یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

امر و نهی دینی و حقوق بشر
با نگاهی به احکام فقهی آیت الله خمینی در کتاب تحریرالوسیله


مهران جنگلی مقدم


• نقض سیستماتیک حقوق بشر و نادیده انگاشتن حقوق طبیعی انسان ها در جمهوری اسلامی و تعارض دائمی که بین حکومت دین و مطالبات متکثر اجتماعی وجود دارد، فهم در باره ماهیت ایدئولوژیک ترین گزاره دینی – امر به معروف و نهی از منکر – را ناگزیر میکند. و نیز نقد و افشای ماهیت غیر انسانی آن که به انسداد اجتماعی منجر می شود به تسریع و تعمیق تغییرات بنیادین خواهد انجامید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۵ آذر ۱٣۹۰ -  ۶ دسامبر ۲۰۱۱


جملات و احکامی که در ادامه خواهد آمد گزیده هایی ست از تحریرالوسیله آیت الله خمینی*( برگرفته از جزوه امر به معروف و نهی از منکر دفاع در اسلام واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت سال60 ). ویژگی بارز این احکام بی نیاز بودن آنها از تاویل ها و تفسیر هاییست که بیش از آنکه به کشف واقعیت بیانجامد، رسالتش را پنهان کاری مصلحت جویانه ی ماهییت خشن موجود در این احکام به بهانه عرضه قرائتی رحمانی از دین تعریف کرده است. وقتی گفته میشود - جلوگیری از آنچه خدا به انجامش ناراضی ست واجب است هرچند کار به زخم زدن وکشتن مرتکب برسد - این حکم از چنان وضوح و تحکمی برخوردار است که جای شک و سوال و جستجو برای یافتن گزاره یی دینی که آن را نقض کند باقی نمیگذارد. حتا اگر برای مبادرت به انجام چنین عملی که به بهانه «امر به معروف و نهی از منکر» صورت میگیرد توصیه یی مبنی بر گرفتن اجازه از مجتهد جامع الشرایط بشود که با توجه به صبغه عقیدتی و ایمانی این مجتهد فرضی که در بهترین حالت ممکن، کسی خواهد بود مانند آیت الله خمینی (گوینده احکام فوق) چیزی ازخشونت موجود دراین احکام و خودسری افراد از بابت تمسک به این عقاید - حتی اگر آن فرد از فردی عامی به عالم دینی ارتقا پیدا کند- کم نخواهد شد. چه بسا که درهمه مواردی که جامعه ایران در سه دهه گذشته با مواردی از قبیل قتل های سیاسی، حذف فیزیکی مخالفان، شکنجه، برهم زدن تجمعات و اتش کشیدن سینماها و ضرب وشتم افراد و ... روبرو بوده نقش بازوهای عملیاتی این اقدامات را آمران، هدایت کنندگان و تحریک کنندگانی از جنس همان مجتهدان جامع الشرایط که تبیین کنندگان امر و نهی دینی بوده اند، تکمیل می کردند.
توجه به این نکته ضروریست که پروژه امر ونهی دینی صرفا یک تکلیف شرعی فردی و غیرسازمان یافته نیست. جدا از دیندارانی که خود را مکلف به انجام ابن واجب دینی می دانند نهاد قدرتمند حکومت دینی با همه امکان های مالی، تبلیغی و نیروی انسانی (نیروهای انتظامی- بسیج- سپاه و...) اصلی ترین متولی انجام آن بوده و برپای معروف و واجبات دینی و ممانعت از وقوع منکر و فعل حرام مهمترین وظیفه آن محسوب میشده است. در طول سه دهه گذشته کارکرد واقعی فریضه امرو نهی دینی را میتوان در مناسبات رفتاری حکومت با جامعه مشاهده کرد. برخوردهای پلیسی با پدیده ی که بدحجابی نامیده می شود، محدودیت و سانسور در زمینه آموزش و نشرآثار هنری، توقیف رسانه ها ی مستقل ومنتقد، نبود آزادی بیان، سرکوب اعتراضات صنفی، مدنی و سیاسی ، قتل ها ، اعدامها و دهها مصداق دیگر نقص حقوق بشر از جمله رفتارهاییست که از ناحیه حکومت تعبیری جز برخورد با منکر و تلاش برای برپایی معروف ندارد.دستور العمل های دینی که به عنوان نمونه و به مصداق مشتی از خروار از کتاب فقهی تحریرالوسیله در ادامه خواهد آمد در رابطه ی دینی "مقلدان - مرجع تقلید" و "کارگزاران حکومت- ولی فقیه" امری تخطی ناپذیر، حجت شرعی و واجب دینی تلقی می شود. مصلحت های سیاسی و حکومتی هر چند ممکن است شکل های بروز این واجب دینی را در مواردی تغییر دهد اما اصل وجود و اعمال روش هایی که ذکرخواهدشد را قطعی،غیر قابل تغییر و توقف ناپذیر خواهد کرد:

« امر به معروف ونهی از منکر از عالی ترین وشریف ترین واجبات الهی است که بوسیله آنها واجبات دیگر بپا داشته می شود و وجوب آن ها از ضروریات دین است و کسی که منکر وجوب آن ها باشد از کفار محسوب می شود.» ص 5      

« اگر از بین بردن منکر یا بپا داشتن معروف منوط شد به تندی و با شدت امر و نهی کردن و تهدید برای اظهار مخالفت نمودن جایز است این کارها بلکه واجب است.» مسئله 4 ص 3
« برای انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر بایستی امرو نهی کرد به طور فرمان و صرف بیان حکم شرعی یا مضرات ترک واجب و فعل حرام کافی نیست....» مسئله11 ص10
« امر ونهی در این باب از طرف امر کننده و نهی کننده مولوی است یعنی فرمایشی نه خواهشی یا التماسی..» مسئله 12 ص11
« اگر از بین بردن منکر یا بپا داشتن معروف منوط شد به تندی و با شدت امر و نهی کردن وتهدید برای اظهار مخالفت نمودن جایز است این کارها بلکه واجب است به شرط آنکه از دروغ اجتناب کند مثل اینکه بگوید اگر نکنی کتک میزنم در صورتی که قدرت و عرضه کتک را ندارد» مسئله 4 ( از فصلی دیگر) ص37
« مکلف باید مواظب باشد درامر ونهی خلافی مرتکب نشود مثل فحش و دروغ و توهین مگر در صورتی که خلاف از چیزهای مهم باشد که خدا به هر طور شده میخواهد که آن انجام نگردد هرچند با فحش و دروغ و توهین باشد در صورتی که برای جلوگیری همه اینها لازم باشد » م 5 ص 37
« اگر معلوم شد از مرتبه اول و دوم نمیشود نتیجه گرفت بایستی از مرتبه سوم شروع کرد و با اعمال قدرت وارد شد...» م1 ص40
« اگر لازم شد برای جلوگیری از کارخلاف وارد شود در خانه مرتکب آن یا وارد شود در ملکش یا تصرف کند در اموالش مثل فرش و اثاث البیت او در صورتی جایز است که خلاف از چیزهای مهمی باشد که خدا به هر طورهست میواهد از ان جلوگیری شود بعید نیست بعضی از مراتب تصرف در بعضی از منکرات جایز باشد مثلا گرفتن کاسه برای اینکه شرابش خورده نشود یا خاموش کردن رادیو برای اینکه موسیقی اش شنیده نشود» م4 ص40
« اگر کشمکش در این مرتبه به جایی رسید که ضرری به مرتکب خلاف بخورد مثل شکستن کاسه شراب ... واین مقدار ضر لازمه کشمکش باشد بعید نیست که ضامن نباشد و اگر ضرر بر آمر و ناهی وارد شد از ناحیه خلافکار مرتکب ان گناهکار و ضامن است » م 5 ص 41
« اگر برای جلوگیری از خلاف ناچار شد خلافکار را در جایی حبس کند یا نگذارد از منزلش بیرون بیاید این عمل جایز بلکه واجب است بشرط این که مراحل عمل را در نظر بگیرد و رعایت کند» م8 ص 41
« اگرنتیجه گرفته نمیشود مگر با کتک کاری و مثل ان پس ظاهرا جایز است مشروط بر اینکه مراعات مراحل عمل را بکند و سزاوار است در این صورت بلکه صورت های قبل اجازه از مجتهدی که شرایط زعامت و تقلید در او باشد گرفته شود.» م10 ص 42
« اگر جلوگیری از خلاف شخص کار را بکشاند به زخم زدن و کشتن او این کارها جایز نیست مگر با اجازه امام ودراین زمان با اجازه مجتهد جامع الشرایط که جانشین امام است.» م 11 ص 42
« اگر خلاف از چیزهاییست که خدا راضی نیست انجام شود در هیچ حال، جلوگیری کردن واجب است هر چند کار به زخم زدن یا کشتن مرتکب برسد.» م12 ص

آن چه در این بین باید یادآور شد این است که معروف و منکری که چنین شدت و تندی عمل در به پا داشتن و مخالفت با آن واجب شمرده می شود صرفا یک معروف و یا منکر عمومی و فارغ از تعلقات دینی مانند کمک به مستمندان ودفاع ازکشور و جلوگیری از وقوع سرقت و قتل و... نیست(شرایط و مراتب عمل در مقابل هجوم دشمن که به قصد کشتن و یا دزدی به حریم خانه و مال واموال هجوم می اورد به طور مفصل در احکام مربوط به دفاع در صفحه 52 به بعد این کتاب گفته شده) بلکه مشتمل بر مواردی ست که جز در چارچوب انگاره های دینی دلیلی بر صحت و اجباری بر انجام آن نیست.از جمله این معروف ها و منکرها باید به چند مورد که در تحریرالوسیله ایت الله خمینی به عنوان مثال آورده شده به نقل از کتاب دفاع در اسلام اشاره کرد:
خواندن نماز(معروف) ص10 و 11 و 16 و 19 و.../ ریش گذاشتن (معروف)ص27 / آشامیدن شراب ( منکر) ص10 و14 و 17 و 22 و.../ گوش دادن به موسیقی (منکر) ص 17 و 19 و 47 / بی حجابی و بد حجابی (منکر) ص27 و 28 / قتل نفس کسی که خونش هدر نیست ( منکر)** ص 13 و 17 و.. / و از این قبیل مواردی که در این کتاب آورده نشده اما به صورت قانون در قوانین عادی و جزایی جمهوری اسلامی درجامعه ایران اعمال می شود.
آن طور که مشاهده شد کنش های دینی وباالطبع کنشگران دینی وجود دارند که با متصل دانستن خود به منبعی قدسی خود را مجاز به تعمیم خیر قطعی تلقی شده در دین به عموم جامعه و همه روابط و مناسبات فردی و اجتماعی ولو با ابزارها وروش های آمرانه و ناهیانه همراه با خشونت می دانند.
پروژه امر و نهی دینی از دو ناحیه به ساختن جامعه یی با مناسبات ضد حقوق بشری کمک می کند .یک : مصادیق و تعینات خاص معروف و منکرهایی که در روندی مطلق،قدسی، غیر انتخابی و تغییر ناپذیر شکل یافته و به صورت قوانین ازلی و ابدی بر جامعه تحمیل می شود و دو: شیوه های اعمال و برپایی قوانین دینی که به مثابه هدفی متعالی ، شیوهای رسیدن به آن را به ترجمان دقیقی از گزاره « هدف وسیله را توجیه میکند» تبدیل می نماید.
نقض سیستماتیک حقوق بشر و نادیده انگاشتن حقوق طبیعی انسان ها در جمهوری اسلامی و تعارض دائمی که بین حکومت دین و مطالبات متکثر اجتماعی وجود دارد، فهم در باره ماهیت ایدئولوژیک ترین گزاره دینی – امر به معروف و نهی از منکر – را ناگزیر میکند. و نیز نقد و افشای ماهیت غیر انسانی آن که به انسداد اجتماعی منجر می شود به تسریع و تعمیق تغییرات بنیادین خواهد انجامید.

پاورقی :
* تحریرالوسیله اثری از روح‌الله خمینی به زبان عربی شامل فتاوای وی در تمامی ابواب فقه خود به روش غیراستدلالی است. تحریرالوسیله اثر عمیقی نیز بر نظام حقوقی ایران در دوران جمهوری اسلامی گذاشته‌است. علاوه بر آن‌که در تدوین و اصلاح بسیاری از قوانین به آن رجوع می‌شود، در بسیاری از آراء دادگاه‌ها نیز به آن استناد شده‌است (از ویکی پدیا).
** قتل نفس کسی که خونش هدر نیست در مقابل قتل نفسی که خونش هدر است قرار دارد و چنین قتلی معروف به شمار می آید. تعیین مصادیق کسانی که خون شان هدر است و قتل شان واجب با توجه به احکام دینی به نظرکارچندان دشواری نیست ومی توان با نگاهی گذرا به متون دینی مواردی را به دست آورد . ازجمله این افراد کسانی اند که مرتکب سب النبی شده باشند.

مهران جنگلی مقدم
mehranjm1357@gmail.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست