سکوت و سانسور چند هفته ای احمدی نژاد
نیما میرصادقی
•
هفته های اخیر سرشار از رویدادهای مختلفی بود که برخی از آنها حتی ابعادی بین المللی یافت. جالب آنکه در تمامی این رویدادها هیچ موضع گیری و نظر خاصی از احمدی نژاد دیده نشده و حتی وی در حاشیه خبری این رویدادها نیز نبوده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۱ آذر ۱٣۹۰ -
۱۲ دسامبر ۲۰۱۱
هفته های اخیر سرشار از رویدادهای مختلفی بود که برخی از آنها حتی ابعادی بین المللی یافت. تهدیدهای مکرر کشورهای غربی، بحث گسترش تحریم ها و مخصوصاً تحریم نفت، انفجار ملارد، انفجار اصفهان، حمله موشکی حزب الله به اسرائیل، تهاجم و اشغال سفارت انگلیس در تهران و موضع گیری شدید کشورهای غربی در قبال این حرکت، سالروز عاشورای خونین سال ٨٨، سالروز ۱۶ آذر و از همه مهم تر دستیابی ایران به هواپیمای جاسوسی آمریکا. جالب آنکه در تمامی این رویدادها هیچ موضع گیری و نظر خاصی از احمدی نژاد دیده نشده و حتی وی در حاشیه خبری این رویدادها نیز نبوده است. سکوت و سانسور معناداری که هر تحلیل گر را به یاد دوران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱٣٨٨ می اندازد.
همگان به خاطر دارند که وقتی نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ اعلام گردید احمدی نژاد با جمع آوری هواداران خویش در میدان ولی عصر و خس و خاشاک نامیدن مخالفان خود، تنور تظاهرات پرشکوه ۲۵ خرداد را داغ نمود. تظاهراتی که به معترضان برای اولین بار جرات بخشید و شور و هیجانی را ایجاد نمود که تا مدت ها نیروهای سرکوب حاکمیت مشغول خاموش نمودن آن بودند. اینجانب دقیقا به خاطر دارم که در آن دوران احمدی نژاد سکوتی نه از روی اراده بلکه از روی دستوری موکد نموده بود. دستوری که بی تردید از جانب شخص رهبری صادر گشته بود. رسانه ها نیز تا مدت ها کمتر از احمدی نژاد تصویری پخش می نمودند و از طرفی وی در خصوص مسائل اعتراضات و تظاهرات های گستردع خیابانی هیچ اظهارنظری نمی نمود.
این روزها نیز برای بنده تداعی گر همان دوران می باشد. به نظر می آید همان قدر که سخنان احمدی نژاد در آن برهه، در داخل کشور تنش آفرین بود امروز نیز در جامعه بین المللی به همان صورت دردسر ساز باشد و لذا شخص رهبری ترجیح می دهد که رئیس جمهور سکوت اختیار نماید. زیرا به نظر می آید یک اظهار نظر غیر معقولانه (کاری که احمدی نژاد بسیار انجام می دهد) و یک جمله نسنجیده در این فضا به شروع جنگی بیانجامد که سراسر جهان را فرا بگیرد. بدان علت این جنگ جهانی خواهد گشت که چین و روسیه بیش از گذشته مصمم گشته اند که در کنار ایران و در مقابل غرب ایستادگی نمایند به طوری که فرمانده ارشد نظامی چین در روزهای گذشته تأکید نمود که کشورش حتی به قیمت به راه افتادن جنگ جهانی سوم نیز در حمایت از ایران تردید نخواهد کرد. گرچه واشنگتن پست در طی مقاله ای عنوان نمود که جنگ ایران و آمریکا مدت ها پیش به شکلی غیر علنی شروع شده است ولی به هر حال نمی توان به این مدل از تنش ها نام جنگ نامید.
همانطور که گفته شد سکوت احمدی نژاد در مواردی که در اول مقاله ذکر نمودم بسیار تعجب برانگیز می باشد و این سکوت نمی تواند تصمیم خود وی باشد زیرا احمدی نژاد تا کنون بارها نشان داده است که کاملاً نسنجیده و بدون فکر سخن می گوید و کمتر به ابعاد و نتایج گفتار و حتی کردار خویش توجه دارد. مثلاً در ۱۶ آذر چند سال مختلف با اینکه احمدی نژاد کاملا واقف بود که در دانشگاههای ایران هیچ پایگاهی ندارد لجوجانه به میان دانشجویان می آمد که می توان به حضور خبر آفرینش در سال ٨۵ در دانشگاه امیر کبیر اشاره نمود. فلذا با توجه به فضای خفقان ایجاد شده در دانشگاهها، ۱۶ آذر امسال بهترین فرصت برای حضور وی در هر یک از دانشگاهها بود و وی می توانست با ایجاد یک تجمع تجهیزی از دانشجویان هوادارش بار دیگر در دانشگاهها قدرت آفرینی نماید، عملی که وی بدان علاقه وافری دارد. بی تردید این فرصتی نبود که احمدی نژاد به سادگی ها از دست بدهد و بی تردید مانعی چون یک دستور، منجر به عدم انجام این کار گشته است.
در سالیان پیش نیز به یاد داریم که وقتی ملوانان انگلیسی توسط نیروهای مرزی ایران دستگیر شدند احمدی نژاد تا توانست از این واقعه استفاده تبلیغاتی برای خود نمود و حتی خط و نشانهایی برای دولت بریتانیا کشید، خط و نشانهایی که فقط تا زمان تهدید علنی تونی بلر باقی ماند. تهدیدی که به آزادی سریع ملوانان انگلیس انجامید و باز احمدی نژاد در صحنه آزادی حضور یافت و باقی مسائل. خلاصه مطلب انکه دست یابی ایران به هواپیمای جاسوسی واقعه ای نبود که احمدی نژاد در ان، حتی از یک اظهار نظر ساده نیز بی نصیب بماند.
البته در این سکوت واقعیت تلخی نیز نهفته است و آن تحدید اختیارات قدرت دوم کشور توسط شخص رهبری می باشد موردی که سید محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود بارها بدان اشاره کرده بود. بنده به این حقیقت واقف هستم که احمدی نژاد در حد و اندازه مقام ریاست جمهوری نمی باشد و این اقدام رهبری کاملاً در راستای منافع ملی بوده است. ولی یک سئوال همواره ذهن را آزار می دهد و ان اینست که چرا باید یک رئیس جمهور در یک کشور تا این حد ضعیف باشد که حتی سخن گفتن و یا نگفتنش نیز به دستور فردی دیگر باشد؟
نیما میرصادقی
فعال دانشجویی دانشگاه تهران
|