پاسخ کریم عبدیان سخنگوی سازمان حقوق بشر اهواز به اتهامات «پرس تی وی»
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱ دی ۱٣۹۰ -
۲۲ دسامبر ۲۰۱۱
* افشای ترفندهای "پرس تی وی" در زمینه چینی برایترور
و ایجاد خلل در جنبش آزادیخواهی و عدالت طلبی ایرانیان
کریم عبدیان، فعال حقوق بشر وسخنگوی سازمان حقوق بشر اهواز
بار دیگر رژیم جمهوری اسلامی ایران ماشین تحریف، تحقیر، سمپاشی وتهمت پراکنی خود را به راه انداخته و این بار بجای استفاده از روزنامه رسوای کیهان و نشریات زرد دیگرش, "پرس تی وی" را با زبان بین المللی انگلیسی و مخاطبان دور از حقایق ایران، بکار گرفته است، تا مقدمات ترور شخصیتی و شاید فیزیکی را فراهم سازد.
البته ایرانیان و آگاهان جهان می دانند که این تلویزیون مانند صدها امکانات تبلیغی – تخریبی رژیم، از پول نفت مردمانی تهیه شده است که بخش اعظم آنان درگیر نان شب و آسیب ها ودردهای بی درمان اجتماعی اند، بخشی گرفتار سرنوشتی از نوع "نوری زاد" اند که باید "سرک کشیدن هیولاها به خصوصی ترین اجزای زندگی" خویش را تاب بیاورند و در زندانها یا حتی بیرون از زندانها، دایم نگران "پودر شدن" باشند، و بخشی نیز مجبور شده و می شوند که زجر غربت را تحمل کرده، میهن را با تمام نعماتش به میوه چینان انقلاب واگذارند.
لیکن برای آنان که مورد حملات تبلیغی – تخریبی قرار می گیرند، روشنگری یک ضرورت است. این روشنگری، چه مخاطبان جهانی را هدف قرار دهد و چه به قصد روشنتر کردن مسایل برای ایرانیان داخل و خارج صورت گیرد، دست کم قدری از اثرات حملات ناجوانمردانه را می زداید، و شاید هم بتواند مانع ترورهای حیثیتی، روحی و گاه فیزیکی افراد گردد.
www.presstv.ir من کریم عبدیان، فعال حقوق بشر و تنی چند از دیگر همکاران هم تبارم، آماج حمله "پرس تی وی" و همصدایان ریز و درشتش شده ایم:
آیا دلیل این حملات آن است که ما از بشر و دفاع حقوقش می گوییم؟ آیا جرممان وابستگی به سرزمینی است که نفت و آب و هوای سالم خود را همراه با "هزاران شهید" داده است تا در عوض، بمباران و تیرباران و آوارگی و اعتیاد و فقر و بیماری دریافت کند؟! یا آنکه اصولاً نشانی غلط دادن و مشغولیت کاذب ایجاد کردن، برای ادامه غارت و تحقیر مردممان ضرورت دارد؟ و یا اصلا هدف، "دشمن تراشی" و "شیطان سازی" است تا هم روحیه مخالفان را تضعیف کنند و هم عناصر خود را برای اهدافی شوم تحریک نمایند.
برای پاسخ به این سوالها، نخست باید دید که این تلویزیون چه می گوید و بر چه اساسی تهمتها و حملات رذیلانه خویش را پی نهاده است.
یکی از آخرین برنامه های تلویزیون "پرس تی وی" که تحریف ها و تخریب های خود را بطور همزمان و از کیسه مردم ایران از ۱۵ ماهواره رله و پخش می کند، برنامه ای با نام" گروه تروریست الاهواز در ایران" بوده است که در تاریخ ۱۳ و ۱۴دسامبر ۲۰۱۱ پخش گردید: www.presstv.ir
در این برنامه، نخست صحنه هایی آرشیوی از انفجارهای سال ۲۰۰۵شهرستان اهواز نشان داده شد و همراه با آن گوشه هایی از به اصطلاح اعترافات سه زندانی سیاسی با نامهای هاشم شعبانی و هادی راشدی و طاها حیدریان به نمایش درآمد. سپس با نشان دادن عکس و ذکر نام من و تنی چند از دیگر فعالان سیاسی و حقوق بشری و قومی از میان عربهای اقلیم اهواز سیلی از اتهامات رنگارنگ و هستی برباد ده روانه ی ما شد.
این که اصل اعترافات چگونه گرفته شده بر اغلب ایرانیان روشن است. این که چه ربطی بین بمب های کارگذاشته شده با تشکل های حقوق بشری و سیاسی و فرهنگی است نیز بماند. اما یک تنه به قاضی رفتن و در دیزی را باز دیدن و حیا نکردن را هم حدی است.
اصل پخش چنین مصاحبه هایی با مفاد کنوانسیون ژنو در تعارض است. علاوه بر این، تهمت بستن به افراد غایب حتی در جنجالی ترین تلویزیونها امکان پذیر و عملی نیست زیرا منع قانونی دارد. اما وقتی شبکه ای تلویزیونی از درون سرزمینی آزاد برای یکی از مراکز مهم استبداد در جهان کارمی کند چه می توان کرد؟
مرکز "پرس تی وی" از لندن نه تنها در این برنامه، بلکه همیشه سخنانی را از "اعترافات آن چنانی" اعدام شدگان و اسیران رژیمش پخش می کند، که گویی قاضیانی آزاد و آگاه از پشت میز عدالت حکم هایشان را صادر می کنند.
تا آنجا که من اطلاع دارم علاوه بر اعدامها و حبسهای قبلی جوانان عرب اهوازی، چند تن از زندانیان سیاسی هم تبارم را در فوریه امسال در شهرستان خلف آباد (رامشیر) دستگیر کرده و طبق سنت دیرینه و فراگیر نهادهای قضایی و امنیتی ایران بدون محاکمه در زندان نگه داشته اند. این افراد همگی دبیر دبیرستان و از فرهنگیان با سابقه بوده اند و معلوم نیست که چه بر سر آنها آورده اند که از دهانهایشان حرفهای ساخته و پرداخته خویش را خارج کرده اند.
به عنوان یک مدافع حقوق بشر نمی توانم از سبک سنگین کردن آن اتهامها و نحوه حبس و شکنجه ها بگذرم. بویژه آن که سخن از حکومتی است که بمب در مرقد امام رضا می گذارد و کشیشان را ترور می کند و متهمان این جنایات را در صفوف مخالفان می جوید و اعدام می کند، و قتلهای زنجیره ای به راه می اندازد که با ایستادگی خاتمی و جنبش اصلاحات رسوا می شود.
با این حال مانند وکیل مدافعانی که در ایران به جرم دفاع از متهمان آزاده و حق طلب خویش دستگیر می شوند و در کسوت دفاع از خود می افتند، مجبورم در اینجا فقط به دفاع از خود بپردازم تا بتوانم راه دفاع از حقوق انسانها را ادامه دهم.
گوینده تلویزیون "پرس تی وی" در برنامه مذکور ضمن ذکر لیستی از اسامی افرادی مقیم خارج، همراه با ارایه عکسهایشان، از من نیز با نفرت و دروغ سخن گفت و بر من تهمت بست.
خوشبختانه طی شش هفت سالی که از وقوع انفجارهای اهواز گذشته است، اغلب تحلیل گران سیاسی، در سطوح مختلف از اهواز گرفته تا ایران و جهان، خود رژیم را باعث و بانی این انفجارات دانسته اند، به این معنی که بخشی از حکومت با تهیه بمب و استفاده از نادانی و تطمیع عده ای و در دام انداختن عده ای دیگر برای پاپوش سازی و مهیا کردن زمینه تضعیف و نابودی جنبش اصولا مسالمت آمیز و مدنی خلق عرب اقلیم اهواز، دست به چنین اقدامات مخرب و خونین زده است.
اساس اشکال در این است که حکومت ایران هنوز بعد از ٣٣ سال از قدرت گیری بر دوش خلقهای ایران با زبانها، فرهنگها و اعتقادات گوناگون و تصویب واژه ی "اقوام" در قانون اساسی اش، نه به وجود خلقها معتقد است و نه به لزوم تساوی وعدالت بین اقوام، معترف و پایبند می باشد. چاره کار را نیز در آن دیده است که با دستی بمب را به دست و بال افرادی نزدیک کند و با دست دیگر برای زهر چشم گرفتن از مردم چوبه های دار را در میادین برافرازد و حلقه های طناب را در ملأ عام بفشارد. هر چند که صدها برابر این اعدامها را در خفا انجام دهد.
جنبش مسالمت آمیز مردم عرب اقلیم اهواز با جو امنیتی و متشنجی که حکومت به وجودآورده، تا کنون منجر به اعدام شدن رسمی و علنی قریب ۴۰ نفر از روشنفکران و فعالان سیاسی عرب فقط در یکی دو سه سال اخیر گشته است و افراد بسیاری را از شهر و دیار خود تارانده و در سایر نقاط جهان پراکنده کرده است.
به خاک و خون کشیدن اعتراضات مردمی و دستگیر و شکنجه کردن فعالان مدنی طبعاً مورد اعتراض فعالان حقوق بشر و از جمله اینجانب شده و می شود. ما چاره ای جز افشاگری نداریم. نهادهای بین المللی فعال در زمینه حقوق بشر از طریق امثال ما و دیگرانی که در داخل کشور با تهیه عکس و مدارک جان خود را به خطر می اندازند به اطلاعات انسان محورانه خویش دست می یابند. اما ببینیم "پرس تی وی" در واکنش، علیه ما چه می گوید. با هم بخوانیم:
"هشدار مدافعان حقوق بشر در ایران، ملاقات تروریست ها با احمد شهید در ژنو. پس از معرفی "احمد شهید" به عنوان گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران ، از گروه های جدایی طلب موسوم به الاهواز که متشکل از "کریم عبدیان" ،"یاسین غبیشی" و "علی ساعدی" می باشد در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۱ در مقر این سازمان در کشور ژنو با وی ملاقات کردند".
سپس می افزاید: "در این دیدار اعضا گروهک های تروریستی مذکور گزارش های سراسر دروغ و کذبی منجمله نسل کشی مردم اهواز ، ساخت شهرک های مسکونی مختص قومیت فارس، تخریب بناهای تاریخی ، نقض حقوق زنان ، مصادره زمین های کشاورزی، صدور احکام قضایی سنگین بر علیه مردم عرب، شکنجه فعالان سیاسی ، وضعیت بهداشتی و اکو سیستمی، عکس های عوامل تروریستی و بمب گذاری های خوزستان و لیست زندانیان تروریست و ضد امنیتی خوزستان را به احمد شهید ارائه نمودند".
"پرس تی وی" از یک سو همه معترضان عرب را در کاسه ای به نام "گروهک خلق عرب" می ریزد و از سوی دیگر از چندین سازمان سیاسی آن هم با نامهایی تحریک آمیز به عنوان گروهک های فلان و بهمان یاد می کند. این تلویزیون می گوید بر اثر انفجارها ۲۶ نفر کشته و بیش از ٣۵۰ نفر زخمی شده اند. در همین رابطه با خانواده یکی دو قربانی نیز گفتگو می کند.
سابقه آمار دهی جمهوری اسلامی و آسمان ریسمان بهم بافتنهایش بر بسیاری از ایرانیان پوشیده نیست. اما بحث اکنون این است که افرادی مثل مرا از چپ بودن و زندانی رژیم شاه بودن، به ساواک بستن و بعد به پنتاگون وصل کردن و نسبت توزیع پول امریکایی بین جوانان اهوازی دادن، ودر نهایت، همه اینها را به انفجارهای سال ۲۰۰۵ اهواز ربط دادن چه حاصلی می تواند داشته باشد؟
آیا انتظار دارید سازمان حقوق بشر اهواز و یا کریم عبدیان را با اتهام "تروریست" از مجامع حقوق بشری اخراج کنند یا اینکه مردم بپاخاسته منطقه به جای تظاهرات علیه خفقان و استبداد، بر علیه مدافعان حقوق بشر برخیزید و تجسم عینی تروریسم را نه در شما که در ما ببینند؟
این تلویزیون یاسین غبیشی را نیز دارای سوابق چپ از یک سو و همکاری با رژیم شاه از سوی دیگر خوانده و آخرین اتهاماتش را عضویت در حزب همبستگی دموکراتیک اقلیم اهواز و انجمن دوستی عربهای ایران - دانمارک می داند. علی ساعدی نیز متهم به عضویت همزمان در دو "گروهک تروریستی" می شود.
"پرس تی وی" می پرسد: وقتی احمد شهید گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل با تروریستها دیدار می کند، چه انتظاری از گزارش او می توان داشت؟"
دم خروس همین جا بیرون می زند. آقایان از گزارش بیمناک اند و پیشاپیش آن را تخطئه می کنند. گیرم که تکذیب حق حکومت ایران یا عادت همیشگی آن بوده و هست، اما آیا وقت آن نرسیده است که بفمد تهمت زنی ها و حتی شکنجه و اعدامها و ترورها راه به جایی نمی برد، جز آنکه تحولات را برای همگان و از جمله، حاکمان سنگین تر می کند؟
اکنون اجازه دهید کمی به ریشه های این تلاشهای هدفمند و کینه توزیهای لجوجانه بپردازیم.
بدون شک رشد بی سابقه آگاهی ملی بویژه درسالهای اخیر در بین ملیتهای تحت ستم مضاعف ترک، عرب، کرد، بلوچ، ترکمن و لر به دلیل انقلاب انفورماتیک و جهانی شدن (گلوبالیزاسیون) و غیره، موجب شد که مبارزات بحق این ملیت ها برای حفظ هویت ملی، مشارکت برابر حقوق در حیات سیاسی و اقتصادی، خودمختاری فرهگی و زبانی و اقتصادی و تدریس به زبان مادری ابعاد گسترده تری بیابد.
تشکیل کنگره ملیتهای ایران فدرال درفوریه ۲۰۰۳در لندن با مشارکت بیش از ۱۵ حزب و سازمان سیاسی و نیز شخصیتهای ملی و قومی آزربایجان، کردستان،بلوچستان، لرستان، ترکمن صحرا و اقلیم اهواز (خوزستان)، نقطه عطف و گامی مهم در پاسخگویی به یک نیاز بزرگ ملیت های ما بوده است.
بدون شک اکنون کهجنبش دمکراسی طلبی ایران در سطوح مختلف - در داخل و خارج- وارد مرحله نوینی شده است، خطر بزرگی که استبداد را تهدید می کند، پیوند خوردن این جنبش با مفاهیم حقوق بشری در معنای وسیع آن است.
یکی از موارد مشخص این پیوند، آگاه شدن و آگاه ساختن از مظالم و تخلفات بی شمار رژیم جمهوری اسلامی بر علیه کلیه شهروندان و مردمان آن و بخصوص ملیتهای ایرانی غیر فارس می باشد. مردمی که به علت دوری از مرکز و عدم دسترسی رسانه های بین المللی به این مناطق به حاشیه رفته اند، اکنون با تلاش فعالان خویش در سطح جهانی مطرح می شوند و این برای رژیم تمامیت خواه و سرکوبگر ایران غیر قابل تحمل است.
سازمانها و شخصیتهای معتدل و با تجربه جنبش ملی ملت عرب اهواز، همیشه سعی در ایفای نقش لازم در افشای نقض حقوق بشر اقلیتهای ملی و قومی و دینی در سطح بین المللی داشته اند. راقم این سطور نیز خود را یکی از چنین کسانی می بیند و از مورد تهاجم قرارگرفتن شگفت زده نمی شود.
رژیم از تشکیل جامعه مدنی و حضور رهبران میدانی آن در داخل و خارچ برای ایجاد همبستگی در میان ملیتهای تحت ستم دوگانه و پیوند زدن و انتگراسیون آنها با جنبش سبز و جنبش زنان و دانشجویان و کارگران، براستی به وحشت افتاده و در صدد تخریب وجهه رهبران این جنبش و سعی در ممانعت از این انتگراسیون می باشد.
رژیم به راًی العین می بیند که از یکطرف فعالیتهای دیپلماتیک و حقوق بشری و تماس با جامعه بین المللی باعث خارج شدن "دیو چراغ جادوی" انرژی و آگاهی توده ها می شود و از طرف دیگر در می یابد که آگاهی سازمانهای بین المللی و نیزملل جهان از ترکیب جمعیتی و چند ملیتی بودن ایران و نقض حقوق اقلیتها در ایران، روز به روز افزایش یافته و حکومتش را به چالش می کشاند.
برای نمونه باید گفت سازمان ملل ازسال ۲۰۰٣ همه ساله ایران را برای ارایه آمار دقیق از ترکیب ملی، ساختار جمعیتی و تعداد نفوساقلیتهای ملی و قومی و مذهبی زیر فشار گذارده است.
لذا گذشته از حوادث خونین محمره (خرمشهر) و ترکمن صحرا و کردستان در اوایل انقلاب و انواع خشونت ها و ظلمها طی سالیان دراز در سایر نقاط و بویژه کردستان و آذربایجان و بلوچستان و دیگر مناطق ملی، و گذشته از بگیر و ببندهای همیشگی و تخریب و تحریف های مستمر علیه این و آن، اولین پروژه جدی رژیم برای مقابله با آگاهی های ملی و تلاشهای همبستگی در حدود یکسال و نیم پیش در پاییز سال ۲۰۱۰ در پرس تی وی براه افتاد.
پرس تی وی، چشم بسته بر آزادیها و برابریهای قومی و دینی و زبانی موجود در اروپا و همان لندنی که از آن برنامه پخش می کند، در چند هفته متوالی و درچند برنامه بر علیه فعالان جنبش خلق عرب اهواز، بلوچها در بلوچستان و کردها در کردستان تبلیغاتی وسیع براه انداخت. این رسانه فعالان قومی را تجزیه طلب، جاسوس کشورهای خارجی، تروریست و غیره خواند و سعی در تخریب شخصیت رهبران جنبش عدالت خواهانه آنان کرد.
نوک حمله این تبلیغات سوء بطور اخص، به دلیل نگاه عرب ستیزی که از دیرباز در ایران به راه افتاده و با جنگ ٨ ساله با عراق و امور جانبی دیگر شدت گرفته است بر علیه خلق عرب در ایران بوده است. از جمله و بدین منظور در برنامه ای حدوداً درنوامبر ۲۰۱۰ اسم و عکس من را به عنوان یکی از رهبران جنبش خلق عرب اهواز در پرس تی وی" نشان دادند و با تکرار اتهامات و اهانات همیشگی از قبیل"تروریست و جاسوس"در جهت ایجاد شکاف در درون کنگره ملیتهای ایران فدرال و نابودی اتحاد ملیتهای غیر فارس تلاش کردند.
"پرس تی وی" من و تنی چند دیگر را به عنوان تجزیه طلب، خشونت طلب، ناسیونالیت، ضد ایرانی، کمونیست و فدرالیست مورد حمله قرارمی دهد تا از پروسه تکوین رهبری جنبش خلقهای ایران جلوگیری کند و مانع پیوند خوردن جنبش ما با خیزش سبز و تحرکات آزادیخواهی، عدالت طلبی، دموکراسی جویی و نیزگره خوردن با مطالبات برابری طلبانه زنان، زحمتکشان و جوانان شود.
لیکن بر خلاف خواست فرماندهان پرس تی وی ما به نیاز زمانه پاسخ خواهیم داد و در تحول طلبی منطقه نقش مثبت خویش را ایفا خواهیم کرد و من نیز به عنوان فردی از این جنبش ضمن حفظ حق خود در پیگیری قانونی مساله علیه این کانال، بر عهد خود با مردمم وفادار خواهم ماند.
کریم عبدیان
واشنگتن - ۲۰ دسامبر ۲۰۱۱
|