منافع ملی ایران و دشمنانش
نقدی بر نوشته آقای اکبر گنجی به نام «همراهی با اسرائیل»
پرویز مختاری
•
یکبار دیگر به این جمله از این بند نگاه کنید او مینویسد "اما ایران فقط و فقط گفته که اگر اسراییل به ایران حمله نظامی کند، پاسخ دندان شکنی به مهاجمان خواهد داد". لابد این خود اسرائیلی ها هستند که خواهان محو اسراییل از نقشه جهانی میباشند و این پول نفت خود آنها است که به حماس و حزب الله داده میشود و سپاه قدس برای فتح تهران درست شده!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۶ آبان ۱٣۹۰ -
۱۷ نوامبر ۲۰۱۱
منافع ملی ایران و دشمنانش
نقدی بر نوشته آقای اکبر گنجی دوشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۰ روزنامه مجازی گویا نیوز
آقای گنجی در مقاله خود با سر تیتر "همراهی با اسرائیل" مینویسد: "هیچ کس منکر این امر نیست که مهمترین مخالف پروژه ی هسته ای ایران دولت اسرائیل است. اسرائیل در رأس این داستان قرار دارد و همه را علیه ایران بسیج می کند. پس طرفین اصلی نزاع اسرائیل و ایران اند. دلیل این امر روشن است، اسرائیل می خواهد که قدر قدرت منطقه باشد و به همه زور بگوید و نمی خواهد "توازن قوا" در منطقه ایجاد شود."
پیش از پرداختن به این نکته که آقای گنجی تا چه میزان در این نگرش خود به گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی دچار اشتباه میباشد و یا تا چه میزان حق دارد، مایلم بگویم که من نیز دولت کنونی اسراییل را نماینده جناح جنگ طلب نیروهای اسراییلی میدانم. ادامه سیاست گسترش هر چه بیشتر مجتمع های مسکونی در سرزمین فلسطینیان عملی است تجاوز کارانه و مانع اصلی در دست یابی به صلحی پایدار بین فلسطینیان و اسرائیل میباشد. در این نوشتار سعی خواهم کرد پیامدهای آخرین گزارش آژانس در مورد سیاست فن آوری هسته ای جمهوری اسلامی را در درجه اول تنها از دریچه منافع ملی بنگرم و در کنار این مهم به دشواریهای بین ما و مساله اسراییل و فلسطین میپردازم .
من این نظر آقای گنجی را که "اسراییل در راس این داستان است و همه را علیه ایران بسیج میکند"، خلاف واقع میدانم و آنرا برداشتی بغایت غیرمنصفانه میبینم. پذیرش چنین برداشتی بمعنی آن است که آژانس بین المللی انرژی هسته ای و شورای امنیت سازمان ملل متحد و کل جامعه جهانی تنها عروسک های خیمه شب بازی در دست اسراییل هستند و فاقد هر گونه خودبنیادی و اراده سیاسی میباشند. البته این گونه برخورد با مجامع بین المللی در فرهنگ سیاسی ما ایرانیان ریشه های عمیقی دارد. شوربختانه اپوزیسیون حتی در مواردی بسیار پرحرارت تر از حاکمان ایرانی همه سازمانهای بین المللی را تحت کنترل صهیونیسم می داند .
آقای گنجی استدلال میکند که اسراییل نگران "قدر قدرتی" خود است و میخواهد "به همه زور بگوید" و از ایجاد "توازن قوا" جلوگیری کند و در این مقصود علاوه بر امریکا، آژانس و شورای امینت سازمان ملل متحد را نیز در دست دارد و میتواند همه را علیه ایران بسیج کند. آقای گنجی نمیگوید که چرا "همه" در کنار اسرائیل "زورگو" و "قدرقدرت" به دسیسه علیه ما میپردازند و اگر چنین است چرا جامعه جهانی با ما چنین دشمنی دارد؟ گیرم که چنین است آیا عقل سلیم ضروت بازنگری و تغییر در کردار و رفتار سیاسی که موجب دشمنی بخش اعظم جهان با ما شده است را حکم نمیکند؟ و در ثانی بر اساس کدام منافع ملی ما موظف به ستیز با قلدری زورگو هستیم. این به ما چه مربوط است. مگر ما اپوزسیون اسراییل هستیم؟ مگر وظیفه ما داوری در باره میزان شرارت دولتهاست, مگر ما ژاندارم منطقه هستیم. ما اپوزسیون چمهوری اسلامی هستیم. دفاع از منافع مردم ایران تنها علت موجودیت ما میباشد و ما مکلف به دفاع از آن هستیم . هر معیار دیگری بجز این برای یک نیروی سیاسی سرگردان شدن در وادی لاادری گری است .
حال اگر ما به پند آقای گنجی که میگوید "اگر قرار بر هماهنگی با جامعه ی بین الملل است، چرا با بیانیه های سازمان ملل علیه اسرائیل هماهنگ نشویم؟ مگر سازمان ملل اسرائیل را به جنایات جنگی محکوم نکرده است" گوش کنیم؛ با این سوال روبرو میشویم که برای جلو گیری از این زورگویی دولت مجهز به سلاح اتمی اسراییل و ایجاد توزان قوا چه باید کرد؟ پاسخ بخشی از سپاه پاسداران (این سپاه چندین سال پیش در نامه ای ضروت تجهیز به بمب اتمی را به رهبر جمهوری اسلامی توصیه کرد) ضروت تجهیز جمهوری اسلامی ایران به سلاح اتمی بود. نتایج پذیرش چنین امری در مورد ایجاد توازن قوا چه خواهد بود؟ آیا اگر سعودی ها، بحرینی ها, سوری ها و تمامی دیگر کشورهای عربی نیز به این سیاست روی بیاورند می توان بر آنها خرده ای گرفت؟ من میدانم که آقای گنجی نیز به خطرات این سیاست ماجراجویانه آگاه میباشد ولی از نوشته او پاسخ به اینکه برای جلوگیری از جنگ چه باید کرد را نمیشود یافت. بسنده کردن به اینکه بگوییم جنگ بد است و ما مخالف بمب اتمی هستیم و اسرائیل بمب اتمی دارد، دردی از دردها را دوا نمیکند. آقای گنجی یک پاسخ به افکار عمومی بدهکار است و آن اینکه چه باید کرد که سایه شوم جنگ از سر مردم و میهن ما دور شود؟
آقای گنجی در ادامه این نوشتار همه توان قلمی خود را بکار میگیرد تا اثبات کند که دولت اسراییل جنایت کارتر و غیردمکراتیک تر از جمهوری اسلامی میباشد و جالب این است که همه استدلال وی بر مصوبات و بیانیه های سازمان ملل و جامعه جهانی تکیه دارد همان هایی که "اسرائیل در رأس این داستان قرار دارد و همه را علیه ایران بسیج می کند".
در ادامه نوشتار خود بازهم آقای گنجی با تکیه به بیانه های مجامع جهانی مینویسد: "پنجم- اسرائیل دارای دویست تا چهارصد بمب اتمی است، ایران غنی سازی اورانیوم کرده است که برخلاف ان پی تی نیست و مطابق آخرین گزارش آژانس چند مورد داشته است که "مشکوک" و دارای "ابهام" است که می توند "کاربرد دوگانه" داشته باشد. مطابق همین گزارش ایران از ریاست آژانس برای گفت و گو در این زمینه های مورد اختلاف د عوت به عمل آورده است، اما ریاست آژانس آن را به بعد از انتشار گزارش موکول کرده است"
در این بند باز هم شاهد تلاش ناشیانه آقای گنجی برای کتمان حقیقت میباشیم. او می نویسد "ایران از ریاست آژانس برای گفت و گو در زمینه های - چند مورد مشکوک و دارای ابهام - مورد اختلاف دعوت به عمل آورده است. اما ریاست آژانس آنرا به بعد از انشار گزارش موکول کرده است". او نمیگوید براستی چرا آقای رییس این دعوت را به بعد موکول کردند؟ لابد بنا به استدلال آقای گنجی اسراییل اجازه اینکار را نداد مگر نه اینکه "اسرائیل در رأس این داستان قرار دارد و همه را علیه ایران بسیج می کند". سوال این است که از سال ۲۰۰۳ میلادی تاکنون چه کسی از همکاری سازنده با آژانس و مجامع جهانی سر باز میزند؟ چه کسی مصوبات و قعطنامه های مجامع بین المللی را نادیده میگیرد؟ چه کسی از شفاف سازی برنامه هسته ای خود امتناع می ورزد؟ چه کسی همه پیشنهادات گروه ۵ + ۱ را به هیچ می انگارد؟ چه کسی دائم در حال ایجاد تنش و تشنج در روابط بین المللی است؟ آیا نه اینکه تداوم بن بست کنونی ناشی از سیاستهای ماجراجویانه و مشکوک پروژه هسته ای و قدرت نمایی تو خالی حکومت ایران می باشد و آیا همه اینها زمینه ساز افزایش برخورد نظامی در آینده نیست؟ جنایات جنگی، مجهز بودن به سلاح اتمی، اشغال سرزمین های دیگران، حمله به حماس و یا تاسیسات اتمی سوریه و عراق و همه اقدامات دیگر اسراییل نمی توانند توجیه گر ضروت تجهیز ایران به سلاح اتمی باشند. نتیجه عملی این تفکر چیزی کمتر از جنگ و نابودی بدنبال ندارد .
در ادامه این نوشتار میخوانیم: "ششم- اسرائیل دائماً ایران را- حداقل- "تهدید" به حمله ی نظامی کرده و می کند، اما ایران فقط و فقط گفته است که اگر اسرائیل به ایران حمله ی نظامی کند، پاسخ دندان شکنی به مهاجمان خواهد داد. البته معلوم نیست که ایران تا چه اندازه توانایی پاسخگویی به اسرائیل را دارد." این بند از نوشته ایشان را با ناباوری چند بار خواندم. یکبار دیگر به این جمله از این بند نگاه کنید او مینویسد "اما ایران فقط و فقط گفته که اگر اسراییل به ایران حمله نظامی کند، پاسخ دندان شکنی به مهاجمان خواهد داد". لابد این خود اسرائیلی ها هستند که خواهان محو اسراییل از نقشه جهانی میباشند و این پول نفت خود آنها است که به حماس و حزب الله داده میشود و سپاه قدس برای فتح تهران درست شده!
دشمن مردم ما در خانه نشسته و از سی و سه سال پیش علیه مردم ما جنایت میکند. این جمهوری اسلامی است که با دشمن سازی موهومی سرزمین ما را به مهلکه جنگ میبرد و جاده صاف کن نیروهای جنگ طلب اسراییلی و آمریکایی شده است. سیاستهای تنش آفرین رژیم جمهوری اسلامی و در راس آن دشمن تراشی و دشمن سازی کشور ما را به انزوا و فلاکت کشنده. مبارزه با این سیاست از مهمترین وظایف جنش مدنی و دموکراتیک است. مخالفت با ماجراجویی های اتمی نظام ولایی تکلیف همین امروز همه ما ایرانیان میباشد .
دستیابی به جهانی بدون سلاح اتمی تنها در یک اتحاد مبارزاتی جهانی همه نیروهای صلح خواه و ضد جنگ میسر است، مبارزه ای که از سالیان پیش در بسیاری از کشورهای دنیا بویژه اروپا و امریکا جریان دارد.
جای ما در کنار این نیروهاست و نه در کنار اسراییل و ایران. خطر جنگ تنها با وادار کردن ایران به بازگشت پای میز مذاکره، همکاری کامل با آژانس و بازرسان آن و در یک کلام پذیرش قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد میباشد .
حمایت از مردم فلسطین، کمک به برقراری صلح بین فلسطینیان و اسراییلی ها است. بایستی در کنار محمود عباس و مجامع جهانی و منطقه و همچینن با تکیه بر نیروهای صلح خواه فلسطینی و اسرائیلی به تاسیس دولت مستقل فلسطینیان یاری رساند. منافع ملی ما در دوستی با همه کشورهای منطقه و جهان است. دشمنی با اسراییل نه تنها خلاف منافع ملی ما است بلکه حتی به زیان مردم فلسطین میباشد .
پرویز مختاری
۱) چهار شنبه ۲۵ آبان ۱٣۹۰
|