سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مصر، بر پاشنه چرخش


ایرج فرزاد


• اسلام سیاسی به عنوان یک نیروی بازدارنده رو به زوال است، و تحمیل "دمکراسی" که گویا در سنت کشورهای "شرق" و ملل منتسب به "جهان اسلام" باید چون هدیه ای به وساطت عناصر بارآمده در مکتب بازار آزاد پول و سرمایه و صاحبان بورس و وال استریت و صندوق بین المللی پول، چون صدقه در آغوش گرفته شود، نیز دیگر چندان ساده نیست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۵ آذر ۱٣۹۰ -  ۲۶ نوامبر ۲۰۱۱


مهم ترین خصلت تحولات مصر، دست کم تاکنون، این بوده است که خیابان و حضور میلیونی مردم سیر رویدادها و جهت گیریهای سیاسی را تعیین کرده است. تبدیل شدن میدان "تحریر" به یک پارلمان خیابانی که در آن مردم سیاست را به حکام و جریانات سیاسی و بویژه گرایشات اسلامی تحمیل کرده اند، یک وجه مشخصه برجسته است. رها نکردن خیابان و نمایش قدرت خیره کننده مردم بپاخاسته یکی از درخشان ترین نقطه چرخشی است که سیاست را در "جهان عرب" و در خاورمیانه، در یکی از مهترین کشورهای این منطقه، دگرگون کرده است. سیاستمداران و روسای جهان تاکنون، برخلاف اکثر مواردی که در آنها "رژیم چینج" ها را در سناریوهای نوشته شده خود پیش می بردند و مهره های جانشین خویش را از قبل دست چین کرده بودند، در مورد مصر، به "دنباله روان" حوادث و به عقبه تحولات سیاسی انتقال یافتند. تا اینجا، این شیوه از تعیین سیاست و نحوه بروز اراده مردم، علامت سوال بزرگی بر نظامهای نیابتی، پارلمانی و "دمکراسی" واگذاری اختیار و اراده شهروندان به غیر، تحت عوان فریبنده "وکلای مردم" و نماینده غیرمستقیم منافع آنان طی یک دوره چند ساله، ایجاد کرده است. تلاش تمامی نیروهای مدافع نظم و مناسبات فعلی جهان بر این محور قرار گرفته است که به هر شیوه ممکن سیاست و تصمیم گیری در مورد سرنوشت جامعه را به "خبرگان" و "اهل فن" و کارشناسان و تحصیلکردگان این عرصه گویا انحصاری و "تخصصی"، بازگردانند.

رویدادهای چند روز اخیر مصر که از یکشنبه ۲۰ نوامبر آغاز شد جوانب دیگری از قدرت مردم بپاخاسته و حاضر در میدان را به نمایش درآورد. مردم خواستار انتقال فوری قدرت از شورای حکام نظامی و رها کردن سیطره "فیلد مارشال تنتاوی" بر سرنوشت سیاسی کشور شدند. رئیس کابینه، استعفای خود را به جناب ژنرال تقدیم کرد. اما نیروهای تحت فرمان فرماندار نظامی مصر، به شیوه ای که حتی اعتراض هیات حاکمه آمریکا را موجب شد، بیرجمانه مردم را به گلوله بستند. نمایش آن تصاویر بر صفحات متعدد وبلاگها و رسانه هائی که به هیچ مقررات سانسوری مقید نبودند و انتقال آن اخبار از سرناچاری توسط میدیای رسمی، از چهره "حافظ نظم و قانون" ارتش و نیروهای نظامی و پلیسی تصویری واقعی تر به جهانیان مخابره کرد. ژنرال با چشمان بهت زده به عینه دید که:
۱- مردم حاضر در میدان تحریر نه تنها مرعوب نشدند، بلکه حضور وسیع در دومین شهر مصر، اسکندریه و نیز اسماعیلیه را به دنبال آورد و؛ ۲- دوره ای که حکومت کودتاهای نظامی و حاکمیت جونتاها و سرهنگان به پشت گرمی مقام ژاندارمی آمریکا در دوران جنگ سرد، میتوانستند مردم را بخون بکشند و حاکمیت سیاه و گورستانی برقرار کنند، به تاریخ پیوسته است. ژنرال تنتاوی که مدالها و ستاره های روی دوش اش را مدیون "جان نثاری" در دفاع از ذهنیت ها و سیاست های این دوران میداند، با نمایش قدرت مردم و پس زدن سیاست ارعاب و جنون نظامی افراد خود از جانب مردم، پانیک کرد و بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و برای اولین بار زمان معین انتقال قدرت به یک دولت و ریاست جمهوری غیر نظامی را تعیین کرد و با مردم از در عذرخواهی وارد شد. اما این "ملاطفت" و نمایش تزویر جناب سرهنگ در برائت از جنایاتی که خود راسا فرماندهی اش را بر عهده داشت، دلائل واقعی دیگری غیر از علاقه حضرتشان به امنیت جامعه و جان شهروندان دارد.
در دوره متحول پس از یکشنبه خونین ۲۰ نوامبر، اخوان المسلمین به عنوان یکی از نقطه قوتهای جنبش اسلام سیاسی و برخوردار از سابقه "جهاد" با "طاغوتیان"، خود را از صحنه کنارکشید. بنابراین به عنوان نیروئی که ظرفیت آن را داشت که به رویدادها رنگ و لعاب اسلامی بزند و از نفوذ کلام برای نمایندگی "مستضعفان" در مذاکرات پنهان و پشت پرده با ارتش برخوردار شود، به سایه رفت. امکان تکرار سناریو جنبش اسلامی به روال رویدادهای سال ۵۷ که حرف آخر را بزنند و شعارهائی چون "ارتش برادر ماست" را سردهند و به دهان مردم بیاندازند، اگر نه کلا ناممکن، اما بسیار ضعیف شد. البته خوشبختانه سیر رو به افول اسلام سیاسی در معادلات جهان کنونی و به سنگ روی یخ تبدیل شدن اوهام ارتجاعی سران رژیم اسلامی ایران در روضه خوانی پیرامون "بیداری اسلامی"، انتظارات جناب ژنرال تنتاوی را از احضار این مشاوران فی السبیل اله برای حفظ سلسله مراتب نظامی و ارتشی در "جهان اسلام" به یاس تبدیل کرد. اما حقیقت هولناک تر پشت ماجرای بی تاثیر و کم نفوذ شدن جریانات اسلامی مصر برای این "مقام" عالی نظامی و امنیتی، علاوه بر عبور جامعه از "نصایح" آیات اسلام و شیوخ و فسیل های اسلامی، خطر رخنه سمپاتی در رده های ارتش با مطالبات بسیار عادلانه و روشن و واقع بینانه مبارزات حق طلبانه مردم بود. وحشت از تزلزل در صفوف بدنه ژنرال چکمه پوش، او را وادار کرد که برای خریدن وقت و تبرئه ارتش تحت فرمان خود از جنایات و خونریزیها چه در دوران حسنی مبارک و چه پس از سقوط او، به نمایندگی ارتش به یک "مصالحه" با تظاهرکنندگان میدان تحریر تن بدهد. از سوی دیگر همزمان بین نیروهای ارتش و مردم حائل و دیواری از خون و آتش و گلوله ایجاد کند تا جاذبه خواستهای بسیار عادلانه مردم به حس نفرت و "خشونت" و انتقامجوئی آغشته شود و از سرباز و ارتشی همان تصویری به مردم داده شود که جناب ژنرال موقعیت اش را مدیون آنست: سنگر گرفتن پشت باریکادهای ارتش و تانکها و دست بر ماشه و خالی از هر گونه رابطه بدنه با جامعه و عدم دخالت این بدنه انسانی ارتش در "سیاست". بدنه ای که در واقع بخشی از همان مردم حاضر در میدان تحریراند، اما در چنین روزهائی باید "سرباز میهن" باشند و یادشان باشد که در ارتش اجرای وظیفه "چرا" ندارد! فعال شدن ظاهرا ناگهانی و غیرمترقبه نیروهای "خودسر" امنیتی وابسته به وزارت کشور با استفاده از گلوله های واقعی و شلیک مستقیم به مردم پس از این مانور عفب نشینی ژنرال تنتاوی، در واقع ارسال یک پیام هشدار دهنده به همه سلسله مراتب ارتشی و پلیس بود که هر گونه تخطی از "دستورات" و یا بروز کمترین نشانه تزلزل در تقابل با مردم، آن پاسخی را میگیرد که نیروهای بظاهر خودسر وابسته به وزارت کشور، بیرحم و بدون کمترین توجه به هشدارهای "نقض حقوق بشر" از خود نمایش دادند. در هر حال این تاکتیک های هویج و چماق ژنرال تنتاوی تاکنون نتوانسته است به "دوره بحران انقلابی" در مصر نقطه پایانی بگذارد و مردم را به زندگی "عادی" بازگرداند.
حضور وسیع مردم در صحنه، حتی بلافاصله پس از اعلام نخست وزیری "قنظوری" که از اقتصاددانان پرورده در مکتب بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است و بین سالهای ۱۹۹۹- ۱۹۹۶ در دوره حسنی مبارک، نخست وزیر بوده است، حکومت نظامی ارتش و ژنرال تنتاوی را در منگنه گذاشته است. مردم کماکان و علیرغم عذر خواهی جناب سرهنگ از برزمین ریخته شدن خون "هموطنان"، و پادرمیانی شیوخ هراسان "حوزه" الازهر برای ایجاد یک دولت "وفاق ملی"، بر کناره گیری او از قدرت و عدم دخالت ارتش و پلیس در سرنوشت جامعه اصرار دارند. امروز، روز جمعه ۲۵ نوامبر، را مردم با اعلام تظاهرات و "مارش میلیونی" و "جمعه آخرین شانس" برای این مترسک در نظر گرفته اند.
با این حال سیر رویدادها هنوز قابل پیش بینی نیست و علیرغم این حضور شجاعانه مردم که سد ارعاب و تصمیم به میلیتاریستی کردن فضا و تلاش همیشگی فرماندهی نیروهای مسلح برای خون پاشیدن به اعتراضات متمدنانه و سیویل از جانب سران ارتش را یکی پس از دیگری در هم شکسته اند، نباید در دایره کلیشه پردازیها و خوش باوریهای ساده اندیشانه محصور ماند. واقعیت این است که دستاورد مبارزات مردم مصر و تشکیل پارلمان واقعی و مرکز تصمیم گیری سیاسی در میدان تحریر و در خیابانها نقش خود را نه تنها بر مصر، بلکه بر "جهان عرب" و در خاورمیانه و بر معضلات منطقه تثبیت کرده است و "گفتمان" تازه ای بر سیاست گذاریهای سنتی جهان امروز و مهم تراز آن، یک مرز بندی روشن با شیوه های اسلام سیاسی ایجاد کرده است و همه دوایر را ناچار از به حساب آوردن این فاکتور حضور مردم پرشور و شجاع در میدان کرده است. مساله این است که در بطن این دوره بحران انقلابی در مصر، آیا نیروئی سیاسی و متشکل و فراگیر با یک برنامه و نقشه عمل روشن و در برگیرنده خواست و مطالبات و اراده مردم حاضر در صحنه به عنوان نماینده و سخنگوی سیاسی آن جنبش وسیع و مدنی و مدرن و پیشرو، و در قامت شخصیتهای سیاسی متعهد به منافع مردم در صحنه به معادلات سیاسی اضافه خواهد شد و یا سرانجام نتیجه و دستاورهای مردم را احزاب و تشکلهای گرایشات سیاسی سنتی بورژوائی و اسلامی و بند و بست ها و توطئه های همیشگی جهان سیاست بورژوازی بین المللی درو خواهند کرد؟ علیرغم این نقص و کمبود در جنبش مردم مصر، دست جریانات سنتی جامعه طبقاتی و سلسله مراتب نظامی و بوروکراتیک در بازی با سرنوشت جامعه، تماما باز نیست. این دستاورد را دیگر نمیتوانند از ما مردم و از مدنیت جامعه بشری پس بگیرند.
اسلام سیاسی نه تنها به عنوان یک نیروی بازدارنده سیر مبارزات مردم و کاندید ذخیره برای ایفای نقش در هیات سرکوبگران بعدی این مبارزات، رو به زوال و افول و سرازیری و سقوط است، بلکه تحمیل "دمکراسی" که گویا در سنت کشورهای "شرق" و ملل منتسب به "جهان اسلام" باید چون هدیه ای به وساطت عناصر بارآمده در مکتب بازار آزاد پول و سرمایه و صاحبان بورس و وال استریت و صندوق بین المللی پول، چون صدقه در آغوش گرفته شود، نیز دیگر چندان ساده نیست.

Iraj.farzad@gmail.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست