سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

همکاری جهانی "آری", حمله خارجی "نه"


مهران رفیعی


• با توجه به بن بست خطرناک موجود, و اینکه آقای خامنه ای شهامت لازم برای سر کشیدن جام را ندارد, جنگ افروزی تنها گزینه جبری اوست. او به غلط می پندارد که در صورت شروع جنگ و حمله خارجی, مردم کشورمان باری دیگری آستین ها را بالا میزنند و سینه ها را سپر و بلاگردان او و دستگاه ولایتش میکنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۷ آبان ۱٣۹۰ -  ۱٨ نوامبر ۲۰۱۱


بار دیگر شیپور ِ لعنتی جنگ به صدا در آمده و رهبر درمانده جمهوری اسلامی با تمام توان در آن میدمد به امید آنکه گرد و غبارهای مهندسی شده, حجابی بر سیاست های شکست خورده او بکشد و ولایت مطلقه ش چند صباحی بیشتر ادامه یابد. فرصت طلبان سودجو نیز زیرکانه بر طبل های گوشخراش شان میکوبند تا معرکه را گرمتر کرده و بر رونق بازار و منافع پلیدشان بیفزایند. و جای بسی تاسف است که اینها, ساده اندیشانی را هم فریب داده و بصورت سیاهی لشکر بدنبال خود می کشانند.
روند تحولات داخلی و جهانی و بویژه رویدادهای مهم منطقه ای, رهبر جمهوری اسلامی را وحشت زده کرده است. او بدرستی دریافته که اگر فرصت کوتاه باقیمانده را سهوا از دست بدهد, سرنوشتی بهتر از صدام حسین و معمرقذافی و حسنی مبارک در انتظارش نخواهد بود. رژیم دیکتاتوری سوریه هم در وضعیت سقوط قرار گرفته و آقای خامنه ای خود را عاجز از نجات دادن یار و هم پیمان دیرینه ش می بیند. هر روزه بخشی دیگر از نیروهای مسلح سوری به مخالفان بشار اسد می پیوندند, رژیم تک حزبی او توان خاموش کردن صدای اعتراضات را از دست داده و به علت اعمال خشونت از اتحادیه عرب هم اخراج شده است. آقای خامنه ای از دیدن و شنیدن اخبار روزانه در رنج است و انزوای سیاسی هم برگلوگاهش فشار میاورد.
بحران درونی رژیم او هم, نه انکار کردنی است و نه قابل کنترل. شخص دوم نظام که با سلیقه شخصی خودش دست چین شده و با کودتایی خونین بقدرت رسیده, در مقابلش قد علم کرده و شمشیرش را از رو بسته است. اخراج خفت بار دو وزیر منتخب رهبر از کابینه و بست نشینی یازده روزه رییس قوه مجریه در اعتراض به دخالت های رهبر, آبرویی برای ولایت فقیه باقی نگذاشته است.
تمام روسای جمهور پیشین که در قید حیات اند, یکی پس از دیگری وارد لیست سیاه رهبر شده اند. نخست وزیر محبوب بنیان گذار جمهوری اسلامی هم گرفتار خشم مهار ناپذیر حاکم شده و ماههاست که در پشت درب های جوشکاری شده در انزوا بسر میبرد.
بسیاری از کارگزاران ارشد جمهوری اسلامی که سالها درمدیریت کشور نقشهای کلیدی داشته اند, یا در زندان و حبس خانگی هستند و یا در کنجی از خانه و یا در گوشه ای از غربت.
فرار مغزها هم که سالها جریان داشته, در دو سه سال گذشته شدت بیشتری گرفته است. فساد مالی و اداری هم آن چنان رواج یافته که اختلاس های نجومی یکی پس از دیگری علنی و رسانه ای شده و جناح های متخاصم ِ خودی, شدید ترین اتهامات را به رقبایشان وارد میکنند.
تاکنون تمام تلاشهای رهبر جمهوری اسلامی برای پنهان کردن این اختلافات و برخوردها با شکست مواجه شده و شاخ و شانه کشیدن باندهای قدرت از درگیری های لفظی و اخطارهای قضایی و هشدارهای قانونی فراتر رفته و تهدید به افشاگری, بصورت سلاحی مهلک درآمده و متناوبا مورد استفاده روسای قوای سه گانه قرار میگیرد. در جدیدترین برخوردهای درون گروهی, از اسلحه گرم نیز استفاده شده و برخی ازمدیران ارشد کشور, بسوی یکدیگر آتش گشوده اند.
اخبار مربوط به ترور دانشمندان اتمی, خرابکاری های نرم افزاری, نشت اطلاعات فوق محرمانه و انفجار های بزرگ در تاسیسات موشکی هم, کمکی به تقویت روحیه متزلزل رهبر نمیکنند.

جنگ افروزی تنها گریزگاه رهبر درمانده و منزوی
آیا راه گریزی برای آقای خامنه ای باقی مانده است؟ کدام کشور به او پناه میدهد؟
آیا تردست دیگری می تواند به بهانه ترویج اقتصاد آزاد, آتش حرص و طمع را در دل گروهی شعله ور کند تا منفعت طلبی اقلیتی, برای چند سالی از سقوط نظام او جلوگیری کند؟
آیا مصلح دیگری توان و اراده آن را دارد که امید و شوری دیگر بیافریند تا رهبر پریشان و بدنام, فرصتی برای تجدید قوا پیدا کند؟
آیا, با توجه به توسعه سریع فناوری و پدیده جهانی شدن, ابزارهای دیگری برای سانسور کامل اخبار و فریبکاری های عوامانه باقی مانده است؟
با توجه به بن بست خطرناک موجود, و اینکه آقای خامنه ای شهامت لازم برای سر کشیدن جام را ندارد, جنگ افروزی تنها گزینه جبری اوست. او به غلط می پندارد که در صورت شروع جنگ و حمله خارجی, مردم کشورمان باری دیگری آستین ها را بالا میزنند و سینه ها را سپر و بلاگردان او و دستگاه ولایتش میکنند.
تجربه نشان میدهد که اشتباهات او سیر صعودی داشته و هرگز از ارتکاب آنها درسی نگرفته است. کج سلیقگی دربرگزیدن آقای احمدی نژاد و گذاشتن تمام تخم مرغ هایش در سبد مخدوش او, بهترین نشانگر این حرکت سقوطی اوست.

بزرگترین چالش امروز ما
زدودن ِ خاکستر ِ سردی که بر اثر دو ناکامی بزرگ ِ سالهای اخیر بر دلهای افسرده و خاطرهای آزرده نشسته است, مهمترین و کلیدی ترین قدم برای تولدی دیگر است. بیاد آوریم که این ابر ِ سیاه, شکست ناپذیر و ماندگار نیست و باور داشته باشیم که با حرکت جمعی مان, پاره پاره خواهد شد و پرتوهای زرین خورشید بزودی بر خاک وطن مان خواهد تابید.
دو جنبش بزرگ دوم خرداد و سبز از یک سو ضربات مهلکی را بر پیکر نظام وارد آورده و از سوی دیگر مبارزان راه آزادی را پخته تر و منسجم تر کرده اند. آنچه از هنرمندان بزرگ و ورزشکان محبوب و نخبگان کشورمان در دو سه سال گذشته دیده ایم, بهترین گواه این ادعاست. این عزیزان, فارغ از هر گونه بیم و ترس و با از خود گذشتگی از هر فرصت پیش آمده, برای رساندن پیام مردم ایران استفاده کرده اند, از بستن دستبند های سبز در مسابقات بین المللی ورزشی گرفته تا انداختن شال سبز در فستیوال های هنری و انحام مصاحبه های شجاعانه و صادقانه با رسانه های پر بیننده و شنونده خارج از کشور.
در همین زمان, ریزش نیروهای وفادار به ولایت فقیه هر لحظه شتاب بیشتری گرفته بطوریکه امروزه شکاف و اختلاف بارزترین مشخصه تشکیلات فرسوده حکومتی می باشد. فیلمساز متعهد سالهای قبل, تندترین نامه های اعتراضی خود را بصورت سرگشاده برای رهبر درمانده جمهوری اسلامی می فرستد و زندان و شکنجه و بازجویی هم دیگر اثری ندارد. دانشحوی نخبه برمی خیزد و از فاجعه دانشگاه سخن میراند و با کلام خود رهبر و بیتش را میلرزاند.

چه باید کرد
به دستاوردها و آینده روشن مان بیاندیشیم و از شوق آنها شور و نیرویی تازه بگیریم .
مبنا و ملاک تصمیم گیری هایمان را بر اساس منافع ملی خودمان قرار دهیم و نه سود وزیان دیگران .
با همیاری و تکیه بر خرد جمعی, مجاری تنفسی جمهوری اسلامی را شناسایی کرده و آنها را بتدریج مسدود نماییم .
ساختار ماشین تبلیغاتی و نظامی ولایت فقیه را شناسایی کرده و برای از کار انداختن آنها برنامه ریزی و حرکت کنیم.
اعتراضات صنفی و معیشتی پراکنده را شناسایی کرده و آنها را سازمان یافته و یکپارچه نماییم .
بر افکار عمومی مردم جهان تاثیر بگذاریم و با افشاگری های گسترده و پیگیر در مورد نقض حقوق بشر در ایران, رژیم را منزوی تر کنیم.
در شرایطی که جمهوری اسلامی برای پیشبرد ِ اهدافش, تن به هرگونه باج خواهی بین المللی میدهد, از منابع و نهادهای جهانی استفاده بهینه کنیم.
بر خیزیم و با جنبشی دیگر, بساط ظلم و فساد را برچیده و سرود پیروزی را بخوانیم.

مهران رفیعی
بیست و هفتم آبان ماه نود
بریزبین استرالیا


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست