ایران، بمب ساعتی! - مقاله ای از یوشکا فیشر، وزیر خارجه ی سابق آلمان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۰ آذر ۱٣۹۰ -
۱ دسامبر ۲۰۱۱
یوشکا فیشر از سال ۱۹۹۸ تا سال ۲۰۰۵ معاون صدر اعظم و وزیر امور خارجه آلمان بود.
قدرت اتمی یا جنگ؟ شانس راه حل این درگیری از طریق دیپلماسی بسیار کم است. ولی در عین حال اروپا باید سعی در راه حل این مشگل از طریق دیپلماسی داشته باشد.
در حالیکه اروپا سرگرم حل مشگلات اقتصادی خود است و دیگر قدرتهای جهان نیز تماشاگر مبهوت این بازی اروپاییها در راه نجات یورو و تاثیر آن در سرنوشت سیستم اقتصاد جهانی هستند، خطر جنگ در ماورای دجله و فرات بر روی آسمان ایران هر روزه بیشتر میشود.
سالیان درازیست که ایران یک برنامه اتمی همراه با ساخت موشکهای دور پرواز که قادر به حمل کلاهک اتمی نیز خواهند بود را دنبال میکند، و این فقط یک نتیجه دارد، آنهم اینکه ایران میخواهد به یک قدرت اتمی تبدیل شود. و یا دست کم در عین حالی که در چهارچوب منع سلاح های اتمی باقی بماند، نساختن بمب اتم تنها یک تصمیم سیاسی رهبری باشد.
بنظر من این تنها خواسته رهبری سیاسی ایران است وگرنه برنامه موشکی و اتمی ایران با اینهمه مخارج بیهوده است.
ترس نه فقط برای اسراییل
ایران احتیاج به تکنولوژی غنی سازی ندارد زیرا ایران دارای یک راکتور اتمی است که سوخت آن از طرف روسیه تامین میشود.
بنابراین تکنولوژی غنی سازی ایران برای تولید سوخت این راکتور نیست. غنی سازی فقط میتواند به این مفهوم باشد که آنان سلاح اتمی میخواهند. زیرا برای ساخت بمب اتم نمیتوان از آن صرف نظر کرد. اضافه بر آن ایران در حال ساخت یک راکتور آب سنگین نیز میباشد که ظاهرا فقط برای اهداف تحقیقاتی ساخته میشود، ولی برای ساخت بمبهای پلوتونیومی از راکتور آب سنگین نمیشود صرف نظر کرد.
ایران بر خلاف قرارداد منع سلاحهای اتمی، که عضو آن است، بخش عمده برنامه های اتمی خود را پنهان نگاه داشته است. اضافه بر آن ایران پنهانی به مبلغ میلیونها دلار از عبدلقادرخان "پدر بمب پاکستان"، قاچاقچی اتمی پاکستانی تکنولوژی غنی سازی و نقشه یک بمب اتمی خریداری کرده است.
عملیات پنهانی ایران زمانی فاش گردید که کشور لیبی همکاریهای خود را در این زمینه با غرب آغاز کرد و شبکه غیرقانونی پاکستانی را فاش کرد.
برای اثبات این فرضیه هنوز میتوان دلایل سنگین دیگری را نیز به آن افزود.
ایران با سلاحهای اتمی توازن قوا در خاور میانه را برهم میزند
ایرانی با سلاح اتمی و یا با یک تصمیم سیاسی از ان به دور از نظر استراتژیک توازن قوا را در خاورمیانه و خاورنزدیک بکلی بر هم میزند.
اضافه بر آن از سال ۱۹۷۹ میلادی به بعد ایران انقلابی شیوه سیاست خارجیی را دنبال میکند که همسایگانش خود را تحت تهدید ایران میبینند.
ادغام سیاست خارجی"انقلابی" و سلاح اتمی با موشکهای حامل، نه تنها اسراییل را به ترس میاندازد و از قدرتی دوگانه برخوردار است، بلکه کشورهای غیر اتمی عربی حاشیه خلیج فارس و ترکیه هم از آن هراس دارند.
در این سو کشورهای عربی خلیج فارس که تحت نفوذ عربستان سعودی هستند، موجودیت خود را حتا بیشتر از اسراییل در خطر میبینند. و همچنین موقعیت دفاعی اروپا نیز با ایرانی مسلح به موشکهای حامل کلاهک اتمی به کلی برهم می ریزد.
