پویش های سیاسی آینده و اصلاح طلبان حکومتی
عباس کاکاوند
•
هر حرکت سیاسی که رهبری آن در دست اصلاح طلبان حکومتی باشد، پیشاپیش حکم نابودی خود را صادر کرده است... این به معنای حذف و کنار نهادن اصلاح طلبان حکومتی نیست. آنان می توانند نه در نقش رهبری و فرادست، بلکه در سطوح پایین و فرودست به فعالیت دموکراتیک روی آورند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۷ تير ۱٣٨۵ -
۱٨ ژوئيه ۲۰۰۶
یکی از مهم ترین پرسش هایی که دستیابی به پاسخ دقیق آن، اهمیت روزافزون در پویش های سیاسی آینده دارد نقش اصلاح طلبان حکومتی (گروه های دوم خردادی) است. پرسش این است که مجموعه گروه های دوم خردادی چه نقشی را باید در تحولات آینده ایفا کنند و یا به بیان دقیق تر چه نقشی را باید بدانان سپرد؟! یا آنان می توانند رهبری هر نوع تحول دموکراتیک را بر عهده گیرند (همچون دوران دوم خرداد) و یا این که باید به طور کل آنان را حذف کرد؟
اهمیت پرسش فوق زمانی آشکار می شود که این نکته را مورد توجه قرار دهیم که رهبری در هر تحول، تغییر و یا جنبش نقش اساسی و بسیار تعیین کننده دارد. رهبری یک حرکت سیاسی، به سادگی به معنای اعمال کنترل نیست بلکه رهبری یک ساختار سلسله مراتبی تعریف می کند که خطمشی ها، اصول و راهکارها، تاکتیک ها و استراتژی ها از دل آن بیرون می آید. از این رو گزافه نیست اگر بگوییم چیزی شاید در حدود ۹۰ درصد موفقیت یک جنبش به رهبری آن بستگی دارد .
مثلا حرکت دوم خرداد دقیقا به دلیل رهبری نادرست آن شکست خورد. برخلاف آنچه تصور می شود، رهبری این جنبش هیچگاه در اختیار خاتمی نبود بلکه یک هسته مرکزی بسیار کوچک رهبری آن را به زور تصاحب کردند، گروهی که بعدها نشان داد اساسا لیاقت و شایستگی چنین جایگاهی را ندارد .
اولین نکته این بود که تمامی این افراد بسیار بدسابقه بودند. این افراد سابقه مبارزاتی بسیار مشکوکی داشتند (چهره شاخص انان نفوذی ساواک در سازمان مجاهد ین خلق بود که با لو دادن دوستان خود از زندان نجات یافت!)، در نهادهای امنیتی و نظامی مسوولیت های کلیدی داشتند (مثلا در دهه ۶۰ مشهور بود که وزارت اطلاعات دو سعید دارد: سعید راست یا همان سعید امامی معروف و سعید چپ که سعید امامی در قیاس با آن فرشته محسوب می شود !).
مساله مهم دیگر این بود که این افراد سریعا و به طرز مضحکی فاسد شدند. وجود فساد مالی در بین رهبری یک سازمان، کارایی آن را کاملا از بین می برد. به عنوان کسی که مدتی در مرکز تصمیم گیری جناح راست بودم، باید بگویم که همه افراد و گروه های دوم خردادی بدون استثنا دارای پرونده فساد مالی هستند که این واقعا مخرب و ویرانگر است!! مثلا من می توانم شخصی را نام ببرم که دبیر کل یک گروه کلیدی دوم خردادی بود که بدلیل پرونده فجیع مالی که داشت، مجبور بود نقش نفوذی را برای جناح راست ایفا کند !!
افزون بر این، مساله فساد اخلاقی را باید نام برد. مثلا یکی از افراد بسیار کلیدی و تعیین کننده دوم خردادی، فریب یک زن صیغه ای را خورده بود که جناح راست به شکلی کاملا زیرکانه به وی انداخته بود. (این زن علاوه بر این که کلی عکس حساس! از این مبارز پیر دارد، موفق شده بود اطلاعات ذیقیمتی را از دهان وی بیرون بکشد!) یا مورد دیگر، فیلم حضور یک وبلاگ نویس معروف در استخر زنانه است که مدت ها در میادین تهران به فروش می رسید! و ...
معامله، سکوت و خیانت تنها رفتارهایی است که می توان از چنین گروهی انتظار داشت. مثلا جریان ۱٨ تیر دقیقا به دلیل خیانت این افراد شکست خورد. و افرادی مثل باطبی تاوان خیانت گروه های دوم خردادی را پس می دهند .
مساله مهم دیگر این است که این افراد، از نظر توانایی کار سیاسی واقعا قابلیت چندانی ندارند! اوج هنر سیاسی آنان را باید به راه انداختن درگیری های ساختگی دانست که توسط عوامل خود برای متشنج کردن فضا طراحی می شدند! جریان تحصن نمایندگان مجلس ششم در آخرین روزهای کار مجلس مضحک و استعفای برخی از آنان، مضحک تر بود !
ب ا در نظر گرفتن تحلیل فوق، هرگز نباید اجازه داد رهبری، کنترل و هدایت تحولات سیاسی دموکراتیک به دست گروه های دوم خردادی بیافتد. هر حرکت سیاسی که رهبری آن در دست اصلاح طلبان حکومتی باشد، پیشاپیش حکم نابودی خود را صادر کرده است. نگارنده این گزاره را با قاطعیتی تمام بیان می کند .
البته این به معنای حذف و کنار نهادن اصلاح طلبان حکومتی نیست. آنان می توانند نه در نقش رهبری و فرادست، بلکه در سطوح پایین و فرودست به فعالیت دموکراتیک روی آورند. آشکارا و پس از تجربه تلخ دوم خرداد، یک بار و برای همیشه نقش رهبری اصلاح طلبان حکومتی پایان یافته است .
|