روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۷ دی ۱٣۹۰ -
۱۷ ژانويه ۲۰۱۲
«تونس یک سال پس از پیروزی»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن میخوانید؛۲۴ دی ماه سالروز پیروزی انقلاب تونس و اولین انقلاب از سلسله انقلابهای عربی به حساب می آید. مردم تونس این نکته را پنهان نمی کنند که سلسله جنبان انقلاب های این منطقه بوده و مسئولیت خاصی در حفظ و تداوم این انقلاب ها دارند و در واقع هم می توان روند تحولات تونس را آئینه تمام نمای تحولات در کشورهای عربی به حساب آورد.
تونس با فرار بن علی به یک خانه تکانی اساسی دست زد. آمریکا، عربستان، فرانسه و... تلاش می کردند تا نظام سیاسی تونس چرخش نکرده و تحولات در حد رفتن بن علی باقی بماند آنان بخصوص در مورد تحولاتی که سبب پیروزی اسلام گراها شود، بسیار حساس بودند از این رو بعد از بن علی اصرار داشتند که کارها در دست بقایای این رژیم باقی بماند و ضمنا بر همگان معلوم باشد که چیزی عوض نشده و از انقلاب خبری نیست آنان نماد این موضوع را حفظ نخست وزیر بن علی و ادامه کار به وسیله او- محمد الغنوشی- قرار داده بودند اما مردم اجازه ندادند انقلاب آنها در حد یک تغییر کوچک اداری باقی بماند و از این رو خیابان «بورقیبه» که حالا خیابان انقلاب خوانده می شود شاهد ادامه حضور سنگین انقلابیون بود. محمد الغنوشی دو هفته پس از «ریاست جمهوری موقت» ناچار به کناره گیری شد و نیروهای انقلاب به آرامی قدرت را بدست گرفتند برای ناظران واقع بین مشخص بود که تحولات تونس در دایره نظام های شناخته شده سنتی یا غربی قرار نخواهد گرفت و مردم بعد از ۵۷ سال تجربه بار دیگر به نظام غربی-عربی تن نخواهند. داد تحلیل گران می دانستند که مردم دنبال پاسخ جدید هستند و این پاسخ جز در حوزه دین یافت نمی شود.
آمریکایی ها پس از مدتی انکار و تلاش برای تداوم سکولاریزم سیاسی بطور ضمنی به قدرت اسلام گراها اعتراف کردند ولی در عین حال وانمود کردند که می توانند اهداف خود را از طریق اسلام گراها هم محقق کنند و شروع کردند به خبرسازی که بله ما با راشد الغنوشی به توافق رسیدیم که به روند صلح خاورمیانه بپیوندد و روابط تونس با رژیم صهیونیستی را ادامه دهد و... این در حالی است که اساسا اسلام گراها اگر به قدرت می رسند به دلیل موج اسلام گرایی است که در توده های مردم وجود دارد و احزاب اسلام گرا تا زمانی نماینده مردم مسلمان هستند که به آرمانها و اصول اسلامی پایبند باشند با این وصف مردم مسلمان کجا و موافقت با روند سازش اسرائیلی-عربی! و مردم مسلمان کجا و رابطه با رژیم صهیونیستی! اما البته این گونه دلخوش کردن به موضوعی که بلاموضوع است از استیصال غرب در این مواجهه خبر می دهد.
تونس اولین آزمون اسلام گرایانه خود را در انتخابات آبان ماه گذشته داد در این انتخابات احزاب گوناگونی اعم از چپ، راست، لیبرال، سوسیالیست، ناسیونالیست و ... حضور داشتند و در میانشان یک جریان اسلام گرا هم وجود داشت و از قضا از توانایی تبلیغاتی و مالی زیادی هم برخوردار نبود. انتخابات با پیروزی حدود ۴٣ درصد اسلام گراها، حدود ۱٨ درصد حزب سوسیالیست و حدود ۱۵ درصد یک حزب لیبرال و حدود ۲۵ درصد افراد مستقل برگزار شد. برجسته ترین رهبر شناخته شده تونس آقای راشد الغنوشی روحانی برجسته و رهبر جریان النهضه بود.
وقتی جریان او در انتخابات بیشترین آراء را بدست آورد، با صراحت اعلام کرد که ما حکومتی شرعی و بر مبنای اجرای احکام و قوانین اسلامی تشکیل خواهیم داد. همزمان غنوشی به بحث ها پیرامون تعامل با غرب و رژیم وابسته به آن خاتمه داد. او در مصاحبه با بی بی سی گفت: یک مسلمان نمی تواند بقاء رژیم اسرائیل ر ا تحمل کند و آزادی فلسطین موضوعی نیست که قابل مذاکره باشد.
بعد از برگزاری انتخابات مجلس از یک سو ساختارهای جدید شکل گرفتند و از سوی دیگر زمان تدوین قانون اساسی جدید تونس بر مبنای تحولات آغاز شد: جنبش النهضه پست نخست وزیری که مهمترین نهاد کشوری است را در دست گرفت ریاست جمهوری را به حزب سوسیالیست تونس داد و ریاست مجلس را حزب لیبرال تونس در دست گرفت و این همه در حالی است که وقتی اکثریت مجلس با اسلام گراها باشد، مجلس و رئیس آن چاره ای جز حرکت در چارچوب اهداف اسلام گراها ندارند.
ریاست جمهوری هم تا حد زیادی یک پست تشریفاتی و در عین حال سمبلیک می باشد و سخنگوی سیستم به حساب می آید جالب این است که رئیس جمهور سیوسیالیست تونس بلافاصله پس از روی کار آمدن اعلام کرد که حکومت تونس قطعا حکومتی اسلامی خواهد بود.
در مورد تدوین قانون اساسی، تونسی ها یک کلید واژه داشتند و آن «حکومت بر مبنای شریعت» بود بر این اساس یک هیات ۱۰۰ نفره مرکب از نمایندگان مجلس به ریاست راشد الغنوشی تشکیل شد و از اوایل دی ماه کار تدوین قانون اساسی جدید را آغاز کردند و اینک در میانه راه می باشند. تدوین قانون اساسی تونس که اولین قانون اساسی انقلاب های اخیر منطقه به حساب می آید نقش مهمی در شکل دهی و مفهوم بخشی به این انقلاب ها ایفا خواهد کرد و از این رو موضوعی منطقه ای و حتی بین المللی است و دقیقا به همین دلیل غرب با حساسیت فراوان روند نوشتن قانون اساسی تونس را زیر نظر گرفته است اما باید بگوئیم هر چه زمان می گذرد از امید غرب برای اثرگذاری بر انقلاب های منطقه کاسته می شود.
هیات تدوین قانون اساسی تونس از یک سو مبنا را «شریعت» قرار داده و از سوی دیگر بشدت نیازمند تجربه ای امروزی و در عین حال اسلام گراست.
در این بین بعضی با اشاره به سنی بودن مردم تونس گمان کرده اند چشم تونسی ها به آنکارا دوخته شده و «مدل ترکیه» تنها راه حل تونس و دیگران است. غرب بخصوص از این موضوع زیاد حرف می زند تا از یک سو به خود دلداری بدهد و از سوی دیگر به این امید که راه حلی پیدا شود. اما اگر ما واقع گرا باشیم درمی یابیم که اساسا مدل حکومتی شریعت گرا بنام ترکیه وجود خارجی ندارد. اقتصاد ترکیه-خوب یا بد- یک شعبه از اقتصاد سرمایه داری است.
سیستم سیاسی ترکیه خوب یا بد یک شعبه از لیبرال دموکراسی است، سیستم امنیتی آن هم بخشی از سیستم ناتو است در عرصه فرهنگی هم ترکیه کار سیستم مندی انجام نمی دهد و بخصوص در حوزه شریعت هیچ کاری صورت نگرفته است بعنوان مثال علیرغم آنکه ۹ سال از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان و گل می گذرد هنوز حتی یک لایحه اسلامی به پارلمان ارائه نشده کما اینکه پارلمان هم مستقلا در این خصوص کاری انجام نداده است. با این وصف اساسا چیزی بنام مدل ترکیه در عالم واقع وجود ندارد تا کسی به دروازه های آنکارا چشم بدوزد. این نکته ای است که غرب از آن خبر دارد و ضمنا می داند که اسلام گراها توجهی به دولت آنکارا ندارند.
دولت آنکارا بخصوص در ماجرای سوریه نشان داد که ماشین سیاسی آن نه برای سست کردن جبهه دیکتاتورهای وابسته و فاسد بلکه در مسیر سست کردن جبهه ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی به کار افتاده است. از منظر دیگر مردم در کشورهای عربی اصولا به تجربه امپراتوری عثمانی و اقتدار آناتولی نگاه منفی دارند کمااینکه این تجربه قیم مابی در جریان سفر سه ماه پیش اردوغان به قاهره بار دیگر بروز کرد و با پاسخ شدیداً منفی اخوان المسلمین مواجه گردید.
با این وصف مردم تونس برای تدوین نظام سیاسی خود و نوشتن قانون اساسی به کدام تجربه اسلامی و در عین حال منطبق با مقتضیات زمان می توانند چشم بدوزند؟ درست در حین تدوین قانون اساسی، مقاله ای در سایت الجزیره قطر به قلم آقای راشد الغنوشی به چاپ رسید. این مقاله بلند یک سره به حمایت از انقلاب اسلامی ایران و اندیشه حضرت امام خمینی(ره) و محکوم کردن فشارهای غرب علیه ایران اختصاص داشت در یک فراز این مقاله آمده بود: «بزرگترین هنر و افتخار امام خمینی این بود که در ایران فقه اهل بیت علیهم السلام را پیاده کرد» این مقاله به خوبی نشان داد که اسلام گراها به کدام نقطه بعنوان تجربه ای موفق و افتخار آمیز نگاه می کنند.
جالب این است که اگر کمی خاکستر آتش غرب که بصورت فتنه ها و تبلیغات مسموم علیه کشورهای اسلامی پراکنده شده است را کنار بزنیم می بینیم که این انقلاب اسلامی است که در حال تکرار در شمال آفریقا و غرب آسیاست.
اسلام گرایی مدل ایران در همین ۱۰ سال اخیر یک کشور اشغال شده را آزاد کرد و به شکل گیری دولتی مقتدر و در عین حال مردمی مدد جدی رساند. اسلام گرایی مدل ایران غرب را وادار کرد که در اجلاس ۲۰۱۰ لیسبون بیرون بردن نیروهای نظامی ناتو از افغانستان را امضا کند. اسلام گرایی مدل ایران جنگ ٣٣ روزه سنگین غاصبان اسرائیلی را به نفع ملت لبنان پایان داد و این اتفاقی بدیع بود چرا که کشوری کوچک بدون داشتن امکانات حداقلی دفاع هوایی بر قدرت بزرگ هوایی زمینی و دریایی اسرائیل پیروز شده بود. اسلام گرایی مدل ایران در جنگ عجیب ۲۲ روزه یک ملت مظلوم و در محاصره و فاقد توانایی های پیچیده نظامی را بر رژیمی مقتدر پیروز کرد. مدل اسلام گرایی ایران، کشوری را به دنیا نشان می دهد که ٣٣ سال در مقابل انواع فشارها مقاومت کرده است.
با این وصف اگر قانون اساسی تونس بر مبنای شریعت در حال نگارش است، نزدیکترین قانون اساسی به آن قانون اساسی جمهوری اسلامی است و بیاد آوریم همین ۴ دهه پیش را که قوانین اساسی و مدنی کشورهای اسلامی اکثرا از روی نسخه فرانسه به زبانهای محلی تدوین شد و باز بیاد بیاوریم که در ابتدای انقلاب اسلامی عده ای با نسخه ای از قانون اساسی فرانسه وارد تهران شدند تا کماکان حقوق و سیستم غرب بر ایران سیطره پیدا کند و خدا را شکر که علمای مجاهد و بصیر راه رفته و به بن بست رسیده را نرفتند و امروز می توانیم به کشورها بگوئیم که چرا مدل فرانسه نه و چرا مدل اسلام آری.
خراسان:ای «حمد» به تو خوش آمد نمی گوییم
«ای حمد به تو خوش آمد نمی گوییم»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم علیرضا رضاخواه است که در آن میخوانید؛روزنامه "الحقیقه" تونس همزمان با سفر امیر قطر به این کشور، برای شرکت در جشن سرنگونی بن علی ،در صفحه نخست خود با چاپ عکس بزرگی از شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی امیر قطر در زیر آن نوشته است : ای حمد به تو خوشامد نمی گوییم، ... تونس فروشی نیست. همچنین شمار زیادی از مردم مصر که به دخالت های قطر در امور داخلی کشورشان اعتراض دارند، روز جمعه با تجمع در مقابل سفارت قطر خواهان تعطیلی سفارت این کشور در قاهره و لغو عضویت آن در اتحادیه عرب شدند. تجمع کنندگان که شعار می دادند "شبکه الجزیره جایی در مصر ندارد". روز گذشته نیز عمرو موسی، کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری مصر از اتحادیه عرب خواست تا طرح امیر قطر برای دخالت نظامی کشورهای عربی در سوریه را مورد بررسی قرار دهد.
در اولین سالگرد خیزش مردمی در کشورهای عربی آن چه بیش از همه خودنمایی می کند افول روز به روز سیاست های قطر در منطقه و افزایش مخالفت های مردمی با دخالت های این کشور در امور کشورهای دیگر می باشد. نکته جالب تر آن که این اعتراض ها محدود به کشورهای عربی نمانده است. رهبر حزب راستگرای جبهه ملی و نامزد انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نیز اخیرا به شدت از قطر انتقاد کرده است. مارین لوپن ، قطر را متهم کرده که با سرمایه گذاری در مناطق حومه نشین فرانسه - که در آن شمار زیادی مسلمان زندگی می کنند – به دنبال مقاصد سیاسی است.
قطر ماه دسامبر از ایجاد صندوق سرمایه گذاری پنجاه میلیون یورویی برای تامین مالی طرح های اقتصادی برای ساکنان مناطق حومه ای پاریس پایتخت فرانسه خبرداده بود. در تحلیل عملکرد سیاست خارجی قطر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به ویژه بعد از خیزش ملت های عرب بایستی گفت هرچند بهره گیری مناسب این کشور از قدرت رسانه شبکه الجزیره امری نیست که بشود از آن چشم پوشید اما ظاهرا دستگاه دیپلماسی این کشور که تحت نفوذ شدید امیر قطر است، بدون توجه به ظرفیت های استراتژیک، سرزمینی و دیپلماتیک دوحه دست به مخاطرات و بلند پروازی هایی زده است که قطعا با گذر زمان دامان این کشور را خواهد گرفت.
واقعیت آن است که قطر با مساحتی در حدود ۱۱ هزار کیلومتر مربع به واسطه نداشتن عمق استراتژیک، و روایت سرزمینی هیچ گاه نخواهد توانست در منطقه خاورمیانه به قدرتی تاثیر گذار تبدیل شود، کشوری که کل جمعیت آن حدود ٨۰۰ هزار نفر است و از این تعداد تنها یک سوم قطری اصیل محسوب می شوند. از لحاظ ساخت سیاسی حکومت این کشور پادشاهی و اقتصاد آن متکی بر نفت و به ویژه گاز است و امیر آن با کودتا علیه پدرش به قدرت رسیده است.
الگویی از حکومت که نسل آن در حال انقراض است. در عرصه روابط بین الملل کشورهایی که از لحاظ ساختاری و عقبه استراتژیک همچون قطر هستند به طور معمول تلاش می کنند با اتخاذ سیاست انزوا طلبی یا بی طرفی سیاسی خود را به عنوان یک "تفرج گاه" یا "بنگاه اقتصادی" یا مرکز علمی و یا دینی مطرح کنند.
حضور در عرصه های نرم قدرت و تلاش برای ایجاد امنیت پیرامونی از طریق تعامل مثبت با همسایگان همواره از سیاست های اصولی این کشورها در عرصه سیاست خارجی بوده است. امیر قطر که خواسته یا ناخواسته از این اصول عدول کرده است. حال بایستی منتظر ماند و دید در خاورمیانه جدید جایگاه دوحه و امرای آن به چه گونه خواهد بود.
جمهوری اسلامی:خاورمیانه، یکسال پس از انقلاب تونس
«خاورمیانه، یکسال پس از انقلاب تونس»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛طی چند روز اخیر خیابان "حبیب بورقیبه" در شهر تونس که سال گذشته مرکز انقلاب مردم تونس بود بار دیگر حضور دهها هزار تظاهرکننده را در خود دید که بر پایبندی خود به آرمانهای انقلاب آن کشور و خون شهدای انقلاب تاکید کردند.
تونسیها اکنون اولین سالگرد انقلاب خود را در حالی گرامی میدارند که از استبداد ۲٣ ساله رژیم زین العابدین بن علی دیگر خبری نیست و مردم نگران اظهارنظر، انتقاد و ترس از مأموران حکومتی نیستند و چندی پیش نیز اولین انتخابات مجلس را در فضایی آزاد برگزار کردند که در سایه آن، حزب اسلامی "النهضه" اکثریت را به دست آورد.
یکسال قبل، تونسیها هرگز فکر نمیکردند اعتراضات آنها به خودسوزی یک دست فروش دوره گرد در اندک زمانی به انقلابی بزرگ تبدیل خواهد شد و ضمن برچیدهشدن کاخ ظلم و خودکامگی در آن کشور، دامنه آن، اکثر کشورهای عربی را نیز فرا خواهد گرفت. در مدت همین یکسال، علاوه بر سرنگونی رژیم زین العابدین بن علی و فرار وی به عربستان، دیکتاتورهای مصر، لیبی، یمن نیز ساقط شدهاند و توفان انقلاب، پایههای کاخ دیگر حکام خودکامه را نیز به لرزه در آورده است، حکامی که با بهره گیری از حمایتهای قدرتهای خارجی و سرکوب ملتها، برای خود حکومتهای موروثی و دائمی ایجاد کرده بودند. اکنون به وضوح مشاهده میشود حکومتهای بحرین، اردن، عربستان و سایر حکومتهای شیوخ عرب منطقه نیز در نوبت فروپاشی و سقوط قرار گرفتهاند و ملتهای منطقه اراده خود را جزم کردهاند تا خود را از زیر یوغ این حکومتهای فاسد و خودکامه رها سازند.
نگاهی به تداوم مبارزات مردم منطقه در طول یکسال گذشته نشان میدهد توفان انقلاب که برپایه آرمانهای دینی و آزادیخواهی ملتهای مسلمان منطقه استوار است، بنای ایستادن ندارد و همچنان درحال پیشروی است.
مردم مصر با وجود سرنگونی مبارک، همچنان در صحنه هستند و با ارادهای استوار، پیگیر انقلاب خود تا تحقق کامل اهداف آن میباشند. شورای نظامی حاکم بر مصر که عمده اعضای آن دست نشانده مبارک میباشند در تلاش است تا با ترفندهای گوناگون ساختار رژیم گذشته را حفظ کند. این شورا با سوءاستفاده از اعتماد مردم مصر به جایگاه سنتی ارتش در این کشور که در سایه جنگهای گذشته با رژیم صهیونیستی حاصل گردیده، سد راه تحقق خواست مردم در ایجاد تغییرات بنیادی در نظام حکومتی این کشور شده است. مصریها برای قیام و به سرانجام رساندن انقلاب خود پس از سرنگونی مبارک، بارها به خیابان آمده و برخواستههای خود تاکید کردهاند که با سرکوب نظامیان حاکم مواجه شدهاند.
در یمن، مردم از ۱۰ ماه قبل در خیابانها هستند و با وجود سرکوبهای وحشیانه رژیم علی عبدالله صالح و تحمل تنگناهای معیشتی نشان دادهاند که قصد عقب نشینی ندارند. این پایداری یمنیها، دیکتاتور جنایتکار را وادار ساخته است تا از این حکومت کنار برود ولی مأیوسانه به توطئههای خود علیه انقلاب مردم یمن ادامه میدهد.
در لیبی، معمر قذافی که خود را "شاهنشاه آفریقا" مینامید و مردم معترض را "موش" و "معتاد" میخواند سرانجامش آن وضعیت فضاحت بار شد که جهانیان شاهد آن بودند.
در بحرین، مردم این کشور نزدیک به ۱۰ ماه است علیه سیاستهای رژیم آل خلیفه اعتراض میکنند. بحرینیها را باید در مقایسه با سایر مردم منطقه، در مظلومیت مضاعف دید چرا که علاوه بر تحمل سرکوب وحشیانه رژیم منامه، با برخوردهای ناجوانمردانه بینالمللی نیز مواجه هستند. معترضان بحرینی که اکثریت مردم این کشور را تشکیل میدهند مورد بیمهری مجامع بینالمللی تحت نفوذ غرب و غضب عربستان قرار دارند. این برخورد، لکه ننگی بر پیشانی دولتهای غربی و مجامع بینالمللی باقی خواهند ماند هر چند که این برخوردهای مزورانه و ضد انسانی، نخواهد توانست مانع از پیروزی ملت بحرین بر دیکتاتوری و ظلم رژیم حاکم شود.
رژیم پادشاهی اردن، در طول یکسال گذشته تلاش کرده است سقف اعتراضات مردم این کشور را به انجام اصلاحات در نظام حکومتی محدود سازد ولی این سیاست نیز اکنون شکست خورده و تظاهر کنندگان در اردن طی روزهای اخیر، خشم و اعتراض خود را متوجه اصل و بنیان حکومت کردهاند بطوری که رهبر اخوان المسلمین اردن گفته است هدف اصلی تظاهرات و اعتراضات، اسقاط نظام شاهی است. گزارشهایی طی چند روز گذشته دایر بر آتش زدن تصویر شاه اردن و همچنین درخواست اخراج سفیر رژیم صهیونیستی و ملغی ساختن پیمان سازش امان - تل آویو منتشر شده است. اینها اقداماتی مشابه آنچه مردم مصر انجام دادند میباشند و نشان میدهند مردم اردن با سیاستهای کلان رژیم حاکم و خود رژیم مشکل دارند.
در عربستان با وجود فضای بسیار سنگین امنیتی که توسط رژیم حاکم ایجاد شده است، اعتراضات همچنان ادامه دارد. این اعتراضات، طی هفته جاری نیز ادامه داشت که در جریان آن یک جوان شیعه به دست نیروهای امنیتی کشته شد. عربستانیها، با حمایت دولتهای غربی در برخورد با انقلابهای منطقه تلاش کردهاند خود را پدر خوانده این انقلابها معرفی کنند و با این ترفند، خود را از آسیب توفان انقلاب مصون نگاه دارند ولی ادامه و اوجگیری تظاهرات، این ترفند سردمداران ریاض را خنثی کرده است.
حرکت توفنده مردمی که با خودسوزی "محمد بوعزیزی" دست فروش تونسی شروع شد، اکنون با گذشت فقط یک سال، این دستاوردهای شگرف و عظیم را داشته است. این توفان قطعاً در آینده تأثیرات عظیمتری را در منطقه ایجاد خواهد کرد و برای منطقه ساختار جدیدی ترسیم خواهد نمود. هر چند در مورد شکل و ساختار آتی منطقه نمیتوان به صورت کامل نظر قطعی داد ولی آنچه را که میتوان با قاطعیت پیشبینی کرد، قوت و قدرت گرفتن جهان اسلام، ایجاد نظامهای مبتنی بر اراده مردم، قطع نفوذ دولتهای استعمارگر و شکست و افول رژیم صهیونیستی است.
رسالت:ساز و سازههای سیاسی دشمن
«ساز و سازههای سیاسی دشمن»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن می خوانید؛تجربه یک صد ساله اخیر در حوزه سیاست نشان میدهد اگر سیاستمداران ایرانی با «ساز» و «سازههای سیاسی» بیگانگان آشنایی نداشته باشند زمین میخورند.
کشور عزیز ما ایران به دلیل قدمت تاریخی و نقش عظیمی که در جهان سیاست دارد، همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ جهانی است. سیاستمداران ایران چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام تجربه جهانداری و در جایگاه یکی از قدرتهای بزرگ ایستادن را دارند.
موقعیت استراتژیک ایران در یک صد سال اخیر بویژه پس از کشف نفت هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ اقتصادی اهمیت مضاعف پیدا کرده است. بیکفایتی زمامداران در ایام حکومتهای قاجار و پهلوی آسیب جدی به اقتدار ایران در منطقه و جهان زد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی اکنون پس از سه دهه ایران اسلامی در جایگاه ویژهای در منطقه و جهان قرار دارد و معمولا اخبار مربوط به ایران جزء اخبار درجه اول جهان میباشد.
یکی از ابزارهای غرب در هجوم به کشورهای اسلامی تنظیم «ساز» و تکمیل «سازه»های سیاسی در جوامع اسلامی بود. مدرنیته از این طریق راه خود را در جهان اسلام باز کرد و تمام ارزشها و آداب اسلامی را دور زد و مقاصد شوم خود را عملی ساخت.
سیاستمدارانی که خود را با این «ساز» هماهنگ میکردند و در «سازه»های سیاسی دشمن جای میگرفتند و نقشآفرینی میکردند بزرگترین آسیب را به امنیت و منافع ملی ایران عزیز زدند که سالها آسیبهای آنها به جای خواهد ماند.
آنچه امروز ملت ایران را سرافراز در میان ملتهای جهان نشان میدهد، مخالفت و مبارزه بهنگام با «ساز» و «سازه»های استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل است.
امروز جهان با «ساز» صهیونیسم میرقصد و با «سازه»های آمریکا در حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... مدیریت میشود.
ملت ایران اولین شورشی بر این «ساز» و «سازههای» جهانی است. ملت ایران در نهضت مشروطیت و نهضت ملی شدن نفت دو بار به جنگ «ساز» و «سازه»های جهانی رفت و به ظاهر شکست خورد. اما تجربیات خود را جمع کرد و در نهضت امام خمینی(ره) بارها طعم تلخ شکست را به استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل چشاند.
تفکر اسلام و مکتب اهل بیت(ع) و پیروان حقیقی آن به دلیل مختصاتی که دارند نمیتواند با «ساز» و «سازه»های کفر جهانی کنار بیایند در رندی ملت ایران همین بس که دست رد به سینه نوازندگان عالم و مهندسان سازههای مادیگری در جهان زدند و خطاب به علما و نخبگان جامعه اسلامی گفتند؛
ز آن باده که عقل را کند مست بیار
و آن ساز که میزنند بیدست بیار
این گونه بود که نهضت امام خمینی(ره) شکل گرفت و مردم همه حیثیت و امکانات خود را در راه رسیدن به اهداف عالیه اسلام فدا کردند.
این گونه بود که پس از امام(ره) خلف شایسته او حضرت آیتاللهالعظمیخامنهای درست همان مسیری را رفت که امام(ره) شهیدان و آزادگان جهان رفت. شاکله امام و امت امروز در حکومت الهی جمهوری اسلامی به گونهای است که ایران یکی از قدرتهای بزرگ مطرح در جهان است.
در عزت و عظمت ملت ایران همین بس که خواب خوش را از اشرار جهانی و استکبار گرفته است و آنها را در مسیر فروپاشی و تلاشی قرار داده است.
امروز ملت ایران جز آهنگ الهی گوش خود را به هیچ سازی به عاریت نمیدهند و جز در «سازه» جمهوری اسلامی حاضر نیستند «سازه»های قلابی و جعلی را که منشاء مادیت و سکولاریستی دارند بپذیرند.
در چنین جایگاهی است که ملت ایران به مسلمانان جهان و مسلمانان منطقه از زبان حافظ میگوید؛
تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر
که مرغ نغمهسرا ساز خوشنوا آورد
امروز ملتهای مسلمان در منطقه با خروج از سازههای غربی در نظامهای خود که قدمت نیمه قرنی دارد فقط به ندای اسلام گوش میدهند. به همین دلیل اسلامگرایان در رجوع به آرای عمومی بیشترین رأی را به خود اختصاص میدهند.
متأسفانه سیاستمداران و نخبگانی که با ملت همراهی نکردند طی سه دهه گذشته آسیبهای فراوانی به نظام زدند. لذا دشمن بخشی از خصومتورزی خود با ملت ایران را با مهرههای سیاسی انجام دادکه به «ساز» او میرقصیدند و در ساخت «سازه»های سیاسی آنها نقشآفرینی میکردند.
در دهه اول انقلاب بخشی از نخبگان سیاسی و حتی متأسفانه برخی علما با نادیده گرفتن قاعده نفی سبیل با دشمن همصدایی کردند و با خوردن گندم آمریکا از بهشت انقلاب خارج شدند. همین اتفاق ناگوار در اواخر دهه سوم انقلاب رخ داد برخی سیاستمداران و نخبگان با نادیده گرفتن خون شهدا و آموزههای اسلامی با «ساز» دشمن همنوایی کردند و با حضور در سازههای پیچیده سیاسی استکبار جهانی که در نبرد نرم تجلی داشت علناً رو در روی ملت و رهبری نظام قرار گرفتند.
آنها مدعی بودند که میخواهند بروند محاربان با نظام را مخالف، مخالفان نظام را منتقد و منتقدان نظام را موافق نمایند اما درست برعکس آن عمل کردند. آنها که خود روزگاری جزء موافقان و طرفداران نظام بودند، در جایگاه «منتقد» نشسته، از آنجا به جایگاه «مخالف» نقل مکان نمودند و از این جایگاه به سرعت به جایگاه «حرب» و «بغی» رفتند. نتیجه مجالست با بیگانگان و خوشبینی به آنها آن شد که وارد فرایند «ساز» و «سازه»های سیاسی دشمن شوند و از پشت به ملت خنجر بزنند.
آنها با اعمال ننگین خود در روز قدس، ۱٣ آبان، ۱۶ آذر و روز عاشورای ٨٨ از نظام عبور کردند و هیچ حریمی در تاخت و تاز علیه ارزشهای امام و انقلاب و رهبری را برنتابیدند. همانها امروز میگویند نظام از ما عبور کرد، نمیگویند ما از «ساز» و «سازه»های نظام عبور کردیم! آنها نظام را متهم میکنند که نخبگان را یکییکی از قطار انقلاب پیاده میکند اما نمیگویند سوار چه قطاری شدهاند که خود یکییکی در لندن، پاریس و واشنگتن پیاده میشوند آنها حتی همین ننگ را میخواهند به مردم و نظام نسبت دهند.
امروز روز بیداری اسلامی است. ملتهای جهان بیدار شدهاند و به راه اسلام و قرآن بازگشتهاند. ما معتقدیم تا نفس باقی است امکان بازگشت و توبه وجود دارد. این جماعت باید بپذیرند راهی که میرفتند به خطا بوده است. باید با تدبیر از حضور در «سازه»های سیاسی دشمن پرهیز کنند و تنظیم حنجره خود را با نواها و «ساز»های بیگانه به هم بزنند آن روز که صدا و تصویر آنها در رسانههای دشمن دیده و شنیده نشود روز بازگشت آنها به سوی ملت است.
ملت ایران آن قدر بزرگوار است که آنها را به دلیل بیداری و هشیاری و عدم همگامی با دشمن در آغوش گیرد. کمتر از دو ماه به انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی است. طبیعی است شمار زیادی از نمایندگان مجلس تغییر کنند و جماعت جدیدی از سیاستمداران وارد مجلس به عنوان عظیمترین جایگاه تصمیمگیری و تصمیمسازی نظام شوند. این دسته از سیاستمداران باید تجربیات گذشته را مورد بازخوانی قرار دهند.
مهمترین تجربه و گرانسنگترین آنها همین پرهیز از همنوایی با «ساز» دشمن و دوری از حضور در ساخت «سازه»های استکبار جهانی است. هیچ صدایی دلنوازتر از همنوایی با ملت و تقویت «سازه»ها و ساختارهای نظام اسلامی نیست. این رویکرد، هم دین و هم دنیای آنها را تأمین می کند و عاقبت بخیری میآورد.
سیاست روز:مجلس مشورتی محلی، تشکیل شود!
«مجلس مشورتی محلی، تشکیل شود!»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم حسن اختری است که در آن میخوانید؛مجلس هشتم با همه فراز و نشیبهایی که داشت ماههای پایانی عمر کاری خود را سپری میکند تا با برگزاری انتخابات در روز ۱۲ اسفند و با رای مردم به نمایندگان خود، مجلس نهم از خرداد ماه سال آتی فعالیت خود را آغاز کند.
در نظامهای دموکراتیک دنیا که به شیوه دموکراسی و با رای مردم اداره میشود مجالس از جایگاه ویژهای برخوردار است. چرا که مجلس نقطه تعادل نظام محسوب میشود. از طرفی حضور نمایندگان مردم که با انتخابی آزادانه و آگاهانه در فرصتهای برابر انجام شده است، مشروعیت نظام را تامین میکند و از طرف دیگر با توزیع شدن قدرت و نقش نظارتی که مجلس روی دیگر ارکان نظام از جمله دولت و عدلیه دارد مقبولیت حاکمیت تضمین شده و از خودکامگی و دیکتاتوری جلوگیری میشود.
بنابراین نمایندگان به عنوان رکن اساسی مجلس نقش بسیار مهم و کلیدی را برعهده دارند و هرگونه تعلل و تسامح و یا غفلت در انجام وظایف اصلی یعنی قانونگذاری و نظارت میتواند فاجعه به بار آورده و تمرد مجریان و هرج و مرج و بیقانونی را در پی داشته باشد. در جمهوری اسلامی که به برکت انقلاب شکوهمند اسلامی در آستانه سی و سه سالگی است، مجلس شورای اسلامی ازجایگاه ویژه و بی بدیلی برخوردار است و در هیچ زمانی مملکت بدون مجلس نمیتواند باشد و تنها مرجع تصویب قوانین، مجلس است. معمار کبیر انقلاب، مجلس را در راس امور میدانستند و خلف صالح امام، مقام معظم رهبری نیز پیوسته بر حفظ این جایگاه تاکید نمودهاند.
آیا عملکرد مجلس هشتم توانسته است این مرتبت را در بعد قانونگذاری و وظیفه نظارتی حفظ نماید؟ بدون پیشداوری قضاوت برعهده مخاطبین خواهد بود. اما آنچه که مهم مینمایاند و در واقع غرض از نوشتن این یادداشت است اینکه وکلای ملت بعد از انتخاب شدن و استقرار در کرسیهای مجلس چه ارتباط تعریف شده و ارگانیکی با حوزههای نمایندگی خود دارند؟ طی چه فرآیند و ساز و کاری از نیازهای واقعی موکلین خود مطلع میگردند؟ اصول و مبنای وکلای مردم در فشردن کلید رای چیست؟ رای ممتنع نمایندگان به برخی از مصوبات که متاسفانه کم هم نیست دیگر چه صیغهای میتواند باشد؟ آیا عدم آگاهی است و یا عدم تشخیص و یا ...؟ چه جریان و چه اشخاصی در تصمیمسازی نمایندگان دخیلند؟ در کشورهای پیشرفته و دموکراتیک این ارتباط معمولا از طریق احزاب و تشکلهای صنفی و سیاسی برقرار میگردد اصلا احزاب حلقه واسط بین مردم و نمایندگان هستند واصولا برنامهها توسط احزاب البته با مشارکت مردم به عنوان اعضای آنها ارائه میگردد. اما در ایران که بنابر هر دلیلی فعلا احزاب اصلا نقشی برعهده ندارند، تکلیف چیست و چه باید کرد؟
به نظر میرسد تشکیل مجلس مشورتی محلی در مرکز حوزههای انتخابیه که حتما باید داوطلبانه و با ایجاد فرصتهای برابر برای حضور نخبگان و فرهیختگان دانشگاهی و حوزوی و همچنین پیشکسوتان باتجربه صورت گیرد میتواند به نحو احسن این خلاء را پر کرده و موکلین در تصمیمسازی نمایندگان خود مشارکت نمایند. این مجلس محلی کمیسیونهایی به تعداد و متناظر با کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی خواهد داشت.
نماینده و یا نمایندگان طرحها و لوایحی که طبقهبندی محرمانه ندارد را برای بررسی و کارشناسی و اظهارنظر مشورتی به مجلس محلی ارجاع میدهد، تا تاثیر آنها در حوزه انتخابیه مورد بررسی قرار گرفته و پیشنهادهای مربوطه جهت طرح در صحن علنی مجلس به نمایندگان ارائه گردد و این مجلس محلی میتواند مطالبات و نیازهای حوزه انتخابیه را اولویتبندی نموده و در قالب طرحهای پیشنهادی از طرف نمایندگان به مجلس شورای اسلامی بدهد. تاکید میگردد حضور در مجلس مشورتی محلی داوطلبانه، آزادانه و آگاهانه خواهد بود و به عنوان عقل منفصل وکیل عمل خواهد کرد!
حمایت: انتخابات مجلس و معیارهای عدالت ورزی
«انتخابات مجلس و معیارهای عدالت ورزی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن میخوانید؛در هفته های اخیر، چند نوبت در خصوص انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی و ابعاد مختلف آن از حیث مبانی نظری اسلامی راجع به انتخابات و همچنین فرصتها و چالشهای فرا روی، در ستون به سوی عدالت نکاتی به استحضار مخاطبان ارجمند رسید. نظر به اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار ویژه سالگرد قیام ۱۹ دیماه مردم قم در خصوص انتخابات آتی مجلس و به خصوص شرایط افرادی که به عنوان نامزد وارد این عرصه میشوند، مواردی را مطرح ساختند و همچنین با توجه به اینکه بررسیهای هیئتهای اجرایی برای احراز صلاحیت داوطلبان انتخابات مجلس شورای اسلامی به پایان رسیده است، در نوشتار امروز از زاویه شرایط و ویژگیهای نامزدهای انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی، مروری بر معیارهای ارزشی، حقوقی و اخلاقی ذیربط انجام میدهیم با این امید که در تقویت انتخاب درست ملت، اثری مثبت بر جای گذارد.
از حیث ارزشی، اگر بخواهیم فهرستی از معیارها و اصولی که یک کارگزار حکومت اسلامی باید از آن برخوردار باشد را فراهم کنیم، منابع متعددی در اختیار است. کتب تفسیری، روایی و اخلاقی ما مملو از دادهها و معیارهایی هستند که شاخصهای دقیق حرکت را فرا روی ما قرار میدهند.به طور خاص، برخی از محققین با تمرکز بر معیارهایی که حضرت علی (ع) در دوره زمامداری بی نظیر خود بر آن تأکید کردند شرایط و ضوابطی را احصاء کردهاند که مرور بر این ضوابط قطعاً برای هر کسی که میخواهد نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی شود و بخشی از اختیارات کارگزاران حکومت اسلامی را بر دوش گیرد، لازم و ضروری است.در برخی منابع پژوهشی، ۱۴ خصیصه را برای کارگزار حکومت اسلامی از منظر نهجالبلاغه ذکر کردهاند که عبارتند از: خودسازی و تلاش دایمی فرد برای حفظ سلامت روحی و معنوی خود، ساده زیستی و عدم رفاهزدگی، رابطه مستمر با مردم و درک جایگاه رفیع مردم در اجرای احکام اسلامی، سعی صدر و فرونشاندن خشم خود در تعاملات با دیگران به خصوص در قبال انتقادات، حُسن معاشرت و خوشرویی با مردم، عدالت ورزی و ظلم ستیزی، توانایی و درایت انجام شایستهی مأموریتهای بر عهده گرفته، مشورت مستمر با اهل فن و عموم مردم در انجام وظایف خود، حُسن سابقه، امانتداری، صداقت قانون گرایی در ابعاد مختلف، نظارت پذیری و تقیَد به نظارت در حوزه مأموران تابعه خود، عبرتگیری مستمر از درسهای روزگار از جمله اینکه پست و مقام گذراست و نباید بدان دل بست، قاطعیت و شجاعت، التزام در مقابل اوامر و نواهی الهی از جمله در حیطه حکمرانی جامعه و نوع حکمرانی. رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود سه ویژگی کسانی که داوطلب نمایندگی مجلس شدهاند را مورد تأکید قرار دادند: اول اینکه با قصد خدمت وارد عرصه شده باشند.دوم اینکه ارتباط با مراکز ثروت و قدرت که مذموم است نداشته باشند.سوم اینکه به شدت نسبت به استفاده از بیتالمال حساس باشند و خود، بدان دست نیازند. این سه شاخص، در واقع ذیل معیارهایی که حضرت امیر (ع) در نهجالبلاغه بر آن تأکید ورزیدهاند به خوبی قابل درک است.
کسی که اهل خودسازی است به جز با قصد خدمت وارد عرصهی اختیارات عمومی نمیشود. کسی که ساده زیست است در پی زراندوزی از طریق نمایندگی مجلس و امثالهم نمیرود و آنکه عدالت ورزی را پیشهی خود قرار داده، نوکری مراکز قدرت و ثروت در جهت منافع خود و باند و گروهش را دنبال نمیکند. سوای آنچه مبتنی بر ارزشهای دینی، مورد اشارهی رهبری قرار گرفته است بد نیست چند معیار مورد تأکید امام علی (ع) را نیز برجسته تر سازیم. آنکه خود را برای نمایندگی مجلس آماده میکند واقعاً باید توانایی علمی، تجربی و شخصی انجام مأموریت سنگین قانونگذاری و نظارت بر امور مختلف کشور را داشته باشد، آنکه وارد چنین میدانی میشود فردا اگر وارد مجلس شد نباید فراموش کند که مرتباً باید با اهل فن مشورت کند، دائماً باید نظرات مردم را اخذ کند و سپس اقدام نماید.
آنکه وارد چنین میدانی میشود لازم است شرح صدر بالایی داشته باشد مبادا با یک انتقاد رسانه ای یا مردمی برآشفته شود و تلاش کند تا با اِعمال نفوذهای مختلف، منتقد را ساکت کند یا چاپلوسی و تملق را در جامعه رواج دهد. از حیث حقوقی، آنکه قرار است رأی مردم را برای حضور در مجلس کسب کند باید بداند که اگر مردم به او اعتماد کردند ابتدا برابر اصل ۶۷ قانون اساسی باید در برابر قرآن مجید سوگند یاد کند که « ودیعه ملت را به عنوان امینی عادل مورد پاسداری قرار دهد و انجام وظایف وکالت، امانت و تقوی را رعایت کند و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشد، از قانون اساسی دفاع کند و در گفتهها و نوشتهها و اظهارنظرها، استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آنها را مد نظر داشته باشد.»
همچنین باید بداند که برابر اصل ٨۴ قانون اساسی، «هر کننده در برابر تمام ملت، مسئول است و حق دارد در همه مسایل داخلی و خارجی کشور اظهار نظر نماید.»علاوه بر اینها، باید بداند که برابر اصل ٨٨ قانون اساسی، «کنندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رأی خود کاملاً آزادند و نمیتوان آنها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کردهاند یا آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود دادهاند، تعقیب یا توقیف کرد.»فردی که وارد میدان نمایندگی مجلس میشود باید بداند که برابر اصل ٨۹ قانون اساسی، نمایندگان مجلس میتوانند هیئت وزیران یا هر یک از وزرا را استیضاح کنند. میتوانند برابر اصل ٨٨ از رییس جمهور سوال کنند، میتوانند در چارچوب اصل ۹۰ قانون اساسی به شکایات مردم از طرز کار قوای سهگانه رسیدگی کنند و خلاصه اینکه دامنهی اختیارات آنها بسیار وسیع است و به همین میزان نیز امکان لغزش و آسیب پذیری فراروی آنهاست.
فردی که خود را در معرض انتخاب مردم قرار میدهد این منظومه حقوقی و ارزشی را باید درست درک کرده و سپس خود را با آنها بسنجد و اگر توانایی این میدان را ندارد بی جهت، راه خدمت را بر یک فرد شایسته نبندد و بی جهت امید نافرجام برای مردم ایجاد نکند.نکتهی دیگری که سوای معیارهای ارزشی و حقوقی، باید بر آن تأکید کرد این است که متأسفانه در کشورمان به علل مختلف، نوعی سیاست زدگی و قبیله گرایی سیاسی در سطوح مختلف دیده میشود. در چارچوب همین آفَت، هرکس که میخواهد به نان و نوایی برسد، میسنجد که به کدام گروه و باند سیاسی نزدیک شود، برایش مناسبتر است. مبتنی بر همین آفت، گروه های سیاسی عمدتاً محفلی نیز از حامیان و همفکران خود ولو شایستگی لازم را نداشته باشند حمایت میکنند و همواره در مقام نفی دیگران برمی آیند.
این محافل سیاسی، معمولاً برنامهی منسجم و مطالعه شده ای نیز برای اداره امور کشور ندارند و کادرسازیِ تدریجی و مبتنی بر آموزش نظری و تجربه اندوزی را نیز پیگیری نمیکنند فلذا بیشتر با یکسری شعارهای مقطعی و برانگیختن هیجانات عمومی صید خود انجام میدهند. از این آسیب، قطعاً باید بر حذر بود و بیش از همه از کسانی که داوطلب نمایندگی مجلس میشوند این انتظار میرود که خود را در اختیار باندها و گروه های فرصت طلب سیاسی قرار ندهند و بالعکس، گروهها و تشکلها نیز از هر فرد همفکر و حامی که شایستگیهای لازم را دارا نیست، حمایت نکنند.
سخن آخر
کسی که میخواهد خود را در معرض انتخاب مردم برای مجلس شورای اسلامی قرار دهد لازم است سوای شرایط شخصی خود، تیمهای تحقیقی متعددی را در سطوح مختلف مأمور کند تا دقیقاً فرصتها و مشکلات حوزه انتخابیه وی در ابعاد حقوقی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را شناسایی و تدوین کنند و در هر مورد، راهکارهای دقیقی را برای رفع مشکلات معرفی کنند.
همچنین در سطح ملی، مطالعهی دقیقی در مورد مهمترین موضوعات مدیریتی کشور که احیاناً نیاز به قانونگذاری دارند یا با نظارت بهتر مجلس میتوان برخی مشکلات موجود را حل کرد، انجام دهند و در نهایت اینکه لازم است از هم اینک ابعاد مختلف مشکلات و فرصتهای کشور در بُعد جهانی را شناسایی کنند تا در صورت موفقیت در کسب رأی مردم ،به اتکای مطالعات مختلف علمی و بررسیهای میدانی و تیمهای تخصصی مختلف، یک توانمند بتواند با شجاعت و درایت نقش خود را به درستی ایفا کند.امید آنکه شایستگان در معرض انتخاب مردم قرار گیرند و آنان که انتخاب شدند قدر اعتماد ملت را با خدمت شبانه روزی و موثر پاس دارند.
مردم سالاری:جریان خاص را دریابید
«جریان خاص را دریابید»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم علی ودایع است که در آن میخوانید؛۴۵ روز به انتخابات بهارستان مانده است; هر چه زمان می گذرد تحولا ت سیاسی در ایران شدت می گیرد. مساله زمانی حاد می شود که پس از این انتخابات، انتخابات ریاست جمهوری پیش رو خواهد بود.
رئیس جمهور آینده ایران اسلا می همانند اغلب کشورهای دنیا هم طیف با مجلسی خواهد بود که نمایندگانش را مردم برمی گزینند. درگیر ودار کاندیداهای مجلس در شهرهای کوچک و بزرگ، جریان انحرافی و منصوبان آقای خاص به عنوان کلید واژه انتخابات مجلس شورای اسلا می بدل به نقل مباحث سیاسی شده اند. می گویند آنها در طول کمتر از ۵ سال با سرعتی غیرقابل مهار به منابع ثروت و قدرت دست یافتند و اکنون زمان آبیاری نهالی است که آنها کاشته اند تا در آینده نه چندان دور از میوه آن برداشت کنند.
درحالی که پرونده بزرگ اختلا س ٣۰۰۰ میلیارد تومانی توسط قوه قضائیه در حال پیگیری است، شایعاتی وجود دارد دال بر وجود پرونده های دیگر که سازمان بازرسی در حال کالبد شکافی آنها است، اما گویی برای گروه موسوم به جریان انحرافی هر گلی بویی دارد; پس از مناطق آزاد و گروه آریا، در ادامه برنامه مهندسی شده ثروت اندوزی، شاخه مافیایی فولا د جریان انحرافی با توجه به گردش مالی ۲۵ میلیارد دلا ری دوباره به میدان آمده اند تا قراردادهای آنها از ۵۰۰۰ میلیارد تومان فراتر رود.
واگذاری کامل دو معدن بزرگ سنگ آهن و تصاحب یکی از کارخانه های بزرگ فولا د به شکل کاملا مشکوک سندی بر این مدعاست. شناسایی و توقیف اموال مشکوک برخی جریان های سیاسی در آستانه انتخابات وظیفه ای است که نباید در انجام آن تاخیر کرد. زیرا تصاحب ثروت خارج عرف علا وه بر آن که سلا مت جمهوری اسلا می ایران را تهدید می کند ممکن است در نهایت موجب صرف هزینه های گزاف در جریان انتخابات با تبلیغات گران و متاسفانه خرید رای توسط افرادی خاص و معاند با نظام شود.
تجربه حزب روسیه واحد را که سرمایه دوران پس از شوروی این کشور را از آن خود کرد می توان به عنوان یک نمونه در نظر گرفت. آنها آنقدر مهندسی شده و منطقی عمل می کنند که برای هر تحرک علیه خود آماده شده اند و سمفونی دل نشینی برای اسفند ماه سال ۱٣۹۰ آماده کرده اند. در این میان رسانه های رنگا رنگ آنها نقش محوری ایفا خواهد کرد. البته نباید بحث تضارب آرا و اندیشه را زیر سوال برد یا با شکل خشونت آمیز مقابله به مثل کرد.
تفکر را باید با تفکر پاسخ گفت و بحث تصاحب نامشروع بیت المال و حرکت های پوپولیستی وغیراخلا قی که جمهوریت نظام را نشانه رفته است، هوش و ذکاوت دستگاه های نظارتی را می طلبد. واضح سخن این که غائله پیش رو را دریابیم. آنها قصد دارند نظام را به سمت فردگرایی سوق دهند; موضوعی که خلا ف نظر صریح مقام معظم رهبری می باشد; در منظر معظم له و امام خمینی(ره) نظام جمهوری اسلا می ایران هرگز قائل به فرد یا گروه خاص نمی باشد و ملا ک حال فعلی افراد است.
حال آن که برخی افراد آینده درخشانی هم ندارند.علی رغم تمام انتقاداتی که هر روزه در جراید و مطبوعات مطرح می شود حمایت فردی خاص از آقای خاص هر تحرکی را بی اثر می کند. اما این سوال در برخی تیریبون ها مطرح شده که آیا جریان خاص را از هم اکنون باید برندگان انتخابات تلقی کرد یا آنها در صورت شکست و مقابله با شورای نگهبان غائله ای بزرگ به پا می کنند؟
ملت ما:ضرورت دیپلماسی آگاهانه در سیاست خارجی
«ضرورت دیپلماسی آگاهانه در سیاست خارجی»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم فرزاد پیلتن است که در آن میخوانید؛برخورداری از موقعیت ژئوپلتیکی در سیاست بینالملل به عنوان یک مزیت محسوب میشود، اما نباید تردید کرد که چنانچه نتوان از این مزیت به درستی و بر اساس درک درستی از واقعیات حاکم بر نظام و روابط بینالملل استفاده کرد، حتی در شرایطی ممکن است در جهتی معکوس عمل کرده و به عاملی جهت تهدید امنیت و منافع ملی نیز بدل شود. در واقع در اینجا باید دیپلماسی آگاهانه و سیاست خارجی هوشمندانه را به عنوان مکملی برای عامل مهمی چون موقعیت ژئوپلتیکی محسوب کرد و تاکید کرد که بدون برخورداری و بهکارگیری آن نمیتوان به استفاده از این مزیت در روابط بینالملل اطمینان داشت.
با این وجود، این جایگاه استراتژیک بدلیل عدم برخورداری از مکمل مهمی چون دیپلماسی مدبرانه و سیاست خارجی هوشمندانه و متناسب با اهداف، امکانات، محذورات و مقدورات کشور، نه تنها کشور را در بسیاری مواقع از برخورداری از امتیازات و منافع آشکار سیاسی و اقتصادی مربوط به آن محروم کرده، بلکه گاهی نیز امنیت و منافع کشور را در معرض تهدید نیز قرار داده است.
این تهدیدها امروزه بیش از هر زمان دیگری در زمینههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و بهویژه تجاری منافع کشور را مورد هدف قرار داده است. ممکن است گفته شود با توجه به کینهتوزی و سیاست خصمانه دشمنان نظام و کشور، اعمال این تهدیدها گریزناپذیر بوده و با توجه به تضاد بنیادین اهداف و منافع جمهوری اسلامی ایران و برخی قدرتهای جهانی، در هر صورت این قدرتها به اعمال اینگونه تهدیدها بر علیه کشور اقدام میکردند.
همچنین ممکن است گفته شود که دستگاه دیپلماسی صرفا مجری تصمیمات مسئولان ارشد کشور در حوزه سیاست خارجی است و دست اندرکاران دیپلماسی اختیار و اراده خاصی از خود در این زمینه ندارند.اما نباید فراموش کرد «هنر» مسئولان و دست اندرکاران سیاست خارجی و دیپلماسی کشور تهیه ارایه علمیترین تحلیلها و دقیقترین مشاورهها از اوضاع حاکم بر روابط بینالمللی به مسئولان کشور
از یک سو و بهکارگیری بهترین ابزارها و مناسبترین روشها برای حفظ امنیت و صیانت از منافع کشور در چنین شرایط و موقعیتهایی از سوی دیگر است؛ وگرنه در شرایط عادی و معمولی تامین و تضمین منافع کشور تنها «وظیفه» آنان محسوب میشود؛ امری که جز انجام دقیق و صحیح آن از سوی دستاندرکاران، انتظاری دیگر هم از آنان نباید داشت.
تردیدی نیست که وجود سطوح مختلف، ابعاد متفاوت و جهات گوناگون از یک سو و تاثیر عوامل و متغیرهای فراوان و موثر در روابط بینالملل موجب شده تا این حوزه و سیاست خارجی به عنوان یکی از شاخههای آن، به عنوان یکی از رشتههای علوم انسانی شناخته شود که همانند سایر رشتههای این حوزه، جز با تحصیل و مطالعه مداوم نمیتوان با مسائل مختلف، ابعاد و جهات گوناگون آن آشنا و بر پیچیدگیها و ظرافتهای آن در حوزه تصمیمگیری و اجرا شناخت و تسلط یافت.
به نظر میرسد بخش مهمی از تهدیدهایی که امروزه متوجه کشور است، نتیجه عدم حضور یا تاثیرگذاری کم متخصصان حوزه روابط بینالملل و سیاست خارجی کشور در تصمیمگیریها و اجرای سیاستهای کشور در این حوزه است. این امر موجب شده است که کشور از دیپلماسی متناسب با اهداف و امکانات خود در عرصه سیاست خارجی و روابط بینالملل محروم و امروزه موقعیت ژئوپلتیکی کشور
بهویژه همجواری با تنگه هرمز و دریای خزر به عنوان یک مزیت –که کمتر کشوری حداقل در خاورمیانه از آن برخوردار بوده - نه تنها در راستای تامین منافع و امنیت کشور عمل ننماید، بلکه بدنبال اتخاذ تصمیمات و اجرای برنامههای نامناسب توسط کارگزاران غیر متخصص در حوزه سیاست خارجی به عنوان یک عامل تهدیدکننده امنیت و منافع کشور ظاهر شود.
تهران امروز:ترورهای فیزیکی رویشهای هستهای
«ترورهای فیزیکی رویشهای هستهای»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم سیدصاحب صادقی است که در آن میخوانید؛حتی اگر «ریک سنتروم» نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده از حذف فیزیکی دانشمندان مرتبط با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران خبر نمیداد، کسی در اینکه سرویس های جاسوسی ایالات متحده ورژیمصهیونیستیعاملان اصلی ترور دانشمندان هسته ای ایران میباشند شکینداشت.چه آنکه در گزارشات راهبردی و همچنین برخی نشست های کمیسیون روابط خارجی کنگره این کشور به دفعات، ترور فرماندهان نظامی و همچنین دانشمندان هستهای کشورمان،تاکید و تصریح شده بود.
بدیهی است که ریشه یابی علل و اسباب این راهبرد استراتژیک ستادهای عملیات نظامی آمریکا ما را متوجه این نکته میکند که ترس واقعی ایالات متحده از ماهیت برنامه هستهای ایران نیست، چرا که برآوردهای اطلاعاتی مهم ترین منابع مورد استناد مقامات آمریکایی در سال ۲۰۰۷ و نیز امسال، آمریکائیان را به این نتیجه رساند که برنامه هسته ای ایران فاقد جنبههای موثر نظامی است. آنچه که در اینجا موضوعیت خاص مییابد، نگرانی ایالات متحده از نسل جدید دانشمندان هستهای ایران است.
چنانکه در موضع گیری های خصمانه مقامات این کشور و همچنین گزارشات سازمان های اطلاعات علمی بینالمللی به خصوص در چند ماه اخیر مورد تاکید واقع شد، روند فزاینده رشد علمی دانشمندان جوان کشورمان موجب ارتقای شاخصهای علمی ایران شده است. در زمینه هسته ای نیز این موضوع صدق میکند. بومیسازی توانمندی های صلح آمیز هسته ای در سایتهای غنی سازی فردو و نطنز که در شرایط تحریم کامل علمی و امکاناتی تمامی کشورها صورت گرفت، شاخص بسیار گویایی از این توانمندی ها و پیشرفت ها به حساب می آید.
این موضوع موجبات نگرانی فزاینده ایالات متحده و رژیمصهیونیستیرا فراهم آورده است. چرا که نسل جدید دانشمندان هسته ای ایران و پرورش هایی که در این سیر ادامه خواهد یافت، توازنات موجود را به هم خواهد ریخت. اهداف ایالات متحده و رژیمصهیونیستی از حذف فیزیکی این دانشمندان علاوه بر اینکه اخلال جدی در فعالیت های هسته ای کنونی کشورمان را دنبال می کند، در صدد است که پیوند علقه ای و علمی دانشجویان و نخبگان جوان را با مراکز و مراجع هسته ای قطع نماید.
به گمان آنها با حذف و ترور فیزیکی دانشمندان هستهای، ترس از همکاری تحقیقاتی و علمی دانشجویان با این مراکز افزایش یافته و این پیوند به تدریج قطع خواهد شد. اما هم تجربه تاریخی و هم آمادگی کنونی نیروهای نخبه جوان کشورمان از ناکامی این پروژه حکایت دارد. حذف فیزیکی که نماد بارزی از گسترش هیمنه تروریسم دولتی ایالات متحده ورژیمصهیونیستیمحسوب می شود، واقعه جدیدی نیست و ظرفچند سالگذشته ترور و ربایش دانشمندان هسته ای کشورمان به یکی از رویه های عادی رویارویی خصم آمیز این کشور تبدیل شده بود.
ابتکار: نه فقط یک جدایی
«نه فقط یک جدایی»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم سیدعلی محقق است که در آن میخوانید؛درست در روزهایی که اختلاف نظر دولتیها و اهالی سینمای ایران، پس از کش و قوسی یکی دوساله به انحلال و تعطیلی خانه سینما انجامید، فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی، در ادامه موفقیتهای بینالمللیاش، جایزه بهترین فیلم خارجی جشنواره گلدنگلوب را از آن خود کرد. این موفقیت بزرگ سینمایی از همان اولین دقایق پس از اعلام و در طول ۲۴ ساعت گذشته، در داخل و خارج کشور، به بهانه کوچکی برای شادی عمومی و گسترش همدلی اجتماعی اقشار گستردهای از ایرانیان تبدیل گردید.
موفقیت هالیوودی «یک جدایی» باعث شد تا صبح روز دوشنبه، نام ایران به گونهای متفاوت ازروزهای قبل، در روزنامهها و شبکههای تلویزیونی جهان مطرح شود. طی ماههای اخیر به واسطه تشدید اختلافات سیاسی میان تهران و غرب بر سر پرونده هستهای و فشارهای نظام سلطه، نام ایران بیش از هر زمان دیگر همراه با واژههایی مانند تحریم، هشدار و واکنش، بستن تنگه هرمز، رزمایش نظامی، ترور دانشمندان هستهای و مذاکره سیاسی، در رسانهها تیتر شد و در صدر خبرهای بینالمللی قرار گرفت. دیروز اما، اینگونه نبود و مردم جهان، ایران را از زاویهای دیگر شنیدند و شناختند.
بهطور معمول، یکی از وظایف اساسی دولتها، برقراری گفتوگو میان فرهنگها و شناساندن بهینه چهره کشور و ابعاد و قابلیتهای مردمان خود به جهانیان، در عین رعایت قواعد و مناسبات حاکم بر جامعه جهانی است. این وظیفه چه بهعنوان بخشی از دیپلماسی عمومی حاکمان و چه با عناوین دیگر، سالانه با هزینهکردن میلیونها دلار و با بهکار بردن ترفندهای مختلف ازسوی دولتها انجام میشود.
در اوج پروژه «ایرانهراسی» که غرب به آن دامن میزند و هر روزه چهرهای جنگطلب از ایرانیان به نمایش میگذارد، روز گذشته بیهیچ زحمتی از سوی اهالی دولت، میلیونها چشم از اقسا نقاط جهان، چهرهای واقعی از ایران و هنر و فرهنگ ایرانی را مشاهده کردند. در ایرانی که از تریبون جشنواره گلدنگلوب به جهان معرفی شد، مردمانی اصیل، هنرمند، صلحدوست، مترقی و دوستداشتنی زندگی میکنند؛ اما در تمام سالهای گذشته، اختلافات بهوجودآمده و پروپاگاندای رسانهای غرب، کمتر اجازه داده است، از این زاویه بر داخل این جغرافیا، نوری تابیده شود.
بر این اساس و با همه حرف و حدیثهایی که مخالفان و موافقان موفقیتهای «جدایی نادر از سیمین» مطرح میکنند، برنده اصلی این جایزه، نه شخص فرهادی و بازیگران و عوامل فیلمش، که همه ایرانیان بودهاند؛ چرا که در سطح بینالمللی و در اوج بحرانسازی جدید علیه ایران، این توفیق به تلطیف نگاه ملتهای جهان و نزدیکی نگاه آنان به واقعیتهای درون ایران کمک خواهدکرد.
همچنین، در شرایط اوضاع نابهسامان اقتصادی و بروز شکافهای سیاسی خواسته یا ناخواسته و درکل، فقدان فاکتورهای لازم برای نشاط اجتماعی در لایههای مختلف جامعه، بهدستآمدن موفقیتهایی چون کسب جایزههای جهانی ازسوی هنرمندان و ورزشکاران، میتواند به شکلگیری همدلی اجتماعی و افزایش سطح رضایت و افتخار مردم از ملیت خود کمک نماید. استقبال جالب مردم از این موفقیت بینالمللی در طول روز گذشته، بهخوبی نشانگر محسوس یودن این نیاز عمومی بود: صبح دیروز حال و هوای تاکسیها، اتوبوسها و اماکن و فضاهای عمومی شهرهای کشور و شبکههای مجازی، به چیزی شبیه ساعات پس از پیروزی تیم ملی فوتبال ایران بر استرالیا و راهیابی ایران به جام جهانی در اواسط دهه،۷۰ بدل شدهبود. هرجا که گذر میکردی، با اشتیاق فراوان صحبت از نادر و سیمین و جدایی و فرهادی و لیلا حاتمی و دیگران بود و در مواردی مناظره و مباحثه میان موافقان و مخالفان درگرفتهبود.
سینمای ایران طی سه دهه گذشته، در سطوح بینالمللی توفیقات زیادی کسب کرد. در این سه دهه درخشش بینالمللی آثار سینمایی مجید مجیدی، عباس کیارستمی، جعفر پناهی، بهمن قبادی و دیگر فیلمسازان، موجبات خوشحالی مردم و دولتیها را در مقاطع مختلف فراهم کرد؛ اما نگاهی به زیر و روی پوست شهر و نشاط اجتماعی روز دوشنبه مردم، گویای این است که به هر دلیل طی این مدت، هیچکدام از موفقیتهای سینمایی، مانند «سیمین و نادر» خودمان و «یک جدایی» آن سوی آبها، چنین موجی از شادی و غرور ملی و همدلی اجتماعی را در بین مردم ایران ایجاد نکرد.
در این بین اما، واقعیت این است که همه ریشهها و دلایل این شادی و همدلی بهوجودآمده، نه در فقط در ارزش بینالمللی جایزه مذکور، که بیش از آن در نیاز قابل تامل لایههای مختلف جامعه به احساس افتخار و بهانههای مختلف برای انگیزش غرور ملی و نشاط اجتماعی نهفته است.
دنیای اقتصاد:نیروی کار دلسرد میشود؟
«نیروی کار دلسرد میشود؟»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر علی دادپی است که در آن میخوانید؛انتشار چکیده آمار نیروی کار سال ۱٣٨۹ مرکز آمار ایران سوالات زیادی را در ذهن ناظران ایجاد کرده است.
بهویژه آنکه نگاهی به آمار زمستان ۱٣٨۹ نشان میدهد که در این فصل تعداد بیکاران به ۴/٣ میلیون نفر افزایش پیدا کرده است؛ در حالی که نیروی کار کشور یا جمعیت فعال که جویای کار هستند، به ٣/۲٣ میلیون نفر کاهش پیدا کرده است. به این ترتیب جمعیت شاغلان کشور به زیر بیست میلیون نفر کاهش پیدا کرده و به ۹/۱۹ میلیون نفر رسیده است. در صورت رجوع به دادههای سال ۱٣٨٨ متوجه میشویم که در این سال ۲۱ میلیون نفر شاغل بوده اند. به این ترتیب به نظر میرسد یک میلیون شغل یا موقعیت شغلی ظرف یک سال از دست رفته است. اما نکتهای که نباید از نظر دور داشت این واقعیت است که به طور سنتی در فصل زمستان فعالیت در بخش کشاورزی (۱۶ درصد اشتغال در ۱٣٨۹) و ساختمانسازی کاهش پیدا میکند. در نتیجه بسیاری از کارگران فصلی بیکار میمانند.
برای مقایسه مناسب بهتر است که دادههای زمستان ٨۹ را با دادههای زمستان ٨٨ مقایسه کنیم. متاسفانه دادههای زمستان ٨٨ در دسترس نیستند. در فقدان این دادهها آمار سال ۱٣٨۹ با سال ۱٣٨٨ باید مقایسه شوند تا این اثر فصلی خنثی شود و تنها تغییرات ساختاری مستقل از نوسانات فصلی به حساب بیایند. بر این مبنا تعداد شاغلان در بخشهای سه گانه اقتصاد، صنعت، کشاورزی و خدمات، در سال ۱٣٨۹ به ۶/۲۰ میلیون نفر کاهش پیدا کرده است و در نتیجه با خنثی کردن اثر فصلی ٣۴٣ هزار شغل در کشور از دست رفته است. این عدد همچنان هشدار دهنده است.
در هر اقتصادی همیشه تعدادی شغل جدید ایجاد میشود، بنگاههای جدید تاسیس میشوند، زمینههای جدید سرمایهگذاری ایجاد و رشتههای جدید فعال میشوند. همین طور تعدادی از مشاغل هم از بین میروند؛ بنگاههایی که ورشکسته میشوند، مشاغلی که به بازآموزی نیاز دارند و غیره. زمانی که در آمار میبینیم سیصد و چهل و سه هزار شغل از بین رفته است، در واقع اثر خالص این روند منفی بوده است. به عبارت دیگر مشاغل بیشتری از بین رفتهاند و مشاغل جدید تنها تعدادی از آنها را جایگزین کردهاند. این امری است که باید سیاستگذاران و قانونگذاران آن را جدی بگیرند؛ چرا که نشاندهنده انقباض اقتصاد است.
زنگ خطر دیگر در بازار کار کاهش نرخ مشارکت است. گرچه رقم آن ناچیز به نظر میآید؛ ٣/٣٨ درصد در مقایسه با ۹/٣٨ درصد در سال گذشته. در این شرایط سوالی که مطرح میشود این است که آیا نیروی کار در کشور دلسرد شده است و ما شاهد اثرات این دلسردی Discouraged Workers Effects هستیم؟
در این صورت نرخ واقعی بیکاری از ۵/۱٣ درصد بیشتر خواهد بود؛ زیرا بسیاری که توانایی کار دارند به دلیل ناامیدی از یافتن شغل مناسب، خانهنشین هستند.
از این منظر موفقیت برنامههای ایجاد اشتغال را نمیتوان با کاهش نرخ بیکاری اندازه گرفت. این تغییر ساختاری در نیروی کار میتواند به معنای این باشد که بیکاری در کشور کاهش یافته است؛ چون جویندگان کار دیگر در جستوجوی کار نیستند، نه به خاطر اینکه مشاغل بیشتری ایجاد شده است.به اینها باید افزایش نرخ بیکاری زنان و جوانان را اضافه کرد. نرخ بیکاری در میان زنان ۵/۲۰ درصد و در میان زنان ۱۵ تا ۲۹ ساله ۷/٣۹ درصد بوده است. با توجه به اینکه این ارقام تقریبا دو برابر نرخ بیکاری در گروههای مشابه مردان (۹/۱۱ درصد و ٨/۲۱ درصد) است، باید اذعان کرد که هنوز تا برابری فرصتهای اشتغال در اقتصاد، راه زیادی داریم.
این امر به ویژه از این جهت حائز اهمیت است که نرخ مشارکت زنان از مردان کاهش کمتری داشته است؛ در نتیجه بهطور نسبی جمعیت بزرگتری از زنان جویای شغل هستند. نرخ بالای بیکاری در میان این جمعیت میتواند گویای این واقعیت باشد که زنان همچنان برای آن موقعیتهای شغلی رقابت میکنند که به طور سنتی به ایشان تعلق داشته است و درهای موقعیتهای شغلی جدید همچنان به روی آنان بسته است. در مجموع آخرین گزارش مرکز آمار درباره نیروی کار بیانگر این واقعیت است که زمان بازنگری در شیوه برخورد با مسائل اقتصادی و سیاستگذاری اقتصادی فرارسیده است وگرنه انقباض اقتصادی ادامه خواهد داشت.
این روند نه تنها قطع پیوند های علمی و علقه ای نخبگان جوان کشورمان را با مراکز و مراجع هسته ای در پی نداشت بلکه سیر تصاعدی جذب دانشجویان و دانشمندان جوان هسته ای را موجب شد. آمار جذب این نیروها خود گویای این مطلب می باشد. از سوی دیگر تحرکات اخیر دانشجویان و حمایت های عظیمی که از برنامه های هسته ای کشورمان صورت گرفت و همچنین پیوستن داوطلبانه به پروژه های تحقیقاتی هسته ای نشان دهنده ناکامی تحرکات و پروژه های آمریکا و رژیمصهیونیستی می باشد.
در تازه ترین این تحرکات دیروز شاهد درخواست های صدها نفر از دانشجویان دانشگاه های مختلف کشور برای تغییر داوطلبانه رشته خود به رشته های مرتبط با علوم هسته ای بودیم که نوید رویش های جدیدی از نسل های دانشمندان جوان هسته ای کشورمان می باشد.
جهان صنعت:تاثیر سیاستهای بادوام بر اقتصاد بورس
«تاثیر سیاستهای بادوام بر اقتصاد بورس»عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم حسن قالیباف اصل است که در آن میخوانید؛ سیاستهای ارزی اگر در اقتصاد کشور با ثبات و نگاه بلندمدت همراه نباشد طبیعتا همه نهادهای مالی را دچار مشکلاتی همچون عدم برنامهریزی و مدیریت سرمایهگذاریها در هر دو قالب کوتاه و بلندمدت خواهد کرد. در بورس هم روشن نبودن سیاستهای ارزی هر چند در کوتاهمدت باعث رشد قیمتی شرکتهای مرتبط و رونق میگردد اما در بلندمدت باعث میشود که بازار سرمایه کشور دچار نوسان و بعضا یک شوک منفی پایدار شود.
به همین خاطر از آنجایی که بیشتر شرکتهای بورسی که جزو ارکانهای تولید و اشتغال در بخشهای صنعت، کشاورزی، نفت و پتروشیمی و... در اقتصاد کشور مشغول به فعالیت هستند باید با یک سیاست ارزی باثبات و بادوام نسبت به سرمایهگذاریها و فعالیتهای خود اقدام کنند و این مستلزم روشن شدن این سیاست تاثیرگذار از سوی دولت و بانک مرکزی است، چراکه با پیشبینی و تحلیل بهطور حقیقی شرکتها و صنایع بورسی نمیتوانند نسبت به آینده برنامهریزی و فعالیت سودده داشته باشند.
از سویی دیگر همینگونه ابهامها و ترس سرمایهگذاران بورسی باعث شده در پارهای از مواقع (که البته طبیعی است) معاملهگران بورس، نقدینگیهای خود را به بازارهای موازی سکه و ارز سوق دهند. این موضوع علاوه بر اینکه یک تهدید برای بورس در کوتاهمدت است، ریسک سرمایهگذاریها در بازار سرمایه ایران را در بلندمدت نیز تحت تاثیر قرار میدهد.هر چند باید به این نکته هم اشاره کرد که بورس و سرمایهگذاری در آن با سایر بازارهای مالی بهخاطر نوع فعالیتها و سوددهی متفاوت است.
این در حالی است که اگر دولت در سیاستهای کلان و خرد اقتصادی همچون سیاستهای ارزی و نرخ سپردههای بانکی از یک شیوه با ثبات و قابل دفاع استفاده کند، علاوه بر اینکه در سایر نهادهای مالی و اقتصادی ریسک سرمایهگذاری فعالان آن متعادل میشود.
در بازار سرمایه کشور هم سرمایهگذاران با روش شدن تکلیف اینگونه سیاستها در هر زمان میتوانند حق انتخاب و نوع سرمایهگذاری معقولانهتری را دنبال کنند، این موارد اتفاق نمیافتد مگر با اعمال سیاستها معقول و بلندمدت که ظاهرا قرار است در آینده نزدیک اجرایی شود.
منبع: جام جم آنلاین
|