تاکنون کلیه تلاشها برای مذاکرات به بن بست رسیده اند. در این حال ایران همچنان به غنی سازی اورانیوم ادامه داده و سعی در تکامل تکنولوژی خود داشته است. تحریمها مفیدند، ولی نتیجه آن در درازمدت نمایانگر میشوند. و تغییری در حاکمیت از داخل هم در کوتاه مدت قبل پیشبینی نیست.
بنا بر این به این سوال باید نه در آینده بلکه بزودی پاسخ گفت که آیا جهان و منطقه یک ایران اتمی را قبول و تحمل میکند، یا اینکه خطر ایران اتمی قبل از آن به جنگ میانجامد.
سال ۲۰۱۲ سال بسیار خطرناکی است
رییس جمهور امریکا اوباما همانند اسراییل و کشورهای حاشیه خلیج فارس بارها تاکید کرده است که امریکا ایرانی با قدرت اتمی را به هیچ وجه تحمل نخواهد کرد.
سال ۲۰۱۲ برای ایران سال بغرنجی خواهد بود،
دولت اسراییل پیشبینی میکند که ایران ۹ ماه دیگر تبدیل به یک نیروی اتمی خواهد شد. و اینکه پایان سال ۲۰۱۲ در امریکا انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود. بنا بر این ایران میتواند به مساله مرکزی تبدیل شود.
بنظر نمیرسد که نخست وزیر اسراییل و دولتش بدون هیچ کاری، فقط شاهد تبدیل ایران به یک نیروی اتمی باشد.
جنگ یا قدرت هسته ای؟ یا اینکه جنگ و پس از آن قدرت هسته ای؟
از سوی دیگر بنظر نمیرسد که فقط با حمله هوایی بشود جلوی ادامه برنامه اتمی ایران را گرفت و آن را تخریب کرد.
ولی یک چنین حمله ای میتواند حتا دستیابی ایران به بمب اتم را سرعت بخشد و این بار مورد تایید بخشی از جامعه بین المللی قرار گیرد.
تصور خاورمیانه پس از درگیری بسیار مشگل است. زیرا بهار عربی به آخر رسیده و موج سنگینی از احساسات ضدغربی همراه با پشتیبانی از ایران جایگزین آن خواهد شد. منطقه بجای اینکه شاهد تحولی مثبت از کنه جامعه باشد، غرق ترور و خشونت خواهد شد.
اپوزیسیون ایران در درجه اول فدای چنین حمله ای خواهد شد و تمام منطقه بشکلی در خواهد آمد که هیچ کس آنرا نخواهد توانست کنترل کند. درباره پیامدهای فاجعه بار انسانی در ایران سخنی نمیشود گفت.
انتظار بثمر رسیدن یک راه حل سیاسی در آخرین لحظه بعید بنظر میرسد، چون مساله اتمی در جریان جنگ قدرت در داخل حاکمیت ایران به یک مساله کلیدی تبدیل شده است. کسی که در این مورد در مقابل غرب عقب نشینی کند، از بازندگان این جنگ قدرت خواهد بود. بنظر میرسد که حاکمیت در تهران بر این عقیده است که، ایران کشور بزرگ و قدرتمندی است و نمیتوان آنرا با ترفند تحریم و جنگ هوایی بزانو در آورد.
با مراجعه به کتابهای تاریخ، می بینیم که راه رسیدن به یک فاجعه معمولا با اهداف والا همراه با کوچک کردن اشتباهات بزرگ هموار گشته است، گویا سالی که پیش روی ماست شاهد تکرار این فاجعه ها خواهیم بود.
جنگ یا قدرت اتمی ایران؟ یا بگونه ای دیگر و قبل تصور "جنگ و پس از ان قرت اتمی ایران؟" بنظر میرسد سال آینده خاورمیانه به سوی این دو آلترناتیو نازیبا روانه است. مگر اینکه به یک راه حل سیاسی یا دست کم از طریق دیپلماسی به زمان بیشتری دست یابیم. برای بدست آوردن وقت یا راه حل بهتر به تلاشهای بی پایان دیپلماسی محتاجیم، تلاشی از سوی اروپا و بخصوص آلمان.
منبع: iranian.de
|