سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چگونه میتوان یک پناهنده راکشت؟!


کاوه بنایی


• روز هجدهم دسامبر از وزارت داخله ایتالیا (مینسترو دل ِ اینترنو) برای پاره ای از گفتکوها تماس گرفتند, ساعت و محل قرار را در ساختمان (چی.آی. ار) که به مسائل عدیده پناهنده گان می پردازد تعیین کردیم. روز موعد حاضر شده قبل از باب هر سخنی سوالات را مطالبه کردم تا به مواردی که نمی خواهم پاسخ دهم را روشن کنم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۱ دی ۱٣۹۰ -  ۱ ژانويه ۲۰۱۲


"بیزارم از بی تفاوت ها,من نیز چون فریدریش هیل, گمان می کنم, زیستن به معنای پارتیزان
بودن است. انسانهای دست تنها و بیگانه با شهر, نمی توانند وجود داشته باشند.آنکه زنده است
به راستی نمی تواند شهروند باشد و موضع گیری نکند. بی تفاوتی کاهلی است. انگل وارگی است.
بی جریزگی است. زندگی نیست. و از این روست که من از بی تفاوت ها بیزارم"
آنتونیو گرامشی


روز هجدهم دسامبر از وزارت داخله ایتالیا (مینسترو دل ِ اینترنو) برای پاره ای از گفتکوها تماس گرفتند, ساعت و محل قرار را در ساختمان (چی.آی. ار) که به مسائل عدیده پناهنده گان می پردازد تعیین کردیم.
روز موعد حاضر شده قبل از باب هر سخنی سوالات را مطالبه کردم تا به مواردی که نمی خواهم پاسخ دهم را روشن کنم. این کار دو فایده دارد, با خواندن سوالات دستت می آید که برای چه مورد بازجوئی محترمانه قرار گرفته ای, دوم اینکه اگر با زیرکی سوالات خارج از برگه پیش رو از تو کردند میتوانی اعتراض کنی, ضمنا همه گفتگو ها ضبط میشود و در آخر پای اظهارتت امضاء می گیرند.
شکل کار هیچ تفاوتی با ترکیه و یونان نداشت. در ترکیه سال۲۰۰٣ در زیرزمین ساختمان اداره امنیت که مجاور زندان آن است همینطور محترمانه با اطلاق اینکه ما از طرف انجمن دوستی ایران و ترکیه!! با شما صحبت می کنیم. ۶ نفر با حضور یک خانم مترجم زبان فارسی! آنها در آن زمان محور گفتکو را در باره اینکه طبق ماده ۱٨ قانون اساسی ترکیه, چون اینجا کشور دوم و مهمان است و همانطور ما به شما کمک می کنیم تا کشور ثالثی را برایتان در نظر بگیرند, در قبال این همکاری, قانون شما را موظف می کند که با ما همکاری کنید و...
آن روز از قرارهای امنیتی شان با جمهوری اسلامی صحبت کردم و گفتم از یک سرویس امنیتی فرار کرده نمی خواهم خود را دچار مخمصه کنم, می خواهم جائی پیدا کرده و زندگی کنم, در آخر به آنها گفتم من وکیل و پرونده باز در ( یوــ ان) دارم به سوالات شما بدون حضور وکیل پاسخ نمی دهم که با تحکم گفتند با وکیل تو هم صحبت خواهیم کرد.
آن روز چهره واقعی ترکیه را از فحوای صحبت هایشان درک کردم. آن مصاحبه در زیرزمین ساختمان اداره امنیت منجر به اقامت ٣ ساله و هشت بار مصاحبه با تمام وکلای سازمان ملل منتهی شد که وکیل دلسوزی پیشنهاد خروج از ترکیه را داد.
در یونان آنها در "ساختمان پزشکان بدون مرز" این برنامه را اجراء کردند. سال ۲۰۰۶ در این محل آنها به ظاهر خدمات پزشکی به پناهجوها ارائه میدادند! حضور کشیشی مسلط به زبان فارسی و گفتگو با پناهجوهائی که تغییر دین دادند و پیشنهاد کار بر اساس نیازمندی هایشان. آن روز هم با همان لحن سرویس دهندگان ترک هم مسلک شان, برخورد کردند. به آنها گفتم در یونان نمی خواهم بمانم و قصد دارم کشور شما را ترک کنم. در یونان با زبان دمکراسی صحبت میکردند. پرداختن به حقوق پناهنده ها و اینکه در قبال این مسئله سکوت بخشودنی نیست. خواهان این شده بودند که باید تشکل های خود را راه بیاندازید و به قوانین ضدپناهنده اعتراض کنید. آنها اصرار به راه اندازی اعتراض خیابانی داشتند و...
جای شکرش باقی بود یک نیمچه ارتباطی با حزب کمونیست یونان (ک .ک.ایی) داشتم. با وکیل مرتبط با حزب کمونیست یونان کل موارد را در میان گذاشتم.
حالا پس از ۴ سال اقامت قانونی در ایتالیا, پوستین ام را این ها می کشند. یاد گفته رفیقم بهزاد, زمان اقامت در ترکیه می افتم که پس از برخورد های امنیتی ترک ها, گفته بود هر چه به غرب نزدیک تر شوی مسائل پناهجوئی قوی تر و قانونی تر می شود.
ایتالیائی ها همراه خود بیسکویت, شکلات, و چای سرد آورده بودند. درست مثل احضارهای دهه هشتاد در استان مازندران, در ساختمان نهاد ریاست جمهوری, بازجوها, با گذاشتن ظرف میوه حرف و گپ خود را شروع می کردند. اول اعتراض کردم چرا پس از چهارسال به این فکرافتادید که مسائل در پرسشنامه را مطرح می کنید. پاسخی ندادند.
... در رابطه با ایتالیا که چه مشکلی داری وچه مشکلی برایت پیش آمده؟ و کلا کشور ما را چگونه می بینید؟ در رابطه با راسیسم و سایر مسایل پناهندگان؟ چگونه وارد ایتالیا شدید؟ آیا از قبل کشور ما را می شناختید؟ در کجا مدرک اقامت دریافت کردید؟ با دوستان خود در ایران رابطه دارید؟ در اینجا با چه کسانی ارتباط داری؟ و... پیشنهاد خاصی اگر دارید مطرح کنید.
با آنها محور بحث را راجع به حقوق پناهجوها که پس از ۲ سال اقامت توانستم در نقاط مختلف بشناسم قرار دادم. اشاره نمودم هم اکنون در کمپ ( کروتونه) که در چهار سال قبل بوده ام نزدیک به دو هزار نفر منتظر دریافت پاسخ هستند. کمپ چه عرض کنم, به یک بازداشتگاه اسرای جنگی بیشتر شبیه است تا محل اسکان فراریان بی پناه, پلیس و یگان های ضد شورش, با اقتدار تمام هر اعتراضی را با شدت تمام پاسخ می دهند. اقامت در این کمپ های موقت گاهی تا ۴ ماه طول می کشد. به پناهجو قبل از دادن هر مدرکی, حقوقی که در ایتالیا به پناهجو تعلق می گیرد را یادآور شوید تا مانند من گرفتار باند کلاهبردار نشود. این باندها با چهره بشر دوستانه جلوه می کنند. در کئوپراتیوها و حتما هم در احزاب اولترا چپ ایتالیائی و ایرانی و..... فعالیت دارند. چون برای پنهان شدن نیازمند نقاب هستند. آیا باید افرادی مانند من و سایرین در دام شان بیافتیم و زندگی خانوادگی ما مورد تاراج قرار گیرد تا شناسائی شوند؟ در ایران, کشوری که فاقد دمکراسی است و آزادی تشکل های مدنی در حد صفر می باشد, هم پیمانان این گروه از شیادان گواهی از حکومت برای هر نوع اعمالی می گیرند. آنجا ما زندانهای علنی, بازداشتگاههای مخفی, و.... داریم و این افراد پس از فارغ شدن از کار روزانه در این مکانها با معترضین اعمالشان از اقدام هیچ جنایتی ابا ندارند. آنجا ایران است. ما دشمنان خود را بخوبی می شناسیم و بابت هر عملی هزینه هایش را هم می پردازیم. اما اینجا در ایتالیا که از حکومت قانون و آزادی و دمکراسی شما دم می زنید چگونه این باندها فعالیت می کنند و از چه نهاد و ارگانی آسوده خاطر هستند که بی پروا به شکار پناهجوها مشغولند؟ در این رابطه کلیه موارد مطرح شده را در کتابی به نام "زندگی پناهجوها" به "مدد کار اجتماعی ام" معرفی کرده ام و شما می توانید از ایشان مطالبه کنید. از بین ۱۴۰۰ پناهجو ٣۵ تن مورد بررسی قرار گرفته ایم و در سال ۲۰۱۰ این "تحقیق مستند" در دانشگاه بلونیا به دعوت عموم معرفی گردید.
هم اکنون در کمپی بسر می برم که فاقد ابتدائی ترین امکانات زیستی است. تلویزیون نداریم. اینترنت نداریم. هفته ای یک بار ملافه ها در ساعات اولیه پیش از سرویس اداری تعویض می شود بنابراین کسی ساعت هفت صبح برای تعویض اقدام کند ملافه گیرش نمی آید. سوسک حمام بیداد می کند. شبها تا توی گوش ما جولان می دهند. غذای گرم نداریم. فقط یک بار انهم شب ها ساعت هشت غذای بسته بندی سرد شده دریافت می کنیم. صبح ها هم یک لیوان پلاستیکی شیر سرد یا چای با ۵ قطعه بیسکویت. نهار خبری نیست. ماه گذشته سی نفر دیگر به آمار کمپ ما افزوده شده است. کمپی که ظرفیت هشتاد نفر را ندارد یکصد و هشتاد نفر جای داده اید. در اتاق ۱۴ متری با احتساب حمام و دستشوئی ۴ نفر را در دو تخت دو طبقه در نظر گرفته اید. برای دعوت کردن از پدر یا مادر یا فرزندان جهت دیدار توریستی ذکر کرده اید باید خانه ای اجاره کرده که دارای حدافل هفتاد مترمربع و اتاق خواب جدا, هم چنین توانائی پذیرائی از مهمان و مسائل پزشکی و... باشد اما ما را با ۴ ملیت, در یک اتاق ۱۴ متری جای داده اید. پناهجوها باید ساعت ۹ صبح تا ۴ عصر کمپ را ترک کنند. فرقی ندارد در گرمای تابستان یا سرمای زمستان, آنها هم از روی اجبار در سالن های غذا خوری های" کاریتاس" سرگردان هستند تا عصر به کمپ باز گردند. نبود کار از اساسی ترین مشکلات است. از پناهجو هائی که به کشورهای دیگر برای کار رفته اند به دلیل اینکه اقامت ایتالیا را دارا هستند پلیس ایتالیا به باز گرداندن شان اقدام می نماید و از فرود گاه, آنها را در خیابان رها می سازد.کجای این کارها انسانی است .شما سوال می کنید از راسیسم؟
جریمه پناهجوئی که بدون بلیط سوار اتوبوس شود یکصد یورومنظور می کنید. برای جستجو جهت کار گاهی اوقات لازم است در مسیرهای گوناگون اتوبوس های مختلف را تعویض کرد. اتفاق افتاده که یک روز دو بار جریمه انجام گرفته است. برای پناهنده های سیاسی اوضاع کمی فرق می کند.ما هم می دانیم کشور شما مشکلات خاص خود را دارد. اما عرصه را بر آنهائی هم که با اقامت کار به اینجا آمده اند و کار گیرشان نمی آید تنگ نموده اید. آنها در خیابانها به کار دستفروشی مشعول هستند, مورد یورش پلیس شهرداری واقع شده و اندک سرمایه متحرک شان مورد تاراج پلیس قرار می گیرد.
بنظر می رسد ما مشکلات مشترکی داریم. نهاد های قانون و دمکراتیک شما فاقد قدرت هستند. تشکل های دمکراتیک شما را جنگ بین احزاب چپ و راست بلعیده است. در این فضای ایجا د شده ,اعمال غیرقانونی, نقش قانون را بازی می کند. ما خارجی ها قربانیان اصلی اهداف آنان هستیم.
نگاهی به کار خارجی ها, اعم از پناهنده یا غیر بیاندازید. قریب به اتفاقشان فاقد قرارداد کار هستند. آنهائی هم که قرارداد به امضاء رسانده اند با عدم درج واقعی ساعات کار روزانه , برای فرار از پرداخت حق بیمه کارتوسط کارفرما,قراردادها را پارت تایم یا (کی یا ماته), "احضار با تلفن", انجام می دهند. دیده شده که برای فرار از بکار گیری " کارسیاه", قرارداد" یک روزه" یا" بیست روزه "منعقد کرده و کارگر مزبور ماهها درآن واحد با حداقل دستمزد مشغول کار می باشد. برای غلبه به این همه سیاهی, کاری بس سترگ نیازمند است.حتما تضاهرات ۱۵ اکتبر را به خاظر می آورید. نزدیک به سیصد هزار نفر آن روز شهر رم را زیر پاهایشان به لرزه درآوردند. نود درصد آن جمعیت معترض به عملکرد دولتمردان ایتالیا جوانان بودند. حضور مهاجرین برجسته بود.پس از پایان راهپیمائی همبستگی با اشغال وال استریت, سیلویو برلسکونی طی سخنانی تهدید کرد که عاملین این حرکت باید شناسائی و مجازات شوند. ۲۰ روز بعد نمایندگان مردم در مجلس با همیاری احزاب مورد نظرشان , نخست وزیر را به خانه اش فرستادند. آن روز عصر آیا شما در ترمینی( ایستگاه مرکزی قطار) حضور داشتید؟ شادی مردم و مهاجرین غیر منتظره بود. سال ۲۰۱۱ در حال اتمام است.برای ما پناهجوها , مشکلات لاینحل در پرونده های ما, در فایل های نهاد های دمکراتیک و حقوق بشر اعمم از سازمان ملل و... همچنان باز باقی مانده است.اگر تغییری در وضعیت تعداد اندک پناهجو یا مهاجر حاصل شده میتوان گفت هنوز ما می توانیم به اندک امیدی دلخوش باشیم که حاصل مقاومت این همکاری مشترک ما در عرصه پیگیری به حقوق پناهجو هاست.برای من که به کشور شما آمده ام اگر مشکل امنیتی نداشته بودم هرگز این نوع اقامت را پذیرا نمی شدم.شما از چیزی در کشور خود رنج می برید که مسبب اش ما خارجی هانیستیم.از این جهت ما با هم تفاوتی نداریم. مشکل در میهن ما ایران هم یک مسئله‍ی داخلی است. بنا براین تهران و رم برای امثال من تفاوتی ندارد. به گفته دوستی ایتالیا را دوست دارم چون ایتالیائی در این کشور زندگی می کند!

کاوه بنائی ــ رم


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست