بیانیه ی جمعی از فعالان جنبش زنان به مناسبت «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان»
•
در بیانیه ی فعالان جنبش زنان داخل کشور نسبت به گسترش ابعاد خشونت علیه زنان در ایران ابراز نگرانی شده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۵ آذر ۱٣۹۰ -
۲۶ نوامبر ۲۰۱۱
مدرسه فمینیستی: جمعی از فعالان جنبش زنان در داخل کشور با انتشار بیانیه ای به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، این روز را گرامی داشتند. در این بیانیه، فعالان جنبش زنان نسبت به گسترش ابعاد خشونت علیه زنان در ایران ابراز نگرانی کرده اند و سیاست های تنش آفرین و تخاصمی در سطح داخلی و جهانی را مورد نقد قرار داده اند. متن کامل این بیانیه را در زیر می خوانید:
«پروانههای فراموشنشدنی» نهضت مقاومت زنان در ایران
روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان بزرگداشت روز کشته شدن «پروانههای فراموشنشدنی» کشور دومینیکن است، یعنی سه خواهر میرابل که در نهضت مقاومت کشورشان در مبارزه با دیکتاتوری جان خود را از دست دادند و همین واقعه ی دلخراش سازمان ملل را بر آن داشت که روزی را برای یکپارچه کردن روند مبارزات جهانی با خشونت علیه زنان اعلام کند. ما زنان ایرانی نیز در نهضت مقاومتِ مسالمتآمیز مدنی سرزمین خود «پروانههای فراموشنشدنی» بسیاری داریم: از «پروانه ی اسکندری» تا «پروانه ی صلح» هاله ی سحابی و پروانه ی نسل امروز« ندا آقاسلطان» و... که همگی قربانی خشونتی شدهاند که امروز آتش آن بیش از همیشه زبانه میکشد.
نزدیک به دو دهه از مبارزه و مقابله با خشونت در میان فعالان زن ایرانی میگذرد، اما متأسفانه نه تنها شاهد اراده ی جدی دولتمردان کشور برای کاهش خشونت علیه زنان نبودهایم، بلکه با اجرای سیاستهای نابخردانه و مردسالارانه، «خشونت خانگی علیه زنان» گاه به حوزه ی قانون نیز تسری یافته و به «خشونت قانونی علیه زنان» تبدیل شده است. برای نمونه، در حالی که روند فزاینده ی تجاوز جنسی و قتل زنان میبایست دستاویزی برای وضع قوانین حمایتکننده از زنان قربانی خشونت جنسی قرار گیرد، متأسفانه خشونتهای کلامی علیه زنان از سوی برخی از مسئولان کشور گسترش مییابد و بیاخلاقی و خشونت نسبت به زنان در جامعه توجیه و به آن دامن زده میشود. گویی دولتمردان به جای اینکه با نقد روشهای ناکارآمد خود در احقاق حقوق شهروندان کوشا باشند، ترجیح میدهند زنان را باعث و بانی گرفتاریها و مشکلات مملکت بدانند و برای اثبات باورشان ترجیح میدهند به عوض رفع نابسامانیها و تبعیضهای حقوقی زنان در قوانین خانواده، همچنان زنان را در نبود حداقل حقوق خود از جمله «حق طلاق» در موقعیتی دردناک قرار دهند به طوریکه راهی بهجز بازتولید خشونت علیه خود و همسرانشان نیابند. برنامهریزان اقتصادی مملکت به عوض آنکه برای کاهش دادن و نهایتا حل معضل خودفروشی و پایین آمدن سن فحشا، که ناشی از گسترش فقر و اجبار اعتیاد است، در صدد ایجاد سیستمهای حمایتی برآیند، کارآفرینی و ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر برای زنان را در اولویت قرار دهند، و به تخصیص عادلانه و فراجنسیتی منابع و فرصتهای اشتغال بین شهروندان بیندیشند، متأسفانه با نحوه ی سیاستگذاری و تخصیص منابع کشور موجب به حاشیه راندن هرچه بیشترِ زنان از بازار کار و محرومیت آنان از امکان تامین معیشت شرافتمندانه میشوند.
