاچه باعث ازبین رفتن سفره های آب زیرزمینی وخشکیدن چشمه ها وقنات ها گردید . این سیستم آبیاری که خود اعجاز معماری بشردراین منطقه بوده بجای اینکه مدرنیزه وتوسعه داده شود مورد بی توجهی قرارگرفت وبویژه دراطراف دریاچه اورمیه کاملا تخریب شد حال که بسیاری ازچاه ها خشک و یا شور شده است ضروری است که دولت نظارت بیشتری روی حفرچاه داشته باشد وهمچنین چاههای غیرضروررا مسدود نماید وتا آنجا که امکان دارد آب روستا های کوچک را با احیاء چشمه ها وقنات ها تامین کند .

نتیجه گیری
فاجعه خشک شدن دریاچه اورمیه اکنون به یک مشکل سه وجهی برای دولت تبدیل شده است . سه سال پیش مساله یک بحران اکولوژیک بود که باسیاستهای غلط وعدم مدیریت صحیح ایجاد شده بود اما دولت برای حل این بحران اکولوژیک هیچ اقدامی نکرد ودر نتیجه خشم طبیعت زندگی میلیونها انسان را به خطرانداخت ومشکل حقوق بشری بوجود آورد وچون حکومت وبخشی ازاوپوزیسیون آن به مساله حقوق بشر درمناطق غیر فارس نگاه امنیتی دارند خود بخود مساله را سیاسی کرده وبه مشکل اتنیک تبدیل می کنند. در اعتراضات عمومی تبریز واورمیه هرسه جنبه مشکل درشعارهای تظاهر کنندگان منعکس بود بدینجهت پیشنهاد هرگونه راه حل باید با درنظر گرفتن هر سه وجه قضیه باشد ، تقلیل آن صرفا به یک مساله اکولوژیک و یا اغراق در جنبه اتنیک آن به حل مشکل کمک نمی کند واگراین فاجعه درتمام ابعادش مورد توجه قرار نگیرد عواقب ناگواری بدنبال خواهد داشت .

ماشااله رزمی اکتبر۲۰۱۱ - پاریس


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست