روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱٣ بهمن ۱٣۹۰ -
۲ فوريه ۲۰۱۲
«باروهای رو به فروپاشی»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است است که در آن میخوانید؛«قیام امروز در کشورهای اسلامی علیه دیکتاتوری وابسته، مقدمه قیام علیه دیکتاتوری شبکه خبیث صهیونیستی و استکباری است.»بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر جوانان نهضت بیداری اسلامی
در روابط بین الملل یک نظریه وجود دارد که با عنوان «مرکز- پیرامون» شناخته می شود براساس این نظریه کشورهایی معدود در نقطه مرکزی مدیریت جهان نشسته و اکثریت کشورها در پیرامون این چند کشور قرار دارند و خود را با آنها تنظیم می نمایند. در قرن ۱۹ و تا اواسط قرن ۲۰ کشورهای انگلیس، فرانسه، پروس- که بعدها آلمان خوانده شد- مجارستان و روسیه کشورهای مرکز بودند و میان خود سیستمی هم به وجود آورده بودند که در ادبیات سیاسی به «کنسرت اروپا» شهرت پیدا کرده است این کنسرت بر مبنای کاستن از تنازع میان قدرت ها- منظور اعضای کنسرت- و تقسیم مناطق و منابع جهان شکل گرفته بود در این دوره اکثر یا همه کشورهای آفریقایی، آسیایی، آمریکای لاتین و اقیانوسیه به صورت مستعمره یکی از پنج کشور یاد شده درآمده بودند و بعد از شکل گیری «جامعه ملل»- در فاصله دو جنگ یعنی سال های ۱۲۹۷ تا ۱٣۱٨ش- به عنوان کشورهای تحت قیمومت درآمدند.
کشورهای معدودی نظیر ایران نیز که مستعمره نشده و یا تحت قیمومت درنیامدند، زیر سلطه رژیم های «نیابتی» قرار گرفتند. رژیم های نیابتی، رژیم هایی بودند که یک دیکتاتور وابسته بر آن حکومت می کرد که در مواجهه با مردم بسیار سخت گیر و در مواجهه با اعضای کنسرت بسیار نرم بود رژیم های امان الله خان در افغانستان، آتاتورک در ترکیه و رضا خان در ایران که به ترتیب در سال های ۱۲۹٨، ۱٣۰٣ و ۱٣۰۴ش روی کار آمدند نمونه هایی از این رژیم ها بودند کمااینکه همین امروز رژیم هایی نظیر رژیم عربستان سعودی(۱٣۰۷) از این جمله به حساب می آیند و باید اضافه کرد که هنوز کشورهایی نظیر کانادا، استرالیا و زولاند نو به صورت مستعمره هستند.
در جریان نظام دو قطبی(۱٣۲۴ تا ۱٣۷۰) دو کشور جایگزین پنج کشور شده و دو بلوک شرق و غرب را شکل دادند. جهان کاملا بین این دو تقسیم شده بود و به ندرت کشورهایی نظیر سوئیس وجود داشتند که از سیطره مستقیم و همه جانبه غرب در امان بودند این روند تا سال ۱٣۵۷ یعنی ٣٣ سال به طور مطلق استمرار داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی این سیستم به هم خورد، ایران از سیطره غرب خارج شد بدون این که در زمره کشورهای پیرامونی شوروی درآید. خروج ایران از این سیستم به معنای کناره گیری و وانهادن سیستم بین الملل به دو قطب قدرت نبود که اگر این بود پذیرش یک «استثنا» برای آمریکا و شوروی چندان دشوار نبود.
انقلاب ایران با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» در واقع اولین قدم اساسی را در جهت نفی دو ابرقدرت و نظام دو قطبی برداشت و یک مواجهه گرم و فعال را علیه آن سامان داد. حضرت امام خمینی-ره- در چارچوب این شعار فرمودند: «این قرن، قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است» با توجه به اهتمام حضرت امام به تاریخ هجری، قطعا منظور حضرت امام، قرن ۱۴ شمسی است، کما اینکه حضرت امام، افتادن ۱۴ ستون از کاخ ساسانی در مدائن در هنگام ولادت پیامبر بزرگوار اسلام را کنایه احتمالی از سقوط رژیم های شاهنشاهی در قرن ۱۴ می دانستند.
انقلاب اسلامی ایران که این روزها در سی و سومین سالگرد آن بسر می بریم، از همان آغاز شعار براندازی نظام ظالمانه حاکم بر جهان را مطرح کرد و صد البته هدف های نزدیکتر یعنی رژیم های وابسته به این نظام استبدادی را نیز از نظر دور نداشت و طبیعی هم هست که برای رسیدن به قلعه اصلی باید قلاع نزدیکتر را درنوردید. در سی و سومین سالگرد این انقلاب، بسیاری از باروهای نزدیک و میانی سقوط کرده اند که یک فهرست بلندبالا را تشکیل می دهند، رژیم پهلوی در ایران، رژیم وابسته به شوروی در افغانستان، رژیم نظامی- سکولار وابسته ترکیه، رژیم نظامی- سکولار وابسته پاکستان، رژیم نظامی- سکولار عراق، رژیم نظامی- سکولار سودان، رژیم وابسته و سکولار مصر، رژیم وابسته و سکولار تونس، رژیم مستبد و سکولار لیبی، رژیم مستبد، سکولار و وابسته یمن، دولت مستبد و وابسته لبنان- رژیم مارونی-،رژیم سکولار و وابسته کومور، رژیم مستبد و وابسته سومالی و... از جمله این رژیم ها هستند که بعد از برافتادن یا به دست اسلام گراها افتاده و یا در حال انتقال به اسلام گراها هستند در این بین رژیم های وابسته ای هم با شکست های بزرگ مواجه شده و در آستانه سقوط قرار گرفته اند که در رأس آن ها رژیم وابسته صهیونیستی است. این رژیم پرنخوت که قبل از انقلاب اسلامی ایران، خواب امپراتوری از نیل تا فرات را می دید اینک به درون محدوده ای کوچک خزیده و سه جنگ ۱٣۶۲، ۱٣٨۵ و ۱٣٨۷ را به حریف- مقاومت لبنانی و فلسطینی- باخته است. رژیم آل خلیفه در بحرین عملا فرو پاشیده و رژیم های عربستان و اردن در چند قدمی فروپاشی قرار دارند.
بنابراین می توانیم بگوییم در سی و سومین سال انقلاب اسلامی برج های نزدیک و میانی استکبار فرو پاشیده اند و اینک نوبت به فروپاشی برج های دورتر- یعنی خود آمریکا و اروپا- فرا رسیده و از قضا نشانه های آن هم مشاهده می شود و البته ۱۰ سال از تحقق کامل وعده صدقی که حضرت امام داد- و فرمود این قرن، قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین است- باقی مانده و همه می دانیم که آن نائب بزرگ حضرت بقیه الله سخن به گزافه نمی گفت و آنچه می فرمود به او فرموده بودند و کدام وعده حضرت امام است که تحقق نیافته است مگر در پیام سوم اسفند سال ۱٣۶۷ خود نفرمودند، «جنگ ما آزادی افغانستان و فلسطین و لبنان و مصر را در پی خواهد داشت» و مگر نشد.
اینک قیام ملت ها علیه استکبار جهانی به دروازه های واشنگتن، پاریس، لندن و برلن رسیده است. قیام تسخیر وال استریت در آمریکا اگرچه از نظر عدد در کف خیابان هنوز به عدد میلیون نرسیده است ولی از واقعیات بسیار مهمی حکایت می کند به گونه ای که همین دو روز پیش پلیس آمریکا ناچار به بازداشت صدها نفر از آنان شد. تاکنون سابقه نداشت که یک جنبش بیش از چند روز در کف خیابان باقی بماند. اینک قیام جوانان به چهار ماهگی خود رسیده و هر روز به دامنه آن افزوده شده است. غرب تاکنون نزدیک به ۶۰ درصد از شهروندان خود که در پای صندوق های رأی حضور پیدا نمی کردند را جمعیت هایی غیرسیاسی که به امور شخصی خود سرگرمند و در عین حال مشکلی هم با جامعه و حکومت خود ندارند، معرفی می کرد.
جنبش اعتراضی جوانان که به ریشه های نظام سرمایه داری غرب کار دارد نه به بعضی از سیاست ها و استقامت آنان در خیابان در سردترین روزهای سال و اعلام پشتیبانی وسیع پدران، مادران، معلمان، اساتید دانشگاه، کارگران و... از آنان به خوبی نشان داد که آن اکثریت مانند همین جوانان فکر می کنند.
عدم مخالفت مردمی در مقابل آنان و تظاهر به همراهی با خواسته های جوانان از سوی حزب دمکرات آمریکا نشان می دهد که این جریان به ظاهر کوچک، آن جریان بزرگ را نمایندگی می کنند کمااینکه انقلاب مصر در روز پنجم بهمن سال گذشته با حضور چند هزار نفر در میدان التحریر شروع شد و در نهایت هم عدد نیروهایی که در میدان بودند به بیش از ٣ میلیون نفر نرسید ولی آراء ٨۰ درصدی مردم در انتخابات آذر و دی گذشته به اسلام گراها که از مرز ۲۰ میلیون رأی فراتر رفت به خوبی نشان داد که آن چند ده هزار مصری التحریر این ۲۰ میلیون نفر را نمایندگی کرده اند.
غرب امروز به همان دلایلی که وقوع انقلاب در مصر و... را منطقی می کند، دستخوش انقلاب خواهد شد و این بار انقلاب در شئون اجتماعی و سیاسی روی می دهد نه آنچنان که در دهه آخر قرن ٨۱ و یا دهه دوم قرن بیستم در روسیه اتفاق افتاد و تحول در حوزه سیاسی محصور و محدود ماند و دست آخر هم این دو انقلاب ۱۰ سال به درازا نکشید و تمام شد امروز هم بعید است که یک فرانسوی یا یک روس به انقلاب های مورد اشاره افتخار کند البته این دو به عنوان رویداد تاریخی ثبت شده اند. امروز همه کشورهای غربی، «دیکتاتور»، «فاسد» و اکثر آنها «وابسته» هستند. کدام کشور اروپایی یا آمریکای شمالی در طول ۷۰ سال گذشته و امروز جدای از اراده آمریکا عمل می کنند؟ کدامیک از این کشورها به دانشمندان خود اجازه داده اند، بنیان های شکل دهنده به نظام سرمایه داری موسوم به لیبرال دموکراسی را نقد جدی نمایند.
در طول این سال ها به کدام خواسته مردم- حتی آن دسته از خواسته هایی که از طریق تظاهرات میلیونی بیان شده اند و زبان تظاهرات رساترین زبان است- توجه شده است. کدام مصوبه یک کشور اروپایی تحت تاثیر اعتراضات خیابانی تغییر کرده یا حتی تعدیل شده اند. در نوع این کشورها، حکومت تنها از طریق نیروی امنیتی و پلیس با مردم مواجه شده اند و رئیس دولت و حتی یک وزیر نیامده با مردم سخن بگوید و سیاست مورد اعتراض را توجیه کند. همین چند روز پیش که اوباما در مجلس نمایندگان آمریکا «نطق سالیانه» خود را ایراد کرد به بسیاری از رخدادهای خاورمیانه اشاره کرد ولی حتی یک کلمه درباره تظاهرات چهارماهه ده ها هزار جوان دانشجوی آمریکایی نگفت این در حالی است که در طول این دوره هزاران نفر از شهروندان معترض مورد ضرب و شتم شدید و بازداشت قرار گرفته بودند! آیا دیکتاتوری از این بالاتر هم می شود؟ آیا فساد سیستم از این بالاتر هم ممکن است؟
غرب گمان می کرد گسترش ارتباطات و امکانات ارتباطی سبب سیطره بی چون و چرای غرب می شود و دیگر از فرهنگ ها و سنت های دیگران خبری نخواهد بود اما این تصور درستی نبود چرا که ابزار ارتباطی به تنهایی معجزه نمی کند بلکه مهم پیامی است که از طریق آن منتقل می شود. غرب ابزار دارد اما پیام ندارد. همه حرف های غرب در طول ۲۰۰ سال گذشته ارائه شده و امروز و حتی از حدود ۱۰۰ سال پیش ناراستی و ضعیف بودن آن عیان گردیده است. امروز کالای لیبرال دمکراسی کالایی کاملا دمده است.
حالا غرب ابزار ارتباطی دارد ولی پیام ندارد و نمی تواند با مخاطب خود که پیامی جدید را مطالبه می کند، سخن بگوید. این در حالی است که حریف غرب- اسلام- همه آنچه را که مردم در غرب و شرق به آن احتیاج دارند و فرهنگ و معنویت در رأس آنهاست، به نحو اکمل دارد و به راحتی می تواند با سوار بر ابزار ارتباطی- که حالا انحصار رسانه های ارتباطی غرب هم شکسته شده است- پیام خود را منتقل کند که دارد منتقل می کند.
هانتینگتون در اواسط دهه ۱۹۹۰ در کتاب «نبرد تمدن ها» مدعی بود که: «درقرن ۱۲ میان غرب و اسلام جنگی سخت درمی گیرد که با مبارزه غرب با کمونیزم که ۰۷ سال طول کشید بکلی متفاوت است. این حریف بسیار سخت جان تر و پیچیده تر است و با عمیق ترین لایه های اجتماعی و موثرترین نخبگان اجتماعی مرتبط می باشد و این جنگ ممکن است در همه قرن آینده استمرار داشته باشد» هانتینگتون البته در این که جنگی درخواهد گرفت، اشتباه می کند، جنگی نیاز نیست، غرب پوسیده تر از آن است که برای بیرون کردنش به جنگ نیاز باشد.
خراسان:بودجه ۹۱؛ دشواری های احتمالی
«بودجه ۹۱؛ دشواری های احتمالی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم آرین رضایی است که در آن میخوانید؛قضاوت درباره کم و کیف بودجه سال آینده در نخستین روز تقدیم لایحه بودجه ۵۱۰ هزار میلیارد تومانی از سوی رییس جمهور به مجلس شورای اسلامی، بدون در اختیار داشتن ارقام مندرج در آن دشوار است اما به استناد سخنان محمود احمدی نژاد درباره ویژگی های سند دخل و خرج دولت در سال ۱٣۹۱ شاید بتوان انقباضی شدن سیاستهای مالی و بودجه ای در سال پیش رو انتظار داشت؛ به ویژه اینکه تحقق درآمدها و منابع بودجه ای همواره یکی از نگرانی ها و دغدغه ها محسوب می شود.
کاهش بودجه عمومی کشور به میزان ۶/۵ درصد و رشد حدود ۴۰ درصدی بودجه عمرانی از یک سو و تکیه بر دلار ۱۱۵۰ تومانی و نفت ٨۵ دلاری از سوی دیگر می تواند محل بحث باشد.چرا که تاکید بر دلارهای نفتی به میزان هر دلار ۱۱۵۰ تومان در روزهایی که شکاف قیمت ارز در بازار آزاد و رسمی همچنان زیاد است، جای سوال دارد که آیا مبنای تعیین نرخ ارز رسمی در بودجه سال آینده کارشناسی شده و بر اساس حکم قانون برنامه پنجم مبنی بر اجرای نظام ارزی شناور مدیریت شده صورت گرفته است یا نه؟
افزون بر این چالش، سوال دیگر این است که تکیه بودجه سنواتی کشور بر قیمت نفت بالاتر از دیگر کشورهای صادرکننده نفت تا چه میزان قابل دفاع است و در صورت نوسان شدید قیمت جهانی نفت، چگونه می توان کسری ناشی از افت درآمدهای ارزی از محل فروش نفت خام را جبران کرد؟ هرچند دولت می تواند کسری احتمالی را از محل حساب ذخیره ارزی و یا احیانا صندوق توسعه ملی جبران کند یا این استدلال مطرح شود که قیمت جهانی نفت پایین تر از ٨۵ دلار به ازای هر بشکه نخواهد شد، اما تردیدی وجود ندارد که اتکای بر قیمت بالای نفت هم برخلاف سیاستهای کلی برنامه پنجم مبنی بر کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی است و هم احتیاط در تنظیم بودجه ایجاب می کند تا بودجه سالانه به نحوی تنظیم شود که چسبندگی درآمدی بودجه عمومی دولت به درآمدهای نفتی در عمل کاهش یابد نه اینکه چون سالهای اخیر، سود پیش بینی شده برای شرکت ملی نفت که قهرا ناشی از فروش نفت خام است، به عنوان درآمدی مالیاتی و نه نفتی قلمداد شود.
یکی از مزیتها و ویژگی های مورد تاکید همیشگی دولتها به ویژه دولت نهم و دهم این بوده که اعتبارات عمرانی همواره رشد داشته که این تغییر فزاینده در اعتبارات عمرانی همواره با دو چالش مواجه می شود؛ نخست امکان جابجایی بودجه از سوی دولت و دستگاه های اجرایی و دستکاری در ارقام بودجه با رویکرد کاهش سهم اعتبارات عمرانی برای پوشش کسری بودجه جاری دولت که این مساله همواره در گزارشهای تفریغ بودجه مورد انتقاد قرار می گیرد؛ چالش دوم به عدم تحقق و تخصیص کامل بودجه عمرانی و زخمی شدن بسیاری از پروژه های در دست اجرا و تاخیر کم سابقه در اتمام این طرح ها بر می گردد. به ویژه اینکه رشد بودجه عمرانی ماهیتا نمی تواند یک مزیت نسبی محسوب شود چرا که کیفیت اجرای این پروژه ها و ضرورت توجیه فنی و اقتصادی آنها هم محل بحث است و نباید فقط به رشد تعداد پروژه ها و افزایش بودجه آن دل خوش داشت.
سخن آخر اینکه دشواری های پیش روی بودجه را نباید از نظر دور داشت آن هم در شرایطی که به سبب تحریم های سیاسی علیه منافع و مصالح ملی ایرانیان، عملا استفاده از منابع و سرمایه های خارجی به عنوان یکی از شاخص ترین و کم هزینه ترین منابع بودجه ای دولت به حداقل ممکن رسیده است و باید دید رشد ۴۰ درصدی در بودجه عمرانی کشور با تکیه بر چه منابعی صورت می گیرد؟ به نظر می رسد رشد اعتبارات عمرانی در سال آینده با تکیه بر استفاده بیش از ظرفیت از اعتبارات ناشی از تملک دارایی های مالی دولت نظیر اوراق مشارکت، اعتبارات حساب ذخیره ارزی وصندوق توسعه ملی و سایر ابزارهای مندرج در جداول بودجه صورت گرفته باشد که عملکرد سالهای اخیر در فروش نرفتن اوراق مشارکت و یا تخصیص غیر بهینه منابع مالی حساب ذخیره و احتمال تکیه دولت بر صندوق توسعه ملی خود جای تامل بیشتری دارد.
پیشنهاد می شود دولت و مجلس در بررسی و تنظیم بودجه سال آینده با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی کشور و برخی التهابهای موجود و احتمال تکرار آن در سال آینده تنها یک مساله را جدی بدانند؛ ثبات اقتصادی ، امنیت سرمایه گذاری، بهبود فضای کسب و کار و مدیریت شوکهای اقتصادی ضد تولید ملی. از این رو شاید دستکاری در سیاستهای پولی و ارزی برای جبران برخی ضعفهای مدیریتی در اقتصاد و کم رنگ جلوه دادن غفلتهای سیاستگذاران اقتصادی کشور خطای بزرگی خواهد بود. بودجه سال آینده را باید دقیق نوشت و دقیق اجرا کرد و لجبازی دولت و مجلس راهگشا نخواهد بود.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛هفته جاری با دو مناسبت مذهبی همراه بود، نخست سالروز شهادت یازدهمین خورشید آسمان ولایت وامامت، حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام در هشتم ربیعالاول که در مدت کوتاه امامت علیرغم آنکه سالها در حبس و تبعید بسر میبردند، با مجاهدت بینظیر، تعالیم عالیه قرآنی و احکام الهی را ترویج کرده و از طریق نایبان خاص و وکلای مورد اعتماد، از فرهنگ تشییع پاسداری نمودند. ایشان همچنین زمینه لازم برای آغاز دوران امامت امام زمان(عج) را در تاریکترین و ستمبارترین دوران خلفای جور عباسی فراهم کردند.
قطعاً سالروز شهادت امام عسکری علیهالسلام حزن و اندوه سنگینی بر قلب مبارک آخرین ذخیره الهی و عدالتگستر جهانی، حضرت بقیهاللهالاعظم و محبان حضرتش فراهم آورد، اما آغاز امامت قلب عالم امکان حضرت مهدیصاحبالزمان علیهالسلام، اندکی از آن کاست و چشمانداز آیندهای روشن را به روی بشریت گشود.
دراین هفته و در دومین دهه از ماه بهمن، بوی آزادگی و انقلاب، مشام جهانها را عطرآگین کرد و یاد پرواز انقلاب در ۱۲ بهمن ۵۷، دلها را به ایام پرخاطره روزهای پیروزی و بازگشت آن رهبر سفر کرده به میهناسلامی برد که با آمدنش، وحدت و یکدلی و عزت و اقتدار را میان ملت ایران به ارمغان آورد. این روزها، خاطرهها یادآور مشتهای گره کرده و دستهای بهم پیوستهایست که از سر شور و شعور به سوی آمریکای جهانخوار و رژیم مزدوری نشانه رفت که لقب ژندارمی منطقه را یدک میکشید. ایام پررمز و راز دهه فجر انقلاب یادآور لحظههایی است که همه مردم، دست در دست هم و با هدفی واحد همچون سیلی خروشان به خیابانها سرازیر شده و تحت رهبری امام خمینی، یکصدا شعار "استقلال - آزادی - جمهوری اسلامی" را فریاد کردند. ملت ایران سی و چهار سال پیش در چنین ایامی، سرانجام با آمدن آن یار سفر کرده به آغوش میهن، در ۱۰ روز معجزهآسا، تاریخ ۲۵۰۰ سال حکومت استبدادی را در هم پیچید و دوره جدیدی را در تاریخ گشود که نه تنها جهانیان را به تحیر واداشت بلکه الگویی شد برای مبارزه ملتهای آزاده با سلطهگران و مستکبران که امروز ثمرات آن در خاورمیانه و شمال آفریقا مشاهده میشود.
این هفته جمهوری اسلامی ایران میزبان صدها نفر از جوانان ۷٣ کشور جهان از جمله مصر، تونس لبنان، یمن، بحرین و فلسطین بود که در تهران و در نشست "جوانان و بیداری اسلامی" گردهم آمدند. این جمع در دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران عمق محبت، علاقه و شور خود را به انقلاب اسلامی به نمایش گذاشتند. در این دیدار حضرت آیتالله خامنهای در سخنانی جوانان کشورهای اسلامی را حاملان بشارتهای بزرگ برای آینده امت اسلامی خواندند و افزودند: "بیداری جوانان سرتاسر جهان اسلام، امید به بیداری عمومی ملتهای مسلمان را افزایش داده است."
رهبر انقلاب، تاریخ بشر را بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی و در آستانه تحولی عظیم برشمرده و تأکید کردند: "بشریت از همه مکاتب و ایدئولوژیهای مادی اعم از مارکسیسم، لیبرال دمکراسی و ناسیونالیسم سکولار عبور کرده و در آغاز دوران جدیدی است که بزرگترین نشانه آن، توجه ملتها به خدای متعال، استمداد آنها از قدرت لایزال الهی و اتکای ملتها به وحی است."
ایشان حضور هوشیارانه و استقامت ملتها در میدان را زمینهساز تحقق بدون تردید نصرتهای الهی خواندند و افزودند: "در پرتو تحقق وعدههای پروردگار، صهیونیستها، شیطان بزرگ آمریکا و قدرتهای غربی امروز در مقابل بیداری اسلامی احساس ناتوانی میکنند و این احساس ضعف و شکست هر روز بیشتر خواهد شد." حضرت آیتالله خامنهای، تحولات کشورهای اسلامی را "آغاز راه نجات و سعادت"، بر شمرده و افزودند: "مهم این است که پیروزیهای بدست آمده را پایان راه ندانیم و با ادامه مجاهدت و تکیه بر عزم و اراده ملتها و اتکا و حسن ظن به خدای قادر متعال، مبارزه با زورگویان جهانی و عوامل آنها را ادامه دهیم."
ایشان با اشاره به پیشرفتهای چشمگیر علمی جمهوری اسلامی در عرصههای هستهای، زیست فناوری، پزشکی و عرصههای دیگر افزودند: "جوانان مومن این سرزمین، در اوج ناباوری دشمنان و به رغم همه کارشکنیهای آنان، به پیشرفتهایی دست یافتهاید که میتواند برای جوانان همه ملتهای اسلامی، درس آموز باشد."
رهبر انقلاب اسلامی، قرن حاضر را قرن اسلام و معنویت برشمردند و افزودند: "اسلام، عقلانیت و معنویت و عدالت راهمراه یکدیگر به ملتها هدیه میدهد و تعالیم پروردگار بر اسلام عقلانیت و تفکر و تدبر، اسلام توکل بر خدا، اسلام جهاد و اسلام کار و اقدام، تأکید مینماید." حضرت آیتاللهخامنهای با اشاره به تلاش استکبار برای جبران صدمات و ضربات ناشی از قیام ملتها در مصر و تونس و لیبی و دیگر کشورهایاسلامی افزودند: "دشمن، مشغول طراحی و توطئه است و ملتهای اسلامی بخصوص جوانان امتاسلامی که موتور بیداری اسلامی هستند باید با هوشیاری و مراقبت کامل و استفاده از تجربیات دیگران، اجازه ندهند شبکه استبداد جهانی، انقلابها را از آنها برباید و راههای حال و آینده را منحرف کند."
ایشان در ترسیم یک شاخص برای قضاوت درباره رویدادها و حوادث تاکید کردند: "هر جا فعالیتی و طرحی وجود دارد که به نفع اسرائیل و امریکاست، باید هوشیار باشیم و آن را حرکتی بیگانه و مخالف منافع ملتها بدانیم و هرجا حرکتی اسلامی، ضد صهیونیستی، ضد استکباری، ضد استبدادی و ضد فساد هست، همه ملتهای مسلمان در تایید و تقویت آن، همراه و همدل خواهد بود." رهبر انقلاب به عنوان یک نمونه به تلاشهای دستگاههای رسانهای جهان برای منزوی کردن مردم بحرین اشاره کردند و افزودند: "رسانههای غربی و یا وابسته به غرب، میخواهند با اختلافافکنی و خطکشی، مسئله بحرین را شیعه و سنی کنند اما هیچ فرقی میان حرکتهای بیداری اسلامی درکشورهای مختلف وجود ندارد."
این هفته در موضوعات بین المللی، شاهد چند رویداد تازه بودیم که تحولات مربوط به سوریه از لحاظ اهمیت در صدر قرار داشت. اخبار مربوط به مصر، بحرین و مذاکره آمریکا با طالبان نیز از دیگر رخدادهای خبری با اهمیت هفته بودند.
در سوریه ناآرامیها در این کشور درحالی ادامه دارد که در شورای امنیت، پیش نویس قطعنامه جدیدی که مشترکاً توسط برخی کشورهای اروپایی و عربی ارائه شده و در آن پیشنهاد کناره گیری بشار اسد از قدرت مطرح گردیده با مخالفت روسیه مواجه شده است. در نشست روز سهشنبه، اظهارات ضد سوری نماینده قطر و دبیرکل اتحادیه عرب با پاسخ جامع نماینده سوریه مواجه شد و موجب مشاجرههای لفظی میان طرفین گشت. بررسی این پیشنویس قرار است ادامه پیدا کند تا روز جمعه به رای گذاشته شود. نکته حائز اهمیت درباره سوریه این است که تلاش بیوقفهای از سوی برخی کشورهای عرب و در رأس آنها، عربستان از چندی قبل در جریان است تا زمینه برای دخالت نظامی در سوریه فراهم شود. به عبارت دیگر نسخهای مشابه آنچه در لیبی رخ داد برای سوریه تنظیم شده است که بانیان اصلی آن کشورهای غربی هستند ولی مأموریت موجه ساختن این توطئه و آماده ساختن زمینه تحقق آن، به چند کشور عربی سپرده شده است.
گرچه در ظاهر اهداف تلاشهای هماهنگ عربی - اروپایی، خارج ساختن سوریه از بحران عنوان شده است ولی این تلاشها، در اصل و در عمل، برای تشدید بحران است تا از این طریق، فروپاشی نظام سوریه که از دیرباز از خواستههای اصلی غرب و رژیم صهیونیستی بوده است، محقق شود. انگیزهای که برخی کشورهای عربی از جمله عربستان، قطر و امارات برای حضور در این صحنه سازی دارند این است که اولاً انتقام دیرینه خود را از حکومت سوریه، که برخلاف منش آنها، مقاومت و عدم سازش با رژیم صهیونیستی را پیشه ساخته و موجبات سرشکستگی این رژیمهای سازش طلب و وابسته شده است، بگیرند و دوم اینکه، با این خوش خدمتی و همسویی با غرب علیه سوریه، بقای حکومتشان توسط غربیها تضمین شود و از سرایت انقلابهای جاری به این کشورها جلوگیری گردد. با اینحال، واقعیت این است این کشورهای عربی با همدستی ناجوانمردانه با غربیها، حتی اگر بتوانند بحران داخلی در سوریه را تشدید کنند ولی قطعاً نخواهند توانست مانع پیشروی موج انقلاب ضد دیکتاتوری در منطقه به کشورهایشان باشند.
این هفته، مصر بار دیگر شاهد تظاهرات میلیونی مردم این کشور در سالگرد سرنگونی مبارک بود. انبوه تظاهر کنندگان در میدان التحریر گرد آمدند و علاوه بر تاکید بر وفاداری و تعهدشان نسبت به خون شهدای انقلاب، خواستار انتقال قدرت از شورای نظامی حاکم به مجلس شدند. مجلس جدید که اوایل ماه جاری گشایش یافت، پس از سرنگونی رژیم مبارک شکل گرفته است. در این مجلس، اسلامگرایان اکثریت را در اختیار دارند. در این میان، شورای نظامی حاکم همچنان به مقاومت در برابر خواستههای مردم ادامه میدهد و از تحویل قدرت به منتخبین مردم خودداری مینماید. این شورا که اکثر اعضای آن گماشته مبارک، رئیس رژیم سابق میباشند تلاش دارند چارچوب رژیم گذشته را حفظ کرده و از تغییر بنیادی ساختار رژیم، از جمله تغییر در سیاست خارجی آن و قطع رابطه با رژیم صهیونیستی، ممانعت میکنند. این درحالی است که قرار است هفته آینده حکم دادگاه مبارک و سایر عناصر ارشد حکومت سابق اعلام شود. چگونگی صدور حکم برای مبارک و همدستانش میتواند مسائل جدیدی را در صحنه سیاسی مصر مطرح سازد.
این هفته، آمریکا با گروه افراطی طالبان در قطر بر سر میز مذاکره نشست و با این اقدام، این گروه شورشی را به رسمیت شناخت. مذاکره آمریکا با طالبان درحالی صورت میگیرد که تا پیش از این، واشنگتن این گروه را تروریست میخواند و همین اتهام، از بهانههای اصلی لشکرکشی آمریکا به افغانستان بود. تعامل آشکار واشنگتن با طالبان نشان داد آمریکا هر کجا که لازم باشد برای تامین منافع استعماریش حاضر است تمامی شعارهایش را زیر پا بگذارد. از سوی دیگر مذاکره با طالبان، دهن کجی آشکار به حقوق و خواسته ملت افغانستان است که در یک دهه گذشته متحمل اقدامات جنایتکارانه و سیاستهای ضد بشری این گروه افراطی بودهاند.
این هفته بحرین نیز شاهد رخدادهای جدیدی بود و مردم این کشور علیرغم سیاستهای سرکوب رژیم، بار دیگر به خیابان آمده و بر خواسته خود در تغییر نظام ظالمانه آل خلیفه تاکید کردند. رژیم بحرین مدت یکسال است که اعتراضات مسالمت آمیز و خواستههای برحق مردم این کشور را با مشت آهنین و سرکوب پاسخ میگوید و در این راستا، حتی از دستگاه امنیتی رژیم ریاض نیز برای قلع و قمع تظاهر کنندگان کمک گرفته است. استفاده از گازهای سمی علیه اعتراض کنندگان، از شیوههای تازه رژیم منامه در سرکوب مردم است که تاکنون منجر به کشته شدن شمار زیادی، از جمله چندین کودک شده است.
با اینحال، رژیم بحرین نیز باید این واقعیت را بپذیرد که اینگونه سیاستها دیگر در شرایط جدید حاکم بر جهان چاره ساز نیست و نمیتواند تضمینی برای بقای طولانی مدت رژیم آل خلیفه ایجاد کند و آنگونه که از تحولات بحرین استنباط میشود دور نیست که جهان شاهد سقوط رژیم خودکامه این کشور باشد.
رسالت:ناقوس مرگ دیکتاتوری صهیونیست ها
«ناقوس مرگ دیکتاتوری صهیونیست ها»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشیدی است که در آن میخوانید؛این روزها عطر سی و چهارمین بهار آزادی ، در فضای ایران پراکنده شده و یاد امام خمینی (ره) و شهدا را در خاطره ها زنده کرده است .
هیجان انگیزترین صحنه های تاریخ ، صحنه هایی است که مبارزات انسانهای حق جو را با ظلم و ظالم به نمایش گذاشته است ، صحنههایی که غالبا با مظلومیت و عدم موفقیت ظاهری حق جویان پایان یافته و ندرتا به پیروزی حق منتهی شده است و از آنجا که فرصت های حاکمیت حق در قیاس با ایام سلطه ظلم بسیار محدود و معدود بوده است، کسانی که توفیق درک دوران پیروزی را می یابند ، مسئولیتی سنگین دارند و باید تمام توان خویش را برای حفظ حاکمیت حق و گسترش آن به کار بگیرند .
سی و سه سال پیش دست قدرت خداوند ، نظام طاغوت را سرنگون و نظام مردم سالاری دینی را در ایران حاکم ساخت تا راه را بر هرگونه یأس وتوجیه ببندد و ملت ایران الگویی شود فراروی همه کشورهای تحت ستم .
اینک در تاریخ چند هزار ساله بشر ، قریب سه دهه واندی است که ملت ایران در تاریخ پرفراز و نشیب خود به چنین فرصتی دست یافته است و این خودگویای رسالت سنگین جامعه ما و قدرو اهمیت ثانیه هایی است که شاهد آن هستیم و به سرعت سپری می شود .
دیروز هیچ کس گمان نمی کرد که رژیم شاهنشاهی در ایران ، با توجه به ریشه های فاسد تاریخی و پشتیبانهای خارجی اش ، سقوط کند ، امروز هم ناباورانه شاهد هستیم که سر سپردگان غرب در تونس ،مصر، لیبی و یمن یکی پس ازدیگری سقوط می کنند و برشور و هیجان مسلمانان جهان می افزایند تا زنجیره سقوط دیکتاتورها و عوامل دستنشانده
غرب ، تکمیل شود . همچنین امواج این حرکت اسلام خواهانه که پیام آور عدالت و معنویت است ، شتابگیرتر ازآنچه که انتظارش می رفت ، باعث شکل گیری جنبش های عدالتخواهانه در سراسر جهان بخصوص اروپا و آمریکا شده است تا فردایی روشن برای بشریت رقم بزند و بی تردید " قیام ملتهای منطقه علیه دیکتاتورهای وابسته ، جزئی از مبارزه بشریت با دیکتاتوری جهانی صهیونیست هاست و جامعه بشری با پشت سر گذاشتن پیچ تاریخی از سیطره این دیکتاتوری خطرناک رها میشود. "(۱)
به همین دلیل شگفت آور نیست اگر می بینیم تمامی کفر و دیکتاتوری جهانی در برابر خیزش حق مدارانه ملت ها با پیشتازی ملت های مسلمان، به پا خاسته است تا مانع عبور بشریت از این پیچ تاریخی شود .
سردمداران نظام سلطه جهانی طی سالیان متمادی باتمسک به قدرت، ملت های دیگر و حتی مستضعفان جامعه خویش را تحقیر و استثمار کرده بودند و با " تزریق احساس ناتوانی درملتهای مسلمان و تلقین غیر قابل شکست بودن قدرتهای جهانی ، حدود دو قرن است که ملتهای مسلمان را عقب نگه داشته اند . اما امت اسلامی امروز بیدار شده و درک کرده است که هر دو تصور ، صد درصد غلط است ."(۲)
اگر روزی غرب با تبلیغات کاذب ، قبله آمال بسیاری ازجوانان ، از جمله جوانان مسلمان شده بود ، امروز این ایران اسلامی است که در پرتو تمسک به اسلامی مبتنی بر عقلانیت و جهاد و معنویت و باپایمردی ملت و درایت رهبری ، قبله آرزو های جوانان مسلمان جهان شده است، چنانچه در روزهای اخیر شاهد بودیم ۱۲۰۰ نفر از جوانان ۷٣ کشور جهان در همایش بین المللی جوانان و بیداری اسلامی شرکت جستند و با شور و اشتیاق به دیدار حضرت آیت الله خامنه ای ولی امر مسلمین جهان شتافتند و با شنیدن این مژده عزمی دو چندان یافتند که :
" بیداری جوانان سرتاسر جهان اسلام ، امید به بیداری عمومی ملتهای مسلمان را افزایش داده است. " (٣)
پی نوشتها:
٣و۲و۱- رهنمودهای مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان مسلمان انقلابی ۷٣ کشور جهان
حمایت:بازی با مهره قدیمی
«بازی با مهره قدیمی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن میخوانید؛در روزهای اخیر اخبار و گزارشهای متعددی از مواضع سران آمریکا در قبال طالبان و القاعده مطرح شده است. در این چارچوب باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در نطق سالیانه خود در کنگره آمریکا کشته شدن بن لادن سرکرده گروه القاعده را از دستاوردهای مهم خود خواند. سپس جو بایدن معاون وی نیز ضمن اشاره دوباره به این امر، از احتمال انتشار تصاویر جدید از مرگ بن لادن خبر داد.
در تحرکی دیگر آمریکاییها از مذاکره با طالبان در قطر خبر دادند در حالی که ادعای تکراری همکاری طالبان و پاکستان برای سلطه بر افغانستان را مطرح کردند. آمریکاییها بر این ادعایند که پاکستان به دنبال استفاده از طالبان برای سلطه بر افغانستان است لذا آمریکا با حملات هواپیماهای بدون سرنشین به خاک پاکستان و نیز رویکرد به مذاکره با طالبان به دنبال مقابله با این روند میباشد.
هر چند که سران آمریکا برآنند تا به مواضع مذکور جنبه انسانی داده و به نوعی آن را از افتخارات دوران ریاست جمهوری اوباما عنوان دارند اما بررسی ریشهای این تحرکات نکتهای دیگر را آشکار میسازد و آن اهداف انتخاباتی از این رویکردها است. اوباما میداند که مردم به دنبال پایان جنگ افغانستان و عراق میباشند و هر گونه حرکتی در این حوزهها میتواند به بهبود موقعیت وی در برابر جمهوریخواهان مبدل گردد.
در این شرایط اوباما که با خروج از عراق بخشی از این طرح را اجرا کرد اکنون تلاش دارد با برجسته سازی مرگ بن لادن به عنوان دستاوردی بزرگ در مبارزه با تروریسم و نیز مذاکره با طالبان با نام بهبود شرایط امنیتی، از این مولفهها برای تبلیغات انتخاباتی بهره برداری کند. اوباما با دو مقوله هماهنگ مرگ بن لادن و مذاکره با طالبان چنان وانمود میکند که به دنبال پایان دادن به جنگ افغانستان و تحقق خواستههای مردمی در این زمینه میباشد.
البته اوباما با مسئله مرگ بن لادن به سران طالبان درباره پیامدهای عدم همراهی با روند مذاکرات در قطر نیز هشدار میدهد تا آنها را با شرایط آمریکا پای میز آورد. هدف نهایی اوباما آن است که در ماههای باقی مانده تا انتخابات ( آبان ماه) ثباتی هر چند موقت را در افغانستان برقرار سازد تا از آن برای کسب آرای مردمی بهره برداری کند. اعلام احتمال خروج بخشی از نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال ۲۰۱۲ نیز بخشی از این سیاست است.
به هر تقدیر میتوان گفت که اوباما به دنبال استفاده از مهرههای قدیمی در کمپین انتخاباتی خود است تا شاید با بهرهگیری از آنها بتواند بخشی از آرای مردمی را به خود جلب کند هر چند که شرایط داخلی و جهانی آمریکا چنان ملتهب است که تحقق این امر با ابهامات بسیاری مواجه شده است.
آفرینش:گازهای همراه نفت و سوختن یا بهره وری مناسب
«گازهای همراه نفت و سوختن یا بهره وری مناسب»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن میخوانید؛حدود یک سده از استخراج نفت در کشور گذشته و پس از این ایام هنوز هم نفت و گاز منبع اصلی درآمد اقتصاد تک محصولی ایران است؛ هنوز هم در خوش بینانهترین حالت هم طی سالهای نزدیک نمیتوان وابستگی به این مجصولات پر ارزش را انکار کرد همین موضوع است که حفظ وضع موجود در تولید نفت و توسعه مخازن هیدروکربنی کشف شده را مهم میکند تا همچنان یکی از دغدغههای اساسی کشور حراست از سطح تولید و مخازن نفتی و گازی کشور باشد.
در این بین با گذشت دهها سال از سوختن گازهای همراه نفت در کشور همچنان این گاز ها در کشور سوخته میشود و در حال حاضر و بنا به آمارهای مختلف (گاه روزانه ده ها و یا بنا به برخی دیگر از آمارها حدود ۵۰ میلیون مترمکعب) از گازهای همراه میدان های مختلف کشور میسوزد و با این وجود تلاش قابل توجهی برای رفع این امر در نظر گرفته نشده است.
در این راستا باید گفت که عملا سالهاست که سوختن گازهای همراه نفت در ایران به عنوان نمادی از روشن بودن مشعل پالایشگاه یا اسکله نفتی و رونق فعالیت آن به شمار میرود، در حالی که در سایر کشورهای تولیدکننده نفت، این گازها جمعآوری شده و باز تولید میشوند، اما در ایران گاز در مشعل های چاه ها و.. بدون کوچکترین استفادهای سوزانده میشود که بنا به برآورد ها این حجم از گاز سوخته شده در کشور می تواند رقم معادل مصرف گاز برخی از کشورهای در حال توسعه و همسایه ما همانند ترکیه باشد.
گذشته از این از یک سو باید گفت اکنون سالهاست که تزریق گاز به مخازن نفتی یکی از ضروریترین عوامل در صیانت از ذخایر نفتی و یکی از راهبردهای تولید پایدار است که میتواند موجب بازیافت میلیاردها بشکه نفت، حفظ جایگاه تولید ایران در اوپک و ظرفیت ذخیرهسازی گاز برای نسل آینده شود.این واقعیت در حالی است که هم اکنون بیشتر مخازن نفتی بزرگ و اصلی کشور نیمه دوم عمر خود را سپری کرده و به تزریق گاز نیاز دارند. در این بین در واقع جلوگیری از سوزاندن بخش گسترده ای از (گاه تا حدود۹۰ درصد) گاز همراه نفت می تواند دستاوردی مهم به شمار آید.
آنچه مشخص است در حال حاضر یکی از مهمترین مشکلات موجود در صنعت نفت ایران، بالا بودن حجم گازهای همراه نفت است که میزان هدر رفتن آن طی برنامه چهارم توسعه افزایش قابل توجهی داشته است. در این بین با توجه به برخی از آمار و ارقام از میزان سوختن گازهای همراه نفت و اتلاف بخش عمده ای از منابع گازی کشور در کنار آلودگی هاو... ضرورت ساخت پالایشگاههای بدون مشعل گاز، استفاده از گاز همراه نفت در چاه ها و اعمال سیاستها وراهبردهایی برای صدور این گاز،تزریق مجدد به چاه ها و.. الزامی به نظر میرسد.
ر این حال اکنون نیز در بسیاری از کشورهای دنیا پسماندها و ضایعات صنعت نفت و گاز دور ریخته نمیشوند در این میان بهرهبرداری بهینه از گازهای همراه نفت می تواند به عنوان یکی از راهبرد های اصلی کشور در حوزه انرژی تعریف شده و مورد تاکید قرار گیرد چرا که تاخیر طولانی تر در استفاده از این گاز ها عملا پیامد های چند گانه بویژه در بعد اقتصادی به کشور وارد میکند.
مردم سالاری:ادعای بودجه عملیاتی از شعا ر تا واقعیت
«ادعای بودجه عملیاتی از شعا ر تا واقعیت»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم محسن نریمان است که در آن میخوانید؛بودجه کل کشور در سال ۹۱ با حدود ۲ ماه تاخیر از جانب دولت به مجلس ارائه شد. روز قبل از ارائه بودجه معاون پارلمانی رییس جمهور از تدوین بودجه سال ۹۱ به صورت عملیاتی خبر داد; باید بودجه عملیاتی تعریف علمی و مشخصی دارد. این نوع بودجه بندی سال هاست در کشورهای دیگر دنیا انجام می شود و مزایای بسیاری نیز دارد، اما تجربه کاری نمایندگان مجلس هشتم از اجرایی شدن قوانین و مصوبات بودجه همگی حکایت از بی قانونی دولت دارد.
امروز نمایندگان مجلس بیش از اینکه به دنبال نوع بودجه تدوین شده باشند به دنبال تمکین دولت از قوانین و مقررات هستند. ابتدا دولت باید خود را اصلاح کند و روحیه قانون گریزی را در خود از بین ببرد.
تجریه قانون گریزی دولت نمایندگان مجلس را به جایی رسانده است که حساسیتی نسبت به نوع بودجه نشان نمی دهند چرا که تا حدی از قانون گریزی دولت به ستوه آمده اند که امید و انگیزه خود را برای تدوین قانون از دست داده اند. دولت عنایتی به مواردی که خود اعلام می کند ندارد; در نتیجه چالش هایی در روند کار قانون نویسی و بودجه بندی در زمان اجرای آن به وجود می آید مشکلات بسیاری را برای کشور در پی داشته است.
دولت با ۲ ماه تاخیر امروز مدعی ارائه بودجه سال ۹۱ در بسته عملیاتی است. اگر این بودجه قرار بود مکانیزم ارائه متفاوتی داشته باشد، پیشاپیش باید یک ماه قبل این مو ضوع به کمیسیون های مربوطه اعلام می شد که به طور مثال امسال قصد داریم بودجه را با مکانیزم متفاوتی نسبت به سال های قبل ارائه دهیم و تمامی کمیسیون ها و نمایندگان از هر روشی که قانون را اجرایی تر کند،استقبال کرده و موافق هستند، اما به این دولت امیدی در جهت اینکه راهکار و روشی را اتخاذ کند که اجرای قانون سهل الوصول تر شود دور از ذهن است.
این دولت تنها به ارائه راهکارهایی می اندیشد که در آن خود مبسوط الیدتر، مقتدرتر و صاحب اختیارتر شود، با این تجربه و پیش زمینه ای که از دولت فعلی داریم و کارنامه ای که این دولت در قانون گریزی از خود برابر دیدگان مجلس ثبت کرده است، به نظر می آید بودجه عملیاتی به مفهوم واقعی تنها یک شعار در ادامه دیگر شعارهای این دولت باشد. به نظر نگارنده دولت بیش تر در پی ارائه بودجه ای است که در آن دست مجلس در دخالت امور کوتاه باشد.
تا زمانی که بودجه به طور تخصصی در مجلس بررسی نشود نمی توان از صحت این ادعا اطمینان حاصل کرد. اینکه آیا واقعا دولت بودجه سال ۹۱ را مطابق با قوانین و تعاریف علمی ارائه کرده است یا از اصطلاح بودجه عملیاتی برای قانون گریزی بیش تر استفاده کرده است، نکته ای است که تایید یا رد آن نیازمند بررسی دقیق تر بودجه است.
طبیعی است که مجلس از بودجه ای که در آن تضمین برای اجرای آن مشهود باشد استقبال می کند، مطالعات بسیار و۱۶ سال تجربه حضور در جریان تصویب بودجه برای شخص من و بسیاری از نمایندگان دیگر تعریف شفافی از بودجه عملیاتی را تداعی کرده است، اما ممکن است تعریف دولت فعلی از بودجه عملیاتی با تعاریف منطقی متفاوت باشد با سوابقی که از این دولت داریم خوش بین نیستیم که مواردی را ارائه دهد که در اجرا خود را متعهد تر به اجرای قانون باشد.
شرق:هفتسال متوالی تاخیر
«هفتسال متوالی تاخیر»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم فاضل موسوی است که در ان میخوانید؛به استناد عقل، قانون و تعهد، نمایندگان در پیشگاه مردم متعهد شدهاند تا همسو با برنامههای توسعه کشور و سند چشمانداز، ایران را در سال ۱۴۰۴ به کشور اول در منطقه برسانند. از اینرو برنامه و سند بودجه کشور بهعنوان عالیترین سند مالی کشور از اهمیت ویژهای برخوردار میشود. با توجه به این دو موضوع ما باید در سال ۱۴۰۴ کشور اول منطقه باشیم و تکلیف اینکه سند چه جایگاهی باید داشته باشد نیز مشخص است.
به همین دلیل دولت وظیفه دارد به حکم قانون از ۱۵ آذر لایحه بودجه را تقدیم مجلس کند اما متاسفانه در هفت سال گذشته چنین اتفاقی نیافتاده و دولت همیشه در اعلام لایحه بودجه به مجلس تاخیر داشته است. این امر از دو حالت خارج نیست یا دولت نسبت به وظیفه خود آشنا نیست یا توان کارشناسی در این اندازهها را ندارد که بتواند در موعد مقرر قانون را تنظیم و تهیه کند.
در هر صورت آن چیزی که خروجی عمل دولت را نشان میدهد رفتار غیرمتعهدانه نسبت به مرکز تصمیمگیری و قانونگذاری یعنی مجلس است و البته این رفتار نیز نتیجه عملکرد خود مجلس است که نظارت کافی و لازم را در حوزه مسوولیت خود انجام نمیدهد. با عنایت به وضع تورم موجود و مشکلاتی که درخصوص قیمت ارز و سکه به وجود آمده باید برنامه بودجه کشور منسجمتر و کارشناسانهتر تنظیم میشد اما اکنون مشاهده میکنیم که برنامه بودجه نه تنها افزایش نداشته که کاهش جدی نیز داشته و از همین جا مشخص میشود که چقدر لایحه بودجه واقعبینانه است.
اگر از زاویه دیگر نیز بخواهیم به این موضوع بپردازیم باید دقت کرد که قرار بود تا در برنامههای پنجساله وابستگی به نفت کم شود اما متاسفانه این وابستگی نه تنها کم نشده که افزایش نیز پیدا کرده است. این خود گام جدی و بلندی در جهت فاصله گرفتن از برنامه سند چشمانداز است. از آن طرف هم آقای احمدینژاد درباره لایحه بودجه بهگونهای صحبت میکند که چندان جدی نیست و با جایگاه مجلس همخوانی ندارد، در نتیجه سالی که نکوست از بهارش پیداست.
در حال حاضر در کشور ما بیکاری، تورم، رشد منفی اقتصاد، نوسان نرخ دلار و بدهیهای دولت به بانکها و همچنین تهدیدهای بینالمللی در حد بسیار بالایی وجود دارد و دولت با مشکلات بسیاری روبهرو است و با این وضعیت موجود در تقدیم و دفاع از بودجه، آنگونه صحبت میکند. همه اینها نشان میدهد که دولت درک درستی از وضعیت اقتصادی کشور ندارد. همچنین دولت نه تنها لایحه بودجه را باید زودتر تقدیم میکرد بلکه برای اینکه بتواند لایحه را بهتر کند باید از ظرفیتهای علمی کشور نظیر دانشگاهها و کارشناسان نیز بیشتر استفاده میکرد.
به زبانی دیگر به این شکل میشد فرصتی فراهم کرد که از ظرفیت کارشناسی بسیار بالای کشور استفاده درست و صحیح شود و قطعا کارشناسان ما نیز با درک صحیحی که از وضعیت کشور دارند حتما کمک میکردند. اما اکنون با توجه به اینکه این اتفاق رخ نداده مجلس باید در مرحله نخست فکری به حال دو، سه ماه نخست سال بکند و مبلغی را به صورت تنخواه در نظر بگیرد و مرحله بعد این است که مجلس سعی کند با همکاری دولت و ایجاد ظرفیتهای لازم، در فرصت منطقی و جدیتر از آنچه که امروز مطرح شده به این مساله رسیدگی کند و تغییرات جدی و اصولی و ماهیتی را فراهم کند.
با برنامه بودجه کنونی نمیتوان انتظار داشت که کشور به سمت پویایی حرکت کند. مجلس باید بتواند ماهیت مردمی و دینی خود را نشان دهد و برنامه بودجه کشور را با توانفکری نمایندگان و کارشناسان تهیه کند تا سربلندی کشور و رفاه و توسعه مردم فراهم شود.
تهران امروز:بودجهای که خاصیت اقتصادی ندارد
«بودجهای که خاصیت اقتصادی ندارد»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم بیژن رحیمی دانش است که در آن میخوانید؛سرانجام با تاخیر حداقل ۵۷ روزه لایحه بودجه سال ۹۱ تقدیم مجلس شد. گفته شد که بودجه با هزار اما و اگر به مجلس رسید و قرائت شد. ما به این اما و اگرها کاری نداریم چراکه پیگیری این اما و اگرها کار نمایندگان مجلس است. آنچه که ما میخواهیم آن را پیگیری کنیم خود بودجه ۹۱ و خواص آن است و آنچه در پروسه شکلگیری آن روی داده است. ابتدا به آمار ارائه شده در این جلسه میپردازیم. گزارشی که به عنوان شاخص رشد اقتصادی سال ۹۰ اعلام شد جای تامل دارد چراکه اعلام اعداد بدون پشتوانه کارشناسی چندان منطقی نیست.
بر این اساس چندان نمیتوان وجهه اقتصادی برای این سخنان در نظر گرفت. در سنوات گذشته رسم بر این بود که چون بودجه یک کار اقتصادی است همزمان با ارائه آن یک گزارش اقتصادی هم قرائت میشد. در حقیقت به جای سخنرانی، رئیس جمهور به گزارش اقتصادی سال و ارائه عملکرد اقتصادی بودجه سال میپرداخت.
این قرائت گزارش در حقیقت نشان میداد که هم بودجه چطور مصرف شده و دولت چقدر به اجرای بودجه پایبند بوده و هم اینکه دولت چقدر به اجرای برنامههای توسعهای عمل کرده است. به همین جهت این گزارش خیلی دقیق و شسته و رفته نشان میداد که وضعیت اقتصادی کشور در چه حال است. اما روز گذشته گزارشی با این مختصات در مجلس قرائت نشد.
پیشترها آنچه که در گزارشهای اقتصادی ارائه میشد آمارهای مقایسهای و پیشبینی آن بود اما روز گذشته ارائه آمار از سوی رئیسجمهور فاقد این ویژگیها بود. اعلام آمار رشد اقتصادی ۷.٣ درصدی خوب است اما معلوم نیست این آمار با چه چیزی و چطور مقایسه شده؛ یا اگر مقایسه نشده چطور به دست آمده است. نکته دیگری که باید به آن اهمیت داد، اعلام میزان رشدها یا کاهشهاست.
اینکه گفته شدبودجه عمومی ۵.۶ درصد کاهش داشته یا بودجه عمرانی هم افزایش ٣۹.۴ درصدی داشته است درست، اما این افزایش و کاهشها در کجا و چطور لحاظ شده است؟
به نظر میرسد که بیش از هر چیز بودجه مالی برای دولت دردسرساز شد به طوری که دولت بازهم نتوانسته بودجه را بدون افزایش ببندد. کسری تراز بودجه (هزینهها بیش از درآمدها لحاظ میشود) نیز در لایحه بودجه سال آینده دیده میشود که البته این موضوع چیز تازهای نیست دولتها در این سالها معمولا بودجه را با کسری تراز به مجلس بردهاند و عملا اتفاقی هم رخ نداده است. در اینجا فقط باید به این نکته اشاره کرد که موضوع اصلی بودجه سال آینده ابهام در وضعیت هدفمندی یارانهها و درآمدهای آن است.
چراکه هر درآمدی که از افزایش قیمتها برای دولت حاصل شود از همین الان برای آن هزینهای در نظر گرفته شده و قانونش هم قرار است اصلاح شود تا نحوه پرداخت یارانهها به طور کامل مشخص شود. حال فرقی نمیکند که دولت مانند سال جاری ۶۲ هزار میلیارد تومان درآمد برای هدفمندی در نظر بگیرد یا مثل شایعه امسال که گفته شده دولت میخواهد ٨۰ هزار میلیارد تومان در بودجه درآمد از هدفمندی لحاظ کند.
در هر صورت دولت باید برای هزینهای که از همین الان وجود دارد یک درآمد پیدا کند و در بودجه بگنجاند.چیزی که در مورد بودجه باید به آن توجه داشت یک نکته است، هر کار شاخصهها و خواصی برای خودش دارد و مهمترین خاصیت بودجه نیز خاصیت اقتصادی بودجه است. این خاصیت نه با خواندن گزارش اقتصادی عوض میشود نه با ارائه به موقع لایحه بودجه. خاصیت اقتصادی بودجه در عمل کردن به آن است و در این زمان هم عملکرد دستگاهها بنا به هزار و یک دلیل گفته و ناگفته در جایی ذکر نمیشود. تا همین لحظه که زمان چندانی
بهپایان سال نمانده این سوال مهم مطرح است که چند درصد از موافقتنامهها برای ارائه بودجه با دستگاهها مبادله یا ابلاغ شده است؟ دانستن این پاسخها سخت نیست اما به هر حال در مورد بودجه و عملکرد آن اتفاقاتی رخ داده است که دیگر این بودجهها خاصیت اقتصادی ندارد.
دنیای اقتصاد:بازار ارز و ضرورت عدم تکرار تجربیات تلخ گذشته
«بازار ارز و ضرورت عدم تکرار تجربیات تلخ گذشته»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم زهرا کاویانی است که در ا» میخوانید؛از انتهای هفته گذشته اعلام شد که ارز تک نرخی شده و به هر میزان در اختیار متقاضیان قرار میگیرد.
تک نرخی به معنای آنکه سیاستگذار تعیین میکند که مسافر به چه میزان متقاضی ارز است و مسافتی که طی میکند چه میزان ارز احتیاج دارد. مازاد ارزی که مسافر احتیاج دارد باید از بازاری که در آن فروشندگانش به حکم قانون، قاچاقچی ارز توصیف میشوند تهیه شود.
در خصوص سایر نیازها نیز به همین صورت است، دانشجویان باید ثبت نام کنند و اولویتبندی شوند تا ارز دریافت کنند، تا زمانی که نوبت شان بشود هم باید مجددا به بازاری مراجعه کنند که سیاستگذار آن را غیرقانونی میداند. مسوولان اعلام کردهاند که ارز به هر میزان در اختیار واردکنندگان قرار خواهد گرفت.
ارز ۱۲۲۶ تومانی که در روز نگارش این مقاله به دلیل ارزانی بسیار وسوسهانگیز است؛ بنابراین بسیار واضح است که رشد تقاضا برای چنین ارزی بسیار زیاد خواهد بود و این یعنی تکرار داستان سهمیهبندیهای ارزی سالهای دهه ۷۰. از همین حالا میتوان آینده بازار ارز را تصور کرد که با افزایش تقاضا برای واردات با ارز ارزانقیمت، صحبت از سهمیهبندی ارزی میشود.
کارگروهی باید تشکیل شود تا تشخیص دهد کدام واردکنندگان، واردکنندگان واقعی هستند و کدامیک خیر! در مرحله بعد نوبت به تشخیص نیازهای واقعی مردم خواهد رسید و احتمالا کارگروهی دیگر به بررسی کالاهایی میپردازند که واقعا واردات آنها ضرورت دارد یا خیر. بعد از آن هم نوبت سهمیهبندیها است که هر یک از بخشهای اقتصادی سهمیه ارزی دریافت میکنند. در این میان نیز بازار آزاد با منطق عرضه و تقاضا به فعالیت خواهد پرداخت.
این تصویر را با توجه به آنکه در سالهای دهه ۷۰ در اقتصاد ایران رخ داد میتوان متصور بود. سالهایی که عده زیادی به علت رانت به دست آمده از بازار ارز به درآمدهای کلانی دست یافتند و سرمایههای سرگردان اقتصاد جذب بازار ارز میشد. رانت عظیمی که به نیروهای کار و سرمایه علامت میدهد که به جای فعالیتهای مولد، وارد بازار واسطهگری شوند.
تکرار چنین سیاستهایی برای سیاستگذاران کشوری که یکبار با تمامی این مسائل دست و پنجه نرم کرده است بسیار دور از ذهن است. با این حال به نظر میرسد که فضای سیاستگذاری کشور به خصوص قرار گرفتن در آستانه انتخابات، شرایط را برای مطالعه کارشناسی بازار دشوار کرده است.
امید است که مسوولان اقتصادی کشور هشدارهایی که توسط کارشناسان اقتصادی داده میشود را جدی تلقی کنند. از دست دادن زمان در اجرای سیاستهای اقتصادی بسیار قابل توجه است و با توجه به آنکه کشور یکبار در زمینه یکسانسازی نرخ ارز تجربه کسب کرده، لازم است تا از تجربیات گذشته استفاده شود.
جهان صنعت:سر صنعت باز کلاه نرود
«سر صنعت باز کلاه نرود»عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم سارا ثبات است که در آن میخوانید؛ موافقت نمایندگان مجلس با اختصاص سهم ٣۰ درصدی یارانه به تولید از محل هدفمندی یارانهها در مرحله دوم، خاطره اجرای مرحله اول را زنده کرد. مجلس سال گذشته و در مرحله اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها برای صنعت و تولید سهم ٣۰ درصدی را در نظر گرفت که در نهایت این سهم به ۲۰ درصد تقلیل یافت اما همین سهم ۲۰ درصدی هم در طی یکسال به صنعتگران به صورت کامل پرداخت نشد.
براساس قانون هدفمندی یارانهها قرار بود در سال اول اجرای این قانون مبلغ چهار هزار و ۵۰۰ میلیارد ریال به عنوان یارانه به بخش صنعت اختصاص یابد که این رقم محقق نشد و تنها رقم ناچیزی به عنوان تسهیلات یارانهای به تعداد اندکی از واحدهای تولیدی پرداخت شد، اگرچه وزیر صنعت اعلام کرده بود که قیمت ترجیحی انرژی برای بخش صنعت و مابهالتفاوت این قانون با قیمت انرژی بخش خانوار بهعنوان یارانه صنعت لحاظ میشود.
مهدی غضنفری در شرایطی این مساله را مطرح کرد که از ابتدای اجرای قانون هدفمندی یارانهها وعدههای زیادی از جمله اختصاص وام چهار درصد برای پرداخت مابهالتفاوت نرخ انرژی قبوض جدید با قبضهای قبلی، تسهیلات بازسازی واحدهای صنعتی، هزینه مشاوره جهت ارتقای مدیریت بنگاههای تولیدی به صنعتگران داده شد که تنها امکان استفاده از یک دوره وام خط اعتباری انرژی برای تعدادی از واحدها فراهم شد و کار پرداخت تسهیلات بازسازی نیز اخیرا از محل صندوق توسعه ملی (نه از محل درآمد یارانهها) برای بخش صنعت آغاز شده است هرچند غضنفری از پرداخت مابهالتفاوت سود واقعی این تسهیلات با سودهای تعیین شده از محل یارانه بخش صنعت خبر داده است.
در چنین شرایطی که سهم پیشبینی شده تولید از یارانهها در مرحله اول محقق نشده، نمایندگان با ارایه لایحه بودجه ۹۱ از سوی دولت به مجلس، فوریت طرح اختصاص ٣۰ درصد از درآمد حاصل از اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها به بخش تولید را به تصویب رساندند که در صورت تصویب نهایی باید چارهای اساسی برای اتخاذ سازوکار مناسب برای الزام دولت به پرداخت این میزان یارانه اندیشیده شود تا تجربه تلخ مرحله اول دیگر تکرار نشود و سر صنعت بیش از این کلاه نرود.
منبع: جام جم آنلاین
|