یا شاهدیم که برخی از مسئولان، به جای ارائه ی راهحلهای بنیادی در جهت رفع مبانی خشونتها و مشکلات گسترده ی اقتصادی و اجتماعی علیه زنان، با برخوردی سطحی و شکلی «لباس زنان» را به معضل و دستاویزی برای اعمال خشونتهای بیشتر علیه زنان تبدیل کردهاند.
متأسفانه این روشها و سیاستهای نادرست نه تنها خشونت علیه زنان را به پنهانترین زوایای زندگی فردی و اجتماعی زنان گسترش داده که سایه ی شومش را بر زندگی کودکان بیگناه و بیپناه که آسیبپذیرترین گروههای جامعه هستند نیز گسترانیده و پیشاپیش نسل آینده را نیز در معرض سقوط و اضمحلال قرار داده است. شعلههای سوزان این خشونتها که قلب سرزمین ما را در آتش خود میسوزاند از یکسو در تفکیک جنسیتی، نابرابری و جدایی قهرآمیز زنان و مردان در دانشگاهها و عرصههای عمومی زبانه میکشد، و از سوی دیگر در تفکیک و جدایی قهرآمیز فرهنگ و سرزمینمان از جامعه ی جهانی خود را به رخ جهانیان میکشد. گویی رجحان سیاست «جدایی و تفکیک»-- که قهر و خشونت را در درون خود بازتولید میکند-- بر سیاست «تعامل و گفتگو» --که در بطن خود مدارا و مسالمت را حمل می کند-- بیش از پیش برنظام اندیشه و تصمیمسازیهای «سیاست-مردان» ما جا خوش کرده است. آنان زنان را از مردان جدا میسازند به نیّت اینکه به «گناه» آلوده نشوند، فارغ از اینکه در تعامل و ارتباطی شفاف و برابر میان انسانهاست که روابط انسانی و اخلاقی دستیافتنی و شکوفا میشود. از سوی دیگر، مردمان ساکن سرزمین ایران را از جهانیان مجزا میکنند به نیّت اینکه به «فرهنگ جهانی» آلوده نشوند، فارغ از اینکه در سایه ی مدارا، تعامل و ارتباط با «دیگری» است که فرهنگ «خودی» بالنده و پویا میگردد. اما امروزه قطبی شدن هرچه بیشتر گفتمانهای سیاسی داخلی و جهانی و دامن زدن برخی دولتمردان ایرانی به چنین فضای تنش زایی، نه تنها مسائل و مشکلات زنان ایران را بیش از پیش به حاشیه میراند، بلکه ابعاد خشونت بر زنان و کودکان را نیز گستردهتر میکند.
در مواجهه با چنین وضعیتی است که ما، جمعی از کنشگران جنبش زنان در ایران، بیش از هر زمان دیگر دلنگران افزایش اِعمالِ انواع و اقسام خشونت بر زنان و کودکان هستیم، چرا که به نظر میرسد فضای دوقطبی و خصمانه ی ناشی از بنبست سیاستهای تنشآفرین و خشونتزای دولت-مردان در سطح ملی و جهانی، خطر برخوردهای قهرآمیز و، به تبع آن، گسترش خشونت علیه زنان و کودکان را تا عمیقترین لایههای اجتماعی و سیاسی و خانوادگی امروز و فردای ایران زمین دامن میزند.
