خانهی عتیق
مرضیه شاه بزاز
•
چراغی کم سو
و سایههایی که از ترس میلرزیدند
آتشی در اجاق نمیسوخت
مهماندار مشت بستهاش را باز نمیکرد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۵ بهمن ۱٣۹۰ -
۱۴ فوريه ۲۰۱۲
بر خانهی بی پنجره
چند باره حلقه کوبیدیم
در بر پاشنه چرخید آهسته
با ردایی سیاه،
مهماندار چهره برگرداند
چیزی در مشت پنهان.
بوی نان کپک زده،
خون تازه
چراغی کم سو
و سایههایی که از ترس میلرزیدند
آتشی در اجاق نمیسوخت
مهماندار مشت بستهاش را باز نمیکرد
نگاهش نه بر نگاه ما، بر سقف دهلیز نمور
هنوز نرسیده،
آینهی خاطرمان
با نقشی از در خروجی، زنگار بست.
در تاریک روشنای فاصلهی دو در
میهمانان با حضوری گنگ
جدا از هم، پارهای به شِکوه و پارهای در سکوت
میخوردند هر آنچه را که بر سفره یافت میشد
همهمهای خلاِ دهلیز را پُر میکرد
آنها را دیدیم،
آنها را دیدیم،
بدور از همه، گرم گفت و گوی
پشت به مهماندار
به دور میزی حلقه زده،
بر نقش خانهای عتیق
در و پنجره میآویختند.
۲/۹/۲۰۱۲ آتلانتا
|