یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اخبار و گزارشات کارگری - ۳۰ دی ماه ۱۳۹۰



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱ بهمن ۱٣۹۰ -  ۲۱ ژانويه ۲۰۱۲


* آزادی شریف ساعد پناه و مظفرصالح نیا و بازداشت شیث امانی
* هجوم به اتحادیه های مستقل کارگری و دستگیری فعالان سندیکایی در ایران
* بازداشت فعالان کارگری در آذربایجان و کردستان
* برادران دامیاری: کارگران پروژه ای


* آزادی شریف ساعد پناه و مظفرصالح نیا و بازداشت شیث امانی
با خبر شدیم ضمن ازادی دو نفر از اعضای اتحادیه آزاد کارگرن ایران شیث امانی یکی دیگر از اعضای این اتحادیه بازداشت شده است
روز چهارشنبه 29 دی ماه 1390 زمانی که مطلع شدیم با قرار 80 میلیونی دو نفر از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران از زندان آزاد شده اند خوشحال اما این خوشحالی دوام نیاورد و با شنیدن خبر بازداشت شیث امانی دیگر عضو این اتحادیه نگرانی از بابت دستگیری فعالین کارگری مضاعف شد سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن ابراز خرسندی از آزادی شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا بازداشت شیث امانی را محکوم کرده و خواستار آزادی هر چه سریعتر این فعال کارگری می باشد
با امید به گسترش صلح و عدالت در جهان
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه 28 دیماه 1390


* هجوم به اتحادیه های مستقل کارگری و دستگیری فعالان سندیکایی در ایران
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از طریق «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران» (LDDHI) از دستگیری های اخیر و آزار و تعقیب چندین فعال سندیکایی مطلع شده است.
هجوم به اتحادیه های مستقل کارگری و دستگیری فعالان سندیکایی در ایران
شاهرخ زمانی؛ محمد جراحی؛ نیما پوریعقوب؛ ساسان واهبی وش؛ شیث امانی؛ صدیق کریمی؛ شریف ساعدپناه؛ مظفر صالح نیا؛ میثم نجاتی عارف؛ ابراهیم مددی؛ رضا شهابی؛ محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، که برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است، از شما درخواست می کند فورا در باره مساله زیر در ایران اقدام کنید.
شرح وضعیت:
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از طریق «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران» (LDDHI) از دستگیری های اخیر و آزار و تعقیب چندین فعال سندیکایی مطلع شده است.
•          آقای شاهرخ زمانی، عضو هیات موقت بازگشایی سندیکای نقاشان، در تاریخ 25 دی 1390 در محل کار خود به وسیله ماموران اداره اطلاعات استان آذربایجان شرقی دستگیر و برای گذراندن حکم 11 سال زندان خود به زندان تبریز منتقل شد.
•          آقای محمد جراحی، فعال سندیکایی و عضو «کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های کارگری» و هم پرونده آقای شاهرخ زمانی، نیز گویا در همان تاریخ در منزل خود به وسیله ماموران همان اداره دستگیر و برای گذراندن حکم 5 سال زندان خود به زندان تبریز منتقل شد.
•          نیما پوریعقوب و ساسان واهبی وش، فعالان دانشجویی و هم پرونده دو نفر بالا، را نیز همان اداره از طریق تلفن برای گذراندن حکم های به ترتیب 6 سال و 6 ماه زندان احضار کرده است. این دو در خطر دستگیری به سر می برند. [1]
•          آقای شیث امانی، عضو موسس اتحادیه آزاد کارگران ایران، در تاریخ 27 دی 1390 به وسیله ماموران دادگستری سنندج، مرکز استان کردستان ایران، دستگیر شد. در تاریخ صدور این فراخوان، او هنوز در زندان سنندج در بازداشت است. در باره دلیل دستگیری و اتهام علیه او اطلاعی در دست نیست.
•          آقای شیث امانی و آقای صدیق کریمی، یکی دیگر از اعضای موسس اتحادیه آزاد کارگران ایران، در اردیبهشت 1386 دستگیر و به دو سال و نیم زندان محکوم ولی پس از چند ماه در پی اعتراض های داخلی و خارجی آزاد شدند. اما، اجرای احکام دادگستری به تازگی به هر دو فعال سندیکایی اطلاع داده بود که باید برای گذراندن حکمشان به زندان بروند. در زمان انتشار این فراخوان، اطلاعی از وضعیت آقای صدیق کریمی در دست نیست و او نیز در خطر دستگیری به سر می برد.
•          آقای شریف ساعدپناه، عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، به علت در اختیار داشتن بولتن خبری اتحادیه در تاریخ 18 دی 1390در خانه خود در سنندج به وسیله ماموران لباس شخصی دستگیر شد.
•          آقای مظفر صالح نیا، عضو دیگر هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، نیز به همین ترتیب و به همین دلیل در تاریخ 15 دی دستگیر شده بود. این دو نفر روز گذشته در تاریخ 29 دی 1390 با وثیقه آزاد شدند و در انتظار محاکمه به سر می برند. هنوز اطلاعی از اتهام های آنها در دست نیست.

•          آقای میثم نجاتی عارف، دانشجو و فعال سندیکایی در شرکت خودرو سازی سایپای تهران، در تاریخ 13 دی 1390 به علت دفاع از حقوق کارگران در کارخانه دستگیر و به محل نامعلومی منتقل شد. در باره دلیل مشخص دستگیری و اتهام های او اطلاعی در دست نیست.
•          آقای ابراهیم مددی، نایب رییس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، که در تاریخ 8 آذر 1390 از زندان به مرخصی آمده بود، [2] در تاریخ 16 آذر که برای تمدید مرخصی به زندان مراجعه کرد دوباره دستگیر شده است. او با اتهام ساختگی «به خطر انداختن امنیت ملی» در آذر 1387 به سه سال و نیم زندان محکوم شده است و در زمان انتشار این فراخوان در زندان اوین در بازداشت است.
•          برنامه نظارت از ادامه بازداشت و وضعیت سلامتی آقای رضا شهابی، صندوقدار و عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد نگران است. آقای شهابی در آبان 1390 دست به اعتصاب غذا زد [3] و در 22 آذر 1390 به بیمارستان منتقل شد و گویا در پی آن به اعتصاب غذای خود پایان داد، اما از آن پس بدون رسیدگی پزشکی مناسب در آنجا رها شده است.
•          آقای محمد حسینی، فعال سندیکایی در شهر فیروزکوه، در شرق تهران، نیز در اوایل دی 1390 به خاطر دفاع از حقوق کارگران به وسیله ماموران اداره اطلاعات دستگیر و به بازداشتگاهی در شهر دماوند در شرق تهران منتقل شد و هنوز در بازداشت است. اطلاعی در باره اتهام های او در دست نیست.
•          آقای مهدی فراحی شاندیز، معلم و فعال سندیکایی، در اواسط دی 1390 دستگیر و برای گذراندن حکم سه سال زندان خود به زندان اوین منتقل شد. او در روز 11 اردیبهشت 1389 دستگیر و پیش از آزادی در 6 بهمن 1389 بیش از هشت ماه در بند 209 وزارت اطلاعات در زندان اوین در بازداشت انفرادی به سر برد.
اقدام های مورد درخواست:
لطفا به دولتمردان ایران نامه بنویسید و از آنها بخواهید:
1 - تحت هر شرایطی، سلامت روحی و جسمانی آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح نیا، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز و نیز تمام مدافعان حقوق بشر و خانواده هایشان را در ایران تضمین کنند؛
2 ـ آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز را فوری و بی قید و شرط آزاد کنند زیرا بازداشت آنها خودسرانه و به قصد تنبیه فعالیت حقوق بشری آنهاست.
3 ـ به هر گونه آزار و اذیت ـ از جمله در سطح قضایی ـ علیه آقایان شاهرخ زمانی، محمد جراحی، نیما پوریعقوب، ساسان واهبی وش، شیث امانی، صدیق کریمی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح نیا، میثم نجاتی عارف، ابراهیم مددی، رضا شهابی، محمد حسینی و مهدی فراحی شاندیز و نیز تمام مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند؛
4 ـ در هر شرایطی اعلامیه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر را، که در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۷۷ (۹ دسامبر ۱۹۹۸) در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شده، رعایت کنند، به ویژه:
•          ماده 1 آن که می گوید: «همه افراد حق دارند به صورت فردی یا گروهی در سطوح ملی و بین المللی برای حمایت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها فعالیت کنند،»
•          ماده ۵ (ب) که می گوید: «همه افراد حق دارند برای حمایت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها به صورت فردی یا گروهی در سطوح ملی و بین المللی (...) برای تشکیل سازمان های غیردولتی، انجمن ها یا گروه ها، عضویت یا شرکت در آنها اقدام کنند،»
•          ماده 2ـ12 که می گوید: «دولت باید کلیه تدبیرهای لازم را به کار گیرد تا حمایت مراجع ذیصلاح از همه افراد به صورت فردی و گروهی در برابر خشونت، تهدید، اقدامات تلافی جویانه، تبعیض منفی عملی و یا قانونی، فشار یا هرگونه اقدام خودسرانه دیگر در پی استفاده مشروع و قانونی این افراد از حقوق مذکور در اعلامیه حاضر، تضمین گردد.»
5ـ به طور کلی، در هر شرایطی تضمین کنند که حقوق بشر و آزادی های اساسی مطابق با عهدنامه های بین المللی حقوق بشر و موازین بین المللی که ایران نیز متعاهد آنهاست رعایت خواهند شد.
نامه ها را به مقام های زیر ارسال کنید:
•          رهبر جمهوری اسلامی، آیت الله سیدعلی خامنه ای: info_leader@leader.ir      
•          ریاست جمهوری، آقای محمود احمدی نژاد: فکس: 5880 649 21 0098
dr-ahmadinejad@president.ir
•          ریاست قوه قضاییه، آیت الله صادق لاریجانی: Irjpr@iranjudiciary.com bia.judi@yahoo.com/ info@dadgostary-tehran.ir؛ فکس: 6567 3311 21 98+/6671 879 21 98+
•          وزیر امور خارجه: فکس: 66743149-21-98+ matbuat@mfa.gov
•          سفیر محمدرضا سجادی، نمایندگی دائمی جمهوری اسلامی ایران در ژنو، سوئیس
Permanent Mission of the Islamic Republic of Iran, Chemin du Petit-Saconnex 28, 1209 Geneva, Switzerland, Fax: +41 22 7330203
Email: mission.iran@ties.itu.int
•          سفارت ایران در بروکسل، بلژیک
Embassy of Iran in Brussels, 15 a avenue Franklin Roosevelt, 1050 Bruxelles, Belgium, Fax: + 32 2 762 39 15.
Email: iran-embassy@yahoo.com
لطفا به نمایندگان دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در کشورخودتان نیز نامه بنویسید.
**********
پاریس ـ ژنو، 30 آذر 1390
لطفا ما را از هرگونه اقدام انجام شده با ذکر شماره این درخواست مطلع فرمایید.
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، برنامهء مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است که به حمایت از مدافعان حقوق بشر اختصاص دارد و هدف اصلی آن پشتیبانی مشخص از این افراد در زمان نیاز است.
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر:
E-mail: Appeals@fidh-omct.org
•          Tel and fax FIDH + 33 (0) 1 43 55 25 18 / +33 1 43 55 18 80
•          Tel and fax OMCT + 41 (0) 22 809 49 39 / + 41 22 809 49 29

جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران: lddhi(at)fidh.net یا lddhi.fidh(at)gmail.com


* بازداشت فعالان کارگری در آذربایجان و کردستان
در روزهای اخیر و هم‌زمان با دستگیری روزنامه‌نگاران و فعالان اجتماعی در تهران و شهرستان‌ها، فعالان کارگری نیز در شهرهای مختلف بازداشت و روانه زندان شده‌اند. در هفته گذشته ۵ فعال کارگری دستگیر و دو فعال دیگر احضار شده‌اند.
بازداشت بی‌سر و صدای فعالان کارگری در کنار بازداشت فعالان اجتماعی و روزنامه‌نگاران ادامه دارد. به گزارش کانون مدافعان حقوق کارگر، محمد جراحی، کارگر اخراجی عسلویه و عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری، روز ۲۹ دی ماه در منزل خود در تبریز بازداشت شد.
شاهرخ زمانی عضو دیگر کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری و از فعالان کارگری تبریز نیز روز یکشنبه ٢۵ دی‌ماه در محل کارش دستگیر شده بود. جراحی در تماس با خانواده‌اش گفته او و زمانی برای اجرای حکم به زندان برده شده‌اند.
محمد جراحی گفته هیچ احضاریه‌ای برای او و شاهرخ زمانی ارسال نشده و آنها به‌صورت ناگهانی وغافلگیرانه برای اجرای حکم بازداشت شده‌اند. این دو فعال کارگری در خردادماه ١٣٩٠ (ژوئن ٢٠١١) دستگیر سپس و با قید وثیقه آزاد شده بودند.
محمد جراحی در سال ٨۶ نیز دستگیر و پس از چهار روز با قرار وثیقه آزاد شد. وی یک بار دیگر نیز دوم تیرماه سال ٨۷ دستگیر شده و یک ماه در زندان به سر برده بود.
شعبه یک دادگاه انقلاب تبریز در تاریخ ۲۷ مرداد ماه، شاهرخ زمانی و محمد جراحی را به اتهام "تشکیل گروه غیرقانونی مخالف نظام"، "مشارکت در فعالیت تبلیغی علیه نظام"، "مشارکت در اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت" و نیز "توهین به رهبری" به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد.
هم‌زمان با این دستگیری‌ها، نیما پوریعقوب و ساسان واهبی‌وش، فعالان کارگری دیگر نیز به اداره اطلاعات استان آذربایجان شرقی احضار شده‌اند. نیما پوریعقوب به ۶ سال و ساسان واهبی‌وش به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده بودند.


* دستگیری فعالان کارگری در کردستان
شیث امانی، عضو هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران روز دوشنبه ۲۶ دی‌ماه در دادگستری سنندج و در حالی که پیگیر پرونده دوستان بازداشت‌شده‌اش، شریف ساعدپناه و مظفر صالح‌نیا بود، دستگیر شد.
شریف ساعدپناه، روز یکشنبه ۱۸ دی‌ماه، در منزل خود در سنندج و مظفر صالح‌نیا ۱۵ دی‌ماه در محل کار خود بازداشت شدند. این دو نفرعضو هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران هستند.

* فشار بر کارگران زندانی
علی نجاتی، عضو هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه که ماه گذشته پس از عمل جراحی قلب از بیمارستان مرخص شده بود، زمانی که برای ارائه مدارک پزشکی به دادسرا مراجعه کرده بود، به زندان فرستاده شد. وی پس از گذراندن ۶ ماه زندان به تازگی آزاد شده بود.
رضا شهابی، عضو زندانی هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، از زندان به بیمارستان منتقل شده و پزشکان متخصص اعلام کرده‌اند که وی باید تحت عمل جراحی قرار گیرد اما شهابی اعلام کرده تا تعیین تکلیف پرونده، اجازه جراحی نخواهد داد. وی ۱۷ ماه است که در بازداشت موقت به سر می‌برد.
ابراهیم مددی، نایب رییس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، نیز در حال سپری کردن سومین سال زندان خود است. وی دراین مدت حتی یک روز مرخصی نداشته است.
منبع: بخش فارسی دویچه وله20ژانویه 2012


* برادران دامیاری: کارگران پروژه ای
کانون مدافعان حقوق کارگر- گزارش زیر، قصه ای واقعی از زندگی کارگران پروژه ای است که برای کانون مدافعان حقوق کارگر ارسال شده است و بیانگر آن است که همچنان مساله ی ایمنی و امنیت محیط کار یکی از مشکلات اصلی این کارگران است. انگار فراموش شده است که با به بوجود آمدن هر حادثه ای، خانواده ای برای همیشه نان آور و عزیز خود را از دست می دهد.
این داستان و داستان های واقعی دیگر بیانگر آن است که این کارگران که سازندگان اصلی پروژه های نفت وگاز و پتروشیمی هستند تا چه میزان از چتر حمایتی کارفرمایان و مسوولان محروم هستند ، حمایت هایی که لازمه ی مشاغلی چنین حساس و مهم است.
برادران دامیاری: کارگران پروژه ای
مثل این است که دارد یک بار دیگر قصه پر درد برادرش را برایم بازگو می کند. هیچ تغییری در چهره اش پیدا نمی شود: صورت نسبتا بیضی شکل با لبخندی که از دهان گرد و لبان نازکش نمی افتد، خنده ای که جزئی ازخصوصیت چهره اش است. تلخی و رنج کار پروژه ای، درگرمای غیر قابل تحمل جنوب با آفتاب سوزانش، پوست سبزه صورت غلام دامیاری را هاشور قهوه ای مایل به تیره ای زده است. بر اثر کار و تقلای زیاد، استخوان گونه هایش کمی بیرون آمده است.
بیست و پنج سالی بیشتر ندارد. جوانی ورزیده اما خیلی افتاده و کمی هم کم رو. این خصلت اغلب کارگران پروژه ای است که از محیط روستا و حاشیه شهرها کنده و جذب کارپروژه شده اند! تودار و کم حرفند، اما اشتیاق و میل زیادی به کاردارند، چون از ابتدای شناخت خود، کار بخش بزرگی از زندگی آنان بوده است.
من و غلام همشهری بودیم. هر چقدرهم که آدم کم حرف باشد، یا براثر رفت و آمد و شتاب در کار، یا احیانا حضور سنگین کارفرما ومهندس اجراء و ناظر، زبان درکام فرو کشیده باشد، وقتی که مدت ها در کنار هم و در یک پروژه مشغول کار باشند، فرصت هائی در میان کار پیش می آید تا شنونده ای برای درد دل ها و حرف های همدیگرباشند.
ماهشهر، بندرامام وسربندرازمناطق کارگری ایران هستند. از اولین روزهای صنعتی شدن کشور، کار دراین مناطق و مناطق همجوار بدون وقفه و همواره در جریان بوده است: پروژه های پتروشیمی، اسکله ی بندرامام، و منطقه ویژه بندرامام – سایت دو، شرکت سدید در کار ساخت و ساز سوله های بزرگی است برای ایجاد کارخانه لوله سازی.
آفتاب سوزان همراه با وزش باد شدید گرمای داغ را با شدت بیشتری بر چهره و سر و روی کارگران می زند. گرد و خاک و ماسه هائی که به پرواز در آمده، ازهرمنفذی وارد بدن کارگران می شوند، از راه دهان،گوش ها، چشم ها و راه حلق که بر اثر وزش باد گرم ، خشک شده وهیچ نم و آبی نمانده تا فرو ببری و خشکی گلو را برانی. آب بدن درمعرض آفتاب داغ و گرمای کشنده در حال تعریق و تبخیر است و از همه جای بدن بطرف پائین و پاها در حال حرکت است. عرقی که بر سر و صورت کارگران می نشیند با گرد و خاک و ماسه ای آغشته می شود که در هوا معلق است و به صورت یک لایه، پلاسترسر و صورت کارگران می شود و سفیدی ناشی از عرق خشک شده به شکلی بازی گوشانه و ترحم برانگیز نقش صورت کارگران می شود. در این حال ماهیچه های صورت از کار می افتد و با هر حرکتی به طرف بالا و پائین، آدم فکر می کند تمام پوست صورتش کشیده می شود. چشم ها بطور طبیعی درمقابل گرما و باد شدید همراه با گرد و خاک تنگ و تنگ تر می شوند، شبیه دو سوراخ. کلاه های حصیری دوره دار، کلاه های لبه دار رو ب هجلو، دستمال و شال و چفیه ها که دور سر و گردن پیچیده می شوند و مرتب با آب خیس می شوند، هیچ کدام کار ساز نیست. تنها زمانی که خورشید با زاویه فاصله می گیرد و بزرگ تر از همیشه با رنگی که به آتش می گراید و در قعر خلیج فارس فرو می رود، در فاصله باد های گرم و از نفس افتاده و نسیمی که می وزد و بوی دریا، و بوی گوشت لهیده وگندیده ماهی، خرچنگ و آبزیانی را با خود می آورد که مد دریا به ساحل انداخته ، کارگران به خود می قبولانند که هوا در حال تغییر و جابجائی است. مطمئن می شوند آبی که می خورند درجا تبدیل به بخار نمی شود و قطرات عرق جویباری تشکیل نمی دهند که در نیمه راه و در تماس با لباس خشک می شوند.
غلام دامیاری در یکی از روزها که سانحه ای برای یکی از کارگران پیش آمد، و دو تُن بار ِلوله جرثقیل روی بدن کارگری افتاده بود، در فاصله شوک و در ادامه اضطرابی که بر فضای کارگاه حاکم بود، با تاثر و اندوه ِناشی از این پیش آمد، قصه ی برادرش را برایم بازگوکرد:

-          "یکی دو سال پیش با برادرم یه سوله را سقف بندی می کردیم، تو ارتفاع سیزده متری. درحالی که برادر کوچک تر از خودم روی دیوار مقابل بود ، داشتیم آهن های "Z " حایل و نگهدارنده سقف را تنظیم می کردیم. همان طورکه من درگیر کار و سرم پائین بود، برادرم هم برای تنظیم آهن ها در روبرویم مشغول کار بود. در فاصله های کم سر بلند می کردیم وهمدیگر را ازکار متقابل مطلع می کردیم. سخت درگیر بودیم و آهن ها را جا می انداختیم. دستورهائی درمیان ما رد و بدل می شد.

متوجه شدم که بدون پاسخ مانده ام سرم را بلند کردم و دیدم برادرم در محل خودش نیست. پائین را نگاه کردم. نقش زمین شده بود و بی صدا داشت در خود می پیچید... خیلی ازخودم تواناتر و ورزیده تر بود. در بیمارستان و در اورژانس فوت کرد. گفتند: تمام اعضاء داخلی بدنش ازتنش کنده شده ودرون شکمش افتاده و... "
این بار، زمانی غلام دامیاری سرگذشت برادر کارگرش را دوباره برایم بازگو می کرد که برایم غیر قابل پذیرش بود:
نشسته برگوشه ورق کاغذی A4 و نصب بر در و دیوار شهر، از زبان خانواده اش که در آگهی ترحیم نوشته بودند:

"غلام دامیاری کارگر پروژه ای بر اثر برق گرفتگی در محل کار پروژه جان سپرد."
سی دی ماه 1390


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست