ناقد منصف گذشته ی خود باشید - یادداشتی از خانم سعیده منتظری
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲٨ آذر ۱٣۹۰ -
۱۹ دسامبر ۲۰۱۱
* فراخوانی برای "انتقاد از خود"
آذر ماه آمده است. آذری که بر تمام هستی ما شرر زد. و با این شرر همه روزها و ماههای زندگانی من آذر شده است. گویا در ۲۹ آذر ۱٣٨٨ متوقف مانده ام و مرا یارای گذر از آن نیست. پدر خداوندگار بسیاری از فضائل بود؛ و فقدان او مصیبتی است بس بزرگ، و اندوهی است بس سترگ.
و باز هم می نویسم؛ اما این بار متفاوت از همیشه می نویسم؛ درباره پدر می نویسم اما نه در وصف صفات او، و یا از دلتنگی های ما؛ که آنها را پایانی نیست. این بار می خواهم از گلایه ها بنویسم، هرچند آن را هم پایانی نیست.
گلایه از او که منتظری از شاگردان مبرز اوست و او را "مجاهدی بزرگوار و فقیهی عالیقدر" می خواند و مبارزات او و جانفشانی هایش را برای استقرار "استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی" می داند، و می داند که در غیاب پانزده ساله اش بار مسئولیت انقلاب و انقلابیون بر دوش منتظری بوده، و دلسوزی او را برای انقلاب و خلوص او را و اخلاق مداری او را می بیند، و با این حال گوش می سپارد بر سعایت ساعیان؛ آنان که بدون پرداخت هزینه ای برای این انقلاب، از داعیه داران انقلاب شده اند و منتظری این مظهر صداقت را سد راه سیاست خود می بینند. و نتیجه این که زبان قاصر است از بیان این همه هتک حرمت که با نام او و با پشتوانه او بر پدر روا داشته شد و روا داشته می شود.
گلایه از آنانی که هاله ای از تقدیس بر گرد بزرگان حکومت پیچیدند و آنها را نه تنها پاسخگو نخواستند که نقدناپذیر دانستند؛ و متأسفانه با این که خود از این بابت بسیار ضربه خورده اند اما باز هم عملا بزرگان حکومت را معصوم می دانند؛ و در عوض نقد خود یا آنها، از سالهای انقلاب با عنوان "دوران طلایی" نام می برند.
گلایه از آنانی که مقام علمی و فقهی و تقوایی پدر را دانستند اما حق آنها را پاس نداشتند؛ خصوصا آنانی که در مکتب او شاگردی کرده بودند.
گلایه از آنانی که مجاهدتهای پدر را در رژیم پهلوی: حبس ها، شکنجه ها، تبعیدها و ... را دیدند اما حق آنها را پاس نداشتند.
گلایه از آنانی که حق پدر شهید بودن و پدر "فرزند اسلام و قرآن" بودن را پاس نداشتند.
گلایه از آنانی که ندای حق طلبانه پدر را در هنگامی که اولین انحرافها از آرمانهای انقلاب اسلامی را می دید و فریاد می زد پاسخ نگفتند. نه تنها پاسخ نگفتند که عالمانه یا جاهلانه و خواسته یا ناخواسته بر او تاختند و او را آماج انواع تهمت ها و افتراها قرار دادند، بدون این که او و یا علاقه مندانش امکان هیچ گونه دفاعی داشته باشند.
گلایه از آنانی که به رهنمود امام علی(ع) که فرمود: "خصم ظالم و یاور مظلوم باشید" عمل نکردند و ظلم و تعدی و هتک حرمت در حق پدر را دیدند و شنیدند و بر آن سکوت کردند و یا به آن راضی بودند؛ و یا این که بی تفاوت نسبت به آنچه در جامعه می گذرد این ظلمها و تعدیها را نه دیدند و نه شنیدند. و اکنون که ظلم و هتک حرمت آنان را نیز شامل شده زبان به اعتراض گشوده اند. در حالی که اگر از ابتدا همه را در برابر قانون برابر می دانستیم و برای جان و مال و آبروی انسانها حرمت قائل بودیم و هر گونه هتک حرمتی را تاب نمی آوردیم، عملکرد امروز حاکمان را این گونه نمی دیدیم.
گلایه از آنانی که حصر پدر را و حبس و زجر علاقه مندانش را دیدند و بر آن مهر تایید زدند و آن را نشانه دموکراسی خواندند، و اکنون حصر و حبس و محرومیت یاران مایه تعجب آنان شده است.
و امروز با کمال تعجب می بینیم حصر و حبس و هتک حرمت را امری نوظهور می پندارند و انتخابات را به خاطر آن تحریم می کنند؛ و هنوز باور ندارند که انحراف از اصول اولیه انقلاب و نادیده گرفتن "آزادی" این حق مسلم همه انسانها، و در پی آن حصرها و حبس ها و هتک حرمت ها بسیار زودتر از اینها انقلاب اسلامی را در بر گرفت.
آری پدر در دورانی می زیست که قریب به اتفاق مسئولان و مردمان دچار فاجعه پلید مصلحت پرستی شده بودند؛ و این نیایش معلم شهید دکتر علی شریعتی مناسب است برای آن دوران:«خدایا مرا از این فاجعه پلید مصلحت پرستی که چون همه گیر شده وقاحتش از یاد رفته و بیماریی شده که از فرط عمومیتش، هرکه از آن سالم مانده بیمار می نماید مصون دار، تا به رعایت مصلحت حقیقت را ذبح شرعی نکنم.»
و خوشا به حال منتظری که بزرگترین امتیازش این بود که به رعایت مصلحت، حقیقت را ذبح شرعی نکرد. و خوشا به حال آن عزیزانی که ندای حق طلبانه منتظری را پاسخ گفتند؛ هرچند حبس و زجر و محرومیت از حقوق اولیه را به جان خریدند، اما دین خود را به دنیای دیگران نفروختند.
لازم است بگویم که من با این نوشتار در صدد مذمّت شخص یا گروهی نیستم، فقط می خواهم فراخوانی باشد برای همگان خصوصا آنان که مسئولیتی حکومتی داشته اند، به سوی این که ناقد منصفانه گذشته خود و دیگران باشند. "انتقاد از خود" نیاز جامعه ماست. و متوجه باشند که اگر افراد در مورد خود نقد منصفانه نداشته باشند یقینا توسط دیگران نقد غیرمنصفانه خواهند شد. پدر را می ستایم که همواره ناقد عملکرد خود و دیگران بود؛ و از نقد دیگران نیز استقبال می کرد.
در پایان ذکر چند عبارت که بارها در بیانات پدر آمده است حسن ختام این نوشتار می شود: « حدیثی از پیغمبراکرم (ص) نقل شده که فرمودند: "کل بنی آدم خطّاء و خیر الخطائین التوابون" همه اولاد آدم خطاکار هستند، و بهترین خطاکاران آنهایی هستند که اگر فهمیدند اشتباه کرده اند توبه کنند و لجاجت نکنند. متأسفانه سیاستمداران و قدرتمندان کمتر به این امر عمل می کنند ... امور سیاسی هم توبه دارد. بسا در سیاست اشتباهاتی رخ داده است، و سیاستمداران چون قدرتمندند اشتباهاتشان هم اشتباهات بزرگی است، باید از اشتباهاتی که کرده اند توبه کنند و گذشته ها را جبران نمایند.» (کتاب دیدگاهها، ج ۲، ص ٣۰۶)
امید این که به سطحی از معرفت سیاسی و اخلاقی برسیم که بدانیم نقد کردن گذشته خود و حاکمان نیاز جامعه ماست؛ و هیچ فردی را مستثناء از این حکم کلی ندانیم. البته نقد سازنده و منصفانه؛ نه آن گونه که بر پدر روا داشتند، که در عوض نقد فقط هتاکی بود و هتاکی و باز هم هتاکی.
و امید این که پوینده راه حق و حقیقت باشیم.
|