«بودن»؟ یا «نبودن» ِ جمهوری اسلامی؟ مسئله این است! - علی میرفطروس
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۹ آبان ۱٣۹۰ -
۲۰ نوامبر ۲۰۱۱
«بودن»؟ یا «نبودن» ِ جمهوری اسلامی؟ مسئله این است!
(نه جنگ!نه جمهوری اسلامی!)
*احمدزیدآبادی(روزنامه نگار زندانی): هنگامی میتوان با حملهء نظامی با قاطعیّت مخالفت کردکه امکان اصلاحی یا کورسوی امیدی وجود داشته باشد.».
*بسیاری از نویسندگان وروشنفکران،درگردوغباربیانیّه ها ی رنگارنگ،می کوشندتاموضوع اصلی ،یعنی :ضرورت برکناری یاسرنگونی رژیم اسلامی را پنهان کنند.
* در«جنگ اعلام نشدهء32سالهء جمهوری اسلامی علیه همهء افرادواقوام ایرانی»، تقدیر ملّت ما این نیست که همچنان بسوزد یا بسازد.تقدیر ملّت مااین نیزنیست تاقربانی جنون ِجنگ طلبانهء دیگری توسّط یک رژیم تبهکارگردد.
*****
مقالهء من1،چنانکه انتظار می رفت، درمیان علاقمندان به سرنوشت ایران ،بازتاب گسترده ای یافت و درفضای گفتمان های رایج مربوط به «حملهء نظامی به ایران»؟یا«حملهء نظامی به رژیم اسلامی »؟ تغییراتی پدیدآوُرد .این تغییرگفتمان باعث گردیده تا نقاب ازچهرهء ترفندهاوسفسطه بازی های کسانی برافتدکه درپس ِ پُشت ِ «صلح طلبی»وشعار ِ«وا وطنا!»، شعارهاومنافع رژیم جمهوری اسلامی را به پیش می برند.
طبیعی بودکه آن مقاله، واکنش های تند ِتنی چندرانیز بدنبال داشته باشد که متأسفانه،یا مفهوم ومصداق مقاله ام را درک نکرده ویا باحذف یانادیده گرفتن ِ کلمات برجسته وتأکیدی ِمقاله ام (مانندواژگان«تنها وتنها»و«حملهء هدفمندو مشخّص به پایگاه های سرکوب رژیم»)،آن رابه« مقاله ای جنگ طلبانه برای حمله به ایران»!!!تعبیرکرده اند2.
هدف دیگر من درارائهء آماروارقام هولناک پایان مقاله( دربارهء شمار تلفات ناشی ازآلودگی هوادرتهران وکشته هاومجروحان تصادفات رانندگی) نیزبه این خاطربودتابه دوستانی که در«شور ِحُسینی وطن پرستی» بی هوش گشته اند، یادآوری کنم که بقول شاعر:
«دشمن ِ خانگی از خصم برونی،بتَر(بدتر) است»
زیرا رژیمی که باوجوددرآمدهای سرشارنفت،از تأمین ابتدائی ترین حقوق مُسلّم مردم ایران(ازجمله: داشتن راه های امن وتأمین بهداشت وهوای سالم) عاجزاست وشهرهائی مانند اهوازوسنندج وتهران رابه«اتاق های گاز ِ نازی ها»بدَل کرده ،چگونه می تواند امنیّت تأسیسات عظیم اتمی را تأمین کند؟
***
دوسال پیش،دردعوت ودیداری ناخواسته با نمایندگانی ازدولت اسرائیل، به آنان گفتم:من یک پژوهشگرتاریخ ام و لذانمی دانم که شما چرا درمسئلهء ایران،که یک مسئلهء حسّاس سیاسی است،به من مراجعه کرده اید؟
گفتند:مابا ایرانی های متعدّدی(ازجمهوریخواه تا سلطنت طلب) گفتگوکرده ایم اما هریک ،بجای ارائهء «راه حل»، بیشتر به نفی وانکار ِیکدیگرپرداخته اندویا«مُماشات بارژیم جمهوری اسلامی» را توصیه کرده اند،ازاین رو به شما مراجعه کرده ایم تااز دیدگاه های شما نیز آگاه شویم.
در همان ملاقات،من نظرات صریح وروشنم رابه آنان ابراز کردم وازجمله تأکیدکردم:مشکل مردم ایران ومنطقه وجهان،مشکل«تأسیسات اتمی ایران»نیست بلکه مشکل اساسی، خود ِرژیم جمهوری اسلامی است که با سوءاستفاده از درآمدهای سرشار نفت، درایران، فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان و … ایدئولوژی کینه و نفرت و مرگ منتشر می کند، ایدئولوژی هولناکی که اینک در منطقه و جهان، در تدارک یک «هولوکاست اسلامی» است.ازاین گذشته،شماکه رهبران تروریست های «حماس» رادر درون اتوموبیل هاویادرمنازل مخفی شان، هدف قرارمی دهید،چرااین«جرّاحی قشنگ»را دربارهء رهبران ایران وپایگاه های سرکوب رژیم اسلامی (سپاه ،بسیج و...) انجام نمی دهید؟... اگرطرح افسران آلمانی برای ترور هیتلر (دربیستم ژوئیه 1944) موفّق می شد،بی تردید،سرنوشت یهودیان ومردم آزادجهان،طوردیگری رقم می خوُرد.... جامعهی کنونی ایران نه افغانستان است و نه عراق و فلسطین و لبنان، بلکه جامعهی کنونی ایران با یک نیروی عظیم ۷۰ درصدی ِجوان و پویا، ارتش آگاه و نیرومندی است که خواهان آزادی،امنیّت، صلح، رفاه و دموکراسی است. از این نظر – چنانکه مبارزات ستایش انگیز و بدور از خشونت سال های اخیر نشان داده – جامعهی مدنی ایران قابل مقایسه با هیچیک از کشورهای خاورمیانه نیست. بنابراین: می توان و باید این «ارتش آگاه و نیرومند جامعهی مدنی» را به حساب آوُرد و بر آن تکیه کرد. بر این اساس، اعتقادم دارم که تنها و تنها با کوبیدن پایگاه ها و ستادهای سرکوب حکومت اسلامی و برداشتن سقف سرکوب و ترس و تهدید و در نتیجه: با خیزش مردم ایران و سرنگونی این رژیم ضد ایرانی و ضد انسانی بدست خود ِآنان است که می توان شاهد استقرار آرامش و صلح و ثبات در منطقه و جهان بود... فراموش نکنیدکه ایران درشمار ِاوّلین کشورهائی بود که درزمان نخست وزیری محمد ساعدمراغه ای دولت اسرائیل را به رسمیّت شناخت(23 اسفند 1328) وهزاران نفر ازفراریان یهودی در همان زمان، به علّت اذیّّت و آزارکشورهای عربی،به ایران مهاجرت کردندوسال ها میهمان ایرانیان صلح دوست ومهمان نوازبودند. بسیاری ازهمین یهودیان مهاجر، دراصفهان ویزد ودیگرشهرهای ایران ،اسکان گُزیدندو به کاروزندگی پرداختند . ازاین گذشته،من فکرمی کنم که درمنطقهء خاورمیانه، ایران واسرائیل، یگانه دوستان واقعی یکدیگراند و دوستی تاریخی ودیرینه ای، این دوملّت را به هم پیوند می دهد.به علاوه، یهودی ها یک «بدهکاری تاریخی»به ملّت ایران مدیون اند وآن،نجات قوم یهود ازاسارت «بُختُ الانصر«(پادشاه بابل) بدست «کوروش بزرگ» بود. بنابراین: هرگونه حملهء نظامی به مردم ،مراکزصنعتی ،نفتی واتمی ایران،باعث کینه ونفرت دیرپای ملّت ایران نسبت به اسرائیل،خواهدشد.
این نظرات صریح درمخالفت من با حملهء نظامی به ایران،ظاهراًبرای نمایندگان دولت اسرائیل«خوشآیند» بود که درپاسخ، گفتند:«علیرغم تهدیدات رهبران جمهوری اسلامی در«محواسرائیل»وباتوجه به اینکه بسیاری ازمقامات ارشد سیاسی-نظامی ِاسرائیل، زاده وپروش یافتهء ایران هستندوایران را کشور دوم خودمی دانند،حملهء نظامی به ایران، درچشم اندازمقامات سیاسی- نظامی اسرائیل نبوده ونخواهدبود»...
چندی بعد،مضمون آن ملاقات توسط دیپلمات برجسته و دولتمرد خوشنام ،دکترامیراصلان افشار، به اطلاع آقای «مائیر عِزری»،سفیرسابق اسرائیل درایران(اهل اصفهان) رسید که آقای «عِزری» نیز ضمن تأئیدعدم وجودطرح یابرنامه برای حملهء نظامی به ایران توسط دولت اسرائیل،گفتند: «درآینده اگر برنامه ای درکار باشد،عملیّاتی خواهد بودکه مُسلّماً به نفع ملّت بزرگ ایران ورهائی آنان ازشرّ ِجمهوری اسلامی است!».
اینک که به وقایع هفته های اخیر می نگریم،معناومصداق آن «عملیّات»و«جرّاحی قشنگ» را مشاهده می کنیم:از شایعهء طرح انفجار اتومبیل آیت الله خامنه ای (درسفربه کرمانشاه)و احتمال ترور قاسم سلیمانی وکشته شدن حسن تهرانی مقدّم دریک «تصادف» (هردو ازسرداران محبوب رهبر جمهوری اسلامی) تا، خصوصاً،درانفجار مهیب ومرگبار پایگاه نظامی«ملارد».
بااین مقدّمات، من فکرمی کنم که مضمون مقاله ام ،چنان روشن وشفّاف باشد که جای تردیدوابهامی برای فهم ودرک آن باقی نمی گذاردولذا،کسانی،مانند آقای اکبرگنجی، که بانقابی ازصلح طلبی ،حملهء هدفمند به«ستادهاوپایگاه های سرکوب رژیم اسلامی» را با«حمله به ایران» خلط واشتباه می کنند،کسانی هستندکه به مردم دروغ گفته اندو هنوزنیز دروغ می گویند3: کسانی که«اندیشه» و«راه»شان از«چاه»وفاضلآب های جمهوری اسلامی سردرآوُردو با «انقلاب شکوهمند اسلامی»شان،گوری برای ملّت ما کَندند که سرانجام،همهء ما در آن خُفتیم! .«کارل پوپر»، این دسته از«روشنفکران» راکه با اندیشه های خویش، عملاً در خدمت خودکامگان قرار داشته و راهگشای حکومت های جبّار بوده اند، «پیامبران دروغین» نامیده وآلودگی کلام آنان را « بسیار بسیار خطرناک تر از آلودگی هوا» دانسته است.4
چندسال پیش ،روزنامه نگار زندانی، احمدزیدآبادی، درنقدی بر تلاش هاو راهکارهای آقای اکبرگنجی و300روشنفکر ایرانی وجهانی 5 نوشت:
«به نطر من اگر کسی فکر میکند که مخالفت روشنفکران جهان و یا تظاهرات مردم کشورهای غربی، در شرایطی که جنگ اجتناب ناپذیر شده است، میتواند مانع بروز جنگ شود، خطا میکند...متأسفانه شرایط بین المللی و داخلی، هیچکدام به گونهای نیست که بتوان بازیگر سومی را وارد صحنه کرد. افزون بر این ها، معمولاً هنگامی میتوان با حملهء نظامی علیه یک کشور با قاطعیّت مخالفت کردکه امکان اصلاحی یا کورسوی امیدی وجود داشته باشد.»6
اینک پس ازگذشت 4سال ازسخن درست ِ احمد زیدآبادی ودرحالیکه حـتّی آقای محمّدخاتمی نیز«فاتحهء اصلاحات» را خوانده وآخرین «کورسوی امید برای اصلاح رژیم»نیزفرومُرده است ، آیانبایدبا سرنگونی ِجمهوری اسلامی(در تمامیّّت آن) ویا باحملهء هدفمند به پایگاه ها وستادهای سرکوب رژیم،موافق بود؟راستی را! تلاش وتعمّد آقای اکبرگنجی ویارانش برای حفظ رژیم جمهوری اسلامی ازِچیست؟7
متأسفانه،برخی ازدوستان، با تحلیل های ترسناک واغراق آمیز،«حمله به رژیم اسلامی»رابا«حمله به ایران»، یکی ومترادف جلوه می دهندو معتقدند:«برای پرهیزازکشتارمردم وجلوگیری ازتجزیهء ایران، پاسداری از یکپارچگی ملی و میهنی ایران(؟!!) وممانعت از فروپاشی حاکمیّت ملی(؟!!)، می توان صبرکردومنتظرماندتا مردم،خود بپاخیزندووایران را آزادکنند ...این اتفاق ممکن است همین فردا بیافتد، ممکن است تا دهه ای دیگر هم زمان ببرَد»...«حملهء نظامی باعث تقویت رژیم اسلامی وموجب ضعف دموکراسی درایران»یا«باعث تجزیهء ایران خواهدشد» و « سرکوب در داخل کشور راشدّت می بخشد» یا «واکنش شدیدرژیم علیه اسرائیل ومردم منطقه را به همراه خواهدداشت!»و.....
درشرایطی که ایران عملاً،میان منافع سیاسی – اقتصادی روسیّه وچین تقسیم شده ونقض اوّلیّه ترین حقوق انسانی مردم وغارت وچپاول منابع وسرمایه های ملّی ،بیش ازپیش ادامه دارد،این دوستان، واقعاً، ازوجودکدام دموکراسی وحاکمیّت ملّی درایران سخن می گویند؟.آیا آنان نمی دانندکه این،وجودرژیم اسلامی است که باعث تجزیه وفروپاشی یکپارچگی ایران خواهدشد؟،دراین باره ،به سیاست هاو سرکوب هاوستم های 32سالهء رژیم اسلامی نسبت به همهء اقوام ایرانی(خصوصاً کُردها وبلوچ ها) نگاهی کنید تا«تجزیه طلب ِواقعی» را بشناسید!.به نظرمن، تا 10سال دیگر،نه ایرانی باقی خواهدماندتااین دوستان بخواهندآن را«نجات» دهند ونه مردمی که بتوانندصلح وآزادی وامنیّت وحاکمیّت ملّی راتجربه کنند بقول سعدی:
شدغلامی که آب ِ جو آرَد
آب ِ جو آمدو غلام ببُرد
ازاین گذشته،دوستان این نکتهء مهم واساسی را پنهان می کنندکه باکوبیدن هدفمند ِستادهای سرکوب ودفاعی رژیم،اساساً،دیگر ،فرصت وامکانی برای «واکنش رژیم» باقی نخواهد ماند.
درکنار شعار های وسیاست های جنگ افروزانهء رهبران جمهوری اسلامی،همگامی و همصدائی رهبریاپدرمعنوی اصلاح طلبانِ ِفرصت سوز،آقای محمدخاتمی،نیزقابل تأمّل است که درسودائی سیاه برای«حراست ازکیان اسلامی» می خواهد«ندا»هاو«سهراب» های دیگررا درسنگر قاتلان شان( رادان هاو سعیدمرتضوی هاو....) به مسلخ جنگی کور بکشانَد :
« در مقابل دخالت خارجی، اصلاح طلب و غیراصلاح طلب[درکنار ِهم] ،مقابله خواهند کرد» 8
بقول حافظ
شرمش ازمظلمهء خون سیاووشش باد!
در«جنگ اعلام نشدهء32سالهء جمهوری اسلامی علیه همهء افرادواقوام ایرانی»، تقدیر ملّت ما این نیست که همچنان بسوزد یا بسازد.تقدیر ملّت مااین نیزنیست تاقربانی جنون ِجنگ طلبانهء دیگری توسّط یک رژیم تبهکارگردد.
باتوجه به بحران های بسیارعمیق ِاجتماعی واقتصادی درایران ،چه بساکه شعارهای وتهدیدات جنگ طلبانهء رهبران رژیم، برای انحراف افکارعمومی مردم ازمشکلات داخلی باشد،بااینحال،باید کوشید تا بدون احساسات وعوامفریبی وبدور ازمماشات بارژیم اسلامی،خواب های خونین رهبران جمهوری اسلامی را نقش برآب کرد،دراین راستا،خواست گشودن در های تأسیسات اتمی ایران به روی بازرسان آژانس بین المللی اتمی وکسب اعتمادبین المللی ،مرکزی ترین شعار ِمیهن پرستان واقعی می تواندباشد.
بنابراین: من نیزباهرگونه حملهء نظامی به ایران، شدیداً مخالفم،امّامسئلهء اصلی، «بودن» یا «نبودن ِ جمهوری اسلامی» است! آیاآقای اکبرگنجی ویارانش با برکناری یاسرنگونی تمامیّت این رژیم ضدایرانی وضدانسانی موافق هستند؟،چگونه وباچه ابزاری؟
سال ها پیش دراعتراض به تفرقهء رهبران سیاسی و کم کاری های روشنفکران ایران درخارج ازکشور جهت تشکیل اتّحاد ملّی وایجادیک آلترناتیو سیاسی برای رهائی مسالمت آمیز میهن ازسلطهء رژیم اسلامی9، به نقل از«کاستیلو»، شاعر تیرباران شدهء گواتمالایی، گفته بودم :
«روزی خواهد آمد که ساده ترین مردم میهن من -
روشنفکران ابتَرِ ِ کشور را
استنطاق خواهند کرد
و خواهند پرسید:
روزی که ملّت به مانند یک بخاری کوچک و تنها
فرو می مُرد
به چه کاری مشغول بودید؟»10
اینک که ملّت «به مانند یک بخاری کوچک وتنها،فرو می میرَد»،پرسیدنی است که«روشنفکران ابتَر ِکشور»، درآن سال های خاموشی وفراموشی کجابودند؟وچه می کردند!؟
17نوامبر2011،بوستون،آمریکا
پانویس ها:
mirfetros.com -1
2-ازجمله نویسندهء ناکامی در«زراعتی»بی حاصل- کوشیده است تا تعبیری وارونه ازمقاله ام بدست دهد! نگاه کنیدبه:
news.gooya.com
برای برداشت نادرست دیگری ازمقاله ام نگاه کنیدبه:
www.akhbar-rooz.com
news.gooya.com 3-
mirfetros.com
news.gooya.com
4- zamaaneh.com
www.greencorrespondents.com
5 - جامعهء باز و دشمنانش، کارل پوپر، ترجمهء علی اصغر مهاجر، ج 1 و 2، تهران، 1364
همچنین نگاه کنیدبه:
mirfetros.com
6- www.roozonline.com
- 7 برای نمونه ای ازاین تلاش ها،نگاه کنید به:
www.pezhvakeiran.com
www.pezhvakeiran.com
www.pezhvakeiran.com
news.gooya.com
- www.khatami.ir 8
9- mirfetros.com
10- mirfetros.com
mirfetros.com
mirfetros.com
|