نامه ای شرم آور
علی قلی زاده
•
امسال هم اما جمعی از همان دوستان متنی به "آقای رئیس جمهور" نوشته اند و آزادی را از او "گدایی" کرده اند که لازم دیدم بگویم این نامه فقط صدای تعداد انگشت شماری از میان صدها فعال دانشجویی و عضو انجمهای اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت است که از تحصیل محروم شده اند و زندان رفته اند و شکنجه شده اند و اما هنوز به خودشان و ملتشان برای استیفای آرمان ازادی متکی هستند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۷ آبان ۱٣۹۰ -
٨ نوامبر ۲۰۱۱
تعدادی از " فعالان دانشجویی" با نگارش نامه ای به " رئیسِ جمهورِ آمریکا" آشکارا خواهان دخالت رئیس یک دولت "بیگانه" در امور داخلی ایرانیان شده اند.
نامه ای شرم آور ، شرم آور و باز هم شرم آور. دست کم برای من، به عنوان یک فعال دانشجویی.
سوال اینجاست که این دوستان از چه جایگاهی به "طرح مطالبه" نزد بیگانگان پرداخته اند؟
این دوستان "ایرانی" بدون هیچ اشاره ای به کودتا دولت آمریکا علیه دولت قانونی و ملی دکتر مصدق، بدون اشاره به حمایت های دولت آمریکا از سرکوبهای خونین و بی سابقه مردم ایران توسط رژیم پهلوی تا آخرین روزهای دوام آن رژیم و بدون اشاره به قربانی شدن "دانشجویانِ آزادیخواهِ میهندوست" جلوی پای نماینده دولت آمریکا در روز ۱۶ آذر، به قائله اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال ۵٨ اشاره کرده اند و بدون دفاع از خاک وطن که در مرداد ٣۲ گرفتار کودتای خارجی اسلاف همین "آقای رئیس جمهور" شد، از اشغال خاک آمریکا در ایران برای نشان دادن "حقانیت خودشان" سخن گفته اند.
حال آنکه ظاهرا این نکته را فراموش کرده اند که اشتباه گروگانگیری جوانان انقلابی در فضای انقلابی آن روز، نتیجه طبیعی و بدیهی چندین دهه دخالت دولت امریکا به نفع دیکتاتوری در کشورمان و سرنگونی دولت ملی ایرانیان بوده است. و اگر اشغال سفارت آمریکا تصمیم ناگهانی و در شرایط انقلابیِ چند جوان جوزده و متاثر از فضای چپ زده آن دوران بوده است، کودتا علیه دولت ملی مصدق و سالها حمایت از کشتار و خونریزی رژیم پهلوی استراتژی خصمانه دولتمردان آمریکایی برای سالها در ایران بوده است.
در حالیکه از "آقای رئیس جمهور" هیچ سوالی در مورد حمایتش از ناقضان حقوق بشر و قاتلان مردم و آدم سوزی ها در بحرین و عربستان و اردن و فلسطین و... و شکنجه "متهمان در گوانتانامو و ابوغریب" و ... نپرسیده اند، از وی به مثابه ناجی ملت ایران درخواست کمک برای پایان دادن به نقض حقوق بشر در ایران کرده اند.
دوستان دانشجوی وطنی نزد یک دولت بیگانه که کارنامه سیاهی در دهه های اخیر در براندازی دولتهای مردمی و قانونی با کودتای خارجی و همچنین شکنجه و کشتار مردم کشورهای منطقه تحت لوای "شعار دفاع از حقوق بشر و آزادی" داشته است، از جناح حاکم اقتدارگرا و سرکوبگر شکایت برده اند. سوال اینجاست که دولت آمریکا و "آقای رئیس جمهور"ش چه جایگاه اخلاقی و قانونی ای دارد که اینان به او پناه برده اند و از او درخواست کمک کرده اند؟
این دوستان هر چند "در شرایط کنونی" خواستار مداخله نظامی نشده اند، اما شرایطی را ترسیم کرده اند و خواستار شده اند که نتیجه ای جز درگیری نظامی در پی ندارد. چنان مستمندانه از انواع دخالت های بیگانگان استقبال کرده اند و آنها را ناجی خود پنداشته اند که گویی هیچ اراده ای در خود و ملت ایران نمیبینند و آن بیگانه را فعال مایشاء و جانشین خدا و مجری عدالت در زمین پنداشته اند.
آنچنان از گفتگو دولت آمریکا با "گروگانگیران و هدر رفتن پول مالیات دهندگان آمریکایی" اظهار نگرانی کرده اند که گویی شهروندان آمریکا هستند و نگرانی اولویت دارشان منافع آمریکاییان است.
نقلِ یک نامه چند فعال دانشجویی نیست، نقل درد یک ملت است که بعضی از جوانان درد کشیده اش زیر فشار و سرکوبِ دولتی غیرقانونی، آرمان استقلال خواهی صد ساله ملتشان را فراموش کرده اند و تصور خامشان این است که "دیگران" دایه مهربان تر از مادر هستند و درد دموکراسی و حقوق بشر در ایران دارند و میتوانند ناجی ایرانیان باشند. درد اینجاست که آرمان آزادی را بدون آرمان استقلال و عدالت و توسعه مطالبه کردن، درست در بزنگاهی که بیگانگان عزم حمله به ایران کرده اند، به آزادی خواهی و گفتمان حقوق بشری بیش از همه صدمه میزند و هیچگاه حتی آزای را هم برای ملتی به ارمغان نخواهد آورد و افتادن از چاله به چاه است. همانطور که استقلال خواهی انقلابی حکومت برآمده از انقلاب ۵۷ که آزادی و عدالت و توسعه را قربانی کرد، هیچگاه استقلال سیاسی و اجتماعی و اقتصادی برای ایرانیان به ارمغان نیاورد.
درد ، دردِ مملکتی است که صد سال جنبش آزادی خواهانه اش در دور باطلی افتاده که ظاهرا قصد خارج شدن از آن را هم ندارد.
سال گذشته که در چنین روزی بازداشت بودم، بازپرس دادگاه انقلاب به مادرم گفته بود که پسرت به اوباما نامه نوشته است. وقتی پس از آزادی این را شنیدم، در اولین واکنش خندیدم و گفتم مثل همیشه دروغ گفته اند که شما را بترسانند.
چند هفته بعد توسط یکی از دوستان محروم از تحصیل مورد سوال واقع شدم که چرا "بچه های دانشجویی و ادواری" به اوباما نامه نوشته اند و ما که دوستانشان هستیم، سکوت کردیم. بعد که تحقیق کردم متوجه شدم که دوستانی با عنوان "نامه فعالان دانشجویی به اوباما"، هبه آزادی را از امریکایی ها مطالبه کرده اند.
امسال هم اما جمعی از همان دوستان متنی به "آقای رئیس جمهور" نوشته اند و آزادی را از او "گدایی" کرده اند که لازم دیدم بگویم این نامه فقط صدای تعداد انگشت شماری از میان صدها فعال دانشجویی و عضو انجمهای اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت است که از تحصیل محروم شده اند و زندان رفته اند و شکنجه شده اند و اما هنوز به خودشان و ملتشان برای استیفای آرمان ازادی متکی هستند و نه به یک دولت بدنام در زمینه دخالت در کشورهای خارجی و نقض حقوق بشر در ان کشورها و نقض استقلال سیاسی انها.
بدون شک استقلال، عدالت، آزادی و توسعه خواسته های الویت دار ملت ایران و فعالان دانشجویی آنها میباشند که هرگز جدا از هم و به شرط نقض دیگری، محقق نخواهند شد.
علی قلی زاده
فعال دانشجویی، عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت و عضوسابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهرود
|