یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

این ها بروند، چه کسی بیاید؟


بابک محسن پور


• این نگاه منفی است چونکه با تمامیت خواهی به دنبال نیروی بدون خطا می گردد و از کوچکترین خطای نیروها و شخصیت های سیاسی نمی گذارد و آنها را به همین دلیل طرد می کند ولی از بزرگترین زخم تاریخ ملت ایران می تواند به دلیل عدم وجود آلترناتیو و گفتن اینکه "اگر اینها بروند چه کسی بیاید" چشم پوشی کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲٨ آذر ۱٣۹۰ -  ۱۹ دسامبر ۲۰۱۱


جنبش آزادی خواهی مردم ایران در طی دوران اخیر یعنی مقابله با دولت جمهوری اسلامی با یک سئوال اساسی روبرو بوده استکه در اذهان عمومی به گونه ای ساده طرح می شود " اینها بروند چه کسی بیاید " که فعالین سیاسی و اجتماعی و عموم مردم ایران در تلاش هستند تا به این سئوال پاسخی مطلوب بدهند.
طرح این سئوال که در ادبیات و نوشتار های گوناگون شکل و فرم دیگری می گیرد . که در محتوا و مفهوم تفاوت چندانی ندارد . که تحت عناوینی همچون " آلترناتیو حکومتی " ، " جایگزین دولت جمهوری اسلامی " و ... که ما شاهد طرح آن هستیم ، که نهاد و فردی بر اساس درک خود پاسخی که در روند کلی آن مفهوم انقلاب و رفرم به همراه خود می آورد .
طرح این سئوال و نتیجه کلی که از آن گرفته می شود و پاسخی که به این سئوال داده می شود دارای دو نگاه است : نگاه اول احزاب و نهاد ها و شخصیت های سیاسی و اجتماعی هستند که بطور طبیعی آلترناتیو و جایگزین خود را طرح می کنند. نگاه دوم نگاه کسانی است که به هیچ گروی و حزبی وابستگی ندارند . در مورد نگاه اول یعنی معرفی آلترناتیو حرف زیادی برای گفتن نیست یا بهتر است بنویسم موضوع این نوشته نیست آنچه که بیشتر به ان می پردازم نگاه دوم است.
نگاه دوم، نگاهی است که آلترناتیوی برای حکومت جمهوری اسلامی ندارد و یا به عبارت بهتر از میان نیروهای سیاسی موجود هیچ کدام را قبول ندارد که بتواند از آن پشتبانی کند .البته این نگاه جنبه های مثبت و منفی خاص خود را دارد .
مثبت است از این زاویه که نگاهی جستجوگر می تواند داشته باشد و تلاش می کند از گذشته درس بگیرد و جایگزینی مناسب برای آینده ایران داشته باشد .
منفی است از این نظر که حاصل تلاش سی ساله خود را به امید آینده و نیروی نامعلوم می فروشد که شاید فردا نیروی بهتری پیدا کند و حاضر نیست در شرایط امروز ایران از نیروهای سیاسی موجود، گروهی را مورد حمایت خود قرار بدهد.
منفی است چون آلترناتیو و یا نیروهای جایگزین خود را ندارد وحاضر نیست از نیروی نیز حمایت کند پس رضایت می دهد که همین حاکمیت باقی بماند.
منفی است به این دلیل که نه سلطنت طلب است، نه مجاهد، نه کمونیست، نه ملی، نه سبز، نه اصلاح طلب و خلاصه کلام چون کسی را قبول ندارد.
منفی است چونکه با نگاهی تمامیت خواه به دنبال نیروی بدون خطای می گردد و از کوچکترین خطای نیروها و شخصیت های سیاسی نمی گذارد و آنها را به همین دلیل طرد می کند ولی از بزرگترین زخم تاریخ ملت ایران می تواند به دلیل عدم وجود آلترناتیو و گفتن اینکه "اگر اینها بروند چه کسی بیاید" چشم پوشی کند.
این نگاه با برشمردن اشتباهات گروه های سیاسی و انتقاد از آنها تلاش می کند تا یک نکته را به نمایش بگذارد و آن هم این است که تفاوت چندانی میان حکومت و نیروهای سیاسی مخالف آن وجود ندارد و آنها دو روی یک سکه هستند.
این نگاه پاسخی نمی دهد اگر نیروها و شخصیت های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی آنقدر چهره منفی و سیاهی دارند که حتی یک درصد مثبت تر از حاکمیت نیستند آیا بهتر نیست که نتیجه بگیریم"از کوزه همان تراود که در اوست" یعنی ملت ایران چیزی جز دولت مردان فاسد و ظالم و نیروهای سیاسی مخالفی که تفاوت چندانی با حکومت ندارد نمی تواند ارائه دهد.
راستی چقدر تبلیغات و بزرگ نمای های حکومت بر روی ما در برخورد با اشتباهات نیروهای سیاسی تاثیر داشته است. اشتباهاتی که قسمتی از واقعیت فعالیتهای این گروههاست . ولی آنچه که مهم است برخورد با آنهاست، سالهاست که ما با سفید و سیاه کردن قضیه راه را برای ایجاد یک جایگزین مطلوب بسته ایم. در این زمینه حتی خود گروهها و شخصیت های سیاسی نیز خالی از خطا و اشتباه نیستند و خود آنها در دامن زدن به این فضا مقصر می باشند. اگر نیم نگاهی به برخورد جریانات و شخصیت های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی با هم بیاندازیم خواهیم دید که چگونه در تخریب همدیگر تلاش کرده و می کنند.
اشتباهات نیروها و شخصیت های سیاسی ، فضای شکست و ناامیدی بعد از هر خیزش مردمی برای رسیدن به آزادی، تبلیغات رژیم جمهوری اسلامی علیه احزاب و گروه ها، برخورد اشتباه گروه ها با یکدیگر نتیجه همین نگاه دوم است که متاسفانه باید گفت کم هم نیستند که با شعار "اگر اینها بروند چه کسی بیاید" عدم تلاش برای ساختن جریان و حزب مطلوب و یا حمایت آز احزابی که به آنها نزدیک هستند را توجیه می کند و با این کلام، به باقی ماندن حاکمیت جمهوری اسلامی رضایت می دهند. 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست