روند انتخابات در ایران و استیصال کُردها
فواد حقیقی
•
میتوان نتیجه گرفت، که تجربههای کُردها از دورههای انتخاباتی مختلف، و پی بردن به ترفندهای نظام ایران در بیش از سه دهه از عمر خود، فقدان نامزدهای مستقل،عدم توانایی مجلس در حل مشکلات کردستان، تجربه ناموفق دوران اصلاحات، تحریم انتخابات توسط احزاب مخالف نظام همگی مزید بر علت شدهاند تا کُردها از شرکت گسترده در انتخابات امتناع ورزند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۷ بهمن ۱٣۹۰ -
۱۶ فوريه ۲۰۱۲
کُردهای ایران یکی از گروههای فعال در حوزه سیاست ایران بودهاند. آنها در طور قرن بیستم و تاکنون یکی از ملیتهای فعال ایران برای دستیابی به حقوق خود و حق تعیین سرنوشت بودهاند و مبارزات خود را به انحاء و شیوههای مختلف ادامه دادهاند.
مبارزات انتخاباتی یکی از عرصههایی بوده است که کُردهای ایران همواره تلاش کردهاند برای رسیدن به اهداف و آرمانهای خود از آن بهره ببرند، اما اینکه این حربه تا چه حد توانسته آنها را در رسیدن به اهدافشان یاری رساند، سخنی دیگر است.
پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی مبارزات کُردها برای دستیابی به حقوق خود، بر سه راهکار اساسی استوار بوده است، نخست: تلاش برای شرکت در موسسات تأثیرگذار بر وضعیت سیاسی کشور، دوم: چشم دوختن به تلاشهای احزاب کُردی مخالف حکومت مرکزی ایران، و سوم: فعالیتهای مدنی.
البته راهکار اول و سوم همواره تحت تأثیر راهکار ثانی قرار گرفتهاند.
کردهای ایران سعی کردهاند از طریق روندهای انتخاباتی که در ایران برگزار میشوند، در تغییر رویکردهای سیاسی و امنیتی دولت مرکزی موثر واقع شوند، و این رویکرد را برای احقاق حداقل حقوقها هم که بوده باشد، به نفع خود تغییر دهند.
آنها با سیاست مشارکت و عدم مشارکت در دورههای انتخابی مختلف تلاش نمودهاند مطالبات و خواستههای خود را به دولت مرکزی بفهمانند و مبارزات خود را پیش ببرند.
کُردها در هر یک از دورههای انتخاباتی که روزنهای را برای پیشبرد اهداف و ایجاد تغییر رویکرد دولت مرکزی نسبت به وضعیت خود سراغ بردهاند، در آن شرکت و در هر یک از دورههای انتخاباتی هم این امکان نامحتمل بوده باشد با عدم مشارکتی معنادار، آن را تحریم کردهاند.
روندهای انتخاباتی در هر کشوری بطور طبیعی فرصتی است که شهروندان از آن برای ایجاد تغییرات و یا بهبودی مسائل در عرصههای مختلف از آن استفاده میکنند. کُردها هم از این قاعده مستثنی نیستند.
کُردهای ایران اولین رفراندوم جمهوری اسلامی که مهر تأیید بر ماندگاری رژیم پادشاهی یا به قدرت رسیدن حکومتی جدید در ایران میزد را تحریم کردند. آنها به این دلیل که این همهپرسی به احقاق و به رسمیت شناختن حقوقشان ختم نمیشد از مهر تأیید زدن بر نظام جمهوری اسلامی امتناع کردند.
اما در اولین دوره انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی به دلیل آنکه شاید بتوان از فرصت پیش آمده و شرکت در نهادهای قانونگذاری موجبات تغییر رویکرد دولت مرکزی را نسبت به وضعیت و حقوق خود فراهم آورند، شرکت کردند.
اما در دورههای بعدی انتخابات که با منازعات مسلحانه در کردستان همراه بود و حکمفرما بودن فضای نظامی و امنیتی بر مناطق کُردنشین، درخواست احزاب کُردی از کُرد زبانان برای عدم شرکت درانتخابات، نظارتهای شدید برای تأیید یا عدم تأیید صلاحیت کاندیداها، موجب شده است افراد مورد اعتماد و جای اطمینان کُردها در رقابتهای انتخاباتی حضور نیابند، بنابراین دورههای مختلف انتخاباتی با کم لطفی کُردها مواجه شد.
کُردها تنها زمانی بطور گسترده به پای صندوقهای رأی بازگشتند که موج اصلاحات فضایی تاحدی باز را فراهم آورده بود و این فرصت را به کُردها داده بود تا بتوانند کاندیداهای مورد اعتماد خود را به مجلس بفرستند. البته چنین مشارکتی با چراغ سبز احزاب کُردی همراه بود.
کُردها در این برهه زمانی سعی کردند از زمینههای فراهم شده با ایجاد سازمانها و انجمنهای مختلف و فرستاندن نمایندگانی که گفتمان مسلط بر نظام جمهوری اسلامی را نقد میکردند، به سیاستی گام به گام و دستیابی به حداقلها روی آوردند.
لذا در این دوران فضای سیاسی کردستان با نشاطی نسبی همراه میباشد. اما عدم موفقیت جنبش اصلاحات در تحقق اهداف و شعارهایش، و متعاقب آن روی کار آمدن دولتی تندرو و تشدید فضای امنیتی در کردستان، کُردها را سرخوده کرد و باز به سیاست عدم مشارکت معنادار روی آوردند، که در دورههای انتخاباتی پس از اصلاحات کاملا مشهود است.
با این خوانش مختصر به وضعیت گذشته، اکنون کُردها باز با انتخاباتی دیگر و پرسشی دیگر مواجهاند، و آن شرکت یا عدم شرکت در انتخابات؟
احزاب عمده و سرشناس کُرد مخالف حاکمیت اسلامی ایران، انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی را به دلیل آنچه که آن را "نادمکراتیک" میخوانند، تحریم نموده و از مردم خواستهاند به شکلی فعال در انتخابات شرکت نکنند. از دیگر سو دولت هم مبنی را بر "مشارکت حداکثری" قرار داده و خواستار شرکت انبوه مردم در آن شده است.
اکنون این مردماند که تصمیم میگیرند که آیا دنبالهروی از سیاست احزاب مخالف یا پیروی از نظام جمهوری اسلامی و شرکت در انتخابات را برمیگزینند.
اما آنچه که مبرهن است، انتخابات دور نهم مجلس هم تحتالشعاع خواستهها و مطالبات کُردها قرار خواهد گرفت، البته شعارها و وعدههای کاندیداها برای کسب رأی بیشتر و البته با موجود بودن برخی شرایط، میتواند بر این معادله تأثیری نسبی برجایی بگذارد.
اغلب کاندیداهایی که میتوانستند بر افکار عمومی تأثیر بگذارند و نگاهی انتقادی به گفتمان حاکمیت داشته باشند، یا بطور خود خواسته و یا توسط نهادهای ناظر، از شرکت در رقابتهای انتخاباتی کنار گذاشته شدهاند.
کُردها تنها در دورههایی بطور گسترده در انتخابات شرکت کردهاند که کاندیداهایی با تمایلات قومی در آن حضور داشتهاند.
از این رو هیچ گاه به کاندیداهای نزدیک به گفتمان رسمی نظام روی خوش نشان ندادهاند، و همین یکی از دلایل بی رمقی انتخابات در مناطق کُردنشین بوده است.
کُردها در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد به شدت تحت فشارهای روز افزون قرار گرفتند، که وجود کاندیداهایی با رویکردی انتقادی به ویژه به دولت دهم شاید میتوانست تا حدی کُردها را به شرکت در انتخابات ترغیب نماید.
همچنانکه در دور دهم ریاست جمهوری رخ داد، چرخش نسبی فکری مهدی کروبی و پیش کشیدن مباحثی همچون ایجاد تغییرات در قانون اساسی به نفع ملیتها، تحصیل به زبان مادری و ... تا حدی توانست توجه کُردها را بسوی خود جلب کند.
البته میان انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی تفاوتهای عمدهای وجود دارد. عوامل متعددی میتواند در انتخابات مجلس، مردم بیشتری را به سوی صندوقهای رأی بکشاند.
کُردها اگرچه نسبت به مسائل کلان خود همصدا عمل میکنند، اما در رابطه با مسائل داخلی خود با شکافهایی مواجه هستند که گاهی اوقات جریانها و اشخاص مختلف از این شکافها در راستای منافع خود بهره گرفتهاند.
مسائل مذهبی، وجود گروههایی با لهجههای مختلف، رقابتهای خویشاوندی و... به دلیل محدود بودن حوزههای انتخاباتی در انتخابات مجلس میتوانند در آوردن مردم بیشتر بر صندوقهای رأی توسط حکومت و کاندیداها مود بهره قرار گیرند. در این نوع انتخابات مسائل برشمرده شده، بعلاوه مسائل ملیتی در برخی حوزهها همچون آذربایجان غربی تأثیرگذار خواهد بود.
اما در انتخابات ریاست جمهوری که مسائل کلان و برنامهها و ایدههای کاندیداها تأثیرگذار هستند، وضعیت فرق میکند.
میتوان نتیجه گرفت، که تجربههای کُردها از دورههای انتخاباتی مختلف، و پی بردن به ترفندهای نظام ایران در بیش از سه دهه از عمر خود، فقدان نامزدهای مستقل، منتقد و با گرایشهای قومی، عدم تأثیرگذاری مجلس و عدم توانایی آن در حل مشکلات، مصائب و مطالبات کُردها، تجربه ناموفق گسترده در دورههای انتخاباتی دوران اصلاحات، تجربه انتخابات ریاست جمهوری گذشته، وجود فضای خفقان و اختناق، تحریم انتخابات توسط احزاب مخالف نظام، عدم شرکت صریح اصلاحطلبان دولتی (گرچه در کردستان دارای پایگاه عمومی نیستند) همگی مزید بر علت شدهاند تا کُردها از شرکت گسترده در انتخابات امتناع ورزند.
|