پرده بکارت «افسانه» و «تابو»
پریسا تربتی
•
تابوی باکرگی، تنها به سنت و مذهب محدود نیست، بلکه این مساله در تفکر مردسالاری نیز آن چنان تئوریزه شده و نهادینه شده است که از آن، به عنوان دستاویزی برای فرودستی زن و تطمیع و استثمار بیش تر او، بهره برداری می شود. از این رو، در بسیاری از موارد وجود قوانین غیرانسانی و تبعیض آمیز و نابرابر ستم بر زنان را به مراتب سنگین تر و غیرقابل تحمل تر می کند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۲ دی ۱٣۹۰ -
۲ ژانويه ۲۰۱۲
یا همان پرده ی بکارت، غشایی است که تمام یا قسمتی از دهانه ی واژن را می پوشاند. درطول نخستین مراحل رشد جنینی، به طور کلی هیچ بخش ورودی به واژن وجود ندارد و لایه ی باریکی که دراین مرحله واژن را می پوشاند، قبل ازتولد به طورناقص تقسیم میشود و این لایه ها بعدها پرده ی بکارت رابه وجود می آورند. درصورتیکه قبل ازتولد تقسیم لایه بطور کامل صورت پذیرد، موجب میشود که بعضی زنان به طور مادرزاد پرده ی بکارت نداشته باشند.
برخلاف نظرعمومی، پرده ی بکارت در داخل واژن قرار ندارد.پرده بکارت، بخش خارجی اندام جنسی است ودقیقا در ورودی دهانه ی واژن قرار دارد. پرده دارای انواع گوناگونی از نظر شکل واندازه است : پرده ی حلقوی، ارتجاعی، دو سوراخی (تیغه ای) و غربالی .
اکثر پرده ها، تمامی بخش ورودی واژن را پوشش نمی دهند و دارای منافذی برای خروج خون ومواد زائد در طول عادت ماهیانه هستند. نبود پرده ی بکارت علاوه بر مادرزادی بودن، می تواند در اثرآسیب هایی چون ورزشهای سنگین، خود ارضایی، استفاده از تامپکس (نوعی نواربهداشتی)، کشیدگی بیش از حد و تستهای پزشکی وعمل جراحی بوجود آید.
در تحقیق انجام شده در مورد پرده ی بکارت نتایجی بهدست آمد که بهشرح زیر است:
پرده ی بکارت از منظر عمومی
کسی که پرده ی بکارت او سالم است و در اولین تجربه ی جنسی خونریزی وجود داشته باشد و این تعریف به شدت مورد توجه زنان ومردان ایرانی می باشد. وجود پرده ی بکارت و اینکه یک دخترتا قبل از ازدواج باکره باشد، یک ارزش محسوب می شود و یکی از شناسه های دختران در سنت و جامعه است به نحوی که، نبود آن دگرگونی ارتباط دو جنس با هم وادامه ی زندگی دختر با حقارت و شرمساری را در پی دارد. تصور عمومی بر این است که، وجود پرده ی بکارت تنها مدرک اثبات باکرگی دختران است.
اثبات وجود بکارت وباکرگی به جز موارد استثنایی، برای افراد جامعه امری ضروری و حیثیتی تلقی می شود.در جامعه ایرانی، قبل از ازدواج از دختران خواسته میشود که برای اثبات باکرگی خود، همراه با یکی از اعضای خانواده ی خود، برای آزمایش و گرفتن گواهی سلامت به متخصصین زنان وکارشناسان مامایی مراجعه کنند. اغلب دختران به عقد درآمده، تا (شب زفاف) با استرس و اضطراب دوره نامزدی را بدون انجام تماس جنسی و بخاطر این که سربلند بیرون آمده باشند ومایه ی سرافکندگی خود و خانواده شان نشوند و نهایتا با نشان دادن پارچه سرخ رنگ شده، باکرگی خود را به نزدیکان خانواده و البته همسر ثابت میکنند.
اما همیشه این رویداد، پایانی برای اثبات باکرگی نیست. گاها خونریزی در شب زفاف رخ نمیدهد و این می تواند ناشی از حلقوی بودن پرده از نوع اتساع ناپذیر یا نبود مادرزادی پرده و یا آسیب ویا آرامشی که دختر در آن لحظه دارد، باشد. مسلما برای دختران ایرانی داشتن پرده ی بکارت و اثبات آن، نوعی غرور و برگ برنده برای آنها به حساب میآید، به نحوی که با داشتن آن قادرند به زندگی عادی زناشویی ادامه دهند. در صورت نبودن پرده ی بکارت یا عدم خونریزی، حتی با وجود مراجعه به کارشناس و توضیح علت آن، بعضی از مردان و خانواده ها به اقناع نمی رسند و از این موضوع به عنوان ضعف دختر سوء استفاده می کنند. این رویداد اغلب به یکی از عللی است که زندگی زناشویی را خاتمه می بخشد و یا اینکه زندگی زناشویی آنها پر از آزار جسمی و روحی شدیدی خواهد شد.
دخترانی که خواسته یا ناخواسته بکارت خود را از دست داده اند، این موضوع تاثیر روحی و روانی منفی و از جمله مبتلا شدن به اختلالات روانی را سبب گشته و در بسیاری از موارد تا حد خودکشی پیش رفته اند و احساس ناخوشایندی بر آنها وزندگی روزمره شان چیرگی میکند. شمار زیادی از آنها درصدد ترمیم آن برآمده اند و بسیاری از آنها با که ضعف مالی که داشتند، ترمیم پرده را به قیمت تن فروشی خود متقبل شدهاند. ذکر این نکته ضروری است که دست اندرکاران امر از این فرصت استفاده کرده و مبلغ هنگفتی را از آنان طلب می کنند. آسیب دیدگان با اینکه بر این موضوع واقفند که با آزمایش ترمیم انها مشخص می شود برای اینکه شب زفاف مایه ی آبروریزی نشوند و تا آخر عمرسرکوب نشوند، تن به اینکارمی دهند ودرد زیادی را تحمل می کنند.
براساس گزارشات متقاضیان این عمل از سن ۱۴ ساله تا ۴۸ ساله هستند و مراجعان از دختران مانتوئی گرفته تا زنان چادر و مقنعه ای را در برمی گیرد. هم چنین از خانواده های آزادتر و سکولارتر گرفته تا خانواده هایی به شدت مذهبی. از طبقات مختلف جامعه از طبقات فقیر و بی سواد گرفته تا خانواده هایی که ثروت مند و دارای تحصیلات آکادمیک یا مدارک بالایی هستند را در برمی گیرد.
تحقیقات پزشکی نشان داده است که حدود ۶۰ درصد زنان آسیایی «پرده حلقوی ارتجاعی» دارند که به سادگی پاره نمی شوند و در حین آمیزش جنسی نیز کش می آیند ولی دکتر با معاینه می تواند سائیدگی در لبه های پرده رو تشخیص دهد.
خبردار شدن اطرافیان، بخصوص خانواده ی دختر ازباکره نبودن وی، عاملی تهدید کنندهاست وعلاوه بر اینکه تاثیرات منفی و ناخوشایندی بر روابط خانوادگی میگذارد. مادر به اندازه ی خود دختر، مورد سرزنش سرزنش قرار میگیرد، چراکه وی را مسئول اینکار می دانند و وی را به درست تربیت نکردن فرزندش تا ابدمورد شماتت قرار میدهند. دربسیاری از موارد دختر مورد تهدید جانی قرار گرفته و گاها زندگی وی را قربانی باورها و اعتقادات اشتباه خومیکنند و یا آنها را در حبس نگهداشته و به دید یک انسان نجس با اوبرخورد می شود وتا چند نسل بخاطر باورهای سنتی و تعصبات کورکورانه نامش برسرزبانها می ماند و از او به عنوان یک دختر بی عفت و مضربرای جامعه یاد میشود.
در جامعه یی همچون ایران با قوی ترین بنیادهای مردسالارانه که درخانواده وجامعه وجو دارد تمام هستی زن نه متعلق به خود بلکه متعلق به مرد است و یک زن تنها امانتدار جسم خود است که باید تازمانی که آن راتحویل مالکش می دهد از آن نگهداری کند.در این جامعه ی مردسالار زن هیچ اراده یی برجسم خودندارد.جای بسی تاسف است که ارزش یک انسان به وسیله ی پرده ی نازکی است که از نظر علمی هم کاربرد چندانی ندارد وسرنوشت وآینده ی یک انسان در گرو، بودن یا نبودن آن رقم می خورد.باکره ماندن یا نماندن دخترجزو حقوق فردی اوست وتنهاخودش حق تصمیم به داشتن یا نداشتن آن را دارد.پدیده ی بکارت نه تنها سبب عفت نیست بلکه بحران هویت دختر است.
شرایط زنان در ایران، بسیار متفاوت از نقاط دیگر جهان است. در این کشور، زنان هیچ تکیه گاه قانونی و اجتماعی در مقابل تعرض حکومت اسلامی و قوانین زن ستیز آن و گرایش مردسالاری ندارند.
زنان در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، نه تنها به طور سیستماتیک سرکوب می شوند، بلکه در بسیاری از عرصه های زندگی خصوصی نیز چون زمان کودکی، جوانی و ازدواج باید احساسات و عواطف و خواست های خود را به کلی فراموش کنند و همواره مطیع قوانین ضدزن حکومت و سیاست های آن و هم چنین افکار ارتجاعی و متجاوز مردسالاری در درون خانواده و جامعه باشند.
فرهنگ و سنت و قوانینی که به مرد حق هرگونه روابطی را می دهد، و زن را تنها به اطاعت پذیری در جامعه و خانواده و پذیرش فرودستی دعوت می کند به غایت ارتجاعی و غیرانسانی است که هر انسان برابری طلب و آزادی خواه موظف است به نقد و طرد آن در جامعه سهمی ادا کند. به عبارتی، نه تنها توهین و تحقیر به زن، عملی غیرانسانی و ارتجاعی است، بلکه توهین و تحقیر کل جامعه است. از این رو، همه شهروندان بدون توجه به جنسیت و ملیت، وظیفه دارند بر علیه فرهنگ و سنن و قوانین ضدزن زن موضع بگیرند و در راستای برابری زن و مرد بکوشند. پس تبعیض جنسیتی در جامعه و خانواده به هیچ وجه توجیه پذیر نیست و هیچ شهروند انسان دوستی نیز نباید ستم بر زنان را تحمل کند.
سرکوب از طریق مساله بکارت نیز آن چنان در سنت های جامعه و قوانین حکومت در جامعه و خانواده تعمیق پیدا کرده است که کم تر کسی جرات می کند آن را مورد نقد قرار دهد.
کسانی که باکره بودن دختر برای آنها ملاک است چیزی را جز کالا پنداشتن زن اثبات نمیکنندو تاییدیه ی سالم بودن انها سندی است برای اثبات دست اول بودن کالا. و این عمل ناپسند آزمایش بکارت از ناشایست ترین عمل و توهین آمیزترین کار در حق یک دختربه مانند یک انسان است و باکره بودن یک انسان نشانه ی عفت او نیست بلکه ذهن واندیشه ی اوعفتش را نشان میدهد.
بدین ترتیب، یکی از مسائلی که جنسیت زنان را در برخی نقاط جهان، به ویژه در ایران تحت حاکمیت ارتجاعی و مردسالار جمهوری اسلامی به شدت تحت تاثیر قرار داده است، «تابوی» باکره بودن یا نبودن زنان است. طرح این مساله و ایجاد تابویی چون باکرگی، همواره در تاریخ مطرح بوده است. اما به مرور زمان و با آگاهی بشر، این تابو نیز هم چون تابوهای دیگر شکسته شده و کم رنگ تر شده است. هرچند که این مساله تنها محدود به ایران نیست. اما در سایر کشورها، به ویژه در غرب و کشورهایی که مذهب نقش چندانی در روابط و مناسبات سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه ندارد این تابو، با گذشت زمان کم رنگ شده است. بنابراین، باکرگی رابطه مستقیمی با سنت و مذهب و فرهنگ حاکم در جامعه دارد. در نزد افکار مذهبی و سنتی، معیار «زن خوب»، باکره بودن او است. مساله و سنتی که قرن ها پیش از دوران برده داری، فئودالی و سپس سرمایه داری مطرح و بازتولید شده است و امروز نیز هم چنان در برخی از نقاط جهان ادامه دارد.
از سوی دیگر، تابوی باکرگی، تنها به سنت و مذهب محدود نیست، بلکه این مساله در تفکر مردسالاری نیز آن چنان تئوریزه شده و نهادینه شده است که از آن، به عنوان دستاویزی برای فرودستی زن و تطمیع و استثمار بیش تر او، بهره برداری می شود. از این رو، در بسیاری از موارد وجود قوانین غیرانسانی و تبعیض آمیز و نابرابر ستم بر زنان را به مراتب سنگین تر و غیرقابل تحمل تر می کند.
نهایتا پرده بکارت «افسانه» و «تابو» و جز تحقیر و اسارت زن، معنی و مفهوم دیگری ندارد. چنین تفکری به غایت عقب مانده و ارتجاعی است که اصولا با رشد آگاهی عمومی جامعه، باید از فرهنگ عمومی جامعه طرد شود. از این رو، باید تعارفات و فرهنگ «شرم» را کنار گذاشت و در مورد آن دست به روشنگری زد.
|