سرمایهداری دیگر راهحلی ندارد
سخنرانی در سمینار تحلیل اجتماعی-اقتصادی جنبش ضدوال استریت
علیرضا ثقفی
•
سرمایهداری کوشید با تزریق پول وضع را بهبود بخشد، اما اینبار سیاست تزریق پول نهتنها مشکل را حل نکرد بلکه به آن دامن زد. کار به جایی رسید که خود طرفداران نظام سرمایهداری خواستار بازگشت سرمایههای صادره شدند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۶ آذر ۱٣۹۰ -
۷ دسامبر ۲۰۱۱
بحث اصلی من مساله وجود والاستریت به عنوان یک جنبش همگانی است. تفاوتی اساسی میان جامعهشناسی دانشگاهی و جامعهشناسی علمی وجود دارد. جامعهشناسی علمی آن نوع از جامعهشناسی بود که از فلسفه جدا شد. فلاسفه قدیم عمدتا جهان را تفسیر میکردند. از قرن نوزدهم به بعد فلاسفه به این نتیجه رسیدند که جهان را نباید تفسیر کرد بلکه باید تغییر داد.
جامعهشناسی از نظر علمی باید به فکر تغییر جهان باشد. درحالی که جامعهشناسی دانشگاهی ما بیشتر به فکر تفسیر است، بنیان جنبش والاستریت بر تغییر جهان است نه بر تفسیر آن.
وقتی از تغییر صحبت میکنیم منظور اندیشیدن به چیزی است که موجود است. وضع موجود بیانگر نابسامانیها، بیعدالتیها، اختلافات طبقاتی و نظایر آن است که باید تغییر کند. در جامعه جهانی نوعی اقتصاد انگلی به چشم میخورد. جامعهشناسی در چنین شرایطی باید وارد شود. اساسا چه چیزی باعث شد که عدهای خواهان تغییر وضع موجود باشند. مبنای اصلی جنبش ضدسرمایهداری که به راه افتاده، آن است که سلطه بازار مالی حاکم بر جهان موجب بدبختی موجود در جهان است. در آمریکا بیش از ۴۰میلیون نفر زیر خط فقر هستند. نهتنها این عده زیر خط فقر هستند بلکه حتی خود سرمایهدارها هم از وضعیت موجود راضی نیستند. نگاهی گذرا به وضعیت تاریخی نشان میدهد بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا بازار مالی جهان را بر عهده داشت. بعد از این جنگ بود که پول به دولتها منتقل شد. قبل از جنگ جهانی دوم پول در دست بانکهای خصوصی بود.
در سال ۱۹۷۲ به دلیل بحرانهایی که سرمایهداری با آن مواجه شد، رییسجمهور آمریکا اعلام کرد دیگر پشتوانه دلار طلا نیست. در نتیجه به یکباره جیب مردم خالی شد. تمام کشورهای سرمایهداری به هر میزان که میخواستند پول چاپ کردند. کار به جایی رسید که خود پول نه به عنوان وسیله مبادله کالا، بلکه فینفسه به ارزش بدل شد. پس هرگاه سرمایهداری با بحران مواجه میشد، میکوشید آن را با پول جبران کند. تزریق پول به هر وسیله ممکن صورت میگرفت. نظام سرمایهداری به راحتی این پول را در دست بازار مالی جمع میکرد.
همین اتفاق در ایران هم رخ داده است. یارانههایی که دولت در یک سال گذشته داد به راحتی در بازار مالی جمع میشود. یعنی بازار مالی و بورس ما که قبل از یارانهها کمتر از ۱۰۰میلیارد دلار در گردش داشت با یارانهها به ۱۴۰میلیارد دلار رسید. این بازار به قدری شکننده است که در همین دو هفته اخیر ۴۰میلیارد دلار سقوط کرد. در نتیجه این فرآیند بازار مالی به صورت انگلی بر جامعه درآمد. یکی از مسایل اصلی دیگر صدور سرمایه بود. سرمایهداری از ۱۹۹۰ آغاز به صدور سرمایه کرد. اما بازار مالی به جایی رسید که این انگل دیگر توان ارتزاق نداشت. حبابی ایجاد شده بود و یکباره در سال ۲۰۰٨ حباب قیمتها شکست. خانهای که ۷۰۰هزار دلار بود به ٣۰۰هزار دلار رسید. حباب ترکید. ترکیدن حباب اولین گام برای حضور بحران جدید بود.
سرمایهداری کوشید با تزریق پول وضع را بهبود بخشد، اما اینبار سیاست تزریق پول نهتنها مشکل را حل نکرد بلکه به آن دامن زد. کار به جایی رسید که خود طرفداران نظام سرمایهداری خواستار بازگشت سرمایههای صادره شدند. سیر تاریخی بحران بهطور گذرا از این قرار بود. بازار مالی با وضعیتی دشوار مواجه شد. گندیدگی این نظام به حدی است که بخشهایی از این نظام به بنبست رسیدهاند. اکنون بازگشت به دوران قبل و بازار رسمی سرمایه نهتنها برای کارگران که برای خود سرمایهداران نیز آرزو شده است. در دهههای ۶۰ و۷۰ شغل رسمی برای ٨۰-۷۰ درصد نیروی کار وجود داشت ولی از سال ۱۹۹۱ به بعد تمام شغلهای رسمی به قراردادهای موقت تبدیل شده است. سرمایهداری از دو دهه گذشته مجبور شد بسیاری از امتیازهایی را که پس از جنگ جهانی دوم با اکراه به کارگران و مزدبگیران اعطا کرد، پس بگیرد. همین قضیه در مورد خود سرمایهداری رسمی هم به وجود آمد. یعنی اقتصاد بازار رسمی، به یک اقتصاد بازار قاچاق و غیررسمی و بازار مالی و انگلی تبدیل شد. در دوران اخیر با حاکمیت بازار مالی اقتصاد رسمی بهطور کامل تحت فشار قرار گرفته است. اقتصاد انگلی شبیه وضعیت اشرافیت فئودالی در اواخر عمر خود شده است. این اقتصاد انگلی نه سرمایهداران را راضی میکند و نه کارگران زحمتکش را. در مبارزات جدید سازماندهی، خواستهها و روش کار با آنچه در گذشته بوده تفاوت دارد.
همه چیز نشان از آن دارد که سرمایهداری دیگر راهحلی ندارد. در پرتغال سه میلیون نفر بیرون ریختهاند. به همین سیاق در اسپانیا، فرانسه و انگلیس. این مسالهای است که باید حل شود.
منبع: روزنامه ی شرق
|