نامه مقام رهبری به ابراهیم نبوی
اسد مذنبی
•
خیلی رو سفیدمون کردی. خوشحالم که اگه داخل مملکت تا اطلاع ثانوی فصل الخطاب نیستیم، اقلا تو خارج یه نفر رو داریم که هنوز حاضره واسه ما تب کنه. قبلنا خبر داشتم نوشته بودی: من با اینکه تو خارج زندگی می کنم ولی دلم اونجاست و مثل اونجایی ها فکر می کنم، نوشته بودی که هنوز تو شبای قدر قدرِ نظام رو میدونی و از فحش بدتر بارِ براندازان می کنی
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱ آذر ۱٣۹۰ -
۲۲ نوامبر ۲۰۱۱
درپی "معتدل" نامیده شدن مقام شامخ ولایت از سوی ابراهیم نبوی، مقام رهبری با نوشتن نامه ای از خجالت ایشان درآمده و نشان دادند که نام نبرده قدر محبت را بخوبی می دانند. و اما متن نامه کذایی مقام رهبری:
آن شهرکه سید درآن جای گرفت/آژانس بچه کرد، آمانو آرام گرفت*
سلام سید جان، می بخشی که نامه رو با شعر شروع کردم. آخه ناسلامتی ما خودمون یه پا شاعریم و شعرشناس. همین حالاش هم سیصد چهارصدتا شاعر تو دربار ما نون می خورن و از برکت سرِ ما با حوری و غلمان صیغه ای محشورن. خدا رو چه دیدی شاید یکی از این شاعرا به کمک امدادای غیبی ترقی بکنه و بشه فرخی سیستانی و ما هم توی تاریخ جغرافی موندگار شدیم، البته اگه دشمن بذاره. سید تو که خودت دست تو کاره بگو، مرگ من بگو آخه ناسلامتی ما چه از محمود غزنوی کم داریم؟ چرا امروز که حسابی سرو سامان گرفتیم نباید مثل آل سامان چند تا رودکی تو دربارمون داشته باشیم؟ اگه بگن قبل از انقلاب سرو سامانی نداشتیم قبوله، ولی حالا که وضع مون حسابی توپ شده و می تونیم حتی به آلِ کاپون پز بدیم، دیگه چرا؟ فراموش نکن سلاطینی مثل سلطان محمود غزنوی باج خور بودند، از خلق الله باج و خراج می گرفتند، انعامی هم به شاعر می دادند. ولی ما که به همه دنیا از چین و روسیه گرفته تا سوریه و چاوز و حسن نصرالله و صدتا خدانشناس دیگه میلیارد میلیارد باج میدیم، خداییش حق نداریم چند صد تا شاعر و مداح داشته باشیم؟
سیدجان
همیشه توی دلمون فحش می دادیم به اون بی انصافایی که تو خیابون شعار می دادن مبارک بن علی نوبت سیدعلی، بخودمون می گفیتم چرا حالیتون نیست که اگه ما میدون رو خالی کنیم اصولگراها همدیگه رو تیکه پاره می کنن و خاک مملکت رو به توبره می کشن! بعضی وقتا گریه مون می گیره که چرا ملت همیشه بیرون از صحنه، همه کاسه کوزه ها رو سرما خرد می کنن؟ هرچی هم که صدا و سینما تبلیغ می کنه که ولی فقیه جانشین پیغمبره بخرج کسی نمی ره که نمی ره. تازه مصباح یزدی شاکی شده و سر ضرغامی داد زده که دهنتو آب بکش، جانشین چی یه؟ ولی فقیه خودِ " پی غم بره" اما افسوس که این حرفا بخرج کسی نمیره. ولی انگار خدا با ماست سید، چون توی این هیری بیری یک روز حجازی درنزده پرید تو و گفت مژده بده که بالاخره تبلیغات صدا و سینمای ضرغامی کارخودشو کرد و حرفهای ضرغامی تو گوش یه نفر فرو رفت. گفتم منظورت نمیرالمومنین جنتی یه؟ گفت نه بابا جنتی واسه تو تره هم خرد نمی کنه! گفتم شاید سلطان محمود احمدی از کرده خودش پشیمون شده، گفت اصلا حرفشو نزن اون مستقیما با خود آقا وارد معامله شده و دیگه رو تخم من و تو نمی خوابه، گفتم نصفه جونم کردی بگو دیگه. وقتی گفت: سید ابرام تو بلاد کفر راست راست زل زده تو چش اپوزیسیون وبا زبان خوش اعتراف کرده که آقا معتدل ترین فرد نظام اسلامیه، از خوشحالی پریدم و دربون بیت رو بغل کردم. یارو بیچاره درجا غش کرد ولی از بد شانسی نمرد، طفلک خیال می کرد مقام شامخ موقع "دودبای" پارتی زیاده روی کرده!
سیدنازنین
خیلی رو سفیدمون کردی. خوشحالم که اگه داخل مملکت تا اطلاع ثانوی فصل الخطاب نیستیم، اقلا تو خارج یه نفر رو داریم که هنوز حاضره واسه ما تب کنه. قبلنا خبر داشتم نوشته بودی: من با اینکه تو خارج زندگی می کنم ولی دلم اونجاست و مثل اونجایی ها فکر می کنم، نوشته بودی که هنوز تو شبای قدر قدرِ نظام رو میدونی و از فحش بدتر بارِ براندازان می کنی، خبرداشتم که منار مسجد مونتریال را حواله کفار از خدا بی خبرکرده ای، باور کن می دونستیم تو از جنس اپوزیسیون خارج و اپوزیسیون داخل از کشورنیستی و گروه خونت با اونا فرق داره، بنابراین تمنا می کنیم بخاطر ما هم که شده دفعه دیگه اسم ایران رو نیار، بگو من بفکر اسلامم، اینطوری مشت محکمی هم بدهان مکتب ایرونی کوبیدی! اصلا بهتره بخونی: یه دل اینجا یه دل اونجا، اشک حسرت به دل ما... من عزیزم راه دورم دل من سنگ صبوره...
ای ابراهیم زمان
امروز به همت والای تو می تونیم با صدای بلند فریادبزنیم که اگه ما معتدل نبودیم:
بجای حبس و حصر، موسوی و کروبی رو اعدام می کردیم
بجای احمدی نژاد و لاری جانی، گلادیاتور اسلامی تربیت می کردیم تا شاهد بکش بکش واقعی باشیم، نه اینکه مثل بچه ها تو مجلس بهم فحش بدن
بجای اجرای مجانی مراسم اعدام در ملاء عام، بلیت می فروختیم و کلی کاسب می شدیم
بجای فراری دادن مغزها، آنها را لای ساندویچ می گذاشتیم و می خوردیم
بجای خودکار، مسلسل می دادیم دست حاج حسین
بجای اینکه شب تا صب فحش و تف حواله آمریکا و اسراییل بکنیم و گلو درد بگیریم، موشک بالس تیک حواله شون می کردیم
بجای مخالفت با رهبران دویست کشور دنیا، با خودمون مخالفت می کردیم و مثل اکبرشاه می شدیم پدر معنوی اصلاح طلبان
خلاصه اگه ما معتدل نبودیم بجای اینکه روز و شب بزنیم توسر و کله دشمن، از خجالت دوست درمی اومدیم سید جون
* مقام رهبری چون جغرافی نمی داند بلژیک را با وین اشتباه گرفته(مترجم)
|