به گمان ما، در فضای کنونی، سه نیروی عمده و استراتژیک قادرند به تعدیل این فضای خصمانه و دوقطبی یاری رسانند: گروههای گوناگون مردم در ایران، دولت حاکم بر ایران و جامعه ی جهانی. در این سه نیروی موجود و تاثیرگذار در آینده ی ایران، هم پتانسیل خشونت و هم ظرفیت «مذاکره و گفتگو» توأمان وجود دارد. از این روست که ما زنان، به مناسبت فرا رسیدن «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان»، از همه ی «مردانِ سیاست» میخواهیم که به ندا و هشدارهای ما زنان نیز گوش فرادهند و به جای گسترش قطببندیهای تخاصمی و خشونتآمیز، بر تقویت ابزار و پتانسیلهای گفتگو و مذاکره در هر سه ی این نیروها تکیه کنند. بیشک برای این کار لازم است که از گفتمانهای دوقطبی و متکی بر «حقانیت / عدم حقانیت» و یا ارزشهای دوبُنی (جبهه ی حق و باطل) فاصله بگیریم و بر گفتمان «آشتی و مذاکره و گفتگو در سطح ملی و نیز در سطح جهانی» پای فشاریم. و از همینرو امیدواریم گره کور بحران پیچیده ی کنونی از طریق شناسایی و بهره بردن از امکانات مذاکره و گفتگوی متقابل بین این سه نیرو گشوده شود. چرا که ما باور داریم راهحل نهایی مشکلات و بنبستهای موجود پرهیز از دامن زدن به فضای خصمانه و خشونتآمیز، احترام به حقوق شهروندان بهویژه زنان و کودکان، پذیرش گفتگو و مذاکره میان مسئولان حکومتی با جامعه ی جهانی در پیشگاه افکار عمومی، پذیرش هنجارها و قواعد بینالمللی (که حاصل تجربه ی بشری است) و، همراه با آن، گفتگو و مذاکره ی شفاف با نمایندگان و رهبران جنبشهای اجتماعی و سیاسی موجود و نیز ایجاد فضای امن از طریق رفع حصر از رهبران جنبش مدنی، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی بهویژه زنان و مادران زندانی و فراهم آوردن امنیت لازم برای فعالیتهای آزادانه ی مدنی و گشایش فضای جامعه ی مدنی کشور است.
بیشک فراهم آوردن زندگی شایسته ی انسانی در فضای غیرخشونتآمیز برای زنان و مردان و کودکان و نسلهای حال و آینده ی کشورمان نه تنها در گرو «اهدافی مصلحانه» که نیازمند روشهایی غیرخصمانه و مداراجویانه در سطح بینالمللی و در سطح ملی است و چنین زیست و زندگی آرزوی ماست.
امضاء کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
آمنه کرمی
اعظم اکبر زاده
اکرم مصباح
الهه مجردی
بحجت رضایی
بنفشه حجازی
پروین ضرابی
ثریا یوسفی
جمیله محمدی
خدیجه باباییان
دخی دوشا
رخشان بنی اعتماد
روبان تبریزی
زهرا حیدرزاده
زهرا زینالی پور
زهرا میرزایی
ژیلا بنی یعقوب
سارا محمدی
سودابه کمالی
سوسن شعبانی
سونیا ترکمن
شهربانو امانی
شهلا فروزانفر
شهلا لاهیجی
شهین خاک نگار
شهین علوی
صادقه شیردل
صدیقه صیادی
طاهره طالقانی
طلعت تقی نیا
عالیه مطلب زاده
فاطمه گوارایی
فخرالسادات محتشمی پور
فخری شادفر
فخری نامی
فرحناز مینایی پور
فرخنده جبارزادگان
فرزانه طاهری
فرزانه محجوب
فرشته جمشیدی
فریده غایب
فریده فرازکوه
فریده ماشینی
فیروزه صابر
گوهر شمیرانی
لیلا ایپکچی
مریم جان پناه
مریم قدس
مژگان تقی نیا
معصومه دهقان
منصوره حمصیان
منصوره خسرو شاهی
منصوره مسعودی
مینو مرتاضی لنگرودی
ناهید توسلی
نرگس حمیدی
نرگس محمدی
نسرین ملکی
نوشین احمدی خراسانی
نیلوفر کشمیری
وجیهه خوش بین
|