سئوالی برای قهرمانان میدان تحریر
مجید سیادت
•
کنشگران میدان تحریر در سال گذشته نقشی تاریخی بازی کرده اند. از جان گذشتگی های آنان و تاثیری که بر جامعه مصر گذاشتند غیرقابل تردید است. اما چرا نتوانستند آن همه فداکاری – و تاثیر گذاری - را به رای مستقیم تبدیل کنند؟ راهبرد آنها چه خواهد بود؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۷ بهمن ۱٣۹۰ -
۲۷ ژانويه ۲۰۱۲
انتخابات سه مرحله ای مصر بالاخره به پایان رسید و نتایج نهائی روشن شده اند. حزب آزادی و عدالت (وابسته به جنبش اخوان المسلمین) بیش از ۴۷% آرا را (با ۲٣۵ نماینده) به خود اختصاص داد. حزب "نور" (وابسته به سلفیستها) و متحدین آنها به ۲۵% آرا (۱۲۵ نماینده) دست یافتند. حزب نسبتا سکولار و قدیمی "وفد" به ۹% و اتحادی از چند گروه (عمدتا مسیحیان) تحت نام "بلوک مصری" ۹% دیگر از آرا را به خود اختصاص دادند. این نتایج برای مبارزینی که ماههای طولانی در میدان تحریر برای دموکراسی فریاد کشیدند و جان خود را به خطر انداختند نتایجی تلخ بودند. نمایندگان منتخبی که مستقیما تفکر و سیاستهای فعالین میدان تحریر را نمایندگی می کنند بسیارمعدودند. معلوم نیست این قهرمانان واقعی انقلاب مصر چه درجه ای از نفوذ را در پارلمان مصر کسب کنند.
باید توجه داشت که پارلمانی که در حال راه افتادن است کمیته ای را برای نوشتن قانون اساسی جدید مصر انتخاب خواهد کرد و طبیعتا اسلامیستها (که بیش از ۷۲% آرا را در اختیار دارند) در تدوین اساسنامه جدید نقش اصلی را بازی خواهند کرد.
با توجه به واقعیات جامعه مصر، انتخابات مصر انتخاباتی آزاد بود. عده ای شکایت کردند (مخصوصا در میدان تحریر) که ارتشی ها انتخابات را عمدا جلو انداختند که به آنها فرصت کافی برای سازماندهی داده نشود. ولی این حداکثر ادعای باورکردنی علیه ارتش است. ( البته عده ای هم در همین میدان تحریر در هفته های قبل از اعلام انتخابات، ارتش را محکوم می کردند که با عدم راه اندازی انتخابات می خواهد قدرت را در دست خودش نگاه بدارد). به نظر من این انتخابات در حد ممکن، انتخاباتی آزاد بود. اخوان المسلمین می گوید این انتخابات نماینده خواست مردم مصر است. شاید بهتر باشد بگوئیم این نتایج، خواست کنونی مردم مصر است. مردمی که فرصت کافی برای اندیشیدن نداشته اند.
ناظران بین المللی دو برخورد متفاوت به تحولات مصر نشان داده اند. گروهی می گویند موفقیت دو گروه اسلامیست صرفا به سابقه خدمات انسان دوستانه آنها بر می گردد. در این برخورد گفته می شود که محبوبیت این دو گروه وابسته به اینست که تا چه اندازه ای بتوانند مشکلات اقتصاد مصر را برطرف کنند.
برخورد دوم نگران رشد حاکمیت اسلامگرا ست و اشاره می کند که اخوان المسلمین (قدرت بزرگتر) در مقابل پلمیکهای سلفیستها حالت دفاعی دارد. اخوان المسلمین باید برای توده طرفدار خودش توضیح بدهد که چرا و چگونه به اسلام وفادار باقی مانده است. اگر این حدس درستی باشد باید منتظر روندی از تحولات باشیم که مصر را در راستای ریزش تدریجی به سوی حکومت ایده ئولوژیک و غیر دموکراتیک قرار می دهد.
کنشگران میدان تحریر در سال گذشته نقشی تاریخی بازی کرده اند. از جان گذشتگی های آنان و تاثیری که بر جامعه مصر گذاشتند غیرقابل تردید است. اما چرا نتوانستند آن همه فداکاری – و تاثیر گذاری - را به رای مستقیم تبدیل کنند؟ راهبرد آنها چه خواهد بود؟
این مشکل مخصوصا برای نیروهای سکولار و دموکرات وجود دارد. ارتش مصر و بسیاری نیروهای دیگر هوادار جامعه سکولار هستند ولی لزوما به وجه دموکراتیک چندان علاقه ای ندارند.
آیا دموکراسی و سکولاریسم همزادهای دوقلو هستند؟ آیاجامعه دموکراتیک آتی همراه حاکمیتی سکولار به دست می آید؟ یا مراحلی در وسط وجود خواهند داشت؟ اگر وجود دارند در آن صورت باید ارجحیتها را روشن کرد کدام یک اول می آید سکولاریسم یا دموکراسی؟
البته می شود این سئوال را نادیده گرفت. ولی فکر می کنم نادیده گرفتن این سئوال تنها به هدر دادن انرژی و امکانات می انجامد. فکر می کنم این مسئله نیازمند جوابی روشن وبی بروبرگرد است.
|