یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

در مورد یک واقعه مهم در ورتسبرگ آلمان - مینا احدی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۹ بهمن ۱٣۹۰ -  ۱٨ فوريه ۲۰۱۲


گزارش و پاسخی به جبهه متحد طرفداران جمهوری اسلامی٬ کلیسا و مقامات حکومتی در استان بایرن آلمان

۲۹ ماه ژانویه بود که در یک جلسه سخنرانی در شهر کونیگز وینتر آلمان بودم که تلفن همراهم زنگ زد و یکی از پناهجویان ساکن کمپ پناهندگی در ورتسبورگ خبر خودکشی محمد رهسپار را به من داد. او گفت: خانم احدی اولین نفر هستید که به شما زنگ میزنم٬ کسی به داد ما نمیرسد٬ بیایید و ببینید یک ایرانی خود را کشت. این دوست ایرانی ادامه داد چند واقعه در حاشیه این مسئله هست که باید به شما بگویم: او قبلا هم بیماری دپرسیون داشت و اینرا مسئولین هایم و دکتر اینجا می دانست. او روز ۲۹ ژانویه که حالش بد بود به دیگران گفته بود و بدلیل تلفن کردن دوستان به بخش اورژانس او را با آمبولانس به بیمارستان بردند و در آنجا به او خندیده و گفته اند هیچ چیزت نیست و با لباس خواب او را از بیمارستان بیرون کردند. محمد رهسپارمجبور شده دو ساعت در سرمای چند درجه زیر صفر پیاده در خیابانها راه برود تا به هایم برسد. در مسیر راه مردم او را چپ چپ نگاه کرده و این واقعه محمد را مصمم کرد که خود را بکشد. او در اطاقش را بست و وقتی به پلیس و بقیه خبر دادیم سه ساعت طول کشید تا در اطاق را باز کنند. ... و من به این پناهنده ها گفتم همه اینها را پیگیری میکنیم. دولت٬ بیمارستان٬ مسئولین هایم باید جواب دهند چرا محمد رهسپار خود را کشت؟

چند روز بعد از این واقعه٬ من کماکان با پناهندگان در تماس بودم و همان روز یک هیئت از فدراسیون به هایم پناهندگی رفته و ضمن ابراز همدردی با پناهجویان تصمیم گرفته شد که یک میتینبگ اعتراضی در روز ۱٣ فوریه برگزار شود.

طی تماس با سازمان معتبر و آتیست جردانو برونو٬ آنها یک بیانیه دادند و سخنگوی این نهاد آقای میشاییل اشمیت سالمون که در آلمان چهره سرشناسی است٬ راسیسم و رفتار ضدانسانی با پناهندگان را محکوم کرد و در بیانیه خود گفت مینا احدی در آنجا سخنرانی خواهد کرد. اینرا قبلا با دو نماینده از کمپ پناهندگی چک کرده و اعلام کردیم. تلفنی به دوستان در هایم ورتسبورگ گفتم که الان نگاهها بسوی شما جلب شده است. باید از این فرصت استفاده کرده و بیشترین نیروها را دعوت کنید تا از خواستهای انسانی شما دفاع کنند. روزهای اول همه چیز بر این مبنا پیش میرفت.

من یک نامه رسمی به وزیر داخله ایالت بایرن که محمد رهسپار خود را حلق آویز کرده بود نوشتم. من وزیر را از نزدیک میشناختم. آقای هرمن که اکنون وزیر داخله این ایالت است قبلا با او در یک جلسه شرکت و هر دو سخنرانی کرده بودیم و از نزدیک آشنائی داشتم٬ از او خواستم که در یک جلسه و نشست با ما و مسئولین پناهندگان شرکت کند و به ما پاسخ بدهد. فدراسیون فراخوان به میتینگ را داد و ظاهرا همه چیز برای برگزاری میتینگ آماده میشد.

بتدریج در همان کمپ سر و کله کلیسا و مسئولین کمپ که با کلیسا همکاری میکنند و همچنین چند نفر اسلامی پیدا شد که در یک جهت حرف میزدند. تبلیغات مسموم برای فضا سازی٬ ضربه زدن به مبارزه پناهجویان و شانتاژ و تهدید شروع شد. آنها اعلام کردند که این اعتراض پناهندگان سیاسی نیست. گفتند علیه رژیم اسلامی حرف نزنید٬ اینجا پشت این استدلال قایم شدند که خواهر محمد رهسپار اینرا میخواهد٬ چون پیکر محمد را به ایران میفرستند٬ سپس بحثها اوج بیشتری گرفت٬ حزب الهی ها و کلیسا گفتند کمونیستها و چپها و ضد دین ها نباید اینجا حضور یابند. گفتند این پناهندگان سیاسی نیستند!؟ اعتراضشان هم سیاسی نیست. بخشا ناسیونالیستهای مدافع سلطنت هم همراه آنها شدند.

در این هایم یک اطلاعیه چند صفحه ای جعل کردند و با امضا مینا احدی و تحت عنوان" کمونیسم نوین" چاپ و توزیع کرده بودند. که گویا آن متن سخنرانی مینا احدی است و میخواهد در میتینگ اینها را بگوید!؟ ما تلاش کردیم نسخه ای از این نوشته را پیدا کنیم. اما در محل که متوجه قبح کار شدند آنرا جمع آوری و پنهان کردند. هنوز متن این نوشته را دریافت نکرده ایم. همه این شانتاژها و این سیاست که پناهندگان سیاسی نیستند و نباید جریانات سیاسی دخالت کنند٬ با این هدف بود که در قدم اول به این هدف برسند که پناهندگان علیه جمهوری اسلامی و علیه سیاست ضدپناهندگی دولت آلمان حرف نزنند. به عنوان آدمهای غیر سیاسی فقط خواستهای صنفی خود را بیان کنند.
آنها تلاش کردند که سازماندهندگان این تجمع در محل یعنی پناهجویان سیاسی که از دست رژیم اسلامی فرار کرده اند قبول کنند که سیاسی نیستند. به این تصویر تهدیدات ضمنی افرادی که در هایم پناهندگی ورتسبورگ زندگی میکنند و ضدمذهب هستند و علیه اسلام حرف میزنند را اضافه کنید تا تصویر کامل شود. پناهنده ای به من زنگ زد و گفت یکی از این طرفداران موسوی به من گفته علیه اسلام حرف بزنی خودم ترا میکشم و برمیگردم ایران آنجا به من کاری ندارند...

ائتلاف کلیسایی ها٬ طرفداران حکومت اسلامی٬ ضد کمونیستهای دو آتشه همراهی دولت محلی که بسیار محافظه کار و مذهبی و ضد چپ و ضد خارجی است٬ باعث میشود که تظاهرات را که به اسم فعالین فدراسیون بوده٬ به اسم یک خانم آلمانی ( لیزا توماس) بکنند.

در یک نشست با مسئولین پلیس و نمایندگان دولت محلی و نماینده نهاد "خارجیها" و نماینده پناهندگان از آنها سوال میشود: آیا در این تظاهرات کمونیستها خواهند آمد آیا کمونیستی حرف خواهند زد٬ آیا در این تظاهرات علیه رژیم اسلامی صحبت خواهد شد و با تهدید ضمنی که اگر میخواهید به ایران باز پس فرستاده نشوید٬ تظاهرات را به اسم یک فرد آلمانی بکنید. اجازه تظاهرات را که قبلا یک پناهنده سیاسی ایرانی عضو فدراسیون گرفته بود در همان جلسه تغییر میدهند و به اسم یک خانم آلمانی میکنند.

در روزهای قبل از تظاهرات همه مباحثات روی مینا احدی متمرکز میشود که او سمبل چپ و کمونیستها و ضد مذهبی ها است و او نباید در این میتینگ سخنرانی کند. تمرکز اصلی بحثها بر روی سخنرانی مینا احدی است و حتی گفته بودند که نفس حضور مینا احدی که مارکسیست و از چهره های ضد جمهوری اسلامی است٬ در این میتینگ شاخص است و بهتر است اصلا او حضور نداشته باشد.

روز تظاهرات روز مهمی بود و قبل از آن در سایتها و فیس بوک عملا دو جبهه در مقابل هم ایستادند٬ چه کسانی از سخنرانی مینا احدی دفاع میکنند و چه کسانی علیه آن هستند. سازمان "آنتی فا" (ضد فاشیست) در آلمان و چپهای زیادی به من نامه دادند٬ و نوشتند چند نفر بی ادب در سایتها علیه تو می نویسند ولی اینها عددی نیستند٬ ما میاییم و میتینگ باید درست پیش برود. تو سخنران هستی و نباید در مقابل این شانتاژها کوتاه آمد. از قبل هم اطلاعیه آلمانی فدراسیون٬ اکس مسلم و سازمان جردانو برای هزاران آدرس رفته و اعلام شده بود مینا احدی سخنران این میتینگ است.

در روز تظاهرات در حالیکه پیام و قطعنامه پناهندگان به زبانهای مختلف خوانده میشد٬ و من هم آنجا بودم یک نفر ایرانی به خانمی از سوی مادران پارک لاله که پلاکارد این تشکل را در دست داشت نزدیک شده و میگفت این اسم را بیار پایین٬ به او گفتیم به تو چه که اینها اینجا هستند اصلا تو چه کاره هستی که طرف فورا در رفت. با حساسیت و چهره های برافروخته چند لمپن طرفدار جمهوری اسلامی تحت عنوان ما سیاسی نیستیم و این متینگ سیاسی نیست آنجا ایستاده بودند که کسی علیه رژیم حرف نزند. با همین استدلال که مسئله پناهنده سیاسی نیست و نباید گذاشت احزاب دخالت کنند و نباید گذاشت کمونیستها حرف بزنند و غیره...

این صحنه ها البته برای من آشنا بود بعد از جنبش عظیم مردم در ایران در سال ۱٣۸۸ تعدادی از همین جوانان را در شهرهای دیگر هم دیده بودم که با استدلال اینکه ما دانشجو هستیم و به ایران میرویم جلوی دهان مردم را میگرفتند که شعار مرگ بر جمهوری اسلامی داده نشود. آنزمان همه این وابستگان به حکومت اسلامی و یا طرفداران اصلاحات رژیم اسلامی٬ پاسخ درخور را گرفتند٬ چه رسد به الان که حنای اینها ابدا برای مردم رنگ ندارد و پاسخ محکم را از جوانان ضد حکومت اسلامی٬ از میلیونها جوان و مردم عاصی از حکومت اسلامی٬ و بویژه جوانان عاصی از اصلاح طلبان دولتی و خریداران وقت و زمان برای حکومت اسلامی دریافت کرده اند.

من آنجا بودم که با سخنرانی خودم کاسه کوزه اینها را بهم بریزم. و جواب ائتلاف کلیسا٬ دولت محلی٬ شورای خارجیها که با دادن اطلاعیه خود را از این میتینگ بدلیل حضور مینا احدی مبرا اعلام کرد و همچنین تعدادی از چپهای ضدامپریالیست طرفدار اسلامیها و پیاده نظامی که زمینه را فراهم دیده بود به چپ و کمونیزم حمله کند٬ را بدهم و این کار را کردم. الان سایتهای ناشناس و یا افراد ناشناس معدودی٬ خالکوبیها و بازوهای خود را نشان میدهند و از جمع کردن امضا علیه من و یا فضا سازی بیشتر علیه چپها حرف میزنند. اما پاسخ به همه آنها اینست که اینجا ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی نیست. یک جنبش عظیم ضدمذهبی در آلمان وجود دارد و مردم آلمان٬ نیروهای مترقی در آلمان سالها جنگیده و از آزادی بیان دفاع کرده اند.

طبعا ما همراه نیروهای انقلابی و مترقی آلمانی اجازه نمیدهیم که تعدادی مرتجع به این دستاوردها حمله کنند. اما نکته محوری در این میتینگ روی سخنرانی من متمرکز شده بود و حتی در نشست های پشت پرده گفته بودند که نفس حضور مینا احدی در این میتینگ یعنی حضور چپ و ضد مذهبی ها و ... با تهدید ضمنی کسی که اجازه تظاهرات را گرفته بود٬ به او گفته بودند اگر میخواهی به ایران باز پس فرستاده نشوی٬ پای خودت را کنار بکش.

در مقابل چشم صدها نفر و در مقابل چشم رسانه ها لیزا توماس که از طرف ائتلاف مزبور در عمل وظیفه جلوگیری از سخنرانی من را داشت٬ میخواست مانع سخنرانی من شود٬ او با صدای بلند گفت اگر تو سخنرانی کنی٬ ما با دولت محلی مشکل پیدا میکنیم. او نتوانست مانع من شود و من در میان استقبال پناهجویان و حاضرین در میتینگ سخنرانی کردم و سیاست دولت آلمان و جمهوری اسلامی را مورد حمله قرار دادم. در همان محل چهره های برافروخته تعدادی طرفدار حکومت اسلامی به چشم میخورد که زمینه را مناسب ندیده و سکوت کردند.

رسانه های آلمانی سخنرانی من و اینکه اختلاف نظراتی وجود داشته و حرف از این بوده که کمونیستها و ضدمذهب ها نباید حرف بزنند را از زبان مسئولین کلیسا و هایم مطرح کرده و گزارش اصلی از میتینگ در عین حال به سخنان تند من بعنوان تندترین حمله به دولت محلی بایرن و جمهوری اسلامی و... اشاره کرده اند. البته این به مذاق طرفداران حکومت اسلامی و سبزها خوش نیامده ولی اینجا نمیتوانند به دفتر روزنامه حمله کنند و بخواهند این قسمت را خذف کند.

سخنرانی من مورد توجه و تشویق فراوان بود همه این اسناد و فیملها در دسترس است و فیلمبردار ما همه اینها را فیلم گرفته است. سه نفر ایرانی٬ یک زن و دو مرد که طرفداران موسوی بودند در آنجا با رگهای بر افروخته٬ علیه من تکه هایی میپراندند٬ ولی در مقابل، صدها نفر که به دعوت سازمانهای متعدد مدافع حقوق پناهنده به آنجا آمده بودند٬ یکپارچه تشویق میکردند. همین باعث شد حزب اللهی های سبز حاشیه ای بشوند.

وقتی با صدای بلند گفتم که من از جمهوری اسلامی نترسیده ام٬ از اسلامیهای تروریست در آلمان نترسیده ام٬ حالا دولت محلی آلمان باید بداند بطریق اولی از اینها نمیترسم. در این حین یک ایرانی به من نزدیک شد و گفت علیه اسلام حرف بزنی می زنمت که محافظان من او را به کناری پرت کردند و طرف خود را گم کرد و فرار را بر قرار ترجیح داد.   

اما بعد از این ماجراها مسئول و برگزارکننده این میتینگ متوجه قبح قضیه شده است و اکنون نامه معذرت خواهی برای من فرستاده است.
این شروع نامه لیزا توماس به من است. متن کامل نامه محفوظ است. امروز با او تلفنی حرف زدم و گفت بزودی علنا موضع خود را اعلام میکند.

Liebe Mina,

ich weiß gar nicht, wie ich anfangen soll. Ich schreibe Dir wegen Montag. Vielleicht sage ich Dir zuerst, dass ich mich schäme. Du kämpfst so lange für alle Menschen dieser Welt, für eine bessere Welt und Du hast den Mut, der so vielen Menschen fehlt. Und wären nur die Hälfte der Menschen so stark wie Du, wir hätten schon eine bessere Welt. Und was tue ich? Ich sage Dir, Du sollst nicht reden. Ich schäme mich dafür. Lisa tomas

مینای عزیز
من نمیدانم از کجا آغاز کنم. من اینرا بخاطر دوشنبه مینویسم. شاید بهتر است همین اول بگویم٬ من شرم دارم از رفتاری که با تو کردم. تو سالیان طولانی است که برای مردم این دنیا مبارزه میکنی برای یک زندگی بهتر و تو شجاعتی داری که در نزد بسیاری از مردم وجود ندارد. اگر فقط نیمه مردم دنیا مثل تو قدرت داشتند ما یک دنیای بهتر داشتیم . بعد من چی میکنم؟ من به تو میگویم که تو نباید سخنرانی کنی. من شرم دارم از این رفتار خودم. لیزا توماس

دوستان پناهنده٬ ایرانیان آزاده!
در کشور آلمان و در اروپا قدم به قدم مبارزه شده و ما و نهادهای متعددی از حق پناهندگی دفاع کرده ایم. فدراسیون پناهندگان ایرانی جان هزاران نفر را نجات داده است و همیشه گفته ایم در ایران همه چیز سیاسی است. از ماتیک زدن و جوراب نازک پوشیدن٬ تا آزادی بیان و تا عشق و سکس٬ تا انتقاد به دولت و میتینگ و تظاهرات. ایران کشوری است با یک حکومت فاشیست اسلامی و بطریق اولی نقد به اسلام در آن کشورممنوع و مستحق مرگ است. اما همین نقد و اعتراض و انزجار از اسلام بسیار گسترده و توده ای و اجتماعی است. در آنجا منتقدین به اسلام و وبلاگ نویسان آتئیست را میکشند و اینجا چند نفر وابسته به جمهوری اسلامی و موسوی میخواهند همین مقررات را با رگهای برافروخته اجرا کنند! فقط یادشان رفته که اینجا حکومتی که با خون ریختن همه را بترساند٬ یعنی پشتوانه آنها وجود ندارد. پس بهتر است بفهمند که امر پناهندگی یک امر صد در صد سیاسی است. پناهنده یعنی کسی که از دست دیکتاتورها و از خطر جانی گریخته و اینجا میخواهد مامنی و امنیتی بیابد.
ایرانیان فراری از حکومت اسلامی از دست یک حکومت فاشیست اسلامی به اینجا پناه آورده اند. حکومتی که هیچ حقی را برای هیچ فردی به رسمیت نمی شناسد. حکومتی که در آن قتل و کشتار و اعدام و سنگسار جزو قوانین اصلی حکومتی است برای ترساندن و ساکت کردن مردم. کسی که در آلمان سعی میکند در این مورد حرفی زده نشود و پناهندگان را از سیاست میترساند٬ اگر عمدی نداشته باشد سوراخ دعا را گم کرده است. آگاهانه یا ناآگاهانه به جمهوری اسلامی خدمت میکند. هر پناهنده ای که میخواهد جواب مثبت بگیرد باید با صدای بلند اعلام کند که از جهنمی به اسم ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی فرار کرده است که در آن شادی و بازی و رقص و انتقاد و ضدیت با مذهب و همه چیز قدغن است.
ما در آلمان و در اروپا در مقابل تزها و توطئه های زیادی ایستاده ایم که سعی میکردند٬ بگویند مسئله پناهندگان سیاسی نیست و یا در مورد دخالت و نفوذ مزدوران حکومت اسلامی در امر پناهندگی.
بویژه کشور آلمان جایی است که کوچه به کوچه در آنجا جنگیده ایم و عوامل و اراذل حکومت اسلامی را تو سوراخ کرده ایم. اینرا در کنفرانس برلین٬ درکنفرانس لوکوم٬ در جریان سفر خاتمی به آلمان و در جریان سخنرانیهای گاه و بیگاه سفرای جنایتکاران اسلامی نشان داده ایم که آلمان جای جولانگاه طرفداران حکومت اسلامی نیست.

طبعا ما اتفاقات ورتسبورگ٬ از جمله جعل نوشته ای به اسم مینا احدی٬ همکاری موذیانه کلیسا با شورای خارجیها برای ترساندن پناهندگان و ممانعت از سخنرانی کمونیستها و ضدمذهبها و همچنین شانتاژ لمپنهای اسلامی در محدود کردن آزادی بیان در آن کمپ پناهندگی را از طریق مراجع قانونی پیگیری میکنیم. اینجا ایران نیست و استان بایرن هم باید بداند با رفتار و سیاستها ضد پناهندگی وضد چپها و آتئیست ها نمیتوانند صدای پناهندگان را خفه کنند.

پناهجویان گرامی در هایم پناهندگی ورتسبرگ!
دو سال قبل هم در یک میتینگ در دفاع از حق پناهندگی و بسته شدن هایمهای شبیه به زندان در شهر شما سخنرانی کردم. البته بعد از آن حرکت اعتراضی تعدادی از پناهجویان و بویژه پناهجویان ایرانی پاسخ مثبت گرفتند. ما بعد از آن میتینگ نشستی با مقامات مسئول داشتیم وهمانجا مسئولین قول دادند که به وضع هایم رسیدگی کنند و به پرونده تعداد زیادی رسیدگی کنند. اینجا میخواهم تاکید کنم که کلید و رمز موفقیت شما مبارزه و اتحاد شما است. اتحاد حول این خواستها که همه کسانی که از دست دولتهای دیکتاتور میگریزند و بویژه همه کسانی که از دست حکومت های فاشیست و تروریست اسلامی میگریزند٬ سیاسی هستند و به همین دلیل باید فورا به عنوان پناهنده سیاسی به رسمیت شناخته شوند.
معضل پناهندگی معضل صد در صد سیاسی است و ما همواره گفته ایم زنان فراری از جهنم جمهوری اسلامی باید بدون اما و اگر بعنوان پناهنده سیاسی به رسمیت شناخته شوند. مبارزه برای رسیدن به حق پناهندگی یک امر مهم است و با غیر سیاسی کردن و جلوگیری کردن از افشا جهنمی که شما از آن فرار کرده اید ٬ عملا به حق پناهندگی حمله میشود و باید در مقابل آن ایستاد.


کلن. ۱۵ فوریه ۲۰۱۲
مینا احدی  


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست