یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انها دست در دست به‌ پیشواز مرگ رفتند!
گزارشی از قتل عام روستائیان کرد توسط ارتش ترکیه


• به ‌جای اینکه‌ هر یک به‌ سویی رفته‌ و فرار کنند، همگی دست در دست داده‌ و زیر اسب و قاطرهایشان خود را پنهان کرده‌اند. وقتی من به‌ محل حادثه‌ رسیدم، سرهای از تن جدا شده‌ی انها را دیدم. با دستهایم جنازه‌ی ۷ تن از انها را از زیر خاک و سنگها بیرون کشیدم. انها همگی دست به‌ دست داده‌ بودند و درهمان حال از زیر خاک بیرونشان اوردیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۲ دی ۱٣۹۰ -  ۲ ژانويه ۲۰۱۲



زمانی که‌ روستائیان جنازه‌ی تکه‌ تکه‌ شده‌ی جوانان کورد را که‌ طی بمباران جنگنده‌های ارتش ترک قربانی شدند را پیدا کردند انان دست در دست داده‌ بودند.

کشتار شامگاه چهاشنبه‌ (۲٨ دسامبر) اهالی روستای روبوسکی واقع در بخش قلیبان استان شرناخ، از سوی جنگنده‌های ارتش ترک، که‌ طی ان ٣٨ تن قربانی شدند، زخمی عمیق در دل انسانها بر‌جای گذاشت.
کشتار ٣٨ جوان غیر نظامی کورد، واقعیت و تراژدی مناطق کوردنشین‌ را باری دیگر اشکار ساخت.
باردگر اشکار گشت که‌ کودکان منطقه،‌ بخاطر زندگی مشقت بارشان محکوم به‌ بزرگ شدن زودهنگامند. مخصوصا کودکان مرزنشین کورد، که‌ به‌ دلیل معیشت زندگی خانواده‌ ناخواسته‌ مجبورند به‌ کار پر مخاطره‌ی کولبری تن دهند.
کودکان روبوسکی نیز که‌ تنها برای تامین مخارج تحصیلات و زندگی خانواده‌هایشان به‌ مرزهای اقلیم کوردستان رفته‌ بودند از سوی جنگنده‌های ارتش ترک مورد حمله‌ قرار گرفته‌ و تکه‌ تکه‌ شدند‌.

یکسال بود کار قاچاق میکردند
شاهدان عینی وقتی به‌ محل بمباران شده‌ میرسند جنازه‌ی ادم انت (۱٨ ساله‌)، یوکسل‌ ار‌ک (۱۷ ساله‌)، محمد انجو (۱۵ ساله‌)، سرهات انجو (۱۷ ساله‌)، شوان انجو ( ۱۴ ساله‌)، ارکان انجو (۱٣ ساله‌) و سید انجو (۲۲ ساله‌) را درحالی از زیر سنگها بیرون اوردند که‌ همگی انها دست به‌ دست هم داده‌ بودند.
ادام انت و یوکسل اورک یکسال بود که‌ مجبورا و برای معیشت زندگی به‌ قاچاق مرزی روی اورده‌ بودند. انت، که‌ در شرناخ زندگی میکرد برای تامین مخارج تحصیل و زندگی خانواده‌اش هرازگاهی به‌ خانه‌ی عمه‌اش واقع در روستای بژی (بێژێ) میامد تا همراه با پسر عمه‌اش به‌ مرزهای حکومت اقلیم کوردستان بروند. سرانجام انت و پسر عمه‌اش عاقبتشان را (که‌ تکه‌ تکه‌ شدن بود/ مترجم) نیز باهم تقسیم کردند.

همه‌ی جهان شاهد عروسی برادرم بود
خواهر ادم انت میگوید: "برادرم نامزد کرده‌ بود، اما عروسی برادرش در گورستان اجرا شد. در منطقه‌ ما فقر و نداری غوغا میکند. اگر امکان کار دیگری در منطقه‌ وجود داشت، برادرم مجبور به‌ کار پرمخاطره‌ی کولبری نبود. مگر گناه برادرم چیست که‌ برای نان روزانه‌ باید تن به‌ چنین کار پر مخاطره‌ای دهد؟ او تنها دنبال حق نانش بود.
طی این کشتار کودکی ۱٣ساله‌ به‌ قتل رسیده‌. برادرم نامزد داشت. من نتوانستم در مراسم عروسیش شرکت کنم. اما دیروز هر کس در مراسم عروسیش شرکت کردند. همه‌ جهان شاهد عروسی برادرم بود. برادرم، با نزدیکترین دوستش یعنی پسر عمه‌ام، سالهای سال یک سفره‌ و یک اتاق را باهم تقسیم کردند، حالا هم هردویشان قبرشان را نیز با هم تقسیم میکنند."

مادر انت میگوید: "پسرم برای تامین مخارج عروسیش اینکار را میکرد و به‌ مرز حکومت اقلیم کوردستان میرفت. بهار امسال قرار بود عروسیشان را جشن بگیریم، اما ظالمین فرزندم را به‌ قتل رساندند. غیر از کار کولبری امکان انجام کار دیگری در منطقه‌ نبود که‌ پسرم انجام بدهد.

در زیر اسبها خود را پنهان کرده‌اند
یکی از نخستین شاهدانی که‌ به‌ منطقه‌ی بمباران شده‌ رسیده،‌ توفیق انجو است. انجو میگوید: "ساعت ۱۰:۰۰ شامگاه چهارشنبه‌ خبر حمله‌ی جنگنده‌های ارتش به‌ کولبران را شنیده‌اند و همراه دیگر اهالی روستا بلافاصله‌ خود را به‌ محل حمله‌ی جنگنده‌ها رسانده‌اند.
انجو صحنه‌ی محل حمله‌ را چنین توصیف مینماید: "وقتی به‌ محل حمله‌ی جنگنده‌ها رسیدیم صحنه‌ی حادثه‌ وحشتی کامل بود، تکه‌ی اجساد انسان و احشام باهم مخلوط شده‌ بودند. روی برف لکه‌ی ماده‌ای سیاه رنگ به‌ وضوح اشکار بود. بویی که‌ به‌ مشاممان میرسید ما را دچار سرگیجه‌ میکرد. همه‌ی انها جوانان ۱۵ یا ۲۰ ساله‌ی ما بودند، همگیشان محصل و فقیر بودند. سالهاست که‌ ما ناچارا کار کولبری میکنیم. مسولین حکومت ترک‌ تا کنون چشمانشان را بر روی این واقعیت و حقیقت مناطق کوردنشین بسته‌اند و تنها به‌ ما اجازه‌ میدادند که‌ اینکار را بکنیم."
انجو میافزاید: "تاکنون شاهد چنین وحشتی نبوده‌، انها (حکومت ترک) جان مارا به‌ بازی گرفته‌اند، سربازان ما را فریب دادند، به‌ مرز رفته‌ و به‌ سوی جوانان ما شلیک کرده‌اند. جوانان به‌ عقب بازگشته‌ و به‌ دلیل بی تجربگی همراه با ترس، سردرگم مانده‌ و ندانسته‌اند باید چه‌کار کنند.
به ‌جای اینکه‌ هر یک به‌ سویی رفته‌ و فرار کنند، همگی دست در دست داده‌ و زیر اسب و قاطرهایشان خود را پنهان کرده‌اند. وقتی من به‌ محل حادثه‌ رسیدم، سرهای از تن جدا شده‌ی انها را دیدم. با دستهایم جنازه‌ی ۷ تن از انها را از زیر خاک و سنگها بیرون کشیدم. انها همگی دست به‌ دست داده‌ بودند و درهمان حال از زیر خاک بیرونشان اوردیم. کشتار جمعی اینچنین در هیچ مکانی از جهان رخ نداده‌. دیگر بس است. دیگر نباید ملت کورد به‌ دروغهای هیچ کس گوش بسپرد.
امیدوارم انسانها دیگر شاهد چنین جنایات و رخدادهای ناله‌باری نباشد و دیگر اشک مادران داغدیده‌ را نبینیم."

منبع: اژانس خبری دجله - شرناخ‌
ترجمه‌ از کوردی: درسیم اورامار 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست