عدالت اجتماعی در پرتو پرسشی از آقای خامنه ای - میرزامحمد مهرابی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۴ دی ۱٣۹۰ -
۱۴ ژانويه ۲۰۱۲
معنا و مفهوم "عدالت اجتماعی "، ازجمله معانی و مفاهیمی است که پیوسته مورد سوء استفاده قرار گرفته است. معمولا فرمانروایان سلطه گرو حاکمان بی چون و چرا ، زمانیکه خود را بر اریکه ی قدرت می بینند ،با هوش خموش،
سرمست بر اسب چموش سوار و چه ها که نمی کنند ؟! از هر وسیله و هر کس برای تداوم قدرت خود استفاده می کنند ؛ واژه های معتبر و مورد پسند مردم را به استهزاء می گیرند و ازهمان واژه ها علیه خود آنان سود می جویند. از
عدالت و آزادی و دمکراسی می گویند! به به چه خبر است ؟! - عروسی که خاله ازاو تعریف می کند به درد عمه می خورد - . هرگز دیکتاتور و یا مستبدی نگفته است که من مستبد یا دیکتاتورم ، بلکه خود راخادم مردم و فاعل عدالت و گفتار و کردارش را عین عدالت معرفی می کند ؟!
ببینیم استالین استاد همه ی دیکتا تورها چگونه نیرنگ می کند وطامات می بافد : " این امر که رهبران به قله سلسله مراتب برسند و رابطه شان با تو ده ها قطع شود ، و توده ها چشم به آنان بدوزند بی آنکه جرئت انتقاد داشته باشند، فقط می تواند خطر جدایی و دور شدن رهبری از توده ها را به دنبال داشته باشد این خطر ، حتی ممکن است وخامت فوق العاده ای پیدا کند و آن هنگامی است که رهبران از این موضع سرمست شوند و خود را خطا نا پذیر تصور کنند . از چنین رهبرانی که به خود پرستی دچار شده اند و توده ها را از بالا نگاه می کنند ، دیگر چه کار خوبی ساخته است ؟ ." (۱)
نباید فراموش کنیم که این سوء استفاده به دلیل نا مفهوم بودن یا حداقل نا مشخص بودن حدود و ثغور این واژه ها ست . این مفاهیم اگر بصورت تفکیک و مجزای از هم باشند ، معنای ویژه خود را دارند و حال انکه در صورت و ترکیبی و مضاف و مضاف الیه بودن ممکن است معنای دیگری داشته باشند .
برای تذکر بد نیست اشاره شود:
الف ) عدالت : عدالت را در لغت برابری و مساوات و...معنا کرده اند.– ولی خداوندا تو خود آگاهی - که برابری و مساوات تمام عدالت نیست و به نوعی قسط است وقسط ، قسمی از عدالت است ؛ در حقیقت عدالت ، نوعی انصاف و مروت است ، یعنی دادن حق هرکس به خود او، فرد هرچه تلاش کند به همان اندازه محق است. "خلایق هرچه لایق"
ساغی به جام عدل بده باده تا گدا ### غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند
اما ادیبان و فرهنگ نگاران؛ معنای اصطلاحی عدالت را ،" وضع الشیی فی موضعه " و یا " حد وسط افراط و تفریط " و ... دانسته اند . ولی این تعابیر بیشتر کلی گویی است و مصداق درست آن مشخص نشده است . بدین معنا که
شیء چیست و یا جای آن کجاست ، و مصداق آن را چه کسی مشخص می کند؟ به نظر می رسد: که اگر پاسخ سوال آخر یعنی " مصداق را چه کسی مشخص می کند " مبرهن شود تا حدودی معنا و مفهوم روشن گردد و جواب دو شبه ی دیگر نیز تا اندازه ای واضح تر نماید .
مصداق واقعی شیء و جایگاه آن را خرد اجمعی وعقل سیال اجتماعی باید تشخیص دهد . زمانیکه شعور جمعی و هوش اجتماعی ، شیء را تشخیص داد ، جایگاه آن را نیزمعین و مبرهن می کند و شیء را سر جای خود قرار می دهد و برابری لفظ و معنا بوجود می آید ؛ که در این صورت ضریب خطا پایین می آید. اگر شعور اجتماع نمایان کرد که این معنا برای این لفظ مناسب است، عرف نیز از آن پیروی می کند.
ب) اجتماع : اجتماع به جمعی اطلاق می شود که در یک منطقه یا سرزمین معینی گرد هم آمده و بر سر امور اصولی خود اتفاق نظر داشته باشند و لودر برخب از آداب و رسوم و فرهنگ و غیره اختلاف سلیقه داشته باشند. ولی زمانی که این دو واژه با هم ترکیب یافتند ، معنای مرکبی نیز پیدا می کنند " عدالت اجتماعی " پس همین معنا در اذهان ثبت و ضبط می گردد.
ج) عدالت اجتماعی:
یعنی جامعه ای که عدالت در آن ساری و جاری باشد . این جمله روز مره و همه گیر است و اگر کسی کمترین اطلاعی از آن داشته باشد ، در اینکه این مطلب را فهمیده هیچ شکی به خود راه نمی دهد.
اما فی الواقع مشکل اینجاست که در چه جامعه ای "عدالت اجتماعی" وجود دارد و در چه اجتماعی عدالت وجود ندارد ؟! با این وصف که همه ی حاکمان مدعی آنند که در اجتماعات تحت امرشان عدالت وجود دارد و کمترین خمی نیز به ابرو نمی آورند؟!
به نظر می رسد که علامات و نشانه هایی باید باشد تا انسان ها و یا اجتماعات متوجه شوند که در کجا عدالت جاری است و در کجا ها سوژه ی دست حاکمان و مغالطه ای بیش نیست؟
(۱) امنیت اجتماعی : یکی از علائم مهم عدالت اجتماعی " امنیت اجتماعی" است و آن زمانی است که مردم احساس راحتی داشته باشند وحفظ امانت و جان و مال خود را در جامعه لمس کنند ، . این مقوله باید توسط تامین کنندگان امنیت آفریده شود ومردم جوینده آن باشند ؛ اگر این تعادل برقرار نباشد، محافظتی در کا ر نخواهد بود. در نتیجه امنیت اجتماعی شعاری بیش نیست.
سوال اینجاست که چگونه بفهمیم درجامعه ، احساس رعایت حقوق دیگران وجود دارد؟ تا بتوانیم رد پای عدالت اجتماعی را پیا بیم؟ بله اگر برای کسی مشکلی پیش آمد، فرد کوشش می کند تا آن را بر طرف نماید. لذا به فکر فرو
می رود که این مشکل را به کجا برد؟ و بداند که این مشکل حل می شود؛ و مطمئن باشد که پارتی و فساد بوروکراسی وجود ندارد؟!
مثلا قاضی طلب زیر میزی نمی کند! و یا اگر می خواهد زنی را مطلقه کند، از او وعده ی روابط با او را نگیرد ؟! اگرافراد ارگانی که امنیت جامعه را به عهده دارند ، فردی را با خودروی خود زیر گرفتند و کشتند ؛ صاحبان دم بتوانند ، آن افراد را به محاکم معرفی کنند و نتیجه بگیرند؟ پس اگر مشکل این افراد حل شد و به جامعه راه یافت ؛ معلوم می
شود که عدالت اجتماعی وجود دارد.
۲) رفاه اجتماعی :
یکی دیگر از نشانه های " عدالت اجتماعی " رفاه اجتماعی" است . یعنی آسایش مردم ، عدم دغدغه معاش ؛ حق انتخاب وچگونگی زندگی کردن . اگرمی خواهد فعالیتی داشته باشد که در خورشان و منزلتش است ، بتواند آن را پیدا کند و با آن امرار معاش نماید ، زندگی برایش معنا و مفهوم داشته باشد و... پس " عدالت اجتماعی " در این جامعه هست و الا آب در هاونگ کوبیدن است!
اگر قرار باشد از بیت المال که ملک طلق مردم است و والیان نیز جیره خوار همین بیت المال هستند ؛ - آن پادشاه که مال رعیت خورد گداست - حقوقی به آنان داده شود ؛ بایداز روی درایت و حساب و کتاب باشد . انسان ها از آنجا
که انسانند مد نظر باشند و نه هیچ چیز دیگر! - اللهم – که این یارانه ها نوعی از عدالت باشد ! اما فی الواقع این هم عدالت نیست ! چرا که : با این پول می توان هزاران کار و کسب و پیشه ایجاد کرد تا مردم کار داشته باشند و با تلاش خود روزی کسب کنند . وقتی مردم کسب و کار داشته باشند دیگر دنبال دزدی نمی روند ؛ سراغ مواد مخدر
نمی گیرند ؛ به فکر خود فروشی نمی افتند و... – من لا معاش له لا معاد له -.
از هرگفته که بگذریم ؛ آیا این بیت المال تنها در راستای جامعه ی ماست ویا تنها سر ریز آن نصیب مردم مظلوم ما می شود ؟ و آیا این به چه بهایی تمام می شود ؟ آیا چه منظور شومی پشت آن نهفته است ؟ آیا چقدر این بیت
المال در حلقوم غیر این مردم از جمله روسیه ، سوریه، هنیه ، چینیه ، چفیه و... ریخته می شود؟ با این کار چه مقدار رفاه برای اجتماع به ارمغان آورده می شود ؟ تا عدالت اجتماعی بر قرار گردد .
(٣) بهداشت اجتماعی:
یکی دیگر از علائم عدالت اجتماعی ؛ بهداشت اجتماعی است . حق مسلم و لا ینفک مردم است که در پرتو عدالت اجتماعی ، بهداشت اجتماعی داشته باشند.
بهداشت اجتماعی در محیط سالم و درمان سالم است . محیط سالم روان سالم به همراه دارد و در نتیجه جامعه ی سالم . آیا واقعا چنین است ؟! اگر کسی به دردی مبتلا بود و پول درمان نداشت ؛ آیا درمانگاه ها و بیمارستان ها او را پذیرش می کنند ؟ وآیا حاذقان ما وی را ، درمان می کنند؟ آیا مسولان به حرف او گوش می کنند ؟ آیا مردم آب هوای سالم و قابل استفاده دارند ؟ ووو
(۴) آزادی اجتماعی :
یکی دیگر از علائم " عدالت اجتماعی "؛ آزادی اجتما عی است . بدین معنا که یک جامعه و ملت بتواند در سرنوشت خود دخالت داشته باشد و تصمیم بگیرد . رهبر ، شورای نگهبان ، نظارت استصوابی و استکمالی و غیره دخالت نداشته باشند ؛ خود را قیم مردم ندانند ، قیمومت مردم به دست خودشان باشد.ووو (۱)
آزادی اجتماعی در دو صورت متبلور و متجلی است .
الف ) آزادی اجتماعی مثبت : یعنی مردم بتوانند بطور مسقیم دخالت در سرنوشت خود داشته باشند و آزادانه تصمیم بگیرند و اثباتا امری را به منصه ی ظهور برسانند . مثلا: اگر خواستند قوانین را تازه ویا جابجا کنند ،
خودشان تصمیم بگیرند و همه در عرض یکدیگر تصمیم بگیرند .
ب) آزادی اجتماعی منفی : یعنی امری سلبی . مردم بتوانند تصمیم بگیرند که فلان مساله را از حکومت سلب کنند . فلان قانون و مقررات که به نفع مردم نیست وآزادی را ازمردم سلب می کند منتفی سازند . ویا انتخابات را تحریم
کنند . زمانیکه می بینند انتخابات ، نوعی انتصاب و فرمایشی است . این حق انتخاب را از خود سلب نمایند تا با این مبارزه منفی اعتراض خود را به عرصه ی پیکار برسانند. و...
همه ی اینها و غیر اینها از علائم "عدالت اجتماعی" است.
آری چنین است ، جناب آقای خامنه ای ! حال که فهمیدیم عدالت اجتمای یعنی چه و کجا ساری و جاری است؛ سوال این است که در جامعه ی ایران با وجود ولایت مطلقه فقیه ولا غیر- آن هم اگر در حقیقت فقیه باشد -؟! و شما ، که جان ؛ مال ؛ ابروی این مردم را تحت سلطه ی خود در آورده اید و آقایی و سروری می کنید جواب دهید که آیا در جامعه ی ما "عدالت اجتماعی " وجود دارد یا خیر ؟؟؟ که البته قاضی و صاحب اختیار خود ، مردمند .
قم - میرزا محمد مهرابی
(۱) روی مدودف ، در دادگاه تاریخ ،انتشارات خوارزمی ،تهران ،۱٣۶۰، ص ۷٣۴
|