انجمن آرای ایران - بهار عربی یا زمستان اسلامی؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۵ آذر ۱٣۹۰ -
۶ دسامبر ۲۰۱۱
انجمن آرای ایران
سخن بیست و چهارم
آذرماه ۱٣۹۰
بهارعربی یا زمستان اسلامی؟
ما هم همچون میلیونها انسان در کرهی زمین، دگرگشتهای سیاسی در سرزمینهای عربی را پیگرفته و میگیریم. برافتادن حکومتهای تبهکار، خودکامه و تروریست پروری از شمار حکومت قذافی دل هر آزادهای را شاد میکند، اما این شادی همواره با گونهای از پرسش ونگرانی آزار دهنده همراه است:«آیا با فروپاشی یک حکومت خودکامه، آزادی و مردم سالاری جای آن خواهد نشست یا گروهی نوکیسه و آدمکُش دیگر جانشین زورگویان دیگر خواهند شد؟ آیا شلیک به مُخ آدمکش لیبی، قذافی و فروکردن چوب و چاقو در نشیمنگاه او، کاری ست بخردانهتر از آنچه او طی ۴۰ سال پیشهی خود کرده بود؟ یورش «انقلابیهای مصر!»به بانوی جوان، علیا ماجدهالمهدی که پیکر خود را در پرخاش به واپسماندگی و تعصب دینی برهنه و از طریق فیس بوک منتشر کرد، چه تعریفی دارد؟ آیا براستی مصر با اسلامگرایان مستبدی که با ابزار دین، آدمکشیهای خود را توجیه کرده و خواهند کرد «آزاد» خواهد شود؟ اکنون که مصر و لیبی «آزاد» شدهاند، دین¬خویان و اخوانالمسلمین این کشورها را به کدام جهت خواهند کشاند؟ جای ونقش عرفگرایان و سکولارهای راستین کجا و تا چه اندازه خواهد بود؟ آیا تعمدی درکار است که در رسانههای غربی میان این دو نیروی متضاد اسلامگرایان و سکولارها تفاوت چندانی گذاشته نمیشود؟!
آیا صدور فتوای قتل رافق تقی، و کشتن این نویسنده و پزشک آذربایجانی از سوی آیتالله تروریستی با نام لنکرانی در ایران و کشتن این پزشک که تنها دیدگاهی دیگر را با مردم درمیان گذاشته بود، همانا الگوی اسلامگراین افراطی برای همهی جهان نیست؟ همان جهانی که اسلام برآن است آن را به چنگ آورده و سامان دهد؟! براستی اگر آیتاللهها برجهان چیره شوند، تکلیف میلیون¬ها آدم سکولار و روشناندیش همچون رافق تقی چه خواهد بود؟ هرگز به آن فاجعهی جهانی لحظهای اندشیدهاید؟
آیا فتوای قتل سلمان رشد و کاریکاتوریست هلندی، ربودن فرود فولادوند و شایان کاویانی به دست «سربازان گمنام امام زمان» و تجاوز جنسی به دخترها و پسرهای ایرانی در زندانهای کهریزک و اوین و... همانا شیوهای محتوم برای «مدیریت جهان» به دست حکام شیعی مسلک ایران نیست؟ از باکو تا قاهره، از لندن تا پاریس، از کابل تا طرابلس، از اسلامآباد تا دمشق کارگزاران اسلام، با کوشش فراوان سرگرم کشتن مخالفان سیاسی و نظری خود هستند. درهمین حال، در چهار گوشهی جهان اسلام، دینخویان و شریعتمداران در تلاش برای گرفتن قدرت و حکومت هستند تا با مخالفان خود همانگونه رفتار کنند که الگویش را پیشتر فرمانروایان پیشین ارائه کردهاند! سنگ بنا را محمد،علی، عمر و... گذاشتند اکنون پیروان آنها دارند ساختمان آن را بالا و بالاتر میبرند. سنگ سنگین و خونین حکومتهای خودکامه و اسلامی را هرجور، هربار و با هرنیتی که بچرخانند، بازهمان فرمانهای دگراندیشکُشی، چپاول و استبداد برآن نگاشته شده است. تا هنگامی که چرخهی فرمانروایی دینی در اینجا و آنجای زمین برپاست، راهی برای رهایی، خوشبختی، شادی، دادگری و زیبایی وجود نخواهد داشت.
چه باید کرد؟ آیا تنها دفاع کلامی و پچپچهوار ازحق بیان و حق زیستن رافقها، علیاماجده المهدیها، فولادوندها، فرخزادها، سیرجانیها و مختاریها نتیجهای خواهد داشت؟ آیا باید دراین چرخه چرخید و با آن همذات شد یا باید قایق زندگی را از دریای خونین اسلام و ایدئولوژی به بیرون کشاند؟
سوگواری وهمدردی برای کشتگان بایسته است اما بسنده است. دلسوزی برای سرکوبشدگان نتیجهای چشمگیر نخواهد داشت. شاید نخستین گام برای رهایی ازجهنم حکومتهای دینی پشت کردن به اینگونه دینها، و نشاندن قداست جان آدمی به جای تقدس دینی باشد. مادامی که تظاهر به دینداری میکنیم درجنایتهایی که دین آنها را امکان پذیر می¬کند، سهیم هستیم و ای بسا خود نیز روزی همچون طعمهای در دهان گرگ درندهی دین و دینمداران حکومتی و غیرحکومتی جویده شویم؟ آیا چنین نیست؟
برای گذر از زمستان اسلامی به بهار انسانی، چارهای مگر جداکردن اسلام از سیاست، بیرون راندن روحانیان و دینمداران ازچرخهی قدرت و سیاست، و آزادی انسان از سرطان حکومت دینی وجود ندارد. آنانی که به این تجربهها باور ندارند، بیگمان به نابودشدن جان و زندگیشان در امروز و فردای حکومتهای دینی باور ندارند.
***
برای شناخت افزونتر از دیدگاههای انجمن آرای ایران به نشانیهای زیر بروید:
http://www.anjomaneara.org
info@anjomaneara.org
|