تنش رو به افزایش در روابط سیاسی ایران و کانادا
مهدی تاجیک
•
هیچگاه شدت و سطح تنش میان دو کشور ایران و کانادا به مانند دوران کنونی نبوده است به طوری که امروز شاهدیم بالاترین مقام اجرایی دولت کانادا در گفتگو با رسانه های جمعی، سیاست جمهوری اسلامی را سیاستی خصمانه می نامد. با این حال نباید از این نکته نیز غافل شد که بحران کنونی نه اولین بحران بلکه سومین بحران مهم در روابط میان دو کشور می باشد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۷ بهمن ۱٣۹۰ -
۶ فوريه ۲۰۱۲
اظهارات ناآگاهانه و التهاب آفرین
نشریه امبسی (Embassy)، در آخرین شماره خود اقدام به درج گزارشی به قلم کارل میر (Carl Meyer) از تازه ترین تنش های لفظی روی داده میان ایران و کانادا نمود که به نظر می آید تداوم یافتن این تنش ها روابط فی مابین دو کشور را بیش از هر زمانی سست تر نماید. این هفته نامه تخصصی سیاست خارجی کانادا در بخشی از این گزارش اظهارات «کامبیز شیخ حسنی»، کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در اتاوا را در واکنش به سخنان «استیفن هارپر»، نخست وزیر محافظهکار این کشور منعکس نموده است. بر طبق گزارش امبسی این کاردار ایرانی، اظهارات هارپر مبنی بر تلاش ایران برای ساخت سلاح هستهای را همزمان با افزایش تنشها در خلیج فارس، «ناآگاهانه» و «تنش آفرین» توصیف کرده است.
نشریه امبسی در این گزارش با اشاره به اظهارات تامل برانگیز و ضد ایرانی هارپر می نویسد : «در عین حال تحلیلگران امنیتی و خلع سلاح معتقدند که واقعیت پیچیدهتر از آن چیزی است که طرفین ادعا میکنند. هارپر در 16 ژانویه در مصاحبه با شبکه کانادایی CBC اظهار داشته بود که اختلاف نظری در مورد نیت ایران برای توسعه سلاحهای هستهای وجود ندارد و در این مرحله تنها اختلاف این است که آنها تا چه میزان در این راستا و کسب توانایی سیستمهای حمل آن پیشرفت کردهاند.» در ادامه این گزارش آمده است : «شیخ حسنی، کاردار جمهوری اسلامی ایران گفته است آقای هارپر و دیگران که میگویند ایران در حال توسعه سلاحهای هستهای است، ناآگاهانه و بدون سند، ادعاهای التهاب آفرینی را طرح میکنند. » (1)
کارل میر در گزارش خود به نقل از شیخ حسنی آورده است که : «ما از آقای هارپر میخواهیم که گزارشهای متعدد آژانس بینالمللی انرژی اتمی را مطالعه کند که (این گزارشات) همواره نسبت به عدم انحراف برنامه هستهای ایران اطمینان داده است. ایران به عنوان عضو معاهده عدم گسترش تسلیحات هستهای (ان.پی.تی) از هرگونه حقی برای داشتن انرژی صلحآمیز هستهای که شامل غنیسازی نیز میشود، برخوردار است. سلاحهای هستهای نیز جایگاهی در دکترین دفاعی ایران نداشته و دستیابی، ذخیرهسازی و استفاده از آنها هم بر خلاف آموزههای مذهبی مردم ایران است. تمام تاسیسات هستهای ایران تحت نظارت 24 ساعته دوربینهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارند و این آژانس تا کنون بیش از 4 هزار نفر روز از آنها بازدید به عمل آورده است. »
همچنین کارل میر در گزارش خود با اشاره به مصاحبه "لئون پانهتا"، وزیر دفاع آمریکا، در 6 ژانویه با شبکه کانادایی CBC به نقل از وی می نویسد : «آنچه ما میدانیم این است که ایرانیها تلاش دارند تا توانایی هستهای خود را توسعه بخشند». میر همچنین در این مطلب به مصاحبه "لز لیتل وود"، مدیر مرکز مطالعات امنیتی و اطلاعاتی دانشگاه کارلتون کانادا با خبرنگار "امبسی" اشاره نموده و به نقل از وود می نویسد:« در مورد برنامه اتمی ایران و اینکه آنها تا چه میزان در برنامه هستهای پیشرفت داشته و قصد دارند تا چه مرحلهای پیش بروند، ابهامات زیادی وجود دارد.»(2)
به هر شکل گزارش کوتاه و مستند کارل میر خود حکایت از شروع دور تازه ای از تنش ها در روابط سیاسی ایران و کانادا دارد و به نظر می آید پافشاری هارپر بر روی سیاستهای ضد ایرانی و رادیکالی خود که تطبیقی غیر قابل انکار با سیاست هم پیمانان نئوکانی اش در ایالات متحده دارد، آینده ای بسیار تاریک را در روابط میان دو کشور رقم زند.
بحران سوم در روابط
بی تردید هیچگاه شدت و سطح تنش میان دو کشور ایران و کانادا به مانند دوران کنونی نبوده است به طوری که امروز شاهدیم بالاترین مقام اجرایی دولت کانادا در گفتگو با رسانه های جمعی، سیاست جمهوری اسلامی را سیاستی خصمانه می نامد. با این حال نباید از این نکته نیز غافل شد که بحران کنونی نه اولین بحران بلکه سومین بحران مهم در روابط میان دو کشور می باشد.
روابط ایران و کانادا از شروع انقلاب اسلامی تا هم اکنون دارای سه دوره بحرانی بوده است. اولین بحران در روابط میان دو کشور در پی اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام به وجود آمد. پس از تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، سفارت کانادا با ایجاد تسهیلات برای خروج غیر قانونی دیپلمات های آمریکایی از ایران زمینه را برای متواری شدن شش تن از کارکنان سفارت آمریکا فراهم نمود. رابرت آندرز، مارک جی. لیجک، جوزف د. استافورد، کورا آ. لیجک، هنری ل. شاتز، کاتلین ف. استافورد شش دیپلمات آمریکایی بودند که در 28 ژانویه 1980 با مساعدت سفارت دولت های سوئد و کانادا با پاسپورت کانادایی از مرز ایران خارج شدند. (3) بعدها انقلابیون مدعی گشتند که در میان این افراد یک مامور سازمان جاسوسی امریکا (CIA) وجود داشته است. (4) متعاقب این دخالت آشکار، سفارت کانادا به طور یک جانبه به تعطیلی سفارت خود در تهران مبادرت ورزید و این اقدام در حالی صورت پذیرفت که سفارت ایران در اتاوا با تصدی کاردار به فعالیت خود ادامه داد. این روند ادامه یافت تا آنکه در سال 1367 با موافقت جمهوری اسلامی ایران مبنی بر پذیرش کاردار در تهران و همچنین با امضای یک بیانیه مشترک سفارت کانادا باز گشایی مجدد و در پی آن روابط دو کشور در سال 1369 با اعزام متقابل سفرا ارتقاء یافت. (5)
از آن تاریخ به بعد روابط میان دو کشور روندی عادی را طی نمود تا آنکه در دوران دولت اصلاحات سید محمد خاتمی این روابط به اوج خود رسید. به طوری که مبادلات تجاری میان دو کشور از مرز یک میلیارد دلار نیز گذشت. در اوج شکوفایی روابط فی مابین، دومین بحران با قتل زهرا (زیبا) کاظمی خبرنگار کانادایی ایرانی تبار به وقوع پیوست. در پی این قتل، دولت کانادا با فشار بر جمهوری اسلامی خواستار مشخص شدن علل وقوع این حادثه گردید. یک سال پس از این اتفاق قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران محمدرضا اقدم احمدی، ۴۲ ساله و کارمند وزارت اطلاعات را تحت عنوان «قتل شبه عمد» زهرا کاظمی متهم نمود اما این فرد خود را از کلیه اتهامات مبرا دانست. با اعتراض نامبرده به رأی دادگاه و نقض حکم در مرجع تجدیدنظر، در نهایت این مامور دولتی به دلیل «فقدان مدرک برای اثبات اتهامات» تبرئه گردید.(6) این اقدام قوه قضائیه منجر گردید تا کشور کانادا از همان دوران علاوه بر کاهش سطح روابط سیاسی و اقتصادیش همواره در تبیین سیاست خارجی خود روندی خصمانه نسبت به جمهوری اسلامی در پیش بگیرد و این سیاست با پیروزی محافظه کاران در کانادا و همزمانی این پیروزی با دوران دولت بوش به اوج خود رسید. به عنوان مثال مشاهده می شود که از آن تاریخ به بعد هر ساله دولت کانادا نقش فعالی را در تصویب قطعنامه های حقوق بشری علیه ایران برعهده دارد و این در حالی است که روند رعایت موازین حقوق بشر در سالیان اخیر در ایران نسبت به سالیان پیش از آن تغییر شگرفی نداشته است و آنچه تغییر نموده تنها سیاست خارجی دولت کانادا می باشد. سومین بحران با بین المللی شدن بحران هسته ای ایران در روابط میان دو کشور شکل گرفت که همچنان این بحران ادامه دارد و می رود تا روابط میان دو کشور را در حد بسیار زیادی کاهش داده و حتی به قطع شدن آن بیانجامد.
سیاستهایی به شدت سخت گیرانه
سیاست خارجی کشور کانادا به علت شرایط خاص ژئوپلتیک این کشور کاملاً تجارت محور می باشد. گرچه رویکردهای سیاسی این کشور به شدت تحت تاثیر سیاست های ایالات متحده می باشد ولی در دهه های اخیر متخصصان علم سیاست در کانادا سعی نموده اند تا سایه های اندیشه های انگلیسی و رفتارهای آمریکایی را از صحنه های سیاسی خویش تا حدودی زدوده و پارادایمی بی بدیل را برای سیاست خارجی این کشور تاسیس بنمایند. این روند به طریقی رشد نموده است که این روزها حتی برخی از پژوهشگران کانادایی مدعی حضور و حتی صدور اندیشه سیاسی کانادایی، در کنار علوم سیاسی آمریکایی و اروپایی هستند و در این حوزه بر درخشش اندیشه ورزانی چون مکفرسون، تیلی و تیلور ، رابرت کاکس، راب واکر و ساندرا ویتوورت در سطح بین المللی اشاره می نمایند. (7)
شاید حضور دولت فعلی کانادا در خط مقدم جبهه نئوکانهای امریکایی فارغ از دلایل شخصیتی و گرایشات حزبی استیفن هارپر خود به نوعی در راستای اجرای این طرح باشد. به عنوان نمونه سیاست های اتخاذ شده از سوی این دولت در قبال جمهوری اسلامی ایران به قدری سختگیرانه است که خبرگزاری آسوشیتد پرس به تازگی در این خصوص نوشت :« کانادا یکی از کشورهای جهان است که شدیدترین تحریمها را علیه این کشور اعمال کرده است. کانادا همچنین کلیه مبادلات مالی بانکها و موسسات مالی این کشور با بانک مرکزی ایران را ممنوع اعلام کرده است.» (8) روزنامه وال استریت ژورنال نیز نوشت در حالی که تهران آمادگی خود را برای از سرگیری مذاکرات با 1+5 اعلام کرده است، کانادا گفته است که تحریمها علیه شرکتها و افراد ایرانی را به عنوان بخشی از تلاشها برای اعمال فشار بر ایران به منظور بازگشت به مذاکرات دربارهی برنامهی هستهیی گسترش میدهد. همچنین این روزنامه گزارش داد: «جان بیرد، وزیر امورخارجه کانادا گفت که این کشور پنج شرکت و سه فرد دیگر را به فهرست تحریمها علیه ایران که 49 فرد و 339 شرکت را شامل میشود، میافزاید و این تحریمها سپاه پاسداران و مسدود شدن کلیه تبادلات مالی با ایران از جمله با بانک مرکزی ایران را شامل میشود.» (9)
در مقابل رویکرد جمهوری اسلامی در قبال تحرکات اخیر دولت کانادا بر پایه اتهام افکنی عجولانه و تحرکاتی نوعاً ساده انگارانه بوده است که خود به نوعی عمل زدگی و بی کیاستی سیاسیون ایرانی را در حوزه تببین و اجرای سیاست خارجی کشورمان به نمایش می گذارد. به عنوان مثال خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی فارس در روزهای اخیر در مقابل حجم سیاست های خصمانه دولت محافظه کار کانادا با اشاره به سفر جان برد وزیر امور خارجه کانادا به تل آویو سیاست خارجی این کشور را به شدت تحت تاثیر غرب و صهیونیست ها دانست و مدعی شد که کانادا فاقد سیاست خارجی مستقل می باشد. همچنین در دی ماه سال اخیر جمهوری اسلامی کاردار کانادا را به سفارت خارجه خود فراخواند. این فراخوان با عنوان آنچه که جمهوری اسلامی از آن به عنوان اعتراض به وضعیت نامناسب بومیان کانادا نامیده شده بود صورت گرفت و جمهوری اسلامی ایران در این فراخوان مراتب اعتراض خویش را نسبت به نقض فاحش حقوق بومیان کانادا به کاردار این کشور اعلام نمود !! (01) حال این سئوال مطرح است که دلیل اصلی سیاست های خصمانه دولت کنونی کانادا نسبت به ایران چه می باشد ؟ برای این منظور به بررسی ریشه های تبیین سیاست خارجی کانادا می پردازیم.
عوامل موثر در تبیین سیاست خارجی کانادا
عوامل مختلفی در تببین سیاست خارجی کشور کانادا نقش دارند. عواملی مانند، مناسبات امنیتی، اقتصادی، موقعیت جغرافیایی، فرهنگ لیبرالی، مهاجرت و ... که هر یک گستره ای از تاثیرها را در مقابل تحلیلگر دیپلماسی سیاسی قرار می دهد. با توجه به گستردگی بحث قصد دارم در این بخش تنها به بررسی نقش جغرافیا در تبیین سیاست خارجی کشور کانادا بپردازم.
جغرافیای طبیعی
کانادا که در نیمه شمالی قاره آمریکای شمالی با وسعتی معادل 9.984.670 کیلومتر مربع قرار دارد. کانادا از لحاظ وسعت اولین کشور در نیمکره غربی و دومین کشور بزرگ جهان پس از روسیه محسوب می گردد. این کشور بزرگ ترین مرز مشترک را با برترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان داراست و با بیش از 243 هزار کیلومتر رکورد طولانی ترین خطوط ساحلی دنیا را دارد. ذخایر عظیم آب، نفت، گاز و معادن غنی به پیشرفت و توسعه این کشور کمک شایانی نموده است. علاوه بر دریاچه های عظیم پنج گانه، کانادا دارای 2 میلیون دریاچه کوچک و بزرگ می باشد به طوریکه این دریاچه ها مساحت قریب به 7.6 درصد زمین های کانادا را در بر گرفته و بنا به یک آمار جهانی کانادا تقریباً یک هفتم آبهای شیرین جهان را به خود اختصاص داده است. همچنین این حجم آب خود باعث شده است تا کانادا تبدیل به یکی از بزرگترین تولید کنندگان انرژی هیدروالکتریک گردد. گرچه مصرف انرژی در این کشور به علت وسعت مناطق، تراکم کم جمعیت و همچنین هوای فوق العاده سرد بسیار بالا می باشد ولی با این حال صادرات انرژی حدود 10 درصد از تجارت بین المللی کانادا را به خود اختصاص می دهد.
منبع بیکران آب به توسعه کشاورزی و پیشرفت صنعتی کانادا کمک شایانی نموده است.حدود نیم میلیون کشاورز در بخش کشاورزی این کشور مشغول به کار بوده و این جمعیت خود به نوعی یک و نیم میلیون شغل وابسته به سیستم کشاورزی _ غذایی را به وجود آورده است. زمستانها در کانادا همانند یک کنترل کننده بیولوژیکی قوی عمل می نماید زیرا در این فصل درجه حرارت هوا به زیر نقطه انجماد رسیده و حیات را برای بسیاری از حشرات و ارگانیزم های بیماری زا مشکل می سازد. به همین علت کانادا دارای احشام تندرست و محصولات کشاورزی می باشد که از لحاظ کیفی شهرتی جهانی دارند.
طبق آمار سال 2002 کل زمین های جنگلی کانادا 417.6 میلیون هکتار بر آورد شده است که حدود 56 درصد این جنگل ها در طبقه بندی تجاری محسوب می گردد. این حجم انبوه جنگل کانادا را به یکی از بزرگترین صادرکنندگان محصولات جنگلی تبدیل نموده به طوریکه این کشور پس از آمریکا دومین تولید کننده کاغذ و خمیرکاغذ در جهان می باشد. شایان دکر است که ایالات بریتیش کلمبیا، انتاریو و کبک از جمله مناطق تولید الوار و چوب در کانادا هستند. کانادا از لحاظ ارزش صادرات مواد معدنی در جهان مقام نخست را داراست. کانادا در تولید روی و اورانیوم مقام نخست و در تولید نیکل، سنگ گچ، پتاس و تیتانیوم مقام دوم را داراست. این کشور همچنین در میان 5 تولید کننده عمده الومینیوم، کبالت، مس، طلا، سرب، نقره و فلزات گروه پلاتینیوم قرار دارد. به استثنای موادی مانند کرومیوم، منگنز، فسفات و قلع این کشور بیشتر مواد معدنی مورد نیاز خود را از معادنش تامین می نماید. ذخایر عظیم نفت آلبرتا و همچنین ذخایر عظیم گاز در ایالات غربی ساسکاچوان، آلبرتا و بریتیش کلمبیا کانادا را در زمره کشورهای صادر کننده این دو محصول استراتژیک قرار داده است. (11)
وجود منابع طبیعی و معدنی عظیم در کانادا و قرار گرفتن این کشور در کنار یک غول صنعتی چون آمریکا باعث شده است تا کانادا عمده کالاهای خام خود را برای تولیدات صنعتی به آمریکا صادر نماید. همچنین وجود این منابع طبیعی این کشور را تبدیل به مامن مناسبی برای سرمایه داران آمریکایی به منظور تاسیس کارخانجات عظیم صنعتی کرده است. همین امر منجر به این گشته است تا برخی از صاحب نظران سیاسی نقشی جهان سومی برای این کشور قائل شوند زیرا کانادا مواد خام را یا به کارخانه داران امریکایی مستقر در کانادا تحویل و یا به آمریکا صادر کرده و در مقابل کالای صنعتی دریافت می کند که این گردش در صنعت تصویری جهان سومی می آفریند. به همین منظور در دهه های اخیر بسیاری از سیاستمداران کانادایی سعی نموده اند تا از نفوذ بیش از اندازه آمریکا و شرکت هایش در این کشور و وابستگی های متقابل این نفوذ بکاهند که البته در این راستا کمتر موفق بوده اند.
همسایگی با امریکا و همچنین دارا بودن منابع عظیم طبیعی باعث گشته است که سیاست خارجی کانادا به شدت تجارت محور گردد و بسیاری از ارزیابی ها و تبیین سیاست خارجی این کشور را بر حسب روابط اقتصادی رقم بزند (حجم تجارت کانادا بیش از 40 درصد تولید ناخالص ملی این کشور را در بر می گیرد). به طور مثال چون آمریکا و انگلیس و ژاپن جزء عمده شرکای تجارت خارجی این کشور می باشند به همین لحاظ روابط کانادا در سطح سیاست خارجی با این سه کشور بسیار مطلوب بوده و در حد بالایی می باشد. در مجموع می توان اهرم اقتصاد را در تنظیم و تبیین سیاست خارجی کانادا بسیار مهم توصیف کرد (این در حالیست که در ایران اقتصاد در تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی نقش ناچیزی را دارد. به طور مثال ایران با کشور امارات متحده یکی از بالاترین حجم های تجاری را داراست ولی با همین کشور کمترین روابط سیاسی را دارد. بطور کل می توان سیاست خارجی جمهوری اسلامی را ایدولوژیک محور دانست)
جغرافیای سیاسی
کشور کانادا در منطقه ای ژئو استراتژیک واقع می باشد. در سال 1937 آندره زیگفرید جغرافیدان فرانسوی اظهار داشت که دو ویژگی مهم کانادا منابع طبیعی عظیم و موقعیت جغرافیایی این کشور محسوب می شوند. (12) کانادا در همسایگی دو کشور پرتنش قرار داشته و دارد. این کشور از شمال قطبی با روسیه و در جنوب با آمریکا هم مرز می باشد. همسایگی کانادا با یک هژمون چهاربعدی همانند ایالات متحده تاثیرات بسیاری در سیاستگذاری خارجی این کشور داشته است. فرهنگ، سنت، مذهب و پیشینه تاریخی مشترک با آمریکا و همچنین برتری های نظامی و اقتصادی ایالات متحده خود باعث گردیده است که این کشور هیچ گاه سودای برتری منطقه ای و رقابت را در سر نپروراند و در مقابل ایالات متحده سیاست همزیستی و همکاری را در پیش بگیرد.
این کشور با احتساب مرز مشترک با آلاسکا، 8893 کیلومتر مرز مشترک با کشور آمریکا را داراست و به علت شرایط خاص آب و هوایی و سرمای قطبی هرچه به سمت شمال این سرزمین حرکت نمائیم از میزان جمعیت این کشور کاسته می شود. به طور کل بیش از 85 درصد مردم کانادا در 300 کیلومتری مرز کانادا _ آمریکا زندگی می نمایند و این خود بر تاثیر کشور آمریکا بر زندگی کانادایی ها می افزاید. دوری از دنیای پر چالش دو قاره آسیا و اروپا باعث شده است تا کانادا همانند کشور آمریکا به طور مستقیم درگیر جنگ های جهانی نشده و در طول تاریخ خود مورد تجاوز قدرتمندان قرار نگرفته و در طول قرن اخیر به مامنی بی خطر برای سرمایه گذاران تبدیل گردد. گرچه کانادا با عضویت در پیمان آتلانیک شمالی تعهدات نظامی چند جانبه ای را پذیرفته است اما قصورهای این کشور در خصوص افزایش هزینه های نظامی اش همواره موجب ناخرسندی هم پیمانانش گشته است. تعداد کل نیروهای مسلح کانادا در اوت 2003 ، 52 هزار و سی صد نفر بود. این میزان تا سال 2007 به نزدیک 62 هزار نفر رسید که این رقم خود نشانگر عدم اهمیت دولت های کانادایی به مقولات نظامی می باشد. البته کانادا در طول تاریخ خود پیمان های دفاعی مختلفی را امضاء نموده که مهمترین آنها با کشور امریکا بوده است. دفاع متقابل آمریکای شمالی در اعلامیه اُدنبرگ (Odensburg) مورخ 1940 و تشکیل هیئت مشترک دائمی دفاع که در همین تاریخ راه اندازی گردید، چهارچوب همکاری های دفاعی بین امریکا و کانادا را به وجود آورد. این دو کشور با امضای چند موافقت نامه دو جانبه در طول نیم قرن گذشته در حفاظت از منطقه وسیعی از امریکای شمالی، آبهای ساحلی و محدوده جوی با یکدیگر سهیم بوده اند. مشخص ترین این موافقت نامه ها، موافقت نامه دفاعی نوراد ( Norad - سیستم دفاع هوایی آمریکای شمالی) به سال 1958 میلادی می باشد.(13) به طور کل جغرافیای سیاسی خاص کانادا باعث گشته است تا این کشور همواره سیاست خارجی خود را با عنایت به سیاست های کشور همسایه خود یعنی آمریکا تببین بنماید.
جغرافیای انسانی
کانادا بیش از سی و سه میلیون نفر جمعیت دارد که متوسط امید به زندگی در انها بیش از 80 درصد است. 76.7 درصد کانادایی ها شهر نشین و 23.3 درصد مابقی آنها روستانشین می باشند. 35 درصد جمعیت کانادا در سه شهر بزرگ تورنتو، مونترال و ونکوور زندگی می نمایند. تراکم جمعیت در کانادا پائین ترین سطح جهانی خود را داراست. تراکم جمعیت در این کشور 3.5 نفر در هر کیلومتر مربع می باشد. کانادا یک کشور مهاجر پذیر می باشد که این مهاجرت نشینی می تواند نقش خاصی را در سیاست خارجی این کشور داشته باشد. به طور مثال 15 هزار سومالیایی را که سازمان ملل برای سکونت به کانادا فرستاد توانستند در گذر زمان یک نماینده به پارلمان این کشور وارد کرده و لابی مناسبی را برای کشور خویش به وجود آورند. اصولاً مهاجر نشینان می توانند در مقابل سیاست خارجی دولت کانادا در راستای منافع خویش نقشی همانند گروههای فشار داشته باشند.(14) هر چند صدها هزار ایرانی در کانادا مقیم می باشند ولی با توجه به فرهنگی واگرایانه خاص ایرانیان این جمعیت قابل توجه تاکنون نتوانسته است نقشی له یا علیه جمهوری اسلامی ایفا نماید.
جمع بندی
کانادا در دهه های گذشته همواره سعی نموده است تا با عضویت در اتحادیه ها، کنوانسیون ها، قراردادهای چند جانبه و همچنین شرکت فعال در مجامع بین المللی حضوری فعال و موثر را در عرصه دیپلماسی بین المللی از خود به نمایش بگذارد. فرستادن نیرو در جنگ افغانستان، استقرار نیروی ناظر متارکه جنگ (UNDOF) در مرز سوریه و اسرائیل، تلاش برای اجرای پروتوکل توکیو (البته کانادا به تازگی اعلام نموده که از این پیمان خارج میشود)، پیوستن به کنوانسیون اتاوا (ممنوعیت کاربرد و تولید مین ضد نفر)، پیوستن به کنوانسیون حقوق دریاها (LOS) و در کل انجام حدود سی ماموریت حفظ صلح و فعالیت موثر در بیشتر کنوانسیون های محیط زیست از جمله اقداماتی هست که کانادا برای مقابله با بحران هویتی خود انجام می دهد. بی شک قرار گرفتن در همسایگی کشور امریکا، کانادا را با بحرانی به نام «پرستیژ هویتی» مواجه نموده است. زیرا قرار گرفتن در کنار این قول عظیم اقتصادی – فرهنگی – نظامی فضا را برای عرض اندام کشور کانادا از بین برده است.
از سویی وابستگی شدید صنعتی و اقتصادی و حتی نظامی به ایالات متحده تا حدود بسیاری استقلال و هویت کانادایی را زیر سئوال برده است و به همین دلیل می باشد که دولتمردان کانادایی در دهه های اخیر همواره سعی داشته اند تا با نقش آفرینی های جهانی این بحران هویتی را جبران نمایند. این روند با دست یافتن راستگرایان به حاکمیت روند پر شتاب تری یافته است و نئوکانهای کانادایی در چندین سال گذشته با موضع گیری های به شدت افراط گرایانه سعی نموده اند تا خلاء موجودیت خود را در صحنه بین المللی با سرعت بیشتری جبران نمایند. به عقیده اینجانب بر همین اساس است که هارپر به طور کمال و تمام از رژیم صهیونیستی حمایت نموده و ایران را به تلاش برای دست یافتن به سلاح های هسته ای محکوم می نماید زیرا نئوکانهای کانادایی بر خلاف حزب مقابل (نامی که بر حزب رقیب و مخالف در نظام پارلمانی کانادا نهاده می شود) فکر می نمایند که به جای پیوستن به اتحادیه ها و خرج های بی رویه در کنواسیون هایی همچون اتاوا می توان با رویکرد های همجانبه گرایانه با امریکا و اتخاذ سیاست هایی پر تنش و پر سر صدا خلاء پرستیژ هویتی کانادا را جبران نمایند.
مهدی تاجیک
دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات آمریکا دانشگاه تهران
-----------------------------------
(1). Carl Meyer (2012) , Iran calls out Harper as Gulf tensions rise, Embassy , February, 02, 2012 < www.embassymag.ca
(2). Ibid
(3). Wikipedia , بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا , fa.wikipedia.org
(4). جزوه درسی «روابط ایران با کانادا و مکزیک»، دکتر سید محمد علی موسوی استاد دانشگاه تهران
(5). دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی (1388): کانادا. تهران. انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول ص 237
.(6)Wikipedia , زهرا کاظمی , fa.wikipedia.org
(7). حاجی یوسفی، امیر محمد (1388) آموزش، پژوهش و تولید دانش سیاسی «مطالعه کانادا» .تهران. انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری، چاپ اول ص 16-17
(8). خبرگزاری فارس < www.farsnews.com
(9). سایت روزنامه والستریت ژورنال < www.online.wsj.com
(10). همشهری آنلاین < www.hamshahrionline.ir
(11). دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی (1388): کانادا. تهران. انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول
(12). همان ص 25
(13). همان ص 167
(14). جزوه درسی «روابط ایران با کانادا و مکزیک»، دکتر سید محمد علی موسوی استاد دانشگاه تهران
|