یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

حقوق زنان در عصر مشروطه


حمید قهوه چیان


• اگر ادعا کنیم بزرگترین انقلاب فکری کشور ما انقلاب مشروطه بوده ادعای گزافی نکرده ایم. بدون شک در تمام زمینه های فکری و مادی دچار تحول شدیم. حوزه های قدیمی چون سنت و فرهنگ ایرانیان که سال های طولانی گرد و غبار تثبیت و کهنگی بر روی آن نشسته بود به لرزه در آمد و نسیم تازه ی مشروطه بر آنها روح نشاط آوری دمید. یکی از این حوزه های فرهنگی منزلت و مقام طایفه ی نسوان بود که در سایه ی تلاش های بی دریغ فعالین حقوق زن، بخصوص خود زنان و با تلاشی جانفرسا به ثمر نشست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱٨ تير ۱٣٨۵ -  ۹ ژوئيه ۲۰۰۶


حقوق زنان در عصر مشروطه
اگر ادعا کنیم بزرگترین انقلاب فکری کشور ما انقلاب مشروطه بوده ادعای گزافی نکرده ایم. بدون شک در تمام زمینه های فکری و مادی دچار تحول شدیم. حوزه های قدیمی چون سنت و فرهنگ ایرانیان که سال های طولانی گرد و غبار تثبیت و کهنگی بر روی آن نشسته بود به لرزه در آمد   و نسیم تازه ی مشروطه بر آنها روح نشاط آوری دمید. یکی از این حوزه های فرهنگی منزلت و مقام طایفه ی نسوان بود که در سایه ی تلاش های بی دریغ فعالین حقوق زن، بخصوص خود زنان و با تلاشی جانفرسا به ثمر نشست
حمید قهوه چیان
 
مقدمه
اگر ادعا کنیم بزرگترین انقلاب فکری کشور ما انقلاب مشروطه بوده ادعای گزافی نکرده ایم. بدون شک در تمام زمینه های فکری و مادی دچار تحول شدیم. حوزه های قدیمی چون سنت و فرهنگ ایرانیان که سال های طولانی گرد و غبار تثبیت و کهنگی بر روی آن نشسته بود به لرزه در آمد   و نسیم تازه ی مشروطه بر آنها روح نشاط آوری دمید. یکی از این حوزه های فرهنگی منزلت و مقام طایفه ی نسوان بود که در سایه ی تلاش های بی دریغ فعالین حقوق زن، بخصوص خود زنان و با تلاشی جانفرسا به ثمر نشست .
زنی که دیروز اجازه ی مطالعه ، زندگی آزاد و مرفه و در کلام کلی حق انسان بودن را نداشت و در کلمه ای به نام زایش خلاصه شده بود ، اجازه ی انسان بودن پیدا کرد .
نگاه به زن   از عصر مشروطه تغییر کرد .این تغییرِ دید در نظر بزرگانِ جامعه و همچنین سنت گرایان سیر نوسانی را طی نمود و چنین بود که در روحانی سنت طلبی چون ملا کاظم یزدی زن خود را ترغیب به ایجاد مدرسه ای برای نسوان می کرد و در مقابل او سنت طلبی هچون شیخ فضل الله نوری هیچ گونه انعطافی نسبت به این قضیه نشان نمی داد .نوسان همچنان ادامه داشت . مدرس در مجلس دوم زنان را فاقد هرگونه حق انتخاب کردن و انتخاب نمودن دانست و کل زنان را تهی از این توانایی دانست و مردان را قیم بلاعزل آنها اعلام نمود اما در انقلاب ۵۷ رهبران مذهبی نسبت به این قضیه انعطاف نشان داده و زن را حائز مقام انسانی شمردند. آیت الله طالقانی نیز تأکید می کرد زنان باید در تمام مقام ها و مسئو لیت ها همپای مردان در اداره ی جامعه سهیم باشند اما سنت طلبان همواره در هر فضایی مخصوصاً در جامعه ی سنت گرای ایرانی مجال برای سنت طلبی خود می طلبند و این چنین بود که آیت الله جنتی ، رئیس شورای نگهبان در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری ۱٣٨۴ ، کاندیداتوری را برای زنان ناممکن دانست و در این جا بود که پس رفت تا ماده ی ۷ نظامنامه ی انتخابات مشروطه (۱) احساس می شد .
این نوسان شدید فکری و حقوقی مخصوصاً در کشورهایی مثل ایران که پایه ی حقوقی آنها استوار نبوده و تفسیر فردی و جناحی ، تفسیر غالب آن بوده همواره وجود خواهد داشت .
اما واقعاً چه نیازی است به تحقیق در این باره که نقش زنان در مشروطیت چه بود یا اینکه حقوق زنان چگونه درمشروطه تدوین شد .
برای پاسخ به این سوال باید به ایران امروز نگاه کرد .قطعاً عقاید آیت الله جنتی را کسی می تواند ریشه یابی کند که با اندیشه های سنت طلبانی چون شیخ فضل الله و مدرس آشنایی داشته باشد.تاریخ آزمایشگاهی است که نظریه های اجتماعی در آن آزمایش و تجربه می شود .اگر     نظریه ی عدم توان زن در انتخاب کردن و انتخاب شدن و نداشتن حق مساوی با مردان در آزمایشگاه تاریخ با شکست مواجه شد مطمئناً می توان اعتقاد داشت اندیشه ی افرادی چون جنتی مبنی بر عدم توان زن در انتخاب کردن و انتخاب شدن محکوم به شکست است. علاوه بر آن مشروطه سرآغاز ورود تجدد به ایران است. اگر بخواهیم در باب حقوق زنان در ایران مطالعه کنیم ناچار هستیم که نگاهی نیز به این عصر و دوران   که عصر تکوین حقوق زنان است بیفکنیم چرا که اولین گام های دفاع از حقوق زنان در این زمان برداشته شد و زن بر روزگار غالب خود طغیان کرد .  
در این نوشته تلاش بر آن است جنبش و اندیشه هایی که در باب زن و حقوق او در عصر مشروطه رخ داد را تحلیل کنیم همچنین تلاش زنان را در تحقق مشروطیت یادآور شده و از آنها تقدیر و سپاس به عمل آوریم .هر خونی که که پای مشروطه ریخته شد آبیاری درخت آزادی و برابری در ایران بوده است .پس خدا بر آنها رحمت کند و ما را لایق حفظ ارزش خون آزادیخواهان تاریخ بگرداند .
 
تلقی از زن در عصر مشروطه
شاید بهترین وصفی که وضع زنان عصر مشروطه و قبل از مشروطه را نمایان می کند نوشته ی یکی از زنان باشد که در روزنامه ی تمدن به چاپ رسید: «ما را از پنج سالگی به مکتب          می گذاشتند آن هم نه همه ی دختران را بلکه ندرتاً. نه ساله که می شدیم از مکتب بیرونمان می آوردند. اگر کتاب می توانستیم بخوانیم یا خط می توانستیم بنویسیم پدران عزیزمان با کمال تَغَیُّر کتاب و قلم را از دستمان گرفته شکسته به دور می انداختند که چه معنی دارد دختر خط داشته باشد مگر می خواهید منشی بشوید .همین قدر که بتوانید قرآن بخوانید کافی است.این بود شرح حال ما دختران تا زمانی که به شوهرمان می دادند. اگر متشخص بودیم که باید چند خدمتگزار از برای ما معین کنند که ما زحمت خدمت کردن نکشیم و فرمایش بدهیم.اگر رعیت بودیم باید غیر از خانه داری و بچه داری کار دیگری نکنیم.اگر شوهرمان یک شب قوه نداشت پنج سیر نان برای ما تعیش کند ما زنها عرضه ی اینکه بتوانیم خرج یک شب   را به راه کنیم نداشتیم. ما زنهای ایرانی غیر از زائیدن چیز دیگری بلد نبودیم . شما پدران ما بودید که ما را این طور پروردید وگر نه ما هم چون عموم خلایق دارای هوش و زکاوت بودیم فرقی که داشتیم ما زن بودیم شما ها مرد.»(۲ )
با این توصیف زن جنس دوم به شمار می آمد و در هر فضا و محیطی تحت فرمان بود.به طور کلی می توان گفت زن جنس دوم محسوب می شد ،در انجام کارها ناتوان پنداشته شده و در اصطلاح «ضعیفه» نامیده می شد.نگرش مردانه این فرهنگ را که زن جنس دوم قرار داده شده بود را تقویت می کرد .جنسِ زن، زن را در انقیاد مردان قرار داده بود. این انقیاد و سلطه به چند صورت ظاهر شد و در محدودیت ها و خشونت هایی زن را محاصره کرد. به نوشته ی عبدالحسین ناهید، در عصر قاجار رسم بر این بود که در خیابان های تهران زنان از یک طرف و مردان از یک طرف دیگر عبور کنند .گاهی فریاد آمرانه ی مأموران نظمیه به گوش می رسید که می گفت «باجی روت رو بگیر»یا «ضعیفه تند تر راه برو». سوار شدن زن و مرد در یک درشکه اگر چه زن و شوهر و خواهر و برادر بودند ممنوع بود.علاوه بر این زنان به غیر از ماه رمضان مجاز نبودند که به غیر از غروب آفتاب در کو چه ها و خیابان ها رفت و امد کنند و در غیر این صورت مأموران نظمیه آنها را بازداشت می کردند .همچنین زمانی که زنان می توانستند از خانه خارج شوند در معابر عمومی ناگزیر از محدودیت هایی مانند صحبت نکردن با مردان بودند که در غیر این صورت نیز توسط مأموران نظمیه بازداشت می شدند.(٣) البته باید توجه کرد که این نگرش اشتباه به زن، آن زمان جزء لاینفک فرهنگ آن روز شده بود و خود زنان این را امر بدیهی می شمردند و جز زنان مترقی و خواهان تحول در وضع زنان اعتراضی از توده ی زنان نمی بینیم .
تأکید بر جنسیت و استفاده   ابزاری از آن مسئله ای بود که گروه ها از آن له یا علیه زن استفاده می کردند .جنسیت ِ زن موضوع بازی سیاست شده بود برای مثال فرقه ی اجتماعیون عامیون در یکی از اعلامیه های خود کوشید تا از حساسیت جامعه   بر جنسیت زن برای منافع سیاسی خود استفاده کند چنانچه در آن اعلامیه سه نمونه برای فساد زمانه آورده شده تا نشان دهد که ملت در سیطره ی حاکمانی است که مستبد ، بی رحم ، بی دین و مخالف دین محمد (ص) است و در هر کدام به نوعی به جنسیت زن اشاره شده است.(۴ )  
  البته زنان هر چه در طبقات بالای جامعه و طبقه ی اشرافی تری زندگی می کردند دارای وضع بهتر و زنان فرودست تر در وضع اسفناک تر ی می زیستند. به هر حال زن در عصر مشروطه به عنوان موجودی پست معرفی می شد که ذکر نام هایی چون ضعیفه نیز گواه بر مدعی است. این نگاه ها دائم باز تولید می شد . سنت و نگاه   مرد سالار دو منبع تولید و تقویت کننده ی این مفاهیم در جامعه بودند.
 
تلاش برای احقاق حقوق زن
فعالان حقوق زن موانع و مشکلات ای که زن ایرانی برای احقاق حقوق خویش با آن روبرو بود ریشه در دو عامل اساسی می دانست: یکی نگرش مردسالار حاکم بر جامعه ی ایرانی و دیگری بی خبری زنان از جهان و جایگاه فردی و اجتماعی خویش .
نگاه به حقوق و مناسبات زن و شوهر در این عرصه به دو رویکرد تقسیم می شود: گروهی از زنان نقش منفعل و متابعت کننده ی زن در خانواده را تأکید می کردند و تنها خواستار تغییرات در رفتار مردان نسبت به زنان بود. در این نگاه «رسم شوهر داری» زنان به خدمتگزاری مردان تنزل یافت حتی زنانی معتقد به این نگرش به همفکری و مشاوره زن و مرد اعتقادی نداشتند در کل می توان گفت این گروه در تدوین حقوق زن نقش بسیار کمی دارند چرا که اصلاً به آن معتقد نیست و فقط بهتر بازی کردن نقش بردگی در خانه را یاد آور می شوند همچنین معتقدان به این گروه با تقویت اندیشه های سلطه گرانه ی مردسالار و عرفِ سرکوب در تدوین حقوق زنان موثر نبوده و فقط به اعتدال روحیه ی جولانگرانه و سرکش مرد   اقدام کرد .
« خانم کحال » مدیر مسئول نشریه ی دانش و مزین السلطنه مدیر مسئول نشریه ی شکوفه از این گروه بودند.آنها خواهان احقاق حقوق زن بودند منتهی در چارچوب خانواده .این چارچوب چنان مستحکم و کلی بود که حقوق زن را پایمال می کرد و زن قبل از زن بودن ، مادر بود. آنها طغیان علیه شوهر را توصیه نمی کردند و تأکید خاصی بر شاغل شدن زنان نداشتند .نشریه ی دانش و شکوفه   از جمله نشریات زنان بودند که برابری زن و مرد را هدف خود قرار نداده بلکه افزایش دانش زنان برای بهبود موقعیت آنها و در نتیجه خدمت به خانواده و مملکت و در ابعاد گسترده تری بخشی از وطن خواهی و وطن پرستی است .
گروه دیگر زنان تجدد طلب را در بر می گرفت .آنها اصول زن داری را به معنای رعایت حقوق زن در محیط خانواده و دوری جستن مردان از ظلم و ستم و تعدی   نسبت   به زنان   می دانستند.آنها تأکید می کردند که مردان باید حقوق زنان را بفهمند و تساوی حقوق نسوان را منظور داشتند .این گروه از زنان در باره ی رابطه ی زن و شوهر اعتقاد داشتند که زن ومرد باید یار و یاور هم باشند .این گروه در واقع قرائت جدیدی از زن را مطرح نموده ، بر آن پافشاری می کند و   نقش چشمگیری در تکوین حقوق و شخصیت جدید زن در عصر مشروطه داشتند. در این میان زنانی چون طائره خانم ریشه ی این محرومیت ها و مشارکت طلبی اجتماعی زنان که بر زن تحمیل می شود در این می دانستند که اکثر مردان ایرانی ارزش و اعتبار برای زنان قائل نیستند و زن را به عنوان وسیله ای برای رفع نیاز ها ی خود به حساب می آورند و شأن انسانی برای او قائل نبودند.(۵ )
علارغم آنکه زنان تجدد طلب در توضیح و تشریح شرایط نابسامان اجتماعی زن ایرانی وحدت نظر داشتند و همگی خواستار احقاق حقوق خود بودند با این حال آنها برای دستیابی به حقوق خویش روش های متفاوتی را ارائه کردند. هما خانلری محمودی روش دو مرحله ای را در نظر دارد در مرحله ی اول اتحاد با مردان را پیشنهاد می کند یعنی تغییر ذهنیت مردان نسبت به حقوق زنان و در مرحله ی دوم با یاری مردان به احقاق حقوق زنان بپردازند.(۶ )
بنابراین هما خانلری محمودی خواستار حمایت گسترده و همه جانبه ی مردان از فعالیت های زنان برای احقاق حقوق اجتماعی آنان بود .گروه دیگری از زنان با روش پیشنهادی هما خانلری مخالفت می کردند چنانچه فخر آفاق پارسا خطاب به   هما خانلری معترضانه نوشت:« خانم عزیز من ! شما در چه محیطی زندگی می کنید   قطعاً بهتر از من می دانید در محیطی که ما زنان نشو می نمایند که حقوق فردی و اجتماعی و حتی آزادی خداداد ما به دست مردان بی انصاف افتاده و غاصبانه تصرف مالکانه در کلیه ی حقوق می نمایند. حالا استرداد حقوق خودمان را می خواهیم از   کی ؟ از هین غاصبین مقتدر   از همان کسانی که دستشان تا مرفق به خون ما زنان بی گناه آلوده است » (۷ )
در واقع هما خانلری همراهی مردان را برای احقاق حق و حقوق خویش لازم ی داند اما فخر آفاق پارسا همراهی مردان را برای احقاق حقوق زنان بی ثمر می داند و حتی آنها را متهم به هین ظلم ورزی می کند . در دهه ی ۱٣٣۰ ه.ق مردان هوادار حقوق زنان خواستار تحول موقعیت زن در محیط خانواده و مشارکت آنها در فعالیت های اجتماعی شدند . آنان تحقق این دگرگونی را گامی اساسی در اجرای برنامه ی نوسازی جامعه ی ایرانی به حساب می آوردند .
مردانی که طرفدار احقاق حقوق زنان بودند موانعی را که در برابر احقاق حقوق زن قرار داشت به دو دسته ی کلی تقسیم می کردند : یکی نگرش و فرهنگ مرد سالار حاکم بر روابط جامعه ی ایرانی و دیگری عدم آمادگی زنان را برای فعالیت های اجتماعی . طبق این دو نگرش بود که برای بالا بردن آمادگی زنان   ، روشنفکران ایجاد مدارس را برای زنان الزامی می دانستند .
ستم و اجحافی که مردان نسبت به زنان اعمال می کردند از مهم ترین مسائلی بود که طرفداران حقوق   زن به آن معترض بودند و تغییر بنیادی رفتار مردان را می طلبیدند :«روزگاری که اجداد ما زنهای خود را با عصا   و زنجیر و قاطر   و سیخ   و کباب تعلیم می کردند گذشته است و این قبیل رفتارها   باید کنار گذاشت   زیرا دنیا در   تکامل است و ایران هم از این قائده مستثنی نیست»(٨).بنابراین مردان باید به گونه ای رفتار کنند که لازمه ی این تکامل است .
حسین نفیسی   همچنین تساوی حقوق زن و مرد خواستار می شود: «به عقیده ی ما زن و مرد   در طبیعت تساوی هستند و از این رو باید در حقوق متساوی باشند ».(۹) باید توجه کرد که تساوی حقوق زن و مرد که در عصر مشروطه برای اولین بار   در ایران مطرح شد طرفدار زیادی نداشت حتی بسیاری   از زنان نیز با کشف حجاب   تساوی حقوق زن و مرد و این گونه مفاهیم مخالف بودند .
 
ورود فمینیسم به ایران
در بین هواداران حقوق زن ، دیدگاه رفیع خان امین و تقی رفعت از جایگاه و اهمیت خاصی   برخوردار است . این دو نفر در اواخر سال ۱۲۹٨   ه .ش برای نخستین بار مبحث فمینیسم (feminisme) را به مردم ایران معرفی کردند. آنها در روزنامه ی «تجدد» مقاله هایی با اسامی مستعار «فمینا»و «فمینیست» انتشار دادند و درباره ی لزوم حقوق زنان و موانع و مشکلاتی   که بر سر این مهم وجود دارد   به بحث و بررسی پرداختند.آنها مانع اساسی عدم حضور و مشارکت زنِ ایرانی در حیات اجتماعی   به نگرش مردسالار جامعه ی ایرانی باز می گردانند. تقی رفعت و دکتر امین اصلاح امور زنان   آماده ساختن   آنها برای مشارکت فعال در سازماندهی   جامعه ی ایران   را مشروط به تحصیل و گسترش   و امکانات آموزشی دختران می دانستند . آنها تأکید می کردند که دولتمردان باید اقداماتی که برای زنان در زمینه ی رشد وترقی   انجام می دهند نه از روی شفقت و ترحم بلکه   بر اساس وظیفه و مسئولیت دولت می باشد . .
مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان
  در این بخش در صدد اثبات و تشریح   رابطه ی مستقیم بین احقاق حقوق زن   با مشارکت سیاسی و اجتماعی آنان هستم . ریشه ی محرومیت های زنان را باید در عدم دخالت آنان در حوزه ی سیاست ، اقتصاد و اجتماع   ببینیم. البته    نه اینکه خودشان نخواهند بلکه   سنت ایرانی   و از همه مهم تر   دیدگاه مرد سالار توان مشاهده ی به اصطلاح خود ضعیفه ها را در حوزه ی اجتماع ندارد و مکان ضعیفه را در خانه می بیند از این لحاظ برای اینکه به احقاق حقوق زنان امیدوار باشیم   باید زن داخل اجتماع   و سیاست شود. در این بخش تلاش برای تحقق حق رأی زنان را در عصر مشروطه بررسی خواهیم نمود .
زنان امیدوار بودند که انقلاب مشروطه زندگی فردی و اجتماعی شان را دگرگون کند و به تحقیر و ستم به آن خاتمه دهد تا زنان بتوانند به حقوق خود دست یابند   و به عرصه ی اجتماع   گام نهند   اما این انتظار   در همان   نخستین   گام مشروطه خواهان رنگ باخت   و خشم زنان را برانگیخت زیرا نویسندگان   نظامنامه   ی انتخابات دوره ی اول مجلس شورای ملی   با اعتقاد به فرهنگ   و سنت های مرد سالار حاکم بر جامعه ی ایرانی   وپیروی از آنان   ، زنان را   از حق رأی اعم از انتخاب شدن یا انتخاب کردن   و مشارکت   در قدرت سیاسی محروم کردند. عملی که در آن نظام فقط از سوی زنان تجدد طلب شهری   با اعتراض روبرو شد و دیگران سکوت کردند .مشروطه خواهان   زنان را به کلی از حقوق بشریت و حس انسانیت عاری و بیکار پنداشته بودند در نظامنامه ی مجلس شورا ، ماده ی ۴ اشخاصی از حق رأی دادن محروم بودند   و ماده ۷ محرومان از انتخاب شدن را مشخص می کند . در ماده ی ۴ اشخاصی که از حق انتخاب نمودن   مطلقاً   محرومند   عبارتند از : اول نسوان ، دوم اشخاص خارج از رشد و آنها که تحت قیومت شرعی هستند ، سوم   تبعه خارجه ، چهارم اشخاصی که خروجشان از دین حنیف اسلام در حضور یکی از حکام شرع جامع الشرایط به ثبت رسیده باشد پنجم اشخاصی که کمتر از ۲۰ سال داشته باشند ، ششم ورشکستگان   به تقصیر هفتم متکدیان   و اشخاصی که به وسایل بی شرفانه تحصیل معاش می نمایند هشتم مرتکبین قتل و سرقت .
  در ماده ی ۷ نیز زن از انتخاب شدن محروم شده بود و چنین بود که نظام مدرن مشروطه زن را در گروه نادانان ،قاتلین و دزد ها قرار داده بود .به هر حال در زمان تدوین قانون اساسی و نظامنامه ی انتخابات دو گروه زنان و رعایا (از جمله کشاورزان )مورد غفلت قرار گرفتند .دکتر غلامرضا وطن دوست در باره ی این عدم توجه به حق رأی زنان می نویسد :«البته من فکر نمی کنم مشروطه خواهان قصدشان این بود که به زنان بها ندهند و یا به آنها حق رای اعطا نشود   اما چون اهداف مهم تری پیگیری می شد و زنان هم نماینده و سخنگو نداشتنند نتوانستند از حق رأی خاصی بهره مند شوند . مردان و روشنفکرانی هم که به این مسئله آگاه بودند   موضوع برابری حقوق زن و مرد را چندان مورد بحث قرار نمی دادند ». شاید بتوان این ادعای دکتر وطن دوست را با مشاهده مشاجرات دوره ی اول و هم دوره ی دوم مجلس شورای ملی بر سر حق رأی زنان زیر سوال برد چرا که مشروطه خواهان تحت تأثیر نظام مرد سالار بوده و خود تعلیم دیده ی آن بودند چنانچه در مجلس دور اول می بینیم حتی بعد از مطرح شدن این بحث یکی از نمایندگان مشروطه خواه می گوید این گفتگو ها را در باب موضوع حق رأی زنان اصلاً مطرح نکنیم چرا که دون شأن مجلس است .علاوه بر این دلیل ترس از علماء و نمایندگان قشر مذهبی و سنتی باعث می شد که به اینگونه مسائل نپردازند. در دور دوم مجلس شورای ملی در جلسه ی پنج شنبه ٨ شعبان ۱٣۲۹ ه.ق هنگامی که ماده ی چهارم نظامنامه ی انتخابات در باب اشخاصی که از حق انتخاب نمودن مطلقاً محروم بودند حاج محمد تقی وکیل الرعایا نماینده ی همدان و تقی زاده مشروطه خواه معروف به مخالفت برخاستند .ذکاء الملک و آیت الله مدرس مخالفان وکیل الرعایا بودند. حرفها و دلایلی که ذکاء الملک در باب مخالفت با دلایل و کیل ارعایا آورد نتوانست طرفداران حامی حقوق رأی زن را قانع کند. سپس مدرس سخن گفت او به سخنان وکیل الرعایا پرداخت و گفت:«از روی برهان باید سخن گفت و برهان این است که هر چه تأمل کنیم می بینیم خداوند قابلیت در اینها(زنان) قرار نداده است که لیاقت حق انتخاب داشته باشند .مستضعفین و مستضعفان   و آنها (زنان) از این نمره اند که عقول آنها استعداد ندارد .گذشته از این که در حقیقت نسوان در اسلام تحت قیومت اند. الرجالُ قوامونَ علی النساء ِ. ابداً حق انتخاب نخواهند داشت . مذهب رسمی ما اسلام است . آنها در تحت قیومت اند .ابداً حق انتخاب نخواهند داشت. دیگران باید حفظ حقوق زنها کنند .»(۱۰ )
به هر حال مشروطه طلبان با این کار یعنی نظامنامه انتخابات و بعد هم تصمیم گیری در باب آن به کلی زنان را از حق بشریت و حق انسانیت عاری و بیکار پنداشته بودند . آنچه مشهود است تأثیر گزاری فرهنگ مرد سالار و سلطه ی اندیشه ی دینی در این جریانات بود . به هر حال وکیل الرعایا و تقی زاده از مدافعان حق رأی زنان   در مجلس دور دوم شورای ملی بودند   که به دلایل فوق این حق احقاق نشد. البته اکثریت زنان نیز خواستار چنین حقی نبودند .از میان زنان فقط زنان تجدد طلب شهری بعد از جلسه ی مجلس لب به اعتراض گشودند و به نمایندگان مخالف حق رأی زنان اعتراض کردند. انجمن مخدرات وطن نیز به عنوان یکی از مجامع تجمع زنان تجدد طلب شدیداً به نمایندگان مجلس انتقاد کردند .
 
مسئله ای به نام کار کردن زنان
فعالان حقوق زن تحقق این امر را که زنان در حیات اجتماعی   و اقتصادی کشور حضور موثری داشته   باشند مشارکت در کار و تولید اجتماعی را پیشنهاد می کردند   . مخالفان کار کردن زنان مدعی بودند چون زن مسلمان مجبور و مکلف به حفظ حجاب اند کار برایشان حرام و خلاف «طریقه ی مقدس اسلام »است.(۱۱ )
صادق بروجردی تاجر آزاد اندیش بر خلاف اکثر زنان و مردانی که از حقوق   زنان اقشار متوسط و اعیان جامعه دفاع می کردند از حقوق زن به طور عام نیز دفاع می کرد .صادق بروجردی بر خلاف کسانی که کار در خانه را وظیفه ی زن می دانستند معتقد بود که باید در خانه و جامعه بین مرد و زن تقسیم کار شود لزوم کار کردن زن ایرانی از هر قشر و طبقه مورد توجه برخی از احزاب سیاسی آن دوره نیز بود . مثلاً «حزب اجتماعیون عامیون ایران» یکی از هدف های برنامه ی خود را تهیه ی کار برای زنان و واداشتن آنها به کار هایی که مادتاً و اخلاقاً متناسب آنهاست اعلام می کند.(۱۲ )
جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ تا ۱۹۱٨) موجب شد تا مردان آزاد اندیش با تأکید بیشتری بر لزوم اشتغال زنان بپردازد . برخی زنان در این وهله زمانی شروع به فعالیت هایی اجتماعی و اقتصادی کردند که می توان برای نمونه از صدیقه دولت آبادی نام برد. اوشرکت خواتین اصفهان را برای کارهای اقتصادی ایجاد کرد . همچنین چند نفر از زنان اشراف که دارای املاک کشاورزی بودند   به فکر نوسازی افتاده   و تلاش هایی کردند . مثلاً خانم لقاء الدوله خورشید کلاه   از مالکان فارس   در   مسافرت به آلمان یک دستگاه کامل ماشین فلاحتی و زراعتی خریداری کرده و به زحمت به ایران آورد . باید توجه کرد برای اینکه زنان به سیاست وارد شودند و حقوق خود را احقاق می نمودند در گام اول پا به عرصه ی تولید و اقتصاد می گذاشتند . قطعاً در این صورت بود که در موقعیت خود مستحکم تر شده   و می توانستند نقش بیشتری بازی کنند .
 
دو اقدام اساسی نسوان
بعد از فرمان ملوکانه ی ۱۹۰۶ زنان دست اندرکار   در دو مسئله   مهم روز دخالت کردند : یکی طرح تأسیس بانک ملی و دیگری   تحریم منسوجات خارجی .
تأسیس بانک ملی و مقابله با استیلای دولت روس و انگلیس به اقتصاد ایران   که از طریق بانکهای استقراضی و شاهنشاهی اعمال می شد از جمله هدفهایی بود که روشنفکران و فعالان سیاسی اصلاح طلب ایران از دوره ی ناصرالدین شاه به   بعد همواره به آن تأکید می کردند و به تدریج به یک خواست اجتماعی مبدل شد . با خبر طرح بانک ملی ملت ایران به حمایت از آن پرداختند اعلام کردند که :«ما لباس ، فرش   و مخلفات زندگی خود را خواهیم فروخت ، بلا عوض به دولت داده راضی نخواهیم بود که دوباره از خارجه قرص کنیم.» (۱٣ )
زنان نیز در این جنبش همپای مردان در راه تأسیس بانک ملی تلاش می کردند .اهمیت یاری زنان آنگاه برجسته می شد که بدانیم در آن زمان زن ایرانی عمدتاً در آمد شخصی نداشت و گذران زندگی یا وابستگی به شوهرشان معنی پیدا می کرد به گونه ای که اگر شوهر می مُرد به معنای آغاز فلاکت بار برای زن بود. در واقع زنان نه از اضافه درآمد بلکه از درآمد اندوخته ای اکه عمدتاً به صورت زیور آلات و به منظور تأمین مخارج دوران پیری و بیوه   شدن تهیه کرده بود   برای تأسیس بانک مرکزی کمک می کردند .
در فراخوان تحریم کالاهای وارداتی و حمایت از صنایع داخلی زنان تبریز پیشرو بودند در این باب در تبریز مجمع و انجمن هایی تشکیل شد   که هدف آنها در راستای تحریم کالاهای وارداتی و ترویج خرید و استفاده از کالاهای ایرانی و اهدافی دیگر چون تأسیس مدارس دخترانه داشتند .
علاوه براین زنان در چند حادثه ی دیگر مستقیماً وارد صحنه ی اجتماع شدند که مشخص ترین آنها در جریان اولتیماتوم روس بود   که روسیه در اثر اصلاحات شوستر اخراج او را از پارلمان ایران خواستار شد و آنها به مجلس شورای ملی اولتیماتوم دادند که اگر اخراج شوستر را نپذیرند به ایران حمله خواهند کرد .در آن هنگام تعدادی از زنان مسلح در راهرو های مجلس   نمایندگان را تهدید کردند که اولتیماتوم را نپذیرند به گفته ی غلامرضا وطن دوست این زنان ایرانی متأثر از فرقه ی سوسیال – دموکرات بودند .
مدارس، نشریات و انجمن های زنان
آنچه در این بخش خواهد آمد ارائه ی گزارشی از فعالیت های نسوان در عصر مشروطه می باشد. ذکر این نکته قابل توجه است که زنان به دشواری و بدون اتکا به منبع مالی   و معنوی و دولتی بدین اقدام ها دست زدند که در تاریخ ایران بی سابقه بود. مدارس زنان یکی از آن مواردی بود که به دشواری فراهم شد چرا که سنت طلبان آن را با ایجاد فاحشه خانه یکی پنداشته تأسیس مراکز آموزشی نسوان را مساوی اضمحال دین پنداشتند   .قطعاً مطالعه ی موردی و تک به تک این موارد می تواند مثمر ثمر باشد اما در اینجا ما به ذکر خلاصه وار آن اکتفا می کنیم .
 
روزنامه ها ونشریات زنان :
می توان هفت نشریه ی زنان را به عنوان مطرح ترین نشریات زن در عصر مشروطه مطرح نمود. توجه کنید نشریاتی   که به حقوق زن می پرداختند مثل« ایران نو» «اختر»   و اکثر نشریات تجددطلبان زیاد بودند. نشریاتی که مطرح می شود را زنان تأسیس نمودند و اکثراً اهداف زنانه داشتند : این هفت نشریه عبارت بودند از : «دانش» «شکوفه» «زبان زنان» «نامه ی بانوان» «عالم نسوان» «جهان زنان» «مجله ی نسوان وطن خواه »
نشریه ی دانش   را خانم دکتر کحال   تأسیس کرد. او دندانپزشک بود. نشریه ی دانش در تهران بصورت هفتگی منتشر می شد.مطالب این نشریه   به مباحث اخلاقی علم خانه داری ، بچه داری ، شوهر داری   و ترغیب دختران و به سواد آموزی   اختصاص داشت . این نشریه مخاطب خود را عموم زنان نمی دانست و خواست ها و نیاز های طبقه ی بالا و متوسط جامعه را در نظر می گرفت. نشریه ی شکوفه ، دیگر نشریه ای بود که توسط مریم عمید سمنانی (ملقب به مزین السلطنه )در تهران چاپ می شد.در سرلوحه ی روزنامه ی شکوفه درباره ی خط و مشی این روزنامه تصریح شده بود :«روزنامه ای است اخلاقی، ادبی، حفظ الصحه الاطفال ، مسلک مستقیم اش تربیت دوشیزگان   و تصفیه   ی اخلاق دوشیزگان و تصفیه ی اخلاق زنان راجع به مدارس نسوان است.»این خط مشی به علاوه مباحثی درباره ی تساوی حقوق زن ومرد ، مدارس دخترانه و لزوم سواد آموزی دختران و زنان ، مخالفت با ازدواج زود رس و ...بود این نشریه تا سال سوم تداوم داشت. از سال سوم مباحثی مانند استقلال ملی ، در مبارزه با سیس عالم نسوان تعاون در تعالی وترقی نسوان   و تشویق آنها به خدمت به وطن و خانواده و حسن و ارداه ی امور تربیتی می باشد». جهان زنان نشریه ی دیگری بود که   مشهد و توسط فخر آفاق پارسا منتشر می شد .این مجله فقط راجع به امور   زندگانی   و لزوم تعلیم زنان نگارش می یافت. آخرین نشریه ای که در صدد معرفی مختصر آن هستیم مجله ی جمعیت نسوان وطن خواه ایران است . این نشریه را ملوک اسکندری در تهران   منتشر می کرد . مباحث نظری   این نشریه مباحث ادبی و علمی بود. نشریات زنان نیز در تکوین حقوق آنها موثر بود اما در این میان تفاوت بین   نشریات با یکدیگر بود . گروهی از این نشریات مثل نشریات دانش نشریه ای بود که   در صدد بهتر کردن مقام زن به مثابه ی یک برده   و اسیر خوب بود . این نشریات   می خواستند از زن مادر خوب ، همسر عالی   و خانه داری به   قول خود علمی تربیت کند اما این نشریات از توجه به این نکته غافل بود که زن در مرحله ی اول انسان است . استیفای حقوق زن در مقام انسانیت نسبت به تربیت مادر و همسر خوب ارجحیت داشت   اما نشریه ی دیگری مثل زبان زنان که صدیقه دولت آبادی در اصفهان منتشر می کرد را می توان به عنوان منتقد ترین و علمی ترین   و رادیکال ترین نشریه ی زنان در عصر مشروطه در قبال ظلم های وارده به حقوق زنان مطرح نمود . صدیقه دولت آبادی از فعالان برجسته ی حقوق زن در عصر مشروطه بود صدیقه دولت آبادی در سال ۱۹۱٨ نخستین مدرسه ی دختران شهر اصفهان را تأسیس کرد در سال های بعد اتحادیه ی زنان اصفهان را تشکیل داد و همین نشریه ی زبان زنان را در اصفهان منتشر کرد . زبان زنان از نادر نشریه های زنان بود که در باره ی مسائل اجتماعی و سیاسی زمان خویش بحث می کرد . ویژگی بارز این نشریه در این بود که خواهان کشف حجاب شده بود همین مسئله برای این نشریه آن هم در شهر سنتی مثل اصفهان مشکلات زیادی را برای وی در اصفهان   به بار آورد . صدیقه دولت آبادی زبان زنان را در سال ۱٣٣۷ ه.ق در اصفهان منتشر کرد. این روزنامه اگر چه سومین نشریه اختصاصی زنان بود اما اولین روزنامه ی زنان است که در خارج از تهران انتشار یافت .دولت آبادی با تدابیر سنجیده روزنامه ی زبان زنان را به مدت دو سال در اصفهان منتشر نمود و جنبش رو به تکوین زنان را تکمیل نمود. زبان زنان ، زبان گویای زنان بیداری بود که همواره   استبداد گران را با روشنگری های خود می آزرد و از این رو بود که وقتی این روزنامه در صحت   و درستی انتخابات دوره چهارم مجلس شورای ملی تردید کرد سپهدار تنکابنی(رئیس الوزراء وقت) در ۱۵ دی ماه دستور تعطیل شدن این نشریه را به حاکم اصفهان ابلاغ کرد. مواضع اجتماعی و سیاسی روزنامه ی زبان زنان و نفوذ مخالفان آن در اصفهان موجب شد تا به تدریج عرصه بر صدیقه دولت آبادی تنگ شود و این فعال حقوق زنان و این فعال حقوق زنان را به ترک اصفهان مجبور نماید. از جمله ی این اقدامات   حمله و سنگ باران کردن خانه ی مسکونی و دفتر کار وی را می تواند ذکر کرد .
  به هر حال تلاش خستگی ناپزیر و ارزشمند این چنین اشخاصی بود که امروز زنان به حقوق از دست داده ی خود دست یافته و در انتخاب حکومت دخیل شدند و دیگر در ردیف مجانین و قاتلان قرار نگرفتند .
 
انجمن های نسوان
چهار انجمن نسوان را در عصر مشروطه معرفی خواهیم کرد. البته انجمن های زنان و یا انجمن هایی که نسوان در آن فعالیت می کردند قطعاً بیش از این چهار انجمن ذکر شده است لیکن مهم ترین و تأثیر گزار ترین آنها را معرفی می کنیم :
« کمیته ی نسوان ایرانی» را عالیه خانم تأسیس کرد . این انجمن در استامبول فعالیت می کرد . هدف انجمن در جهت هماهنگ کردن فعالیت های مشروطه خواهان در داخل و خارج از کشور و ارسال کمک های مالی و اسلحه و مهمات برای مبارزان تبریز بود. «انجمن مخدرات وطن» انجمن دیگری بود که بی بی خانم وزیرف آن را در تهران تأسیس نمود   از اعضای این انجمن می توان از صبیبه ی اعتماد الملک ، عیال اعتماد الملک، خانم دره الصدف عیال امیر پنجه ، خانم خدیجه ، خانم موثق السلطنه ، خانم زینب صبیه ی   خان مستوفی ، خانم آقا میرزا اسدالله توتون فروش نام برد. هدف اصلی انجمن مخدرات وطن سازماندهی فعالیت های عام المنفعه و خیریه مربوط به زنان و دختران و تحریم کالاهای خارجی و توزیع منسوجات وطنی بود. این انجمن نیم نگاهی هم به فعالیت های سیاسی داشت چنانچه نقش انجمن مخدرات وطن در جریان اولتیماتوم روس ذکر شد .
انجمن همت خواتین انجمن دیگر نسوان در عصر مشروطه بود که خانم نورالدجی آن را در تهران تأسیس نمود . این انجمن در کارنامه ی خود دو عملکرد برجسته داشت . اول تحریم پارچه های وارداتی   و ترویج منسوجات وطنی بود و دیگری گسترش اندیشه های ناسیونالیسم در ایران بود .
انجمن جمعیت نسوان   را خانم محترم اسکندری در تهران تأسیس نمود . از اعضای این انجمن می توانیم به کبری چنانی ، مهرانگیر اسکندری ، طوبی بقایی ، عفت الملوک و نظم الملوک خاجه نوری فخری عظمی ارغوان ، هایده مقبلی توران افشار اشاره کرد. مباحث اصلی این انجمن عبارت بود از سعی در تهذیب و تربیت دختران ، ترویج صنایع   وطنی، باسواد کردن زنان ، نگهداری از دختران بی کس ،تأسیس مریضخانه برای زنان فقیر، تشکیل هیئت تعاونی به منظور ترویج صنایع داخلی ،تأسیس مدارس اکابر . یکی از کارهای بدیع این انجمن برقراری ارتباط با سایر سازمان های حقوق زن در کشور های خارجی بود. همچنین برای بهبود وضع زنان ایران لایحه ای به مجلس شورای ملی تقدیم کرد .
مدارس زنان در عصر مشروطه
مدارسی را که زنان برای اولین بار تأسیس کردند و آن جایگزین مکتب خانه ها نمودند   یکی از پیروزی های بزرگ نسوان در عصر مشروطه بود . موانع جدی   ای که بر سر راه آن ها بودکه با پشت سر گذاشتن آن ها اقدام به تأسیس این مدارس نمودند .
دبستان دوشیزگان   که موسسش بی بی خانم وزیرف بود . این موسسه در تهران تأسیس شد دختران بین سنین هفت تا دوازده سال حق حضور در آن را   داشتنداین مدرسه دارای ۵ آموزگار بود . برنامه ی درسی این مجمع آموزشی عبارت بود از نامه مشق قلم ، تاریخ ایران ، قرائت کتاب طباخی ، قانون مذهب ، جغرافیا و علم حساب .
مدرسه ی دیگر مکتب دختران بود که محمد آقا در تهران تأسیس کرد . برنامه ی آموزشی این مدرسه در بعضی موارد با دبستان دوشیزگان متفاوت بود و در آنجا ادبیات فارسی تاریخ ایران ، جغرافیا و حساب تدریس نمی شد . مدرسه ی دیگری نسوان مدرسه ی دختران بود که خانم آغابیگم (دختر ملا کاظم یزدی ) در تهران تأسیس کرد .
 
کشف حجاب
در دهه ی ۱٣٣۰ ه.ق عده ی کم شماری از مردان تجدد طلب عامل اصلی محرومیت زنان ایرانی را از حقوق اجتماعی حجاب و پوشیدگی آنها معرفی کردند . این گروه از مردان به همراه عده ی اندکی از زنان خواستار ایجاد تغییراتی در نوع پوشش زنان   و دختران ایرانی می شوند. آنچه در   این بخش مطرح می شود استدلال مخالفان و موافقان   حجاب است که در عصر مشروطه یکی از مباحث مهم حقوق زنان بود. در این نوشته مطالب مطرح شده به هیچ وجه نظریات نویسنده نیست و صرفاً یک پژوهش تاریخی است .
مخالفان حجاب عفت و عصمت زنان را   با دانایی   و آگاهی او مرتبط می دانستند و مطرح می کردند.« آقایان زنهای ایران باید باسواد شوند . زنهای ایرانی هم از اهل این کره زمین هستند . باید عالم شوند و شریک حسیات مرد گردند . از پرده بیرون آمدن و نیامدن زنها   به دست شما نیست . هیچ کاری نمی توانید بکنید . زمانه کار خود را می کند   . شما کی هستید که بتوانید جلوی آزادی زنان را بگیرید. آقایان محال است جلوی ترقیات زنان را بگیرید ... پس محال است جلوی تعلیمات زن را بگیرید ، وقتی زن تعلیم یافت در چادر نمی نشیند»(۱٨ )
عده ای از مردان اعتقاد داشتند که هرگاه زن نادان و ناآگاه باشد به دلیل همین نادانی نیازمند محملی مادی است که عفت و عصمت او را تضمین   و نگهداری کند اما هنگامی که زن باسواد شد نیازمند چنین محمل مادی نخواهد بود زیرا عفت زن را جمالی درونی که ناشی از دانایی اوست تضمین می کند و او از هرگونه «اعمال قبیحه» و منافی اخلاق باز می دارد . ملک الشعرای بهار از مدافعان کشف حجاب بود . او درباره ی رفع حجاب چنین می سراید :
اگر تو رخ بگشایی ستم نخواهد شد / ز حسن و خوبی تو هیچ کم نخواهد شد /
برون ز زلف تو یک حیله نخواهد رفت/کم از دهان تو یک ذره هم نخواهدشد
تو پاک باش و برون آی بی حجاب و مترس/کسی به صید غزال حرم نخواهد شد
اگر چه حامیان این این نگرش از طریق انتشار مقاله و سرودن اشعار به ترویج آن پرداختند اما عموم مردم و زنان با برداشتن چادر و تغییر پوشش زنان مخالفت می کردند. مثلاً مزین السلطنه در تشریح فلسفه ی حجاب نوشت: «همه کس می دانند که رفع حجاب باعث اختلاط زن و مرد با یکدیگر می شود و مفاسد   و مترقبه بر این اختلاط را هیچ عاقلی نمی تواند انکار کند چه میبینیم در اروپا که حجاب مرفوع و اختلاط زن و مرد موجود است هیچ عائله و خانواده ای نیست که دچار مشکلات فوق العاده و محزورات مالایطاق این مسئله نشده باشد.»از نظر مزین السلطنه حجاب دارای بنیان ملی و دینی است و از این رو رعایت آن الزامی است .
تاج السلطنه عضو خانواده ی سلطنتی در انجمن آزادی زنان فعالیت داشت . او بسیاری   از مسائل ملت را ناشی از حجاب می دانست. او معتقد است عدم توان انجام حرفه های مختلف   برای زنان بخاطر حجاب آنها را به سوی فحشا هدایت می کند   و اگر حجاب برداشته شود زنان می توانند در حرفه های گوناگون مشغول به فعالیت شده و زندگی شرفتمندانه ای داشته باشند او دلیل روابط سرد زن ومرد و ازدواج های ناشی از عدم شناخت را نیز چادر معرفی می کند . تاج السلطنه معتقد بود به رغم مصایب روستا ها ، زنان دهقان سعادتمند تر از زنان طبقه ی   بالای اجتماع هستند زیرا ازدواج آنها بر اساس جاذبه متقابل و سازگاری و تفاهم بیشتر است:«در مسافرت تبریز در تمام عرض راه و دهات زن و مرد با هم بدون حجاب مشغول کار دیدم . در تمام ده یک بی کار دیده نمی شود . یک نفر مستخدم می خواستم   در راه برای خودم   بگیرم هیچ یک از این اهل ده راضی نشدند   و زندگی آزاد صحرایی خود را نفروختند. یک نفر فاحشه در تمام ده وجود ندارد   زیرا که زن و شوهر تا مقابل یکدیگر ثروت نداشته باشند همدیگر   را نمی گیرند و پس از آن هم چون روی ایشان باز است همدیگر   را خودشان انتخاب می کنند.»(۱۵ )
صدیقه دولت آبادی نیر از طرفداران رفع حجاب بشمار می آید و همان طور که گفته شد در روزنامه ی زبان زنان رفع حجاب را تبلیغ کرد . دولت آبادی از نخستین زنانی بود   که با لباس و آرایش اروپایی و بدون حجاب در خیابان های تهران ظاهر شد . او در وصیت نامه اش که چکیده ی مبارزه مادام العمر این فمینیست ٨۰ ساله علیه حجاب   است می گوید :«زنانی که با حجاب به مزارم بیایند نخواهم بخشید» (۱۶ )
زنان مخالف حجاب از مردانی که علیه حجاب مطلب نوشته   تقدیر می کردند مثلاً هنگامی که ایرج میرزا در تیر ماه ۱٣۰٣ ه.ق به تهران بازگشت زنان مخالف حجاب به عنوان سپاسگذاری از او که اشعاری در باره ی رفع حجاب و آزادی نسوان سروده بود استقبال کردند و خانم دره المعالی و ندیم الملوک ، مدیران مدرسه دخترانه مخدرات و تربیت ، «گلدان گل و سیگار نقره و قطعه ای شعر به او اهدا کردند ».
البته قبل از مشروطه نیز افرادی مخالفت خود را با حجاب مطرح نمودند . مثلاً سپهسالار به قضیه ی دانایی و رفع حجاب اشاره کرده و می گوید:«زنی که بالاخره متون فرانسه را می خواند چشمش به حقایق وا شده و از پرده بیرون خواهد آمد.». همچنین در مشروطه ملا عبدالرسول کاشانی ، از روحانیون مشروطه طلب ، با کشف حجاب موافقت کرده می گوید:«امور دنیایی بواسطه گذشت زمان امکان تغییر پیدا می کنند مثلاً طرز لباس پوشیدن در هر زمانی لباس متداول آن زمان را      می توان پوشید ولو خلاف با لباس زمان شارع باشد .» (۱٨ )
روشنفکران و برخورد با مسائل زن
در میان روشنفکران ایران ِ دوره ی قاجار ، میرزا خان کرمانی بیش از دیگران به موقعیت زن ایرانی توجه کرده است. میرزا آقا خان کرمانی در باره شرایط زندگی زن ایرانی می نویسد:«... زنان ایران نه تنها در نظر ها خفیف و بی وقر و یا ذلیل ، ضعیف و مانند اسیر اند بلکه از دانش مهجور و از هر بینشی دور و از هر چیز عالم بی خبرند و از تمام هنر های بنی آدم بی بهره و ثمر... و از معاشرت دور و در زاویه های خانه های خراب عنکبوت وار و از خیال زنانه ی خویش می زیسته و بر وفق طبیعت خود می بافتند، شب همه شب در فکر اینکه به صد حیله از دست آن شوهر نمرود کردار شداد رفتار گریبان خود را خلاص کنند »(۱۹ )
بر این اساس میرزا آقاخان کرمانی خواهان دگرگونی شرایط زندگی و موقعیت اجتماعی زن ایرانی بود . او خواستار مساوات حقوقی زن و مرد بود و تأکید می کرد «زنان باید در همه ی حقوق از تعلیم ، تربیت ، حکومت ، ارث، صناعت ، تجارت و عبادت مساوی مردان باشند.» (۲۰) ناگفته نماند میرزا آقاخان کرمانی بر لزوم تغییر نحوه ی تأهل و ازدواج در ایران تأکید فراوان می کرد و در این زمینه ها طرح هایی ارئه نمود که برای جامعه ی آن زمان ایران کاملاً نو بود .
نظر آخوند زاده درباره ی محرومیت های حقوق زنان :
مسئله ی زن و بردگی موضوعی بود که تمام آثار او اعم از نمایشنامه ها و مقالات وی را در بر می گرفت این موضوع حتی در «مکتوبات» که اثر اجتماعی و سیاسی و فلسفی وی بود منعکس شده است. بردگی و محرومیت های زن در میان مسلمانان بزعم او از مقررات و قوانین اسلامی ناشی می شود و از این مقررات دو اصل ِ حجاب و تعدد زوجات را بیشتر مورد بحث و انتقاد قرار داده است. او خودِ زنان را به قیام و عصیان علیه ستم ها و محرومیت ها ی سنت و مذهب فرا می خواند   آخوند زاده در تأیید سخنان یکی از شخصیت های محبوب خود بنام حسن ذکره الاسلام چنین می نویسد:«طایفه ی اناث را در حبس و حجاب نگاه داشتن ظلم عظیم است در حق این نصف بشریت و حکم کرد که امروز طایفه ی اناث را در حبس و حجاب نگاه ندارید و ایشان را بی تربیت نگذارید و در حق ایشان ظلم و ستم روا مدارید و زیاده بر یک زن نگیرید .»
ملکم خان نیز از روشنفکران عصر مشروطه است که توجهی برتر از حد انتظار زمان خود به زنان دارد ولی تأکید می کند که زن نباید در سیاست دخالت نکند بلکه باید مرد را مهذب و آماده کند و به این منظور بپردازد .
چهار روزنامه ی مشروطه خواه نیز از حقوق زن دفاع می کردند که می توان از صور اسرافیل ، حبل متین ، مساوات و ایران نو نام برد. دهخدا نیز از طرفداران احقاق حقوق زنان بود .او در جریان عدم اجازه ی مجلس برای تشکیل اجتماعات زنان و همچنین عدم حمایت مشروطه خواهان از ایجاد نهاد های جدید آموزشی و اجتماعی آنان انتقاد کرد .
 
موخره
مقاله ی حاضربررسی نقش نسوان در عصر مشروطه و تکوین حقوق زنان در جریان مشروطه بود که به اختصار به چند فعالیت آنها اشاره شد. زن در عصر مشروطه معنایی دیگر پیدا کرد. مبارزات زنان ، این مفهوم را متولد نمود که زن هم ارزش انسان بودن دارد . حق دارد در فعالیت های سیاسی شرکت کند تربیت شود و در یک کلام از حقوق برابر حقوق مرد بهرمند شود.اگر چه زنان در عصر مشروطه حق رأی پیدا نکردند اما فعالیت های آنان آغازگر جنبشی بود که سر انجام منجر به حق رأی زنان شد.از بین رفتن مشارکت سیاسی و اجتاعی زنان همچون حق رأی ، حق تشکیل انجمن و .... مولد دیگر محرومیت های وی گشت. امروز نیز اگر در صدد احقاق حقوق زنان باشیم در وهله ی اول می بایست در فکر مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان و مولد بودن آنان در بخش اقتصاد باشیم. تجدد طلبان عصر مشروطه همان طور که دیدیم در صدد بودند زنان را بیرون از خانه هم تعریف کنند اما افرادی چون ملکم هم بودند که اعتقاد به در خانه ماندن زن داشتند که معتقد بودند می بایست زن در خانه بماند و مرد   را آماده   و پرورده بکنند تا باز هم مرد قهرمان داستان های تاریخی ایرانیان گردد اما اکثر روشنفکران مشروطه مانند آخوند زاده و میرزا آقا خان کرمانی   و زنانی چون صدیقه دولت آبادی معتقد بودند زن در جامعه خود نیز می باید حقوق اجتماعی و سیاسی رعایت شود .
سیطره ی فرهنگ مرد سالار و و برخی قرائت های مسلط مذهبی زنان را خوار شمرده و همچون سدی در مقابل احقاق حقوق او ایستاد . بهر حال زنان در عصر مشروطه قابلیت های خود در اجتماع نشان داده و فهماندند که این نصف بشریت نیز می توانند انتخاب کنند ، انتخاب شوند و فعالیت کنند و از حقوق انسانی برخوردار شوند. نقد نظام مردسالار که توسط زنانی چون طائره خانم ، صدیقه دولت آبادی ، روشنفکران   و نشریات مشروطه طلب انجام شد در رشد   و ارتقای مفهوم زن نقش بسیاری داشت .
ورود زن به اجتماع و مسئله ی کار زن نیز در تغییر نگرش به مفهوم زن نقش بسزایی داشت. زنی که تا دیروز در خانه تعریف می شد تعریف بیرونی و اجتماعی پیدا کرد . در عصر مشروطه زنان برای اولین بار به صورت هدفمند و تشکیلاتی تعاونی های اقتصادی به وجود آوردند، در مدارس تدرسی کردند   و روزنامه های بسیاری   را تأسیس و اداره نمودند. اینگونه بود که با اختصاص هر چند کوچک   بخش اقتصادی ، زن وارد عرصه ی اجتماع شد و حقوق او با جدیت بیشتری دنبال شد .                                                                                                               
فعالیت های زنان را در چند بخش کلی می توان چنین تقسیم کرد. الف)فعالیت های که در جهت پیشبرد اهداف مشروطه بود که می توان اهداف ملی نیز نامید مثل برخورد با اولتیماتوم دولت روس و تحریم کالاهای وطنی .
ب) نوع دیگر از فعالیت زنان در جهت تکوین حقوق زنان بود که ایجاد مدارس ، تقاضای حق رأی و ... از مصادیق آن بود .
البته طرفداران گروه اول بیشتر بود و فعالیتشان کم تر با سنت های جامعه اصطکاک پیدا می کرد اما گروه دوم اینکونه نبود. مثلاً همین قضییه ی کشف حجاب یا مدارس دخترانه قبل از اینکه حاکمیت و استبداد سیاسی با آن درگیر شوند گروههای سنتی جامعه و استبداد دینی از جمله روحانیون با آن برخورد کردند .
جنبش احقاق حقوق زنان در مشروطه به دو دلیل موفق به احقاق   اهداف خود نشد اگر چه فضای جامعه را تا حدودی تغییر داد : دلیل اول از لحاظ کمیتی بود که حامیانشان از تعداد کمی تشکیل شده بود همچنین بسیاری از فعالان زن مفاهیمی چون تساوی حقوق زن و مرد و حقوق زن در سیاست را قبول نداشتند . علت دوم در عدم تأثیر گذاری فعالیت های سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه بود . اگر چه بعد از مشروطه زنان در جامعه فعالیت هایی کردند اما مقدار آن و تأثیرگذاری آن به حدی نبود که زن و اهدافش را در جامعه محقق کند. به این دلیل بود که اهدافی چون حق رأی زنان در زمان مشروطه به نتیجه نمی رسد .
***
 
مقاله ی حاضر ریشه یابی حقوق زنان در مقطع حساس ورود تجدد به ایران وتاریخ بیداری ایرانیان بود. امروز زنان باید حقوق خود را مدیون آن کسانی باشند که به خاطر بدست آوردن این حقوق جان، حیثیت، مال، و زندگی خویش را در گرو مبارزات خود جهت احقاق حقوق زن گذاشتند. چه بسا اگر ما این رشادت های زنان را برای احقاق حقوق زن از مشروطیت به بعد نداشتیم زنان ما امروز هم حق انتخاب شدن، انتخاب نمودن و انسان بودن را نداشتند .
 
حمید قهوه چیان
دانشجوی حقوق دانشگاه علامه طباطبایی
 
منابع ومآخذ                               
۱-          در قسمت های آتی مقاله این ماده تشریح خواهد شد ولی در اجمال ماده ای بود که زنان را از انتخاب شدن منع کرده بود .
۲-          مکتوبات یکی از مخدرات ، روزنامه ی تمدن سال اول ، شماره ی ۱۲ ،ص ٣
٣- خسرو پناه، محمد حسین: هدفها و مبارزه زن ایرانی   ، ص۱۱۰
۴- نک «تاریخ مشروطه ی ایران »ژانت آفاری، ترجمه ی رضا رضایی   انتشارات بیستوان ۱٣۷۹ ،ص ۲٣٨
۵- روزنامه ی ایران نو ، سال ۱، شماره ۴٣ ، سه شنبه ۴ شوال ۱٣۲۷ ، ص۱
۶- نک هماخانلری ، «چرا ما ترقی نکردیم؟» ،ص ۲۶
۷- فخر آفاق پارسا، «تحفه ی دوستان»، جهان زنان، سال ۱ ،شماره ٣ ، ۱۵ حمل (فروردین) ۱٣۰۰،ص ۷۰
٨- حسین نفیسی ، «نسوان نوازی »، نامه ی فرنگستان ، سال اول ، شماره ی ۶ ،ص ٨۴
۹- همان، ص ۲٨۷
۱۰- مذاکرات مجلس شورای ملی ، دور دوم ، جلسه ی پنجشنبه ٨ شعبان ۱٣۲۹ ، جلد سه ، به کوشش سید محمد هاشمی ، چاپخانه ی مجلس، ۱٣۲۵ ، ص ۱۵٣۰
۱۱- نک احمد «کار» شکوفه ، سال ۴ ، شماره ی ۴ ، ۱٨ ربیع الاول ۱٣٣۴،ص۴
۱۲- نک مرامنامه ی اجتماعیون عامیون ایران ماده ۷۵
۱٣- جریده ی ملی ، سال اول ،شماره ی ۱٣۰ ، ۱۵ شوال ۱٣۲۴ ، ص۱
۱۴- هفته نامه ی حبل متین ، سال ٣۲، شماره ی ٨۹، دوشنبه ۱۹ ربیع الثانی ۱٣۴٣ ، ص ۱۲
۱۵- نظام مافی   و سعد وندیان، خاطرات تاج السلطنه،   ص ۱۰۱-۱۰۲
۱۶- ژانت آفاری ، تاریخ مشروطه ی ایران، ص ۲۴۷
۱۷- یحیی آرین پور ،از صبا تا نیما ، ج ۲ ، شرکت سهامی کتابهای جیبی ، ۱٣۵۵،        ص ٣٨٨
۱٨- فریدون آدمیت، ایدئولوژی نهضت مشروطه ی ایران،انتشارات پیام ص ۲۵۶
۱۹- میرزا آقاخان کرمانی ، سه مکتوب ، بی جا بی نا بی تا ، ص ۲۰
۲۰- همان ، ص ۱۲۲


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست