ادبیات اعتراض
دکتر بیژن باران
•
نویسندگان متعهد بازوان نویسای پاهای پویا و فریادهای حق طلبی صفوف معترضان خیابانی اند. آثار این ادباء دریچه های "تصویرساز" به زندگی و مبارزات مردم هر کشور است. این نقل قول از فردریک داگلاس، برده سابق و خواهان الغای بردگی در آمریکا، آورده شده. آنها جهان را آن گونه که هست؛ نیز آنگونه که می تواند باشد، می بینند. .
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱٨ دی ۱٣۹۰ -
٨ ژانويه ۲۰۱۲
من در میان توده سازنده ای قدم به عرصه هستی نهاده ام
که گرچه نان ندارد اما به جای آن میدان دید و باز و وسیعی دارد
که مرزهای فعلی جغرافیاییش
از جانب شمال به میدان پر طراوت و سبز تیر
و از جنوب به میدان باستانی اعدام
و در مناطق پر ازدحام به میدان توپخانه رسیده ست.
و در پناه آسمان درخشان و امن امنیتش
از صبح تا غروب ششصد و هفتاد و هشت قوی قوی هیکل گچی
به اتفاق ششصد و هفتاد و هشت فرشته
آن هم فرشته از خاک وگل سرشته
به تبلیغ طرح های سکون و سکوت مشغولند.
فروغ فرخزاد- ای مرز پر گهر
مفصل فوق نمونه شعر اعتراض مطایبه آمیز است که در فرهنگ ایرانی ماناست. پس از کودتای تابستانی و قلع و قمع سیاسی، ایران جزیره ثبات و آرامش در غرب نامیده شد. فروغ اعتراض خود را به اعدام و سرکوب در شعر ای مرز پرگهر، کتاب تولدی دیگر، زیر ساطور سانسور بیان می کند. ردیف ارجاعات به نمادهای ساواک در شهر تهران مشهودند.
غرب. ادبیات اعتراض در تمام ۱۹٣ کشور عضو سازمان ملل وجود دارد. ولی این ادبیات در آمریکا، هم از نظر سنت و هم از دید محتوا، جلوه خاصی در جهان دارد. زیرا این کشور نخستین جمهوری مدرن و رنگین کمانی از نژادها/ ملیتها می باشد. ظرف ۲ سده گذشته در آمریکا، ادبیات اعتراض آیینه مشقات بود برای: مهاجران فقیر، بردگان، کوچ اجباری سرخ پوستان بومی، تکاپوی زنان برای رای، خروش کارگران، فشار بر اقلیتها، دار زدن نوجوانان سیاهپوست، رکود بزرگ دهه ٣۰ در خوشه های خشم اشتاینبک، تزویر محافظه کاران در آثار مارک توین، خواست حقوق مدنی دهه ۶۰ ، موج ۲م فمنینیزم، جنبش فراگیر ضد جنگ هندوچین، حقوق لاتینها، دگرباشان، افشای دخالت دولت در امور خصوصی، تهیدستان بدون بیمه طبی، بیخانمانها، جرایم استیصالی اقتصادی، اعتراض به جنگ عراق.
ادبیات اعتراض در آمریکا به عصر جفرسون در اعلانیه استقلال در سده ۱٨م در برابر تضیقات استعماری انگلیس می رسد. در ۱٨۴۶ ثورو Thoreau بخاطر نافرمانی مدنی در نپرداختن مالیات رای Poll Tax به زندان افتاد. این مالیات برای محرومیت بردگان و فقیران بی پول از رای دادن بود. دوستش امرسون به ملاقات او آمد؛ از پشت میله های انفرادی پرسید: تو این تو چکار میکنی؟ ثورو پاسخ داد: تو آن بیرون چکار می کنی؟
ادبیات اعتراض خط تفکیک ۲ نوع ادبیات یک ملت است. امرسون نوشت در یک سو، "شک شرافتمندانه که خود را تکرار می کند؛" سوی دیگر، هنر با هدفی بلاواسطه قرار دارد. پس اعتراض بضد وضع موجود، برای تقلیل اجحافات اجتماعی، مربوط به وجهی از شخصیت فرد یعنی شرافت و انصاف است.
اعتراض محرومان به دولت، قانون، دین، فرهنگ، مالکیت مربوط به قرون قبلی در تاریخ همیشه بوده و خواهد بود. شرکت مولفان کتب هم در این روند دمکراتیک کردن جامعه از آغاز تاریخ بوده؛ ادبیات هر ملتی کیلومتر شمارهای اجتماعی معینی دارد. در آمریکا اعلانیه استقلال ۱۷۷۶ با ۱۰ ماده حقوق شهروندی در تقابل یک کشور فدرال با استعمار خارجی، بیاینه ۱٨٣٨ مطالبات زنان در شهر آبشار سنه کای Seneca Fallsنیویورک برای بزرگترین اقلیت جنسی در جامعه بسیار مهم و حتی جهانی اند. بیانیه ۱٨ خواسته مشخص در جهت برابری حقوق زنان با مردان برای افزودن به اعلانیه استقلال اصلی پیشنهاد کرد. در اعلانیه جای زنان و اقلیتها خالی بود؛ آزادی فرق مذهبی و نه جدایی دین از دولت وجود داشت. جنبش حقوق مدنی اقلیتها، زنان، در دهه ۶۰ سده ۲۰م، رسمیت شناختن حقوق مدنی دگرباشان در سده ۲۱م ۲ نقطه برجسته دیگری اند.
ادبیات اعتراض کنش برانگیز است؛ خشم، شوک، همدردی را تصویر می کند؛ برضد وضع موجود بر می خیزد/ برمی خیزاند. ثورو در ۱٨۴۹ "مقاومت {نافرمانی} مدنی در برابر حکومت" را منتشر کرد. او جنگ آمریکا – مکزیک را ناعادلانه دانسته؛ یک "شک شرافتمندانه" پیدا کرد؛ لذا آنرا در رفتار اجتماعیش نشان داد؛ نوشت: "تحت حکومتی که ناعادلانه {افراد را} زندانی می کند؛ جای واقعی یک انسان باوجدان زندان است."
مهاجرت الیوت، آودن، پاوند با تبعید برشت، مولر، سولشن تسین، ساعدی تفاوت دارد. شعر سیاسی در تعمیم ابعاد اجتماعی ستم و تبعید، از شعر خصوصی در باره زندگی شخصی خود شاعر، تفاوت دارد. اوید، یوریپید، شیلر، هاینه، کوندرا، نابوکوف مدتی را در تبعید گذراندند. برشت در اشعار زفندبورگ Svendborg این تفکیک را با دقت مداقه می کند:
همیشه نامی که بمن نسبت داده می شود خطا می دانم: مهاجر./ این بدین معنی است که موطنت را ترک کرده ای./ ولی ما بمیل و اراده آزاد برای گزینش سرزمینی دیگر، آنرا ترک نکردیم./ نیز، ما برای همیشه نمی خواستیم در غربت بمانیم./ ما گریختانده شدیم. بیرون ریخته شدیم، غدغن شدیم./ ما پذیرفته شدیم - نه در موطن بلکه در تبعید..
در شاعر متعهد، وجدان بیدار است. برشت در نامه ۱۹۴۲ "عشق به حقیقت و خشم بر بیعدالتی" را باعث تبعید می داند. او سنت تبعید در تاریخ و برخی شاعران چینی سده ٨ و ۹ م در غربت مانند لائو تسو Lao-tsu ، ته چینگ ching Te و تائو Tao از سده ۶ ق.م. را بررسی می کند. سعدی ٣۰ سال دور از موطن بود؛ ناصرخسرو هم نیز. در یونان یوریپید، روم اوید Ovid ، در ایران زرتشت، مانی، ارژنگ در گریز و اختفاء به نواحی دوراز دسترس حاکمان خودکامه رفتند.
نویسندگان متعهد بازوان نویسای پاهای پویا و فریادهای حق طلبی صفوف معترضان خیابانی اند. آثار این ادباء دریچه های "تصویرساز" به زندگی و مبارزات مردم هر کشور است. این نقل قول از فردریک داگلاس، برده سابق و خواهان الغای بردگی در آمریکا، آورده شده. آنها جهان را آن گونه که هست؛ نیز آنگونه که می تواند باشد، می بینند. آثار آنها بدیلی برای تاریخ است در کنار سخنرانی های رهبران، مصوبات مجلس، و تصمیمات دادگاه عالی.
تعهد. تعهد یعنی عشق؛ تعهد اجتماعی بمعنی عشق به مردم و تعالی فرهنگیشان است. شعر بی تعهد چیست؟ -: سرهم کردن جدول متقاطع کلمات، بدون رعایت خطهای عمودی و افقی و ساختار درونی. ملغمه فکرهای کتره ای با دستمالی، پردازش ناقص و من درآوردی نیمکره مغز راست. البته گروه خام، جوان، کوچکی در جامعه حراف، بیهدف، تنبل وجود دارد. اینها شعر حاشیه را پذیرا می شوند. این گروه با شخصیت ترسو، خودشیفته، تنبل، خوشگذران که هنری ندارد جز حرافی، دمخوار است. نه نقاشی، نه موسیقی، نه نمایش، نه رقص – نه علم – هیچ تخصصی ندارند. نه زبانشناسی، فلسفه، جامعه شناسی، حقوق، پزشگی، مهندسی، هیچ. شاعر حاشیه پرده داری شعرش را روی دیوار زیر سایه دولت تبلیغ می کند.
شعر، تعهد کلامی است. مسئله شعاع دایره این تعهد است؛ نه خود تعهد. شعر تعهد را می توان از نظر محتوا، زبان، موضوع، شعاع محاط بر افراد درونش مداقه کرد. از نظر افراد، این دایره می تواند بترتیب فرد شاعر، ممدوح/ معشوق، گروه فکری خودی، جناح سیاسی، قومیت منطقه ای، طبقه اجتماعی، گستره ملی، مخاطب جهانی را در بر بگیرد. پس طیف درون شعر می تواند از محاط بر یک فرد تنها بوده؛ تا تمام ملت و حتی جامعه جهانی را در بر بگیرد. در هر زبانی تنها چند شاعر بضمیر فرهنگی مردم تصعید می کنند. در فارسی آنها فردوسی، حافظ، خیام، مولانا، سعدی اند. ولی در طول تاریخ زبان یک ملت ۱۰۰ ها هزار شاعر دیگر است. رمز مانایی شاعر متعهد چیست که آنها را از خیل انبوه شاعران حاشیه متمایز می کند؟
در هر عصری ادبیات دارای یک جریان عمده و باریکه های حاشیه ایی است. مولفان حاشیه گاهی ابداعاتی از خود نشان میدهند که این بدایع در جریان اصلی مستحیل می شوند. ولی نام اینها در جریان عمده ادبیات خالی می ماند.
تعهد هزینه دارد: اعدام، زندان، شکنجه، آزار، بیکاری، رانده شدن از مقامات/ مکانهای دولتی، تحت پیگرد سازمان امنیتی، ممنوع الخروجی/ الورودی. ذهن شاعر حاشیه مغز خر نخورده اینها را می بیند ولی بروی خود نمی آورد. بصرفه است که در حاشیه بماند. درهای دولتی رویش باز است. با مسافرتهای به غرب در کنفرانسهای ادبی خودنمایی محقرانه میکند؛ در نهایت مشروب مجانی/ بخرج ملت خویش، غذای چرب گران بخرج مردم از گلو قورت می دهد. مقام، پول، مسافرت به کنفرانسهای ادبی، خوشگذرانی، خودنمایی در رسانه ها، مخدرات – اینها پاداش او از طرف رژیم است.
ادبیات به دست مولف در محیط ستم پیش میرود. این محیط در اثر هنری پژواک می یابد. حتی جبن، بیخبری، الکی خوشی مولف در روال تاریخ غربال شده؛ از فرهنگ مردم طرد می شود. اگرچه در طول حیات، مولف با کلک و زرنگی خود را در رده ادیبان یک فرهنگ با کمک دولت وقت جا می زند؛ ولی پس از مرگش تاریخ او را از ادبیات مانا جدا کرده؛ توی تاریخ ادبیات بصورت پاورقی یا پاراگرافی ثبت می کند. البته اثر ادبی رمان تزی Roman These بنا به برنامه حزب یا مذهب از بالا نباید باشد؛ بلکه رمان ایده ها Roman d'Idees از واقعیات پویای جامعه از پایین باید باشد. نمونه نخست ادبیات دینی، فرمایشی، حزبی است. پاسترناک نمونه نامور دومی است.
شعر تعهد هدف، سامان، ساختار دارد؛ دایره موضوعی آن ورای فرد راوی است. ادبیات تعهد جزیی از مبارزه اجتماعی است که در خیابانها، دادگاهها، کارخانجات، موسسات، سازمانها رخ میدهد. از اینرو شاعر متعهد با مبارزات مردم مرتبط است. پای حرف شاملو و ساعدی، شنونده بتاریخ و جغرافیای ملی با تجارب کنکرت انسانهای حقیقی پی میبرد.
حافظه شاعر متعهد دوربین ضبط حوادث اجتماعی برای بهبود جامعه و رفع/ تقلیل ستم است. شاعر متعهد جهانبینی فرای من دارد. طیف اعتراض اجتماعی گسترده است: استادان برای اشاعه فرهنگ نوین، وکلای باوجدان برای دفاع از حقوق متهمان، روزنامه نگاران برای افشای فشارها بر مردم فقیر، هنرمندان برای پیشبرد سطح فرهنگی جامعه، تاریخنویسان برای درس گیری از گذشته، کنشگران برای تظاهرات خیابانی، اعتصابات برای گرفتن حق صنفی، قشری، طبقاتی.
شعر تعهد تاریخی است. از گذشته های دور شعر گرایش به تعهد در برابر نیروهای قهار طبیعی، سیاسی، فرهنگی داشت. اصولن شاخه شعری ماندگار بین مردم، شعر تعهد است که از اعصار گذشته بدست اخلاف رسیده. از هزاره ۱ ق.م نمونه: منسوب به زرتشت: ستیز من تنها با تاریکی است./ و برای ستیز با تاریکی شمشیر به روی تاریکی نمی کشم؛/ فانوس می افروزم. تا قصاید خاقانی در کبر نخوت فاتحان که خود را ابدی می پندارند ولی فانی اند، با مطلع ندایی/ آمرانه: هان ای دل عبرت بین، از دیده نظر کن هان/ ایوان مدائن را، آیینهی عبرت دان. شعر تعهد در گذشته گاهی در تصویر ناهنجاریهای تهاجم خارجی در کشور هم می باشد؛ سیف فرغانی نمونه ای متعالی آنست. او در توبره کشی آبادیهای ایران بویسله ایلغار مغول قصیده خود را این گونه آغاز کرد. هم مرگ برجهان شما نیز بگذرد/ هم رونق زمان شما نیز بگذرد. خوانش این شعر درتاریخ تکرار شده؛ نوعی آرامش به مصیبت دیدگان می دهد؛ که بلیه در گذر است؛ به پایان خواهد رسید.
تعهد در ادبیات تاریخی است؛ اختراع یک ادیب محلی در زمان معین نیست. به زرتشت، تائو، سقراط در هزاره اول ق.م. می رسد. نگینه فوق از زرتشت بر نقش روشنگر مصلح اجتماعی تاکید می کند؛ بعلاوه در فرمول درخشان خود "پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک" نقش فرد را در اجتماع تبیین می کند. این فرمول روال فکر فرد تا کنش اجتماعیش را مرحله بندی کرده که در روانشناسی، زبانشناسی، جامعه شناسی از احکام اصلی اند. در صفحه صفحه ی تاریخ، نام ادیبان متعهد که با حاکمیت خرافی، قادر، محافظه کار درافتاده اند دیده می شود. این کرونولوژی در تاریخ کلیسای کاتولیک با جزییات گنجانده شده؛ جیوردانو، گالیله، لوتر نمونه های فروزان تعهد به حقیقت و انسانیت اند.
شعر تعهد جهانی است. شعر تعهد در جغرافیای جهان پخش است؛ اردوگاه گسترده ای با نامهایی چون مایاکوفسکی، لورکا، ویتمن، برشت، نرودا، حکمت، محمود درویش، یانیس ریتسوس، سلطانپور، شاملو. شعر تعهد یکی از شقوق مهم شعر جهانی است. شعر تعهد این گروه شاعران جهان وظیفه ضبط/ کرونیکل پروسه خونین مبارزه و تهییج نیروهای بالنده اجتماعی را بعهده داشت.
تعهد در ادبیات جهانی است؛ اختراع یک ادیب در یک کشور نیست. از راسل، آینشتاین تا لورکا، مندلشتام در تبعید شوروی، محمود درویش فلسطین، ژاله اصفهانی، طومار آن به درازای تاریخ و به پهنای جهان است. در ایران: فردوسی، سیف فرغانی، خیام، خاقانی/ ایوان مدائن، تا مولوی، حافظ، عبید. یزدی، عشقی، لاهوتی. اینها برادران و خواهران خود را در عرصه های دیگر اجتماع دارند: مزدک، بابک، کوچک جنگلی، پسیان، ارانی، مصدق، فاطمی، وارطان، شوشتری، بزرگ نیا، قندچی، ندا، ترانه، سهراب. ادبیات تعهد در عهد کلاسیک، مدرن، معاصر وجود داشته و دارد: گلسرخی، سلطانپور، مختاری، سیمین، کدکنی؛ در خارج هم با هجرت و تبعید آنها لیست دراز است: آزرم، خویی، براهنی. شاعران جوان چون مریم هوله، رضا معتقدی، .. هنرمندانی چون مرجانه ساتراپی را هم باین لیست میتوان افزود.
شاعران متعهد این مبارزه ی نابرابر - از نظر قوا ولی ظفرنمون از نظر راهکار/ استراتژی- را برای اخلاف انسان در جهان انجام دادند. این شعر در اسپانیا، یونان، شیلی به آزادی نسبی انجامید؛ در فلسطین هنوز ادامه دارد. شعر تعهد پویاست؛ تعطیل پذیر نیست. پس از پیروزی جامعه در حصول به آزادی، استقلال شعر تعهد به تضادهای ثانوی جامعه مانند جنسی، عقیدتی، محیطی، جهانی پرداخته؛ برای تعدیل آنها می کوشد. در این سطح مبارزه کلامی، جدلی، اقناعی، مدارایی است؛ خشونت و قهر ناچیز می شود. مقایسه آمریکا در سده ۲۱ با دهه های خونین ۲۰- ۶۰م در تاریخ آن؛ البته اکنون خشونت به بیرون از مرزها در ۲۰۰ پایگاه نظامی در کشورهای دیگر اتفاق می افتد.
بیانیه شعر تعهد بقول شاعر اسکات، یو مکدیارمد Hugh MacDiarmid حاوی "سازمان نوین و آگاه اجتماع" است. این سنت در زبان انگلیسی با شللی در سده ۱۹م آغاز شد. شعر تعهد طیف گسترده ای را در بر دارد- از وجدان آگاه شاعر، دوری از دربار صاحبان قدرت، منزلت، ثروت، بیان پلیدیهای صاحبان زور، زر، تزویر تا مبارزه برای عدالت اجتماعی.
بزرگترین جایزه جهانی با دقت نظر هیئت ژوری نوبل در ادبیات روی تعهد مولف تاکید میکند. در ۱۰۰ سال گذشته سارتر، کامو، پاسترناک، سولشنتسین، اشتاینبک، نرودا، مارکز، پاموک، مولر و دیگران صاحب این جایزه شدند. هیئت امنای این جایزه برای گزینش مولف تاکید بسیار بر تعهد دارد. تعهد معیاری جهانشمول، بی شبهه برای تشخیص ادبیات ارزنده در برابر ادبیات بازاری، است. شعر مشتقی از شخصیت شاعر است. شخصیت باوجدان، شجاع، منصف، صمیمی، مطلع، نیکوکار، باهمت، بلندطبع، باعاطفه، متعالی، نوجو، کنجکاو همراه با استعداد، حافظه، حواس قوی، تجارب اجتماعی غنی، قریحه زبانی، تحصیلات ادبی/ فنی عناصر اثر گذار بر شعر مانایند. چخوف گفت: همسر من پزشگی است؛ معشوق من نویسندگی. یعنی او در تخصص فنی خود، خلاصه و مفید بوده؛ حذر از اطناب کلام را در نویسندگی خود با وسواس بکار برد. یک نمونه از شاعر متعهد در زیر می آید. دیگر نویسندگان زن هم هر کدام به امری ورای خویش تعهد داشته اند.
هرتا مولر، نویسنده متولد رومانی تبعیدی در آلمان ۱۲مین زنی است که نوبل ادبیات را تصاحب میکند. مخالفت این نویسنده با پیوستن به دستگاه امنیتی سبب شد از ادامه کار معلمی بازماند. وی بارها از طرف دستگاه امنیتی رومانی تهدید به مرگ شد. وی شاعر و نویسندهای است که بهجهت بهتصویرکشیدن شرایط سخت زندگی مردم رومانی در دوران رژیم چائوشسکو به شهرت رسید.
دیگر نویسندگان/ شاعران زن برندهی نوبل ادبیات عبارتاند از: سلما لاگرلوف سوئد ١٩٠٩، گراتزیا دلدا ایتالیا ١٩٢٦، زیگرید اوندست نروژ ١٩٢٨، پرل باک آمریکا ١٩٣٨، گابریلا میسترال شیلی ١٩٤٥، نلی ساچز سوئد ١٩٦٦، نادین گوردیمر آفریقای جنوبی ١٩٩١، تونی موریسون آمریکا ١٩٩٣، ویسلاوا شیمبورسکا لهستان ١٩٩٦، الفریده جلینک اتریش ٢٠٠٤ ، دوریس لسینگ انگلیسی ٢٠٠٧
گاهی فرد خود در برگیرنده مفاهیم ورای خود مانند میهن، عدالتخواهی، آزادی، برابری، انسان، جهان می شود. حقارت فرد در جامعه آغاز سده ۲۰ در جمهوری چک و ماشین قهار قانونی دولت در آثار کافکا بروشنی افشا می شوند. یاس کافکا در آغاز سده ۲۰م در موطنش یک رفتار اجتماعی سلبی بود. کمی بعد لیبکنشت، لوکزامبورگ، برشت در مبارزه با ستم سرمایه داری رفتار مثبت نشان دادند. ولی هر ۲ گروه فریاد خود را از ستم و سردی سرمایه در آثار و کنشهای خود بروز دادند. هنرمند گرسنه که ستم اجتماعی را کاوش میکند؛ بخش تصویر شده مبارزه طبقاتی در جامعه است.
می توان از ۱۰۰ ها نمونه در ادبیات و هنر نام برد: دن آرام شولوخوف، برادران کارامازوف داستایوسکی، بینوایان هوگو، دکتر ژیواگو پاسترناک، آثار دیکنز، شاو، حتی فساد اشراف انگلیس در فاسق خانم چترلی لارنس- در این آثار تضادهای ناهنجار جامعه افشاء می شوند. آثار مارکز، اشتاینبک، کامو، پیکاسو، ون گوک، گویا، بتهوفن، تئودوراکیس، والری در ورای هنرمند تضادهای جامعه را برملا میکنند. حتی در آثار هنرهای اجرایی و بصری مانند نمایشنامه های برشت، فیلمهای زد، پدرخوانده، طعم گیلاس.. به اجحافات و خشونت جامعه اندیشید.
حادثه های جانگداز شیمیایی بوتال هند، چرنوبل شوروی، سونامی اندونزی، زلزله بم، قتل ندای زیبا در برابر دوربین رساننده به جهان، وجدان انساندوستی را در اکثر ۶ بیلیون جمعیت کره زمین بیدار می کنند. این محرکات پایه پذیرش عینی برای ادبیات تعهد اند. اینها بیانگر وجود وجدان بشری در جهان است که پراش این وجدان فراگیر در نقشداران اصلی حادثه، نویسنده، خواننده، خبرنگار، همه انسانها را با هم مرتبط می کند. آیا ابر اتمی یونیزه کن با باد و ابر از روسیه به کشورهای اسکاندیناوی نمی رسد؟ پس چرنوبل محلی نبوده؛ تاثیر مخرب ذرات پرتوزا بر دی ان ای هسته یاخته های نباتی، جانوری، محیطی آب و هوا منطقه ای/ جهانی است.
نتیجه. در انکشاف جامعه، پیدایش حقایق بایاترین علت است. شوپنهاور گفت: همه حقایق از ٣ مرحله می گذرند. نخست، با طعنه روبرو می شوند. دوم، با خشونت مقابله می شوند. سوم، بصورت {امری معلوم/ واضح/ مبرهن self-evident } خود- مشهود پذیرفته می شوند. ادیبان در مرحله دوم حقیقت را برای تغییر وضع موجود جامعه تبلیغ می کنند؛ با خشونت دولت و محافظه کاران روبرو می شوند. باید افزود که موتور تغییر در جامعه تبلیغ حقایق نوین است؛ وگرنه جامع ایستا میماند؛ نیز هر جامعه با دیگر همسایگان و بوسیله رسانه ها با دیگر جوامع جهانی در ارتباط است؛ در حالی که محافظه کاران خواهان سنن گذشته و حفظ قدرت خوداند.
ادبیات اعتراض بزهها و حذفهای دولتی را زودتر از ادبیات تعهد تصحیح می کند؛ زیرا با خروش ناراضیان در خیابان کوک می شود. در دانشگاهها تدریس می شود؛ تا برای نسل جوان گذشته پراجحاف را نمایان کند. روح جامعه را تلطیف می کند؛ چون در نهایت بسوی خشونت زدایی و رفع اعدام میرود. بطور تلویحی از انسانهای ظلم شده دلجویی می کند. مردم فقیر داستایوسکی، آنا کارنینای تولستوی، بینوایان هوگو، الیور تویست دیکنز، مادام بواری فلوبر، اشعار گینزبرگ، ویتمن، ریتسوس، داستانهای آپتان سینکلر در ادبیات تعهد غربی نمونه اند. افراد خشونت طلب جامعه را خجل می کنند.
تعهد رابطه ای ٣ سویه بین فرد مولف، اجتماع خواننده، ماشین دولت است. هر ٣ بر یکدیگر در رابطه دیالکتیکی اثرگذار/ اثرپذیر اند. مولف از ستم رنج میبرد میخواهد آنرا برای جامعه بیان کند. خواننده میخواهد از خواندن اثر بهره گیرد؛ بیاموزد؛ راهیابی کند. دولت می کوشد مولف را خنثی، خواننده را تخدیر کند. در ادبیات تعهد، عنصر شانس/ بخت از اثر ادبی جدا می شود. در این گونه آثار هدف/ مقصود در اثر ادبی، تقویت/ تاکید می شود.
شعر تعهد یک واقعیت جهانی است که در تاریخ ادبیات هر قومی دیده می شود. نظریه ادبیات تعهد که سارتر آنرا در نیمه سده ۲۰م عنوان کرد آنرا به مشعر نقادان و برنامه تحصیلی دانشگاهی وارد کرد. ولی در حقیقت روال و رواج ادبیات جهانی اثری ندارد. درست مانند گردش زمین بدور خورشید که کلیسا آنرا بطور سطحی، بصری بغلط معکوس واقعیت را به خلق حقنه می کرد. در سده ۱۷م کپلر این حقیقت غیر حسی را با ٣ قانون مدار سیارات اثبات کرد. یعنی حقیقت همیشه وجود داشته؛ آگاهی که کپلر به انسانها داد برخی آنرا پذیرفتند؛ برخی نظرات غلط قبلی را قبول داشته. مانند نظریه تکاملی داروین، وراثت مندل.
تعهد فقط در شعر، ادبیات، کنشگری اجتماعی نیست. در علم هم وجود دارد. از سقراط، رازی، خیام تا جوردانو، گالیله، داروین، آینشتاین، ساخاروف- در امور اجتماعی بنفع حقیقت و انسانیت فعالیت نستوه داشتند. کشف علم به محبوبیت دانشمند ختم نمی شود. این شخصیت باوجدان دانشمند است که او را شهره جهانی میکند. دانشمندان فوق و بسیاری دیگر انساندوستی خود را در جامعه تبلیغ می کردند. راسل به رهبری کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی در دهه ۶۰ نامه های همدردی در مبارزات آنها بضد استبداد نوشت؛ خود در خیابانهای لندن به تظاهرات ضد جنگ در پیشاپیش صفوف در برابر پلیس مسلح راه پیمایی می کرد؛ با رسانه ها برای تعدیل خشونت جنگ مصاحبه می کرد. چامسکی نمونه دیگری از دانشمندان محبوب است که خشونت بخشی از حاکمیت را افشاگری می کند.
۲۰۱۲/۰۱/۰۲
|