یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دریفوس نماد فساد و پوسیدگی ِ محکمه و قانون مدنی


ماتس گلرفلت - مترجم: رباب محب


• امیل زولا از دفاع دریفوس دلایل خاص خود را داشت. او می خواست به عنوان روح ِ فرانسه و صدای حقیقت به جهانیان شناخته شود. و امروز پس از صد سال، به یقین می توان گفت حق با او بود: او که از سوی ِ مرتجعان و واپسگرایان "نویسنده منحرف" ، "فاضلاب ادبی" و از این قبیل خطاب می شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۲ تير ۱٣٨۵ -  ۱٣ ژوئيه ۲۰۰۶


 
ماتس گلرفلت نویسنده و منتقد سوئدی در مقاله ای تحت عنوان
 « دریفوس نماد فساد و پوسیدگی ِ محکمه و قانون مدنی» از زاویه دیگری به ماجرای دریفوس نگاه کرده است. به نظراو نقش اساسی را در این ماجرا رسانه های گروهی بازی کرده اند. ترجمه ی ِ زیر تنها بخشی از این مقاله است  که به  نقش رسانه های گروهی بر می گردد .
 رباب محب
 
....
 
تا کنون کتاب ها و آثار بسیاری در باره ماجرای دریفوس نوشته  و جمع آوری شده است.  اولین سند از این ماجرا هفت جلد کتاب است با نام
Historie de l ´ Affaire Dreyfus
که توسط ژزف رایناچ در سالهای ۱۹۰۱- ۱۹۱۱  تهیه و تنظیم شده است ، و هنوز تا هنوز است یکی از مراجع معتبر موجود می باشد. امسال به مناسبت سالگرد صدمین سال ماجرای دریفوس تعداد بیشماری کتاب به زبان های مختلف به چاپ رسیده است. حجیم ترین ِ آنها کتاب
L´honneur d ´un potriote (Fayard)
نوشته ی ِ پرفسور تاریخ وینست داکلر   در هزار و پنچاه و نه صفحه است. این کتاب ماجرای دریفوس را با شرح جزئیات لحظه به لحظه و تصاویر و عکس های مستند به تصویر کشیده است. اما خوانندگانی که حوصله خواندن ِ چنین کتاب قطوری را ندارند می توانند به کتاب دوم همین نویسنده تحت عنوان
Historie d ´un Affaire d ´etat (Flammarion)
مراجعه کنند.  کتاب فوق دویست و چهل صفحه و عمدتأ حاوی عکس و بیوگرافی دریفوس است. و آنها که زبان فرانسه نمی دانند هم می توانند به کتاب
Deryf ṻsaffṻren ۱۹٨٣
نوشته نیلس اولوف فرانزن مراجعه نمایند .  کارل - اریک نوردبری   « گوشه ای از خلقت» را  به زبا ن سوئدی نوشته و به شرح  فعالیت ها و تأثیر امیل زولا در ماجرای دریفوس پرداخته است.
...
 
 اما آیا او یک نماد است؟ بله ، او یک نماد وُ یک استعاره است. چرا که این افسر بیگناه به نوعی تاریخ غرب را از آن خود کرده است.
خانواده اش از هم گسیخت. دوستان قدیمی اش – اگر که بلندگوی مخالفت با اورا به دست نگرفتند – ترکش کردند. آلوده اش کردند. به او اتهامات بی پایه و اساس زدند. اتهامات حد و مرزی نداشت. و این همه تنها از جانب مردم عامه روی نداد ، بلکه رسانه های گروهی بودند که نقش اول را بازی کردند. من که خود عمری را با روزنامه و مجله سر کرده ام ، شاهد ِ خوبی بر این نوع ماجرا هستم. اینجا باید گفت که ماجرای دریفوس اولین ماجرائی است که توسط رسانه های گروهی خلق شده است. بد یا خوبش مسئله دیگریست.
پاتریک باووسل ِ مورخ درسال ۱۹۶۰  برای اولین بار از نقش رسانه های گروهی در ماجرای دریفوس می نویسد. به اعتقاد او این روزنامه ها بودند که زمینه ی ِ آزادی دریفوس را فراهم کردندو چنانچه آنها چیزی در باره دریفوس و ماجرایش نمی نوشتند ، شاید که او – برخلاف طرفداران بیشماری که سنگ آزادیش را به سینه می زدند – در تنهائی و غربتش در جزیره شیطان دار فانی را وداع می گفت.
 
...
 
همه چیز از ماه اکتبر شروع شد. بیست و نهم اکتبر هزار وهشتصدو نودو چهار ، یعنی یکی دو هفته پس از دستگیری دریفوس – روزنامه ضد یهودی
La libre porole
با درج اطلاعیه ای حاوی خبر دستگیری جاسوس گمنامی ، اذهان عمومی را با ماجرا آشنا کرد. حال همه منتظر محاکمه بودند و از خود می پرسیدند چرا ارتش سکوت کرده است.
و از آن پس بود که ماجرا آغاز شد. روزنامه فوق دست به اتنشار اخبار و اکاذیب بی پایه و اساس زد. وآنچه گردانندگان این روزنامه می دانستند فراتر از این نبود که : دریفوس یهودی است. دشمن مسیحیت و فرانسه است.  و به دنبال  خواهش دل و زنان خود فروشش.
ارتش سکوت می کرد چون نیاز به وقت داشت. وقت برای جمع کردن مدرک علیه دریفوس.  ارتش عیر نظامیانی را مأمور کرد تا با گشتن در قمار خانه ها و فاحشه خانه ها رد پای دریفوس را یافته و مدارک لازم را علیه او بیابند. وچون دادگاه نظامی شروع بکار کرد ، مدرکی در دست نبود ، مگر یک مشت لاطائلات و اینکه دریفوس جاسوس آلمان است.
ما امروزه می دانیم که استرهازی جاسوس آلمان بود و این سرهنگ هنری بود که اسناد فرانسه را جعل می کرد: دو ارتشی گمنام و بی قدرت که حتا از احترام همکاران خود محروم بودند.
Le temps
روزنامه دیگری بود که ماجرا راا ز زبان مردی که دریفوس را روزی از زندان تا دانشگاه نظام همراهی کرده بود ، مفصلا چاپ کرد. روزنامه فوق با نوشتن ِ  مردم و همکاران دریفوس می گویند« این یهودی کثیف را بکشید » افتضاح را به نهایت خود کشاند.
و حکایت ادامه داشت ،  تا اینکه برای اولین بارافسر ارتش پینکارت کنسروانیو به ماجرا  به دیده شک نگاه می کند. او هرگز آبش با دریفوس از یک جوی رد نمی شد ، اما به اجرای حق و عدالت بیش از هر چیز دیگری ایمان داشت. و از همین روی بود که به تنهائی به تحقیق در باره ماجرای دریفوس پرداخت. چیزی نگذشت که بیگناهی دریفوس برای او و تعداد دیگری ، از جمله یکی از وکلای دریفوس به اسم دمانج  (کاتولیک  کنسرواتیو) مسلم شد. اما با تمام این احوال یهودی بودن دریفوس -  فی نفسه -  مدرک محکمی برای متهم شدنش بود.
 ارتش همچنان با به خدمت گرفتن  مزدوران و جعل مدارک به کارش ادامه می داد و قاضیان از اسناد سری ای ِ می گفتند که هرگز وجود نداشت. آنها می گفتند که دریفوس نقشه نیس را به بهای ِ ده فرانک به دشمن فروخته است و او از راه فروش نقشه ها میلیونرشده است.
 
...
 
دومین نقطه عطف  ماجرای دریفوس  حضور یافتن امیل زولا در صحنه و درج نامه اش  خطا ب به رئیس جمهور وقت در روزنامه ی ِ رادیکال
 Aurore
به تاریخ سیزدهم ژانویه هزارو هشتصد و نود و هشت میلادی بود. آن زمان دریفوس در جزیره ی ِ شیطان زندگی نکبت بارش را آغاز کرده بود و روحش از اینهمه خبر نداشت. او نمی دانست که برادرانش ماتی و و پینکارت به همراه همسرش لوسی جنبشی برای آزادی او به راه انداخته بودند.
و من هرگاه به  عکس امیل زولا که توسط کاخ ر گرفته شد نگاه می کنم ، صدای رسای زولا را می شنوم که می گوید : « من متهم می کنم. .. حقیقت در راه است و هیچکس قادر به باز ایستادنش نیست» .
اینجا ناگفته نماند که امیل زولا از دفاع دریفوس  دلایل خاص خود را داشت. او می خواست به عنوان روح ِ فرانسه و صدای حقیقت به جهانیان شناخته شود. و امروز پس از صد سال ، به یقین می توان گفت حق با او بود: او که از سوی ِ مرتجعان و واپسگرایان " نویسنده منحرف" ،  " فاضلاب ادبی" و از این قبیل خطاب می شد ، شهامت زبان گشودن و به زندان افتادن داشت ، مثل پینکارت. او نیز به زندان افتاد تا از آنجا به آفریقای شمالی روانه اش کرده و سر به نیستش کنند.  
 
و اما درج نامه زولا در روزنامه
Aurore
 صدای ِ قدرت والای رسانه های گروهی بود. قدرتی در غالب و معنای ِ مثبت و خوبش...
 
استکهلم / سیزدهم جولای دوهزاوشش
مطلب بالا به تاریخ دوازدهم ماه  جولای  دو هزارو شش  در روزنامه  سونسکا داگ بلادت  ( اس و د)  به چاپ رسِده است.
اسامی:
  Dreyfus  -  Mats Gellerfelt  - Joseph Reinach  -  Vincent Duclert –
  Nils – Olof Franzén -  Carl – Eric Nordberg – Patric Boussell -  Esterhazy  - Henry -    Picquart –Demange – Nice – Mathieu -  Lucie  - Cajar -   
گوشه ای از خلقت    Ett hörn av skapelsen
 
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست