آیا سیاست به اقتصاد کاری ندارد؟
نادر عصاره
•
پروژه چپ و نیروهای دموکراتیک برای رفتن به جامعه نیاز دارد که خواسته ها، ارزوها و ایدههای خود را به زبان زندگی روزمره مردم برگرداند، تا نه با حرف های کلی و غیر واقعی بلکه از خواستههای واقعی و ملموس سخن بگوید تا مردم احساس کنند خواسته هایشان نمایندگی می شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲ دی ۱٣۹۰ -
۲٣ دسامبر ۲۰۱۱
روزنامه های چاپ تهران در باره اقتصاد و رشد ساعت به ساعت سقوط ارزش ریال، هر روزه مقالات و گزارشات متعددی را منتشر می کنند. تنها در اخرین روز هفته گذشته (پنجشنبه اول دیماه ۱٣۹۰)، می توان عبارات زیر را در برخی ازمقالات آن ها مشاهده کرد:
«رشد ۵۰ درصدی نرخ ارز نسبت به مدت مشابه در سال گذشته»،
«در این هفته بازار پولی کشور به شدت متشنج بود و در این میان بلایی که بر سر اقتصاد کشور آمد، افزایش لحظه به لحظه تورم و بیارزش شدن پول ملی است»،
«وضعیت اقتصادی کشور به بحرانی ترین حالت رسیده»،
«هدف از تشکیل این جلسه غیر علنی که به درخواست ۱۶۰ نماینده ترتیب داده شده بود آگاهی نمایندگان مجلس از شرایط فعلی ایران در عرصه بین الملل و اثرات تحریم ها و تبادل نظر درخصوص راهکارها برای برون رفت از شرایط موجود و نابسامانی بازار طلا و ارز بود»،
«اوضاع و احوال بازار ارز و طلا چنان بهم ریخته است که قیمتها لحظه ای تغییر می کند»،
«نگرانی ها نسبت به آینده شدت می گیرد و باید از نمایندگان مجلس و دیگر مقامات تاثیرگذار خواست که مانع از ادامه روند نادرست فعلی شوند و نگذارند اقتصاد نابسامان طبقات زیرین جامعه را بیش از پیش له کند. این مهمترین وظیفه ای است که امروز هر مسوولی بر دوش دارد».
رشد بهای ارز، نشانه رشد تورم است. اگر پیراهنی چینی بایست بدست مصرف کننده با پولی معادل یک دلار برسد، چون در اول سال جاری شمسی، یک دلار امریکا معادل ۱۰۵٨ تومان بوده است، در آن تاریخ پیراهن چینی با ۱۰۵٨ تومان خریده می شد. امروز همان پیراهن اگر از تاثیرات بحران جهانی صرفنظر کنیم، باید با ۱۵٣۰ تومان خریده شود.
با توجه باینکه بازار داخل ایران بر اساس واردات می چرخد و واردات جای بسیاری محصولات صنعتی و کشاورزی را گرفته است، کاهش ارزش ریال در برابر دلار امریکا و دیگر ارزها، بمعنای افزایش ریالی بهای بسیاری از کالاها خواهد شد. بنا براین ما، با گفتگو در باره سقوط ریال در برابر دلار، در واقع از تورمی جدید خبردار می شویم. تورمی که در شرایط رکود و بیکاری براتر و دردناکتر می شود.
علت تورم چیست؟ بنا به نظر بسیاری از کارشناسان و استادان اقتصاد در ایران، علت تورم در ایران ناشی از کسری بودجه است. بعلاوه، از یکسال پیش با به اجرا گذاشتن قانون «هدفمند سازی یارانه ها»، هم قیمت ها، باصطلاح مطابق آن قانون، افزایش مستقیم داشته اند و هم قلم دیگری نیز بر کسری بودجه اضافه شده است. قرار بوده است بخشی از درامد ناشی از افزایش قیمت کالاهای مشمول قانون «هدفمند سازی»، به صورت یارانه مستقیم به مردم پرداخته شود و بخش دیگر ان به صنعت اختصاص یابد. در غیاب آمار و ارقام رسمی، حدس و گمان زده می شود حداکثر پنجاه درصد از درامدهای موردنظر قانون نامبرده حاصل شده است. نه تنها کمک مورد پیش بینی قانون به صاحبین صنایع صورت نگرفته، برآورد شده که حتی برای پرداخت یارانه های نقدی، دولت ۱۵ هزار میلیارد تومان کمبود داشته است.
علت دیگر تورم نیز تحریم ها هستند. گفته می شود برای برخی از کالاهای وارداتی تا سی درصد افزایش قیمت مشاهده می شود که ناشی از تحریم ها می باشد.
تورم با ناکافی کردن در امد خانوار برای تامین خود، در واقع کار لازم برای تامین یک زندگی شرافتمندانه را بالا می برد. تورم مزمن به کاهش جدی بهره وری، سقوط مولد بودن اقتصاد، سقوط قانونمداری و سقوط ارزش های اخلاقی و امنیت منجر می شود.
چرا علیرغم درآمدهای هنگفت نفتی، کسری بودجه را دولت پیشنهاد می کند، مجلس تصویب می کند و شورای نگهبان تایید می نماید؟ چون پول های زیادی صرف تجیهزات نظامی و امنیتی و هسته ای می شود، پول های انبوهی به بیت رهبری اختصاص می یابد، پول های انبوهی به حوزه و اماکن مذهبی و برای مذهبی کردن جامعه داده می شود و پول های زیادی خاصه خرجی بنیادها و امدادها و... غیره می گردد. با حذف این هزینه ها، بخش اصلی کسر بودجه رفع و بخش مهمی از ریشه تورم حذف می شود. بعلاوه با پیش گرفتن یک سیاست صلح امیز در عرصه بین المللی بخش مهمی از تورم که مربوط به تحریم ها می باشد رفع می گردد. اراده حذف این ولخرجی ها در جامعه باید بر آمد کند. در کنار راه حل های سیاسی برای حاکم شدن و با حاکم شدن دموکراسی بر کشور، با حذف رژیم ولایت فقیه، که خود عامل بحران است، بخش مهمی از ریشه بحران تورم حذف می گردد.
سایت های اینترنتی، مقالات فعالین سیاسی و اعلامیه های سازمان های اپوزیسیون را منتشر می کنند. ولی انگار سیاست اپوزیسیون کاری به اقتصاد و عواقب آن بر زندگی مردم ندارد. اعلامیه و کمتر سخنی با مردم در مورد وضعیت بحران حاد اقتصاد و راه حل های اپوزیسیون منتشر می شود. گفته می شود که این مسئله ای است که نمی شود در باره ان اعلامیه داد. و اضافه می کنند ممکن است ما به دلیل ناتوانی نتوانیم در موردی اعلامیه بدهیم. اما فعلا مشکل این است که دلیل پرداختن به شکل اعلامیه به موضوعی مثل گرانی روشن نیست. تو گویی ما در جوامع اروپایی زندگی نمی کنیم و مشاهده نمی کنیم که یکی از مهمترین موضوعات مربوط به موضع گیری سیاسی، حول دشواری های اقتصادی و راه حل های مربوط به ان می باشد. بحران حاد و فلاکت بار اقتصاد ایران و راه حل اپوزیسیون ایران برای خروج از آن، از مهمترین مسائلی است که سازمان های مدعی چپ و دموکراتیک باید در باره ان ها مواضعشان را با مردم در میان بگذارند. اعلامیه بدهند. مصاحبه بکنند. و ... هرگاه این راه حل ها برای اپوزیسیون روشن نباشند، بهتر است که ضعف خود را بشناسد و به این مهم با تکیه بر تحقیقات کارشناسان و اقتصادانان بپردازد تا ابزار اعلام موضع درست و مسئولانه را بیابد. پروژه چپ و نیروهای دموکراتیک برای رفتن به جامعه نیاز دارد که خواسته ها، ارزوها و ایدههای خود را به زبان زندگی روزمره مردم برگرداند، تا نه با حرف های کلی و غیر واقعی بلکه از خواستههای واقعی و ملموس سخن بگوید تا مردم احساس کنند خواسته هایشان نمایندگی می شود. تنها در این صورت شرط لازم برای بسیج اجتماعی فراهم شده و شانس پیدا می شود که موازنه واقعی قوا به سود پروژه اپوزیسیون چپ و دموکرات و لائیک متاثر شود.
جمعه ۲ دی ۱۳۹۰ - ۲۳ دسامبر ۲۰۱۱
|