در نقد اظهارات و ادعاهای دکتر پیروز مجتهدزاده - دکتر منصور بیات زاده
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲ بهمن ۱٣۹۰ -
۲۲ ژانويه ۲۰۱۲
درنقد اظهارات و ادعاهای دکترپیروز مجتهدزاده
در نوشته ی
« ادعانامه جدیدعلیه مصدق/ شاه کودتا کرد یا مصدق؟»
ـ بخش اول ـ
سایت «خبرآنلاین»، مقاله ای بقلم آقای دکترپیروز مجتهد زاده ـ استاد جغرافیای سیاسی ومسائل ژئوپُلیتیک دانشگاه تربیت مدرس تهران، ــ ، تحت عنوان « ادعانامه جدیدعلیه مصدق/ شاه کودتا کرد یا مصدق؟»، منتشرکرده است. (١)
بنظر من هرکوششی که درجهت برطرف کردن نکات ناروشن، نقائص، کمبودها، تصحیح اشتباهات ، برداشتها و تفسیرهای غلط مربوط به تاریخ معاصر وطنمان ایران، ازجمله نهضت ملی شدن صنعت نفت باشد، حتمأ باید عملی مثبت ارزیابی شود و از هرکوشش و فعالیتی که درجهت کمک به شفافیت تاریخ آن دوران باشد ــ بشرط اینکه برپایه اسناد و مدارک تاریخی معتبر و نه برپایه شایعات، حدسیات، تقلب ، دروغ ، تحریف و عوامفریبیی تدوین گردد ــ ،استقبال نمود. (٢)
اما متأسفانه آقای دکترپیروز مجتهد زاده مقاله ی «شاه کودتا کرد یا مصدق؟» را برمحور تهمت، افترا، دروغ، تقلب، وارونه جلوه دادن بسیاری از وقایع و رویدادهای تاریخی، حتی پس و پیش کردن «زمان» رویدادهای تاریخی، درنظر نگرفتن اختلاف زمانی بین تقویم هجری شمسی (خورشیدی) و هجری قمری (موضوعی که در تاریخنگاری نقش بزرگی بازی می کند) تنظیم کرده است! در واقع چنین به نظر می رسد که عامدا" بی توجهی کامل به بسیاری از اصول، ارزشها و معیارهائی که دربین تاریخنگاران و پژوهشگران بیطرف و مسئول رسم است،از سوئی و از سوی دیگر، لجاجت و عناد با شخص دکتر محمدمصدق رهبرنهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، تحریر کرده است. آن فارغ التحصیل دانشگاههای لندن، منچستر و آکسفورد انگلیس، همچنین توأمان درلابلای جملات مقاله مورد بحث، کوششهائی در جهت «وجهه سازی» عاملین و ایادی دولت استعمارگر انگلیس و دربار ازجمله نصرت الدوله ـ فیروز میرزا (همان فرد خائنی که باتفاق وثوق الدوله و صارم الدوله قرارداد ننگین ١٩١٩(١٢٩٨ هجری شمسی) را با "سرپرسی کاکس" وزیر مختار(سفیر) انگلیس در تهران به طور محرمانه در مقابل دریافت رشوه منعقد کردند که زمینه تبدیل شدن ایران به کشور« تحت الحمایه» انگلیس را هدف داشت.)(٣) و منوچهر فرمانفرمائیان ( فردی که شرکت در مجالس قمار شبانه شاه و اشرف پهلوی در کاخ سلطنتی از افتخاراتش محسوب می شد) ، اشاره کرده و از آن طریق کوشش برای ایجاد فضای سیاسی بخاطر«تبرئه» آن جماعت، که کوچکترین ارزشی برای «استقلال (حاکمیت ملی)» ، «حاکمیت مردم (حاکمیت ملت)» و «حاکمیت قانون» قائل نمی شدند، نموده است!
اگر با کمی دقت مقاله ی آقای دکتر پیروز مجتهد زاده را مطالعه کنیم، ملاحظه خواهیم کرد، که دکتر پیروز مجتهد زاده سعی کرده است برموضوع اصلی مبارزات دکتر مصدق و نهضت ملی ایران که قطع نفوذ دولت استعمارگر انگلیس در صدر برنامه مبارزاتی اش قرار داشت، سرپوش بگذارد و تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ٢٩ اسفند ١٣٢٩، تصویب و اجرای خلع ید و دفاع از دست آورد های آن مبارزات ـ یعنی حفظ « استقلال (حاکمیت ملی)» کسب شده را نا دیده انگارد. درهمان رابطه است که وی درهنگام تحریر آن مقاله (شاه کودتا کرد یا مصدق؟) بطور مشخص، کوچکترین اشاره ای به چگونگی وضع سیاسی حاکم بروطنمان ایران در آن مقطع تاریخی، همان وضعیت سیاسی که سبب شد تا بخاطر مقابله و تغییر آن وضع ، اصولا مبارزات نهضت ملی ایران شروع گردد و شکل گیرد، مطرح ننماید.
آقای پیروز مجتهدزاده، با توسل به دروغ، اتهام و تقلب و وارونه جلوه دادن رویدادهای تاریخی در مقاله ی مورد بحث، نابخردانه مبارزات و کوشش های مردم در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت برهبری دکتر مصدق که بخاطر قطع نفوذ سیاسی دولت استعمارگر انگلیس و کسب «حاکمیت ملی (اِشتات سووزِنیتت)»، شکل گرفته بود... و یا مبارزاتی که پس از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ از سوی عده ای از طرفداران دکتر مصدق و «راه مصدق» برهبری آیت الله سید رضا زنجانی تحت عنوان «نهضت مقاومت ملی» که در جهت افشای ماهیت و عملکرد رژیم کودتا وابسته به امپریالیسم آمریکا بود و کمک به شکل گرفتن مقاومت و مبارزات مردم نمود را ، «انتقامجویی های قبیله ای خانمان برانداز...» تفسیر و تعبیرکرده است. آنهم بدین خاطر که آن جناب کوچکترین ارزشی برای حقوق شهروندی و حقوق ملی ایرانیان و ارزشهائی همچون «آزادی، استقلال و حاکمیت ملی» قائل نبوده و هرنوع مبارزه و فعالیت سیاسی درآنمورد را، منفی قلمداد کرده و با چنان استدلال و شیوه کاری، به عبث کوشش در جهت تخطئه نمودن شخصیت سیاسی ـ اجتماعی دکتر مصدق عمل کرده است.
آن «پژوهشگر» محترم آگاهانه وعامدانه برای خوانندگان مقاله ی خود توضیح نداده است که دولت استعمارگر انگلیس در آن مقطع تاریخی مورد بحث از طریق ایادی خود در شرکت نفت و با کمک عناصر آنگلوفیل و دیگر عاملین و ایادی اش در ایران موفق شده بود، «دولتی در دولت ایران» بوجود آورد که از آن طریق، علاوه بر غارت منابع نفتی ایران ، همچنین «حاکمیت ملی (اِشتات سووزِنیتت)» ایران را خدشه داربنماید. موضوعی که یکی از مسائل اصلی و محوری شروع مجدد فعالیتهای سیاسی دکتر مصدق و در آن رابطه شکل گرفتن نهضت ملی شدن صنعت نفت ــ پس از استعفای اجباری رضاشاه از سلطنت (شهریور ١٣٢٠) ــ ، بود!
اسناد تاریخی بیانگر این واقعیت است که اگرچه دکتر مصدق از عملکرد رضاخان سردارسپه برای برقراری «امنیت» در کشور (۴) و حتی از خواست سردارسپه که تعیین وزیرجنگ باید از حقوق نخست وزیرباشد ـ خواستی که در تطابق با اصول قانون اساسی مشروطه بود ــ پشتیبانی کرده بود. اما در زمانیکه موضوع خلع احمد شاه قاجار و پادشاه شدن رضاخان سردارسپه، نخست وزیروقت در دستور کارمجلس شورای ملی در دوره پنجم قرار می گیرد، باوجو اینکه طرفداران رضاخان سردار سپه، جامعه را کاملا تروریزه کرده و ترس و رعب در بین نمایندگان مجلس شورای ملی بوجودآورده بودند، دکتر مصدق با پادشاه شدن رضاخان سردار سپه مخالفت می کند. وی در جلسه نهم آبان ماه ١٣٠٤ مجلس شورای ملی، یکی از بهترین سخنرانی های خود را در دفاع از«حاکمیت قانون » و مخالفت با برقرارشدن مجدد «حکومت استبدادی» ایراد می کند، همان سخنرانی که او را به یکی از شخصیت های ممتاز سیاسی درآن دوران وطنمان تبدیل می کند.
دکترمصدق طی سخنرانی خود در آن جلسه (نهم آبان ماه ١٣٠٤) اظهار می دارد:
« ... خوب آقای رییس الوزرا سلطان می شوند و مقام سلطنت را اشغال می کنند، آیا امروز در قرن بیستم هیچ کس می تواند بگوید یک مملکتی که مشروطه است پادشاهش هم مسئول است؟ اگر ما این حرف را بزنیم آقایان همه تحصیل کرده و درس خوانده و دارای دیپلم هستند، ایشان پادشاه مملکت می شوند، آن هم پادشاه مسئول. هیچ کس چنین حرفی نمی تواند بزند و اگر سیر قهقرایی بکنیم و بگوییم پادشاه است رییس الوزرا حاکم همه چیز است این ارتجاع و استبداد صرف است. ...»(۵)
دکتر مصدق بخاطرنظرات سیاسی اش در دوران سلطنت رضاشاه پهلوی از دخالت در امور سیاسی ـ اجتماعی کشور همچون بسیاری از دگراندیشان محروم می گردد.
اما، پس از اشغال ایران توسط ارتش متفقین در دوران جنگ جهانی دوم (شهریور ١٣٢٠) ، رضاشاه پهلوی بخاطر نزدیکی اش به دولت آلمان نازی و هیتلر از مقام پادشاهی برکنار می شود.( ۶) برکناری رضاشاه از اریکه قدرت، سبب می شود تا سیستم استبدادی حاکم که بر محور شخص او شکل گرفته بود و مستبدانه عمل می کرد، متلاشی شود ومردم ایران مجددأ تا حدودی از نعمت « آزادی » برای اظهار نظر در باره مسائل سیاسی ـ اجتماعی برخوردار شوند. در همان رابطه است که بخش بزرگی از اهالی تهران دکتر محمد مصدق را بخاطر مقاومت و همصدا نشدنش با حکومت استبدادی رضاشاه پهلوی، بعنوان نماینده اول تهران در مجلس شورای ملی دوره چهاردهم، انتخاب می کنند.
اسناد و مدارک معتبر تاریخ معاصرایران بیانگر این واقعیت است که دکتر مصدق از اسفند ماه سال ١٣٢٢ (مارس ١٩۴۴) طی نطقهای خود، درمجلس شورای ملی دوره چهاردهم قانونگذاری، به روشنگری درباره عاملین و ایادی دولت استعمارگر انگلیس، از قبیل سید ضیاء الدین طباطبائی (٧)... می پردازد و با افشای ماهیت و عملکرد چنان عناصری به طرح مسائلی از قبیل: تز« سیاست موازنه منفی»،(٨) «تحریم امتیاز نفت» (٩) و «مخالفت با حضور مستشاران خارجی (دکتر آرتورمیلسپو ـ آمریکائی)» (١٠)... می پردازد و از این طریق با کمک فکری و نظری به عده ای از نمایندگان مجلس شورای ملی دوره پانزدهم از تصویب قرارداد جدید نفت بین انگلیس و ایران ــ قرارداد معروف به «قرارداد گس ـ گلشائیان» جلوگیری می نماید،(١١) و با فعالیت های سیاسی خود برای برگزاری انتخابات آزاد دوره های پانزدهم و شانزدهم مجلس شورایملی و دامن زدن به مبارزات ملی شدن صنعت نفت،... بر چگونگی سمت و سوی مبارزات و فعالیتهای سیاسی تأثیر می گذاشت، همچنین که اهداف و خواست هائی را مطرح می نماید که در بر گیرندهی یکسری ارزش های سیاسی ـ اجتماعی از قبیل حقوق شهروندی، میهنی و ملی بودند، که در کل بعنوان «راه مصدق» (١٢) معروف شدند، که همچنان بر تارک تاریخ معاصر ایران می درخشد.
در رابطه با همان سیاست ، خواست ها و اهداف بود و هست که طرفداران دربار و نیروهای وابسته به استعمارگران جهانی هیچگاه دست ازمخالف با برقراری «حاکمیت قانون» و انتخابات آزاد برنداشتند،(١٣) و همچنین با بسیاری ازمسائل ملی ـ میهنی، بخصوص «حاکمیت ملی (اِشتات سووزِنیتت)»، (١۴) عناد ورزیده و می ورزند و با نظرات، عقاید، اهداف و خواست های دکتر مصدق و نهضت ملی توافق نداشتند، بطوریکه مستمرعلیه دکترمصدق و طرفدارانش و نهضت ملی بمخالفت پرداخته و دست به توطئه زده و می زنند.
دکترمصدق و محترم شمردن حقوق دگراندیشان
اگر با کمی دقت به محتوا نوشته ها و سخنرانیها و نطق های دکترمصدق توجه کنیم، متوجه می شویم که بسیاری از نوشتار و گفتار وی مربوط به موضوع هائی می شوند که بخاطر مقابله با اظهارات منتقدین و مخالفینش مطرح کرده و از آن طریق بطور مستمر کوشش نموده است تا در رابطه با مسائل روز، به توضیح خواست ها و اهداف سیاسی خود بپردازد و دست بروشنگری زند. بزبان دیگر، دکتر مصدق یکی از نادرترین شخصیت های سیاسی تاریخ معاصر وطنمان ایران می باشد که با معیار قراردادن اصول قانون اساسی مشروطیت و ارزش های فکری خود، در برخورد با نظرات و عقاید مخالفین نظری و دگراندیشان عمل نموده است. با سانسور و جلوگیری از طرح نظرات دگراندیش، نیروهای منتقد و مخالف، توافق نداشته است. در همان رابطه است، زمانیکه بمقام نخست وزیری انتخاب شد، یکی از اولین تصمیمات دولت او دستور العملی بود که به شهربانی کل کشور داد.
« شهربانی کل کشور: درجراید ایران آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می شود هرچه نوشته باشندو هرکس که نوشته باشد نباید مورد اعتراض و تعرض قرارگیرد. لیکن درسایر موارد بر وفق مقرارات قانون عمل شود. به مأمورین مربوطه دستور لازم در این باب صادر فرمایید که مزاحمتی برای اشخاص فراهم نشود.» (١۵)
جالب اینکه دکتر مصدق در صفحات ٣٣٧ تا ٣٩٢، یعنی ۵۵ صفحه ازکتاب « خاطرات و تألمات» را، اختصاص به درج ۴٩ بخش از اظهارات محمدرضاشاه پهلوی که مربوط بعملکرد و سیاست و عقاید دکتر مصدق، به نقل از کتاب « مأموریت برای وطنم»، و پاسخ به آن اظهارات می باشد، می دهد. و از آن طریق به توضیح تصمیمات و عملکرد های دولت ملی، خواست ها و اهداف نهضت ملی و دولت ملی می پردازد. حتی درباره وابستگی رضاشاه و محمد رضا شاه پهلوی به دولت های انگلیس و ایالات متحده آمریکا، روشنگری می کند!(١۶) با کمی دقت متوجه می شویم که دکتر مصدق بخاطر توجیه سیاست و عملکردخود ــ برعکس عملکردمحمدرضاشاه پهلوی ــ بهیچوجه سعی نمی کند، اظهارات محمدرضاشاه پهلوی را وارونه جلوه دهد، بلکه نوشتار وی را بطور کامل نقل کرده، و بعدأ نظرات انتقادی و روشنگرانه خود را تحریرمی کند!
انتخاب چنان شیوه کاری دربرخورد به نظرات دگراندیشان، منتقدین و مخالفین، بیانگر این واقعیت است که دکتر مصدق طرفدار برخورد عقاید و مبارزه نظری بین نیروهای دگراندیش، منتقدین و مخالفین بطورمسالمت آمیز بوده است.
کسی که مدعی دفاع از آزادی بیان و قلم و اندیشه دگر اندیش هست، نمی تواند به مخالفین نظری خود انتقاد کند و خرده بگیرد که چرا آنان از حق اظهار و تبلیغ و ترویج نظرات خود استفاده می کنند.از سوی دیگر، قبول چنین اصلی، بهیچوجه نباید باین معنا تلقی گردد که همچنین باید بمحتوای نظرات و عقاید «دگراندیش» نیز صحه گذاشت و با محتوای نظرات و عقاید آنان (دگراندیشان ) مخالفت ننمود! موضوعی که متأسفانه هنوز بسیاری از فعالین سیاسی ـ اجتماعی ایران درک نکرده اند و درهمین رابطه باید باشد که آقای دکترمجتهدزاده به دکتر مصدق و طرفداران دکتر مصدق اعتراض دارد که چرا به تبلیغ نظرات و عقاید خود پرداخته اند.
قبول دفاع از حقوق دگراندیش، در حقیقت بمعنای قبول اصل «تفکر انتقادی» و در نتیجه صحه گذاشتن به ضرورت وجود «دیالوگ» و « مبارزه نظری»، آنهم بصورت مسالمت آمیز در بین نظرات مخالف و منتقد درجامعه می باشد. یکی از پیش شرطهای شکل گرفتن نظام دمکراسی، قبول آزادی بیان، قلم، اندیشه... تمام شهروندان جامعه می باشد.
در واقع قبول اصل «تحمل و مدارا»، چیزی جز قبول حقوق دمکراتیک و شهروندی منتقدین و مخالفین نظری نیست!
ــ البته ضروریست همچنین خاطر نشان کرد که در هیچ زمانی تبلیغ جنایت و آدم کشی ویا دعوت از بیگانگان به بمباران و یا تجاوز بخاک وطن، نمی تواند و نباید بحساب حق دگر اندیش در تبلیغ نظرات و عقاید محسوب گردند!
گفتار و نوشتاری که نابودی انسانها را تبلیغ می کند، بهیچوجه رابطه ای با «حقوق بشر» ندارد! چنان نظرات وعقایدی را حتمأ باید محکوم نمود و در جهت افشای آن روشنگری کرد! درهمین رابطه است، در هرکشوری که دگراندیشان، منتقدین و مخالفین هیئت حاکمه بخاطر نظرات و عقایدشان به قتل می رسند و کشته می شوند، از جنایت هیئت حاکمه صحبت می شود و چنان اعمالی شدیدأ محکوم می گردد! ــ
ــ وانگهی ضروریست یادآور شود که، «توطئه» هیچگونه رابطه ای با حق دگراندیش ندارد! ــ
درتمام جوامعی که نظام دمکراسی حاکم است، برخورد عقاید ومبارزه نظری و رقابت به یکی از اصلهای محوری بینش فکری فعالین و مبارزین سیاسی آن جوامع تبدیل شده است. در رابطه با قبول آن اصل است که تمام شهروندان جامعه، ازجمله منتقدین و مخالفین هیئت حاکمه، از حقوق شهروندی و حقوق بشر بهرمند می شوند. اما ، بسیاری از ما ایرانیان به چنان اصل و معیاری کمتر توجه کرده و می کنیم و بخاطر مبارزه و محکوم کردن منتقدین و مخالفین نظری خود، نظرات، عقاید، عملکرد آنها را حتی مسائل مربوط به تاریخ را وارونه جلوه داده و تحریف می کنیم.
در رابطه با چگونگی برخورد صحیح باعقاید و نظرات دگراندیش، من به چگونگی شیوه عمل دکتر مصدق در برخورد با اظهارات محمدرضاشاه اشاره کردم که ایشان در کتاب « خاطرات و تألمات» ، به ۴٩ بخش از اظهارات محمدرضاشاه پهلوی به نقل از کتاب « مأموریت برای وطنم»، اشاره کرده و بدون اینکه محتوای نظرات و فرمولبندی جملات محمدرضاشاه را وارونه جلوه دهد، نظرات خود را در رد آن نوشتار ابراز داشته است.
با توجه به توضیحاتی که اشاره رفت، این حق دمکراتیک و حقوق شهروندی آقای دکتر پیروز مجتهد زاده باید باشد که همچون سید ضیاء الدین طباطبائی، جمال امامی، سید مهدی پیراسته، (١٧) دکترسید حسن آیت، دکترسید محمود کاشانی، (١٨) اردشیر زاهدی، (١٩) الهه بقراط ،(٢٠) ... با دکتر محمد مصدق و نهضت ملی ایران مخالف باشد و در آن رابطه به تبلیع مواضع سیاسی و نظرات و عقایدی که دارد ، بپردازد.
اما، مخالفت من (منصور بیات زاده) با محتوای مقاله آقای دکتر پیروز مجتهدزاده، بهیچوجه بدین خاطر نیست که چرا وی با نظرات و عقاید دکترمصدق، «راه مصدق» و چگونگی سمت و سوی اهداف و خواستهای نهضت ملی ایران مخالفت کرده است. بلکه انتقاد و ایراد من به آن «پژوهشگر» محترم در این رابطه است که چرا وی ، رویدادهای تاریخی و اهداف و خواست های نهضت ملی و نظرات و عقاید دکتر مصدق را وارونه جلوه داده و بخاطر مخالفت و محکوم نمودن دکتر مصدق و خدشه وارد کردن به مبارزات نهضت ملی، به جعل وقایع تاریخی، سند سازی، دروغ و تقلب متوسل شده است!
برای دقیقتر کردن بحث و توضیح درباره تقلب، دروغ و تحریف تاریخ معاصر ... از سوی آقای دکتر پیروز مجتهدزاده، بطور مشخص به بررسی و نقد بخشهائی از مقاله ی «شاه کودتا کرد یا مصدق؟» می پردازم، تا روشن گردد که انتقاد من نسبت به اظهارات آن «پژوهشگر» محترم در رابطه با کدام مواضع و مطالب سیاسی و تقلبات و اظهارات دروغ می باشد.
قبلا باید یادآور شود، که نقد نوشته دکتر پیروزمجتهدزاده کار آسانی نیست، آنهم باین دلیل:
صرفنظر از اینکه، نوشته وی، اشتباهات تاریخی و ارزیابی های نادرست و گمراه کننده بسیاری را در بردارد؛ وی مطالب مورد نظر خود را بطور سیستماتیک تحریر نکرده، بلکه از این شاخ به آن شاخ پریده است؛ به این امید که از طریق چنان نگارشی بتواند خوانندگان کم اطلاع مقاله خود را «فریب» داده، «اغفال» نموده و آن افراد را تحت تأثیر « احکام » غلط خود قراردهد.
ــ آقای دکتر پیروز مجتهد زاده در نوشته ی مورد بحث (شاه کودتا کرد یا مصدق؟) می نویسد:
« ...این نوشته ها از نگاهی علمی (انتقادی) تهیه شده است با استفاده از استدلال ها و استناداتی نو بر آنچه در مرداد ١٣٣٢ گذشت و سبب وارونه نوشتن بخش هایی از تاریخ سیاسی اخیر ایران شده است: وارونه نوشتنی که عصبیت و عصبانیت و انتقامجویی را به جای بی طرفی علمی در نگاه به مسائل به فضای فرهنگ سیاسی ایران تزریق کرد و سبب این همه نگون بختی در جامعه ما شد.
این نوشته ها حاصل بیش از چهل سال پرس و جوی شفاهی و بیش از بیست سال پژوهش نویسنده است در اسناد دولتی داخلی و خارجی – اسناد طبقه بندی شده دولتی، نه کتاب های نوشته شده این و آن که به عنوان اسناد تاریخی به خورد مردم داده می شود.». ( تاکید در همه جا از منصور بیات زاده).
برای اینکه ببینیم این استاد محترم که ادعا کرده است که مقاله ی «شاه کودتا کرد یا مصدق» را با « نگاهی علمی (انتقادی)» تهیه نموده و محتوای آن «... حاصل بیش از چهل سال پرس و جوی شفاهی و بیش از بیست سال پژوهش...» می باشد؛ آیا برای تهیه آن نوشته، واقعأ از معیار های « علمی» استفاده کرده است و محتوای آن مقاله با «وارونه نوشتنی که عصبیت و عصبانیت و انتقامجویی را به جای بی طرفی علمی در نگاه به مسائل به فضای فرهنگ سیاسی ایران تزریق کرد و سبب این همه نگون بختی در جامعه ما شد.»، هیچگونه ربط و پیوندی ندارد؟ ( تاکید در همه جا از منصور بیات زاده).
آقای دکتر مجتهدزاده تمام طرفداران دکتر مصدق را به : «وارونه نوشتنی که عصبیت و عصبانیت و انتقامجویی را به جای بی طرفی علمی در نگاه به مسائل به فضای فرهنگ سیاسی ایران تزریق کرد و سبب این همه نگون بختی در جامعه ما شد.»؛ متهم کرده است!
هر خواننده کنجکاوی می تواند با توجه بمحتوای جملاتی که از مقاله وی نقل شد، باین جمعبندی برسد که آن «پژوهشگر» محترم، شدیدأ از سرنگونی رژیم محمد رضا شاه پهلوی ــ رژیم وابسته به امپریالیسم ــ در اثر انقلاب بهمن ١٣۵٧ ناراحت می باشد و از آن رویداد تاریخی رنج می برد!!
اگر چنین نیست و آن «پژوهشگر» محترم، از «سرنگونی رژیم شاه» ناراحت نیست، حتمأ باید برای افکار عمومی توضیح دهد که چرا و بچه دلیل مبارزات بخش بزرگی از مردم ایران علیه سیاستها و عملکرد های خلاف قانون رژیم سرکوبگر شاه، که در نهایت سبب شد تا پرونده سیاه، ضد مردمی و ضدملی سلطنت محمدرضاشاه پهلوی به زباله دان تاریخ سپرده شود، بد و بر خلاف سعادت و مصالح خود مردم بوده و « سبب این همه نگون بختی در جامعه ما شد.» ؟!
ــ اما به آقای دکتر پیروز مجتهد زاده باید یادآور شد، کسی که ادعا دارد « بیش از چهل سال پرس و جوی شفاهی و بیش از بیست سال پژوهش » درباره تاریخ معاصر ایران دارد، آیا نباید اطلاع داشته باشد که انقلاب شکوهمند مردم ایران در بهمن ١٣۵٧ ، «سبب این همه نگون بختی» در وطن ما نشد، چون در آنزمان خواست« آزادی و آزادگی» در مبارزات و مطالبات مردم نقش محوری داشت؟
آیا سیاستهای غلط و عملکرد های مستبدانه و تمامیت خواهانه حاکمین بعد از انقلاب، از جمله روحانیون دولتی، که اکثرأ افرادی دروغگو، ظالم، طماع و پول پرست بودند، بخاطرپشت کردن آنها به خواستها و اهداف انقلاب و پایمال کردن دست آوردهای انقلاب،وضعیت کنونی را بوجود نیاورد؟!
مگرشعارهای عمده راهپیمائی ها عبارت نبودند از : «زیر بارستم نمی کنیم زندگی، جان فدا می کنیم در راه آزادگی/ زندانی سیاسی آزاد باید گردد ...». ــ
همانطور که دربالا نقل شد، این «پژوهشگر » محترم نوشته باصطلاح علمی خود را با جملاتی در مدح و تعریف و تمجید از نوشته خود و منفی جلوه دادن نوشته های دیگران در باره کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ و دکتر مصدق تحریر کرده و ادعا نموده است که:
«... این نوشته ها حاصل بیش از چهل سال پرس و جوی شفاهی و بیش از بیست سال پژوهش نویسنده است در اسناد دولتی داخلی و خارجی – اسناد طبقه بندی شده دولتی، نه کتاب های نوشته شده این و آن که به عنوان اسناد تاریخی به خورد مردم داده می شود.».
برای من روشن نیست، کسی که ادعا دارد با « نگاهی علمی» به مسائل تاریخی برخورد کرده است. چرا و بچه دلیل در برخورد به نظرات و عقاید دگراندیش، از«شیوه ای» که در بین «پژوهشگران» و «تاریخنگاران» و «محققین» مسئول و بیطرف رسم است، یعنی ارائه استدلال و نقل قولهای تاریخی در تائید و یا رد مسائل مورد بحث، استفاده نکرده است، بلکه به «شیوه تبلیغاتی» که دربین عناصر و گروهها و احزاب سیاسی غیر دمکرات و غیر مسئول و همچنین نویسندگان قلم بمزد رسم است، یعنی «معیاری» که همیشه نظر دگراندیش را منفی جلوه می دهد و به هیچ قلمداد می کند و خود را عقل کل و عاری از هرگونه اشتباه و کمبود تصور می نماید، متوسل شده است؟!
آقای دکتر پیروز مجتهد زاده بعنوان فردی که ادعا دارد با مسائل تاریخی برخورد ی با « نگاهی علمی» دارد، حتمأ باید اطلاع داشته باشد که موضوع «کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢» ، موضوعی است که توجه تعداد زیادی از کوشندگان و تحلیگران سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی وابسته به طیف های مختلف سیاسی و اقشار و طبقات مختلف جامعه ما را از همان مقطع تاریخی که آن «فاجعه ی ملی» بوقوع پیوست تا کنون بخود جلب کرده است. درآن باره تاکنون گزارشات متفاوت، اعلامیه ها، نوشته ها و کتاب های بسیاری منتشر شده است. (٢١)
اما روشن نیست که این «پژوهشگر» محترم برپایه چه اصلی، منطقی و معیاری «علمی» برتمام آن نوشته ها و کتابها که تا کنون در باره «کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢» و «دکتر مصدق» منتشر شده ، خط بطلان کشیده است؟ جالب اینکه در پی تعریف و تمجید از نوشته مغشوش و غیر علمی خود، « کتاب های نوشته شده این و آن» ــ که معلوم نیست از «این و آن»، کدام نویسندگان منظور است ــ را منفی جلوه داده و مدعی شده است که آن کتابها که سندیت ندارند، «به عنوان اسناد تاریخی به خورد مردم داده می شود.»!!
درباره محتوای اظهارات و حکم آقای دکتر پیروز مجتهد زاده که ادعا دارد که مقاله خود را « از نگاهی علمی (انتقادی)» تهیه کرده است، این سئوال مطرح است، کسی که از کارعلمی صحبت می کند، آیا نباید با چگونگی شیوه کار علمی آشنائی داشته باشد و در هنگام تحریر نوشته خود، همچنین به پیش شرطها و روابط و ضوابط چنان شیوه کاری پایبند باشد و بر پایه آن شیوه کارعمل نماید؟
یعنی، هر نویسنده، پژوهشگر و تاریخنگاری حتمأ باید خود را موظف بداند، زمانیکه کتابی و یا نوشته ای را مورد نقد قرار می دهد ودرباره محتوای آن اظهار نظر می کند، صرفنظر از ذکر نام نویسنده مطلب و موضوع مورد بحث ، تیتر کتاب و یا نوشته ای که مورد نقد می باشد، حتی سال انتشار و موسسه ای که آنرا منتشر کرده است را دقیقأ ذکرکند. همچنین، از نوشته و یا کتابی که مورد نقد می باشد، آن مطالبی که مورد انتقاد است، نقل نماید تا خواننده آن مطلب متوجه شود، بحث درباره چه موضوع و مسئله ای می باشد.
آقای دکتر پیروز مجتهد زاده بجای اینکه قضاوت در باره محتوای نوشته خود را به خوانندگان نوشته اش واگذار نماید، با «خود بزرگ بینی» ای که شباهت زیادی به خصائص افراد «نارسیست» دارد، نظرات و عقاید خود را بعنوان تنها نظرات علمی و صحیح بخوانندگان مقاله اش معرفی کرده و بر تمام نوشته ها و کتابها ای که دیگران صرفنظر از وابستگی مسلکی و گروهی شان در باره « دکتر محمد مصدق و کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢» نوشته اند،بدون ارائه کوچکترین استدلال و توضیح درباره محتوی آن مطالب، خط بطلان کشیده است و توضیح نداده است که، دقیقأ منظورش کدام یک از نوشته ها و کتاب ها، بقلم کدام فرد،افراد و یا گروه های سیاسی و یا فرهنگی می باشد که به مطالب مندرج در آنها انتقاد وارد است. و دقیقأ کدام یک از مطالب آن نوشته ها و کتابها با «اسناد تاریخی » معتبر و نه جعلی در تضاد می باشند؟!
ـــ درواقع مقالهی آقای دکتر پیروز مجتهدزاده، یک «هیاهوی کم ارزش تبلیغاتی» علیه دکتر مصدق و طرفداران «راه مصدق» است که با سیاست و عملکرد استبدادی و استعماری مخالف بوده و هستند. همانطور که قبلا اشاره رفت، چنین شیوه کاری در امر تاریخنگاری، بهیچوجه ربطی به « نگاهی علمی» ندارد!
ـــ وانگهی، گمان ندارم هیچ آدم عاقلی را بتوان پیدا کرد که ادعا کند هرکسی که تاکنون هر مطلبی را علیه کودتای ٢٨ مرداد و یا در دفاع از دکترمصدق و نهضت ملی ایران نوشته است، کاملا بی عیب و نقص و کمبود بوده و به محتوای آن نوشته ها و کتابها کوچکترین انتقاد و ایرادی نمی تواند وارد باشد!
ـــ همچنین ضروریست خاطرنشان کرد که بسیاری از آن نوشته ها، بیانیه ها و اعلامیه ها که در باره «کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢ و دکتر محمد مصدق» تا کنون تحریرشده اند، جنبه یادبودی داشته و کوشش هائی از سوی نویسندگان آن ها بوده، تا ازآن طریق کمک کنند تا آن «فاجعه ملی» در افکار عمومی فراموش نشود!
ـــ البته برخی از آن نوشته ها همچنین جنبه تبلیغاتی دارند ... مثلا، عده ای از طرفداران رژیم شاه، آن «فاجعه ملی» (کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢) را، هنوز بعنوان «رستاخیزملی» ، «قیام ملی» تبلیغ کرده و می کنند و با استفاده از تمام امکانات خود کوشش می کنند، تا پرده استتار بر واقعیتهای تاریخی که آن «فاجعه ملی» را سبب شدند، بکشند!
ـــ برخی نیز آن «فاجعه ملی» را برپایه و توجه به اسناد و مدارک در باره سیاست های اتخاذ شده از سوی شاه، دولت دکترمصدق، سازمانهای جاسوسی «سیا» و «انتلیجنت سرویس»، احزاب سیاسی طرفدار دکترمصدق ازجمله جبهه ملی و سازمانها و احزاب وابسته به آن، سازمانها و احزاب منتقد و مخالف با دولت دکتر مصدق و «راه مصدق»، از جمله حزب توده ایران، فدائیان اسلام، و نقش روحانیون و آخوندهای درباری، دلارهای آمریکائی و اراذل و اوباش چاله میدانی و فاحشه های دروازه قزوینی ...برخورد نموده و تحلیل و تفسیر های متفاوتی درآنباره ارائه داده اند.
ـــ با توجه باین واقعیت و وجود چنان نوشته ها و مطالبی که تاکنون درباره آن «فاجعه ملی» تحریر شده است، مقاله تبلیغاتی آقای دکتر پیروز مجتهد زاده که برپایه شایعات، حدسیات، تقلب ، دروغ ، تحریف و عوامفریبی تنظیم و تحریر گردیده است، نمی تواند سبب گردد تا «ماهیت استعماری و ضد ملی کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢» را بزیر سئوال برد و چنین جلوه داد که گویا سازمان های جاسوسی انگلیس و ایالات متحده آمریکا و ایادی دربارمحمدرضاشاه ... در آن «واقعه شوم»، نقش محوری و تعیین کننده ای نداشته اند!
دکتر پیروز مجتهدزاده حتی ازطریق بازی با الفاظ و بکار بردن جملاتی همچون:«استفاده دیمی یاغیر علمی ازاصطلاحات» ، در رابطه با نام رمز «طرح آژاکس»، سعی کرده است به خوانندگان خود چنین تلقین کند که اصولا در٢٨ مرداد ١٣٣٢، کودتائی در ایران رخ نداده است. اما برای خوانندگان مقاله اش توضیح نمی دهد که بر پایه کدام یک ازاصول و قوانین قانون اساسی مشروطیت و قوانین بین المللی، سازمانهای جاسوسی انگلیس و ایالات متحده آمریکا حق دخالت در امور داخلی ایران را داشته اند؟!
آقای دکتر پیروز مجتهدزاده در مقاله مورد بحث متذکر شده است که برای تنظیم و تحریر مقاله خود از «اسناد دولتی داخلی و خارجی – اسناد طبقه بندی شده دولتی» در باره «کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢» استفاده کرده است. در رابطه با گفتار وی، این سئوال می تواند بدرستی مطرح باشد، که آیا در آن «اسناد طبقه بندی شده دولتی» ، مطالبی درباره شرکت سازمانهای جاسوسی «انتلیجنت سرویس» و «سیا» در باره «کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢» وجود نداشته است؟!
کسی که ادعا دارد که به «اسناد دولتی داخلی و خارجی – اسناد طبقه بندی شده دولتی» در باره کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢ علیه حکومت ملی و قانونی دکتر مصدق دسترسی داشته است، حتمأ باید اطلاع داشته باشد که:
ــ روزنامه نیویورک تایمز گزارشی از سیا را به چاپ رساند که به عملیات مشترک آمریکا و بریتانیا در سال ١٩٥٣ (١٣٣٢) برای سرنگونی مصدق نخست وزیر ایران مربوط می شد. (٢٢)
ــ خانم «مادلین البرایت» وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در زمان ریاست جمهوری پرزیدنت کلینتون،طی یک سخنرانی در کنفرانس روابط ایران و آمریکا در تاریخ ٢٧ اسفند ماه ١٣٧٨ در آمریکا،اعتراف کرد که:
«در سال ١٣٣٢ ،ایالات متحده امریکا نقش مهمی در هماهنگ کردن سرنگونی رژیم مردمی محمد مصدق بازی کرد.دولت آیزنهاور بر این باور بود که این عمل،به خاطر دلایل استراتژیک قابل توجیه بوده است.ولی این کودتا به وضوح،مانعی برای تحولات سیاسی ایران بود. بنابراین به سادگی می توان درک کرد که چرا ایرانیان هم چنان از این مداخله آمریکا در امور داخلی خود خشمگین هستند... » (٢٣)
ــ جک استراو ( وزیر خارجه اسبق انگلیس ـ دولت بلر) همچون مادلین البرایت وزیر خارجه دولت پرزیدنت کلینتون، علنأ اقرار کرده است که سازمانهای جاسوسی آن کشورها در کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ شرکت داشته اند. (٢۴)
ــ پرزیدنت کلینتون رئیس جمهور اسبق آمریکا در ژانویه ٢٠٠٥ در نشست کنفرانس «مجمع جهانی اقتصاد در داووس» بیان می دارد که دولت ایالات متحده آمریکا در کودتای ٢٨ مرداد دخالت داشته است . همچنین او در همان نشست اقرار می کند که دولت ایالات متحده آمریکا در جنگ عراق و ایران، از صدام حسین علیه ایران حمایت نموده است. (٢۵)
ــ همچنین خانم « هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه پرزیدنت اوباما در مصاحبه ای با «بی بی سی» در روز چهارشنبه ۴ آبان ١٣٩٠ ( ٢۶اکتبر ٢٠١١) باین موضوع اعتراف می کند که دولت ایالات متحده آمریکا در کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢ ، شرکت داشته است و می گوید:
« مقامات بلندپایه آمریکا در مورد کودتا علیه دولت مصدق بارها گفته اند که متاسفانه ما کاری کردیم که در روند دموکراسی در ایران اخلال ایجاد شد و همیشه در قبال حمله به هواپیمای مسافربری اظهار تاسف کرده ایم.». (٢۶)
ـــ پرزیدنت «باراک حسین اوباما » درباره شرکت دولت آمریکا در کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢ ، در سخنرانی ۴ ژوئن ٢٠٠٩ خود در قاهره بر نقش دولت آمریکا در کودتا علیه مصدق تأکید کرد و گفت:
« در میانه ی جنگ سرد ایالات متحده در براندازی یک دولت دموکراتیک منتخب ایرانی نقش بازی کرد» (٢٧)
...
