یادواره ی هادی غبرائی
رضا مقصدی
•
امروز
چهل روز از تو می گذرد
امروز
این قبیله
چهل سال پیرتر است
اسماعیل خوئی
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۷ آبان ۱٣٨۲ -
۲۹ اکتبر ۲۰۰٣
چهل روزی که جامعه ی فرهنگی ما خصوصا گستره ی ترجمه ی ادبیات انگلیسی در از دست دادن یکی از فرزانگان فرهیخته اش به سوگ نشسته است. چهل روز پیش، هادی غبرائی، مترجم برجسته، ویراستار و سردبیر مجله ی فرهنگی – اجتماعی «پیام یونسکو» در یک حادثه ی جان خراش رانندگی به همراه همسرش «فرخنده» و دختر عموی آزاده اش «زری غبرائی» از میان ما رفت.
ناهمواری های جاده ی رشت – تهران سال هاست کشته می گیرد بی آنکه غیرت «حکام شب یلدا را» برانگیزاند. (برادر دیگر هادی، فرهاد غبرائی مترجم معروف چند سال پیش به همین شکل جانش را از دست داد). چنان که در جای دیگر نوشته ام، هادی غبرائی از نخستین روشنفکران اندیشمند دهه ی پنجاه در گیلان است که پا به پای خیزش های آزادی خواهانه در راه سوسیالیسم و آزادی گام گذاشت و از «ستاره» های «سرخ» آن سال ها بود که سرانجام پس از تحمل زندان هفت ساله در رویدادهای سال پنجاه و هفت آزاد می شود و نخستین ترجمه اش را از زندگی «دولو روس ایبا روری» انسان دوست برجسته اسپانیولی با همیاری عباس خلیلی و با نام هادی لنگرودی به چاپ می رساند و پس از آن تا آخرین لحظه هستی پربارش با ترجمه آثار فرهنگی جهان و همیاری های گسترده با مترجمان جوان در میان جامعه ادبی ایران خود را خدمتگزاری صدیق و صمیمی می شناساند.
مهدی غبرائی مترجم برجسته معاصر که بیش از چهل ترجمه ادبی در کارنامه اش دارد در مصاحبه ای که چندی پیش با مجله «گیله وا – ویژه هنر و اندیشه» کرد، می گوید: «به برادرانم فرهاد که دو سال پیش از من کار ترجمه می کرد و هادی که او هم دو سال پیشتر در نشر دانشگاهی ویراستار بود… در ابتدا به اصرار آن ها و بعدا با پافشاری خودم کتاب ها را می دادم تا آن ها را قبل از چاپ ببینند» و در همین مصاحبه در پاسخ به این سوال که یک ترجمه تا چه حدی می تواند هم نسبت به اصل وفادار بماند و هم زیبایی و گویای اش را حفظ کند، می گوید: «به اضافه ی وسواس و دقت و پشتکار خودم که تا چیزی را نفهمم از آن نمی گذرم، و همچنین دوستان یک دل به خصوص برادرم هادی که زحمت بازخوانی و گاه ویرایش بیشتر کارهایم به گردن او افتاد».
باری، درستی پندار و راستی گفتار و نیکی رفتارش در میان نزدیکان و دوستدارانش مثل زدنی است.
با از دست رفتن هادی غبرائی جامعه ی فرهنگی ایران و کوشندکان راه آزادی یکی از صمیمی ترین جان های شیفته اش را از دست داد. با درود به خاطره شورانگیزش نام و یادش
«زمزمه ی نیم شب مستان باد»
|