آقای دکتر پیروز مجتهد زاده که ادعا دارد که به «اسناد دولتی داخلی و خارجی – اسناد طبقه بندی شده دولتی» در باره کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢ علیه حکومت ملی و قانونی دکتر مصدق دسترسی داشته است، حتمأ باید اطلاع داشته باشد که پس از سرنگونی دولت دکترمصدق، بمرور زمان بیش از ۴٠ هزار آمریکائی، ازجمله مستشاران نظامی، جاسوسان سیا، سربازان آمریکائی و خانواده هایشان در ایران مستقر شده بودند؟
ـــ و کسی که «بیش از چهل سال پرس و جوی شفاهی و بیش از بیست سال پژوهش» وقت خود را با مسائل تاریخی دوران نهضت ملی و دکتر مصدق و کلا، تاریخ معاصر ایران صرف کرده است، حتمأ باید اطلاع پیدا کرده باشد که آن جماعت آمریکائی، اگر در ایران مرتکب جنایتی هم می شدند، طبق قانونی که در زمان دولت «حسنعلی منصور» در سال ١٣۴٣ تصویب شد، (قانون «کاپیتولاسیون») ، دارای مصونیت سیاسی شده بودند؛ بهیچوحه امکان نداشت که بتوان آنها را در دادگاهی در ایران محاکمه نمود. «واقعه شومی» که یکی از نتایج شوم کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢ بود! (٢٨)
همانطور که قبلا اشاره کردم، مقاله آقای دکتر پیروز مجتهد زاده بهیچوجه یک بررسی و قضاوت صحیح، بیطرفانه و«علمی» در باره مبارزات دوران نهضت ملی و دکتر مصدق نیست، بلکه یک نوشته تبلیغاتی است که بر پایه یکسری اطلاعات غلط ، تقلب و تحریف رویدادهای تاریخی آن دوران علیه نهضت ملی تحریر شده است. در واقع، آن «پژوهشگر» محترم بخاطر امیال خود و کمک به «بازنویسی» تاریخ نهضت ملی از سوی مخالفین نهضت ملی و دکتر مصدق، دست به «سند سازی» زده است.
برای تفهیم و درک بهتر اظهاراتم، بخش دیگری از نوشته ی مورد بحث («شاه کودتا کرد یا مصدق؟») را نقل می کنم و در باره محتوی آن بخش ، توضیحاتی ارائه خواهم داد و روشن خواهم کرد که آقای دکتر مجتهدزاده نه تنها با نظرات وعقاید دکترمصدق و اهداف و خواستهای نهضت ملی شدن صنعت نفت وطرفداران دکتر مصدق، خصومت و دشمنی دارد، بلکه وی درکل با مبارزات و فعالیتهای مردم ایران که برمحور خواستهای حقوق دمکراتیک، حقوق شهروندی، حقوق بشر و مسائل ملی و میهنی و حاکمیت ملی علیه رژیم سرکوبگر محمدرضاشاه پهلوی دور می زد سرعناد داشته ودارد. همان مبارزاتی که سبب شکل گرفتن انقلاب بهمن ١٣۵٧ و سرانحام سرنگونی رژیم مستبد و سرکوبگر وابسته به امپریالیسم حاکم بر ایران شد. وی بخاطر منفی جلوه دادن مقاومت و مبارزه ملت ایران علیه رژیم محمدرضاشاه پهلوی، واقعیات تاریخی آن دوران را وارونه جلوه داده و در واقع دروغ گفته است و دست به تقلب زده است!!
در مقالهی «شاه کودتا کرد یا مصدق؟» می خوانیم:
«آنچه برای من مهم است اصل رویداد های ٦٠ سال پیش، یا خوب و بد بازیگران آن دوران نیست: آنچه برای من اهمیت فراوان دارد اینکه تاثیر این عصبیت ها و لج بازی ها توام با صحنه سازی ها اثر مستقیمی بر عصبانیت فضای اندیشه سیاسی زمان خود ایشان [ دکترمصدق ـ اضافه شده از سوی منصور بیات زاده]،داشته و در شکل گیری فرهنگ سیاسی نسل های بعد سخت موثر افتاده است، چنانکه خیره سری های انتقامجویانه برخی از طرفدارانش را باید مسول اصلی به قهقرا کشاندن فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی دانست.
انتقام و انتقامجویی در فرهنگ سیاسی کشور به صورت عادی در آمده است و انتقامجویی های قبیله ای خانمان براندازی که بیش از نیم قرن به درازا کشید، سیاست را که اساسا باید "تدبیر برای مدیریت بهینه کشور" باشد، به دعوا های شخصی و قبیله ای برای رسیدن به قدرت بر اساس کینه توزی تبدیل کرد که ما امروز شاهد نتایج دلخراش این وضع هستیم. این گونه بود که جامعه سیاسی کشور دچار بلای "سیاه" و "سفید" دیدن همه چیز و همه کس شد و تزویر و شایعه پراکنی و شعار پردازی های عوامفریبانه در چارچوب قهرمان پروری و قهرمان پرستیجای تاریخ نویسی بی طرفانه را گرفت و فضای فکری جامعه سیاسی کشور را مسموم کرد و جامعه سیاست زده عصبانی را از سال ١٣۵٦ به سوی یک سلسله تظاهرات انتقامجویانه مطالعه نشده به حرکت در آورد که ایران را به سوی سرنوشتی برنامه ریزی نشده راهی نمود تا آنجا که افراد بیگانه بری از هر گونه شایستگی اخلاقی و سیاسی دست در دست بازرگان ها و سنجابی ها و فروهرها و .... برای استقلال و آزادی ایران فریاد می زدند.»
آقای دکتر پیروز مجتهد زاده این بخش از نوشته خود را چنین شروع کرده است:
«آنچه برای من مهم است اصل رویداد های ۶٠ سال پیش، یا خوب و بد بازیگران آن دوران نیست ...».
یعنی پایمال شدن حقوق قانونی فعالان سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی از سوی سازمان امنیت (ساواک) و دیگر ارگانهای سرکوب، بازداشت، شکنجه، زندان، اعدام اعضاء وفعالین احزاب و سازمانهای سیاسی، جلوگیری از فعالیت های سیاسی احزاب، سازمانها، جبهه ها و افراد دگراندیش که در چارچوب قانون اساسی مشروطیت قصد فعالیت سیاسی داشتند، برقراری کامل سانسور برتمام روزنامه ها، رادیو و تلویزیون و جلوگیری از هرگونه اظهار نظر در باره عملکرد و سیاست دولت، غیرقانونی اعلام کردن هرنوع تجمع سیاسی، صنفی، فرهنگی و هنری که تحت کنترل و نظارت «ساواک» نبودند،... در واقع پایمال کردن حقوق شهروندی و حقوق بشر و حقوقی که قانون اساسی مشروطیت برای آحاد ملت در نظر گرفته بود، از سوئی و از سوی دگر مبارزه و مقاومت افراد و گروههای سیاسی وابسته به طیف های سیاسی ملی، مذهبی، چپ، کمونیست... برای آقای دکتر پیروز مجتهد زاده، «پژوهشگری» که در مقاله مورد بحث ادعا کرده است که: مقاله اش «...حاصل بیش از چهل سال پرس و جوی شفاهی و بیش از بیست سال پژوهش نویسنده است در اسناد دولتی داخلی و خارجی – اسناد طبقه بندی شده دولتی،» می باشد، «مهم » نبوده است.
اما روشن نیست، این «پژوهشگر» محترم که درباره عکس العمل نیروهای مصدقی درباره سیاست و عملکرد رژیم شاه، اظهار نظر کرده است ــ آنهم با تحریف و وارونه جلوه دادن خواستها و نظرات آن نیروها ــ ، چرا و بچه دلیل سخنی درباره سیاست و عملکرد های رژیم محمدرضاشاه پهلوی در آن مقطع تاریخی ننوشته است، تا خوانندگان آن مقاله بهتر بتوانند درباره اظهارات آن جناب و طرفداران دکتر مصدق در باره مقطع تاریخی مورد بحث، قضاوت کنند؟
آیا در دوران رژیم محمدرضاشاه پهلوی اصولا بحقوق شهروندی مردم، همان حقوقی که در قانون اساسی مشروطیت برای ملت ایران درنظرگرفته شده بود از سوی هیئت حاکمه تجاوز نمی شد و مردم ایران می توانستند از حقوق قانونی مستتر درقانون اساسی بطور کامل بهره مند شوند؟!
اما آقای پیروز مجتهد زاده براین باورند که در اثر عقاید و نظرات دکتر مصدق و عملکرد مصدقیها، «...جامعه سیاسی کشور دچار بلای "سیاه" و "سفید" دیدن همه چیز و همه کس شد و تزویر و شایعه پراکنی و شعار پردازی های عوامفریبانه در چارچوب قهرمان پروری و قهرمان پرستی جای تاریخ نویسی بی طرفانه را گرفت و فضای فکری جامعه سیاسی کشور را مسموم کرد و جامعه سیاست زده عصبانی را از سال ١٣۵٦ به سوی یک سلسله تظاهرات انتقامجویانه مطالعه نشده به حرکت در آورد که ایران را به سوی سرنوشتی برنامه ریزی نشده راهی نمود تا آنجا که افراد بیگانه بری از هر گونه شایستگی اخلاقی و سیاسی دست در دست بازرگان ها و سنجابی ها و فروهرها و .... برای استقلال و آزادی ایران فریاد می زدند.».
فرمولبندی بالا بیانگر این واقعیت است که آقای دکتر پیروز مجتهد زاده برای اینکه مکنونات واقعی خود را مخفی نگهدارد و لابی های این «پژوهشگر» محترم در رژیم ولایت فقیه به عقاید و نظرات او واقف نگشته و به مخالفت او با انقلاب بهمن ١٣۵٧ و سرنگونی رژیم محمدرضاشاه پهلوی پی نبرند، تا بتواند به «دودوزه بازی » تاکنونی خود ادامه داده و همچون گذشته «هم از توبره بخورد و هم از آخور» ، کوشش می کند از رهبر انقلاب بهمن ١٣۵٧ و طرفدارانش در رابطه با شکل دادن تظاهرات سال ١٣۵٦ نامی نبرده و در عوض ـــ از اسم شب، یعنی فحاشی بمصدق و مصدقیها استفاده نماید و در آن رابطه آن مبارزات شکوهمند دوران انقلاب را بلجن بکشد ـــ و لابد می خواهد بگوید که مقدمات انقلاب مردم ایران در سال ١٣۵٧ را مصدقیها فراهم آوردند، بسیار خوب، اما اکنون از وی باید سوال کرد بالاخره نتیجهی تلاش مصدقی ها که منتهی به انقلاب و سرنگونی رژیم شاه شده ، خوب بوده است یا نه ؟
صرفنظر از پاسخی که آقا ی دکترمجتهد زاده باید به سوال فوق بدهد، اما نمی توان از کنار مسائلی که در جملات بالا که از مقاله ی «شاه کودتا کرد یا مصدق؟» نقل گردید ، به آسانی گذشت. آقای دکتر پیروز مجتهد زاده، در جملات بالا طرفداران مصدق را به « تزویر و شایعه پراکنی و شعار پردازی های عوامفریبانه» در مبارزه با رژیم شاه متهم نموده است.
حال برای اینکه روشن شود که اتهامات آقای دکتر پیروز مجتهد زاده که «طرفداران دکتر مصدق » در آن مقطع تاریخی به «تزویر و شایعه پراکنی و شعار پردازی های عوامفریبانه...» دست میزده اند، نا درست بوده و چنان صفاتی بیشتر بیانگر خصوصیات هویت سیاسی آن «پژوهشگر» محترم می باشد. از چند سند معتبر تاریخی کمک می گیرم، «تا سیه روی شود هرکه دراو غش باشد»!
١ ـ محمد رضا شاه پهلوی در کنفرانس مطبوعاتی در رابطه با تشکیل حرب رستاخیز در ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ چنین اظهار می دارد:
«به هر حال کسی که وارد این تشکیلات سیاسی (حزب رستاخیز نشود، دو راه در پیش دارد یا فردی است متعلق به یک تشکیلات غیرقانونی یعنی به اصطلاح خودمان تودهای و یک فرد بیوطن است. یا اگر بخواهد، فردا با کمال میل، بدون اخذ عوارض، گذرنامهاش را در دستش می گذاریم و به هر جایی که دلش خواست، میتواند برود؛ چون ایرانی نیست. وطن ندارد.
... تمام اقشار مردم ایران حق دارند در یک حزب واحد حضور داشته باشند و از مزایای آن به طور یکسان برخودار شوند. ما باید صفوف ایرانیان را به خوبی بشناسیم و صفوف را از هم جدا کنیم. کسانی که به قانون اساسی و نظام شاهنشاهی و انقلاب ششم بهمن عقیده دارندو کسانی که ندارند. به آنهایی که دارند من امروز پیشنهاد میکنم که برای این که رودربایستی در بین نباشد... ما امروز یک تشکیلات جدید سیاسی را پایهگذاری کنیم و اسمش را هم بد نیست بگذاریم رستاخیز ایرن.» (٢٩)
و محمدرضاشاه شاه در کتاب خود به نام پاسخ به تاریخ در این مورد میگوید:
«ما معتقد هستیم همه مردم ایران باید برای رسیدن به هدفهای ملی که سعادت و آسایش فرد فرد ما را تامین خواهد کرد متحد باشند و در یک جهت حرکت کنند، همه کوششها باید در راه پیشرفت کشور باشد. نه خنثی کردن تلاشهای یکدیگر. در نظام چند حزبی امکان تفرقه و تشتت بسیار است. هر گروه که در حزبی هستند با دیگران بر سر کسب قدرت و به دست گرفتن حکومت ستیز و دعوا دارند. هر گروه میخواهد حرفهای خودش را به کرسی بنشاند و در نتیجه اختلافات به وجود میآید. در حالی که در حزب رستاخیز از جنگ گروهی خبری نیست.» (٣٠)
با توجه به محتوای نقل قولهائی که درباره «حزب فاشیستی رستاخیز» اشاره رفت، که علنأ صحبت از این واقعیت تلخ دارد که هرفردی که مخالف با نظرات محمدرضاشاه باشد، پاسپورت خود را بگیرد و از وطنش خارج شود، مبارزه با چنان وضعیتی را جناب دکتر پیروز مجتهدزاده، «انتقامجویی های قبیله ای خانمان برانداز» که «...فضای فکری جامعه سیاسی کشور را مسموم کرد و جامعه سیاست زده عصبانی را از سال ١٣۵۶ به سوی یک سلسله تظاهرات انتقامجویانه مطالعه نشده به حرکت در آورد ...»، تلقی کرده اند؟.
جملات نقل شده بطور واضح بیانگر این موضع سیاسی هستند که جناب دکتر پیروز مجتهدزاده از مخالفین سرسخت مبارزات مردم ایران علیه رژیم شاه و انقلاب شکوهمند ٢٢ بهمن ١٣۵٧ بوده و هست!!
٢ ــ در ٢٢ خرداد ١٣۵٦ درست ٢٠ ماه قبل از سرنگونی رژیم شاه (٢٢ بهمن ١٣۵٧ ) سه نفر از اعضای شناخته شده و معروف جبهه ملی ایران در آن مقطع تاریخی، آقایان دکتر کریم سنجابی، دکتر شاپور بختیار، داریوش فروهر، طی نامه سرگشاده ای نظرات خود را، در واقع نظرات عده ای از «طرفداران دکترمصدق» را در رابطه با اعتراض به وضع سیاسی حاکم بر جامعه به محمدرضاشاه پهلوی ابلاغ می کنند. و یادآورمی شوندکه:
« ... با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور کسی را که صاحب تشخیص و تصمیم بوده و مسئولیت و مأموریتی غیر از پیروی از « منویات ملوکانه » داشته باشد نمی شناسیم و در حالیکه تمام امور مملکت از طریق صدور فرمانها انجام می شود و انتخاب نمایندگان ملت و انشاء قوانین و تاسیس حزب و حتی انقلاب در کف اقتدار شخص اعلیحضرت قرار دارد که همه اختیارات و افتخارها و سیاستها و بنابراین مسئولیتها را منحصر و متوجه به خود فرموده اند ، این مشروحه را علیرغم خطرات سنگین تقدیم حضور می نماییم...»
و با اشاره یه یکسری تصمیمات و عملکردهای خلاف قانون و پایمال کردن حقوق ملت، می نویسند:
«...تنها راه باز گشت و رشد ایمان و شخصیت فردی و همکاری ملی و خلاصی از تنگناها و دشواریهائی که آینده ایران را تهدید می کند ترک حکومت استبدادی ، تمکین مطلق به اصول مشروطیت، احیاء حقوق ملت، احترام واقعی به قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر، انصراف از حزب واحد، آزادی مطبوعات و اجتماعات، آزادی زندانیان و تبعید شدگان سیاسی و استقرار حکومتی است که متکی براکثریت نمایندگان منتخب از طرف ملت باشد و خود را بر طبق قانون اساسی مسئول اداره مملکت بداند.» (٣١)
حال چرا و بچه دلیل چنین نظرات، عقاید و پیشنهادی را آقای دکتر پیروز مجتهد زاده،«انتقامجویی های قبیله ای خانمان برانداز» که «...فضای فکری جامعه سیاسی کشور را مسموم کرد و جامعه سیاست زده عصبانی را از سال ١٣۵۶ به سوی یک سلسله تظاهرات انتقامجویانه مطالعه نشده به حرکت در آورد ...»، می داند، روشن نیست؟!
من متن کامل آن نامه سرگشاده را در بخش پانویس همین نوشته درج می کنم، تا خوانندگان محترم به این واقعیت پی برند، که اظهارات و احکام آقای دکتر پیروز مجتهد زاده در باره طرفداران دکتر مصدق که قبلا نقل شد، اظهاراتی دروغ و بی پایه می باشد که در تضاد با اسناد تاریخی معتبر قرار دارد. (٣١)
٣ ـ محمد رضاشاه پهلوی، در ساعت ۱۰ صبح پانزدهم آبان ۱۳۵۷، (یعنی حدودأ ١٧ ماه بعد از نامه سرگشاده رهبران جبهه ملی و ٣ ماه قبل از پیروزی انقلاب بهمن) در آخرین گفتار خود با ملت ایران، معروف به «من صدای انقلاب شما را شنیدم» به گوشه ای از سیاست و عملکرد رژیم سرکوبگرش اشاره می کند. من در اینجا به جملاتی از آن گفتار اشاره می کنم، تا روشن گردد که اظهارات آقای دکترپیروز مجتهد زاده با واقعییتهای تاریخی آن زمان ایران چقدر فاصله دارد و آن «پژوهشگر» محترم چقدر غیر مسئولانه قلم زده و حکم صادر نموده است!
محمد رضاشاه پهلوی خطاب به مردم ایران گفت:
«ملت عزیز ایران در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش به تدریج ایجاد میشد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد به پا خاستید...
اما من به نام پادشاه شما بار دیگر در برابر ملت ایران سوگند خود را تکرار میکنم و «متعهد» میشوم که خطاهای گذشته و بیقانونی و ظلم و فساد دیگر تکرار نشده، بلکه خطاها از هر جهت جبران نیز گردد. «متعهد» میشوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای برقراری آزادیهای اساسی و اجرای انتخابات آزاد تعیین شود تا قانون اساسی که خونبهای انقلاب مشروطیت است، به صورت کامل به مرحله اجرا درآید...
تضمین میکنم حکومت ایران در آینده بر اساس قانون اساسی، عدالت اجتماعی و اراده ملی به دور از استبداد و ظلم و فساد خواهد بود...» (٣٢) ( همه جا تکیه از منصور بیات زاده)
ادامه دارد
دکتر منصور بیات زاده
شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۰ - ۲۱ ژانویه ۲۰۱۲
dr.bayatzadeh@ois-iran.com
پانویس:
١ ــ ادعانامه جدیدعلیه مصدق/شاه کودتا کرد یامصدق؟ ــ پیروز مجتهد زاده
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com/2012/dey-1390/ois-iran-5824-dr_mojtahedzadeh_kodetaye_28_mordad-bakhshe-1.htm
ـــ به نقل از سایت «خبرآنلاین»،
www.khabaronline.ir
٢ ــ من درنقد اظهارات و ادعاهای آقای دکترمحمدعلی همایون کاتوزیان که تحت عنوان «گفتوگویی متفاوت با همایون کاتوزیان درباره زندگی سیاسی و فکری او/ از دوستی با خلیل ملکی و جلال آلاحمد تا تجربه کنفدراسیون و همکاری با حمید عنایت»، در «شهروند امروز» انتشار پیدا کرده بود، به یکسری اصول، ارزش ها و معیارهائی که یک تاریخنگار و مورخ مسئول و بیطرف حتمأ باید در نگارش مسائل تاریخی رعایت نماید،اشاره کرده و متذکر شدم که:
«تاریخنگار و مورخ مسئول، منصف و بیطرف، رویدادها، نظرات و عقاید را آنطوری که اتفاق افتاده و مطرح شده اند، تحریر و تفسیرمی نماید و ازتحریف، تقلب، تملق، دروغ ، تزویر و عوامفریبی اجتناب می ورزد!».
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
و
www.ois-iran.com
٣ ـ برپایه قرارداد ١٩١٩ انگلیس و ایران، کلیه تشکیلات نظامی و مالی ایران تحت نظارت انگلیسی ها قرار می گرفت و امتیاز راهآهن و راههای شوسه ایران نیز به آنها واگذار می شد. ـ
fa.wikipedia.org
خدا رحمت کند خلیل ملکی را ! ـ بقلم منصور بیات زاده
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.tvpn.de
۴ ــ تاریخ ٢٠ ساله ّ بقلم حسین مکی
۵ ـ نطق مصدق در جلسه تاریخی تغییر سلطنت. در جلسه نهم آبان ماه ١٣٠٤ دوره پنجم مجلس شورایملی ـ منبع : جعفری قنواتی، محمد ، معرفی و شناخت دکتر محمد مصدق، چاپ اول: ١٣٨٠، صفحات ١٢٨ و ١٢٩، نشر قطره. متن کامل آن سخنرانی در شبکه اینترنتی قراردار. رجوع شود به لینک.
www.ois-iran.com/ois-iran-notghe-dr-mossadegh-dar-majlese-panjom.pdf
و
www.tvpn.de
۶ ـ ملاقات تاج الملوک و دو دخترش (شمس و اشرف) با آدولف هیتلر
«ما برای هیتلرچند هدیه برده بودیم که عبارت بود ازدو قطعه قالی نفیس ایرانی ومقداری پسته رفسنجان.حاج محتشم السطنه اسفندیاری قالیها را درجلوی پای هیتلربازکرد وشروع به توضیح کرد.هیتلرخیلی ازنقش قالیها وبافت ورنگ آنها خوشش آمد. روی یک قالی که درتبریزبافته شده بود عکس خود هیتلربود. روی قالی دیگرهم علامت آلمان را که عبارت ازصلیب شکسته بود نقش کرده بودند.ازمطالب هیتلردستگیرمان شد که باورش نمی شود این تصاویرظریف را با دست بافته باشند.هیتلرهم متقابلا سه قطعه عکس خود را امضاء کرد وبه من ودخترانم داد.
دیلماج سفارت گفت: " آقای هیتلرمی گویند متاسفانه پیشوای آلمان مثل شاه ایران ثروتمند نیست ونمی تواند متقابلا هدیه گرانقیمت به ما بدهد وازاین بابت معذرت میخواهند!"
من این ملاقات را هیچوفت فراموش نکردم وبه درخواست رضا دهها بار ریزمطالب آنرا برایش تعریف کردم.». رجوع شود به لینک
www.ois-iran.com/2012/dey-1390/ois-iran-5826-madare_shah_va_hitler_va_stalin.htm
و
ir-swastika.persianblog.ir
٧ ـ نطق دکتر مصدق در مخالفت با اعتبارنامه سید ضیاء الدین طباطبائی ـ در مجلس شورایملی دوره چهاردهم ــ ١٦ اسفند ١٣٢٢ . رجوع شود به لینک
www.tvpn.de/ois/ois-iran-notghe-dr-mossadegh-dar-mokhalefat-ba-seiyedziaa.htm
٨ ـ «سیاست موازنه ی منفی در مجلس چهاردهم» ـ حسین کی استوان
و
توضیحی کوتاه درباره دلایل پیوند مفاهیم«آزادی و استقلال » دربین طرفداران «راه مصدق»؛ تأملی بر گفتار دکتر همایون کاتوزیان در باره کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ ـ دکتر منصور بیات زاده به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
و
راه مصدق و ارزشهای تشکیل دهنده آن «راه»؛ « متن سخنرانی دکتر منصور بیات زاده در کنفرانس ١٢٩ امین زاد روز دکتر محمد مصدق ـ در ٢٠ خردادماه ١٣٩٠ (١٠ ژوئن ٢٠١١) در شهر لودویگس هافن ـ آلمان»
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
٩ ـــ کتاب «سیاست موازنه منفی» تألیف حسین کی استوان؛ جلد اول، صفحات ١۵۶ تا ١٨٢
ــــ بمناسبت پنجاه وهفتمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت ــ دکتر منصور بیات زاده ـ
بنظر ما سوسیالیست های مصدقی، تفاوتی که بین « ملی شدن صنعت نفت» و « غنی سازی اورانیوم و مسئله هسته ای » وجود دارد، این تفاوت به چگونگی عملکرد و محتوی سیاست و تصمیمات دولت دکتر مصدق و دولت دکتر احمدی نژاد مربوط می شود و نه به موضوع دفاع از حاکمیت ملی
www.ois-iran.com
ـــ تاریخنگار و مورخ مسئول، منصف و بیطرف،رویدادها، نظرات و عقاید را آنطوری که اتفاق افتاده و مطرح شده اند، تحریر و تفسیرمی نماید وازتحریف، تقلب، تملق، دروغ ، تزویر و عوامفریبی اجتناب می ورزد! ــ درنقد اظهارات و ادعاهای آقای دکترمحمدعلی همایون کاتوزیان ــ بخش پنجم (بخش پایانی) ــ دکتر منصور بیات زاده
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
١٠ ـ همان شماره ٩
١١ ــ متن قرارداد الحاقی گس ـ گلشائیان،
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایرانی ـ سوسیالیست های مصدقی
www.ois-iran.com/ois-iran-sanade-shomarahe-jek(1)-matne-gharardade-elhaghi-ges-golshaiyan-26-tir-1328.htm
ــ ترکمان ، محمد ـ نامه های دکتر مصدق ، نشر هزاران ، چاپ دوم : ١٣٧٥، جلد اول ، نامه دکتر مصدق به حسین مکی ، صفحات ١٠٢ و ١٠٣.
ــ متن کامل نامه دکتر مصدق به حسین مکی در باره قرارداد الحاقی گس ـ گلشائیان در مجلس دوره پانزدهم .
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایرانی ـ سوسیالیست های مصدقی
www.ois-iran.com/ois-iran-sanade-shomarahe-do(2)-namahe-dr.mossadegh-be-hossin-makki-10-bahman-1327.htm
١٢ ــ راه مصدق و ارزشهای تشکیل دهنده آن «راه»؛ « متن سخنرانی دکتر منصور بیات زاده در کنفرانس ١٢٩ امین زاد روز دکتر محمد مصدق ـ در ٢٠ خردادماه ١٣٩٠ (١٠ ژوئن ٢٠١١) در شهر لودویگس هافن ـ آلمان»
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
١٣ ـ حاکمیت قانون و انتخابات آزاد
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
١۴ ـ «حاکمیت ملی (اِشتات سوورِنیتت)»
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
١۵ــ نطق های دکترمصدق در دوره شانزدهم مجلس شورایملی، انتشارات مصدق، اسفند ١٣۴٦، صفحه ۵۵
ـــ روزنامه کیهان ١۴ اردیبهشت ١٣٣٠
ـــ فصل هجدهم کتاب دکتر مصدق و راه مصدق، صفحه ١۶٩ ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده
به نقل از سایت راه مصدق
www.rahe-mossadegh.ois-iran.com
١۶ـ دکتر مصدق ـ در مقدمه کتاب « خاطرات و تألمات»، در رابطه با بخش سوم آن کتاب می نویسد:« بخش سوم راجع بانتقاداتی است که شاهنشاه اخیرأ از من و کارهای دولت من در چند فصل از کتاب «مأموریت برای وطنم» و بیش از همه در فصل پنجم فرموده اند که هر کدام را درفصل مخصوص بخود نقل میکنم و جوابی که مقتضی است میدهم.» ؛ آن مطالب در صفحات ٣٣٧ تا ٣٩٢ کتاب « خاطرات و تألمات» چاپ شده است . کپی آن مطالب (۵۵ صفحه) در شبکه اینترنتی قرار دارد. منبع: سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com/2012/dey-1390/ois-iran-5826-khaterat_va_taalomat-dr_mossadegh.pdf
١٧ ــ کنفدراسیون و بازماندگان رژیم شاه ــ بقلم: دکتر منصور بیات زاده ـ به نقل از نشریه جنبش سوسیالیستی شماره ١٣ فروردین ١٣٦٧ ــ در رد اظهارات و اتهامات سیدمهدی پیراسته یکی از کودتاچیان ٢٨ مرداد ١٣٣٢ در کیهان چاپ لندن ــ
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
١٨ـ تأملی بر گفتار آقای دکتر سید محمود کاشانی ـ فرزند آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی ــ در رابطه با سیاست و عملکرد دکتر مصدق و کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢
اشاره ای کوتاه به شیوه و متد و تبلیغاتی سردمداران جمهوری اسلامی ـ دکتر منصور بیات زاده
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
١٩ ـ شما اگر بد نبودید، فرشته امروز با ما بود! ــ نقدی بر روایت خاطرات اردشیر زاهدی، فرزند توفان بقلم رضا رحیم پور ــ در پنح بخش ــ به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران
www.ois-iran.com
www.ois-iran.com
www.ois-iran.com
www.ois-iran.com
www.ois-iran.com
٢٠ ـ در رد ادعای نویسنده کیهان لندن درباره کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ ـ خانم بقراط ، بسی خفته نمائید! ــ نه شاه کودتا کرد، نه مصدق! ــ سازمان های جاسوسی سیا و انتلیجنت سرویس کودتا کردند!!! بقلم رضا رحیم پور ـ به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
٢١ ـ ویژه نامه کودتای ٢٨مرداد ١٣٣٢
www.tvpn.de
٢٢ ــ مقاله پرفسور یرواند آبراهامیان در مجله علم و جامعه نیویورک در خصوص کودتای ٢٨ مرداد.
روزنامه نیویورک تایمز اخیراً گزارشی از سیا را به چاپ رساند که به عملیات مشترک آمریکا و بریتانیا در سال ١٩٥٣ (١٣٣٢) برای سرنگونی مصدق نخست وزیر ایران مربوط می شد.
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
ــــ لینک گزارش مربوط به کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ مندرج در روزنامه نیویورک تایمز
www.nytimes.com
٢٣ ــــ پوزش خواهی خانم آلبرایت، وزیر خارجه امریکا در حکومت کلینتون از نقش امریکا در کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢.
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com/2012/dey-1390/ois-iran-5825-alberat_US_Außenministerin.htm
ـــ خانم «مادلین البرایت» وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در زمان ریاست جمهوری پرزیدنت کلینتون ــ نقش آمریکا در کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com/2010/mordad-1389/ois-iran-5232-.htm
٢۴ ـــ وزیر خارجه سابق بریتانیا در افتتاح نمایشگاه تاریخی در لندن،
جک استراو : ما در ایران اشتباه کردیم
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
٢۵ ــ کنفرانس «مجمع جهانی اقتصاد در داووس» ـ ژانویه ٢٠٠٥ ــ “مرده“ مصدق و “ زنده“ شاه
به بهانه پنجاه و هفتمین سالگرد کودتای ننگین ٢٨ مرداد
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com/2010/mordad-1389/ois-iran-5240-tofan-28_mordad
٢۶ ــ هیِلاری کلینتون به سرکت دولت ایالات متحده آمریکا در کودتای ٢٨ مرداد علیه دولت دکتر مصدق اعتراف کرد. رجوع شود به لینک
jeg.vcp.ir
٢٧ ـ متن کامل سخنرانی پرزیدنت براک حسین اوباما در قاهره
political.ir
و
ـــ فروپاشی استقلال و بمباران بشردوستانه ــ اکبر گنجی ـ سایت روز
www.roozonline.com
٢٨ ـ کاپیتولاسیون ــ « در ۲۸ تیر ۱۳۴۱ امیراسدالله علم نخست وزیر شد. در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۴۱ وزارت خارجه به سفارت امریکا پاسخ داد که به این امر رسیدگی خواهد شد. ۲۵ دی ۱۳۴۲ برابر با ۱۵ ژانویه ۱۹۶۴ دولت علم قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین را که برای کارمندان اداری و فنی نوشته شده بود به مجلس سنا برد. در این میان اسدالله علم از پست خود کناره گیری کرد و حسنعلی منصور در فروردین ۱۳۴۴ نخست وزیر شد. در ۳ امرداد ۱۳۴۳ مجلس سنا این قانون اجازه استفاده مستشاران امریکایی از قرارداد وین درباره روابط سیاسی را تصویب کرد و به مجلس شورای ملی فرستاد. در مجلس شورا درباره این قانون بحثهای زیادی در گرفت زیرا نمایندگان حزب مردم علیه این قانون بودند. در ۱۳ اکتبر ۱۹۶۴ با ۷۴ بلی و ۶۱ نه به تصویب مجلس شورای ملی رسید. »
منبع: سایت ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
fa.wikipedia.org
ــــ و صورت مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ مهر ۱۳۴۳ جلسه ۱۰۴
ـــ مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و یکم ـ جلد دوم - صفحه ٧۴٠
٢٩ ــ حزب رستاخیز
روزنامه کیهان،شماره ٩۵٠٦، ١٢/١٢/١٣۵٣
ـــ یراوند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، ١٣٧۵، ص ۵۴٢
٣٠ ــ حزب رستاخیز ــ منبع: سایت ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
fa.wikipedia.org
و ــ گزارش«ریچارد مکگارا هلمز» (رئیس پیشین سازمان سیا) که در سال ١٣۵٣ سفیر امریکا در ایران بوده است، به وزارت امور خارجه آمریکا، درباره تأسیس حزب رستاخیز.
به نقل از سایت ویکیلیکس
www.wikileaks.org
و ـــ ویکیلیکس:شاه از همه ایرانیان خواست یا بحزب رستاخیز بپیوندند یا ایران را ترک کنند و یا بعنوان خائن...
به نقل از سایت انقلاب اسلامی در هجرت
enghelabe-eslami.com
٣١ ـ متن کامل نامه سرگشاده دکتر کریم سنجابی، دکتر شاپور بختیار، داریوش فروهر به محمدرضا شاه پهلوی بقرار زیر است:
«پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
فزایندگی تنگناها و نابسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورچنان دورنمای خطرناکی را در برابر دیدگان هر ایرانی قرار داده که امضاء کنندگان زیر بنابر وظیفه ملی و دینی، در برابر خلق وخدا با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور کسی را که صاحب تشخیص و تصمیم بوده و مسئولیت و مأموریتی غیر از پیروی از « منویات ملوکانه » داشته باشد نمی شناسیم و در حالیکه تمام امور مملکت از طریق صدور فرمانها انجام می شود و انتخاب نمایندگان ملت و انشاء قوانین و تاسیس حزب و حتی انقلاب در کف اقتدار شخص اعلیحضرت قرار دارد که همه اختیارات و افتخارها و سیاستها و بنابراین مسئولیتها را منحصر و متوجه به خود فرموده اند ، این مشروحه را علیرغم خطرات سنگین تقدیم حضور می نماییم.
درزمانی مبادرت به چنین اقدامی می شود که مملکت ازهرطرف درلبه های پرتگاه قرار گرفته، همه جریانها به بن بست کشیده، نیازمندیهای عمومی بخصوص خواروبار ومسکن با قیمتهای تصاعدی بی نظیر دچار نایابی گشته، کشاورزی و دامداری رو به نیستی گذارده ، صنایع نوپای ملی و نیروهای انسانی در بحران و تزلزل افتاده ، تراز بازرگانی کشور و نابرابری صادرات و واردات وحشت آور گردیده ، نفت این میراث گرانبهای خدادادی به شدت تبذیر شده ، برنامه های عنوان شده اصلاح و انقلاب ناکام مانده و از همه بدتر نادیده گرفتن حقوق انسانی و آزادیهای فردی و اجتماعی و نقض اصول قانون اساسی همراه با خشونتهای پلیسی به حداکثر رسیده و رواج فساد و فحشاء و تملق فضیلت بشری و اخلاق ملی را به تباهی کشانده است.
حاصل تمام این اوضاع ، توأم با وعده ها و ادعاهای پایان ناپذیر و گزافه گوئیها و تبلیغات و تحمیل جشنها و تظاهرات نارضائی و نومیدی عمومی و ترک وطن و خروج سرمایه ها و عصیان نسل جوان شده که عاشقانه داوطلب زندان و شکنجه و مرگ میگردند و دست به کارهایی میزنند که دستگاه حاکمه آن را خرابکاری و خیانت و خود آنها فداکاری و شرافت می نامند.
این همه ناهنجاری در وضع زندگی ملی را ناگزیر باید مربوط به طرز مدیریت مملکت دانست، مدیریتی که بر خلاف نص صریح قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر جنبه فردی و استبدادی در آرایش نظام شاهنشاهی پیدا کرده است.
در حالی که «نظام شاهنشاهی» خود برداشتی کلی از نهاد اجتماعی حکومت درپهنه تاریخ ایران می باشد که با انقلاب مشروطیت دارای تعریف قانونی گردیده و در قانون اساسی و متمم آن حدود «حقوق سلطنت» بدون کوچکترین ابهامی تعیین و « قوای مملکت ناشی از ملت» و« شخص پادشاه از مسئولیت مبری» شناخته شده است.
در روزگارکنونی وموقعیت جغرافیایی حساس کشورما اداره امورچنان پیچیده گردیده که توفیق در آن تنها با استمداد از همکاری صمیمانه تمام نیروهای مردم درمحیطی آزاد و قانونی و با احترام به شخصیت انسانها امکان پذیر میشود.
این مشروحه سرگشاده به مقامی تقدیم می گردد که چند سال پیش دردانشگاه هاروارد فرموده اند:
« نتیجه تجاوز به آزادیها فردی و عدم توجه به احتیاجات روحی انسانها ایجاد سرخوردگی است و افراد سر خورده راه منفی پیش می گیرند تا ارتباط خود را باهمه مقررات و سنن اجتماعی قطع کنند و تنها وسیله رفع این سرخوردگیها احترام به شخصیت و آزادی افراد و ایمان به این حقیقت است که انسانها برده دولت نیستند و بلکه دولت خدمتگزار افراد مملکت است». و نیز به تازگی در مشهد مقدس اعلام فرموده اید « رفع عیب به وسیله هفت تیر نمیشود و بلکه به وسیله جهاد اجتماعی میتوان علیه فساد مبارزه کرد».
بنابراین تنها راه باز گشت و رشد ایمان و شخصیت فردی و همکاری ملی و خلاصی از تنگناها و دشواریهائی که آینده ایران را تهدید می کند ترک حکومت استبدادی ، تمکین مطلق به اصول مشروطیت، احیاء حقوق ملت، احترام واقعی به قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر، انصراف از حزب واحد، آزادی مطبوعات و اجتماعات، آزادی زندانیان و تبعید شدگان سیاسی و استقرار حکومتی است که متکی براکثریت نمایندگان منتخب از طرف ملت باشد و خود را بر طبق قانون اساسی مسئول اداره مملکت بداند.
بیست و دوم خرداد ١٣۵٦
دکتر کریم سنجابی؛ دکتر شاپور بختیار؛ داریوش فروهر»
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.tvpn.de
٣٢ ــ محمدرضاشاه پهلوی ــ «من صدای انقلاب شما را شنیدم»
www.youtube.com
و
ـــ شاه صدای انقلاب را شنید ــ سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۵۷ هجری خورشیدی برابر ششم نوامبر ۱۹۷۸ میلادی ــ به نقل از سایت رادیو زمانه
www.zamaaneh.com
و
ـــ ویژه نامه «درسی سال قبل (۱۳۵۷)» ـ سرنگونی رژیم محمد رضاشاه پهلوی و پیروزی انقلاب بهمن ١٣٥٧ ـ در این مجموعه برخی از مقالات و گزارش ها و تحلیل ها در باره انقلاب بهمن درج شده اند
به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق
www.ois-iran.com
|