یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نوع برخورد دکتر مصدق با انتخابات - پرویز داورپناه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۹ اسفند ۱٣۹۰ -  ۲٨ فوريه ۲۰۱۲


ای مردم آزاده کجایید کجایید
آزادگی افسرد بیایید بیایید
علی اکبر دهخدا

روز هجدهم مهرماه ۱۳۲۸ دکتر مصدق چند تن از یاران و مدیران جراید را به خانهً خود واقع در شمارهً ۱۰۹ خیابان کاخ تهران دعوت کرد تا «برای جلوگیری از دخالت دولت در انتخابات دورهً شانزده تقنینیه، تبادل نظر نموده و تصمیمی اتخاذ نمایند.»
جلالی نائینی (مدیر روزنامهً کشور)، عباس خلیلی (مدیر روزنامهً اقدام)، احمد زیرک زاده ( مدیر روزنامهً جبهه)، ابوالحسن عمیدی نوری (مدیر روزنامهً داد)، حسین فاطمی (مدیر روزنامهً باختر امروز) و احمد ملکی ( مدیر روزنامهً ستاره) در این جلسه شرکت می کنند و برای تحقق بخشیدن به آرمان ها و اهداف خود و تاًمین آزادی انتخابات برای دورهً شانزدهم مجلس به گفت و گو می پردازند. آن ها در جلسهً بعد به دکتر مصدق اختیار می دهند به «آن چه در صلاح مملکت» می داند عمل کند.
دکتر مصدق اعلام کرد که ما باید مجددا برای جلب افکار عمومی و تحصیل آزادی انتخابات به تحصن برویم. گفتگو بر سر این بود که محل تحصن در کجا باشد. برخی معتقد بودند که در یکی از مساجد باشد ولی او تصمیم گرفت که این بار نیز در دربار تحصن صورت بگیرد.
دکتر مصدق اعلامیه ای به امضای خود در جراید منتشر کرده و از مردم روشن فکر و خیرخواه مملکت دعوت کرد که دو ساعت قبل از ظهر روز جمعه ۲۲مهر ماه ۱۳۲۸در خیابان کاخ، مقابل کاخ سلطنتی حاضر شوند.
وقتی اعلامیهً مصدق در جراید منتشر می شود، بلافاصله ادارهً کل شهربانی هم به ریاست سرتیپ محمد علی صفاری اعلامیهً تهدید آمیزی منتشر می کند با این مضمون که عده ای اخلال گر می خواهند در امور مملکت اختلال ایجاد کنند. دکتر مصدق به هیچ وجه توجهی به اعلامیهً مذکور نکرده و با حال ناتوانی و کسالت سه ساعت قبل از ظهر از منزل خود برای رفتن مقابل کاخ سلطنتی حاضر می شود.
بعد ها دکتر مصدق با شرح این ماجرا خطاب به نمایندگان دورهً شانزدهم مجلس شورای ملی کفت:
    «اگر عرض کنم شبی که فردای آن می خواستیم به کاخ سلطنتی برویم بر من چه گذشت و آنی از فکر خونریزی و کشتار، که احتمال داده می شد واقع شود، راحت نبوده ام خلاف عرض نشده، ولی چون شروع به یک مبارزهً ملی شده بود عقب نشینی مورد نداشت و به خود می گفتم که تا من و یک عده ای در راه آزادی از بین نرویم ملت ایران روی آسایش را نخواهد دید و به استفاده از حق ملی و حیاتی خود نایل نخواهد شد؛ ولی با این حال راضی نمی شدم که دعوت من منجر به خون ریزی و قتل عده ای بی گناه بشود و سعی می کردم حتی المقدور پیش آمدی نکند که مخالفین آزادی آن را وسیلهً پیشرفت مقصود خود قرار دهند و به جای این که ما می خواستیم از محدودیت هایی که برای ما درست کرده اند خلاص شویم دچار محدودیت های بیش تری شویم و روزگار مردم از این هم که هست سیاه تر شود.»[۱]
آن چه ساعتی قبل از حرکت دکتر مصدق و دوستانش به طرف کاخ به نگرانی و دل شورهً او افزود ملاقات سرهنگ سیاسی، یکی از افسران شهربانی، با مصدق بود که می گوید:
       «چنان چه از این کار منصرف نشوید، ممکن است امروز در این خیابان، مقابل خانهً خودتان، حوادثی روی دهد و عدهً زیادی از بین بروند.» و مصدق که در موقعیتی قرار داشته که راه بازگشت نداشته پاسخ می دهد: «هر چه پیش آید تحمل می کنیم و از دعوتی که شده است صرف نظر نمی شود؛ زیرا مردم مملکت از انتخاباتی که شده راضی نیستند و ما غیر از این که شکایت مردم را به دربار برسانیم چارهً دیگری نداریم.»   
دکتر مصدق و دوستانش قدم به خیابان می گذارند.
دکتر مصدق می گوید: «من وقتی برای رفتن مقابل کاخ از خانه خارج شدم به وسیلهً بلندگو از مردمی که دعوتم را اجابت کرده و ابلاغیهً رییس شهربانی در آن ها ایجاد خوف و وحشت نکرده بود درخواست نمودم که بالاترین فداکاری این است که از کسی صدا بلند نشود.»
همدلی مردم موجب خرسندی مصدق و دوستانش می شود: «واقعا مردم از خود شایستگی بسیار نشان دادند و ثابت کردند که مردمی هستند فداکار و دارای رشد ملی در آن موقع از کسی صدایی در نیامد که موجب دخالت پلیس بشود. اگر عرض کنم که در آن معبر غیر از صدای کفش صدای دیگری شنیده نشد بیان واقع است و سکوت سبب شد که نتوانند ما را ماجراجو قلمداد کنند و موفقیت نصیب ما بشود. فقط به تحریک ماًموران شهربانی شخصی به نام لارودی در مقابل کاخ سلطنتی فریاد می کشد: «دکتر محمد مصدق باید رییس جمهور بشود» به اشارهً مصدق مردم او را محاصره می کنند و مانع شعارهای او می شوند. ماًمورین شهربانی وقتی متوجه می شوند که با این شگردها نمی توانند مردم را از کوره در ببرند، لارودی را کت بسته به شهربانی می برند و وقتی دوستان مصدق به شهربانی می روند او را نمی یابند؛ در پاسخ آنان درباره ی هویت وی گفته می شود که لارودی خُـل مزاج است و به آسایش گاه منتقل شده است.
موقعی که مصدق و یارانش و پشت سر آنان، مردم به طرف دربار می رفتند، عبدالحسین هژیر که در آن زمان وزیر دربار بود به استقبال دکتر مصدق آمد و از او دعوت نمود تا وارد کاخ سلطنتی گردد تا همانجا مذاکره نمایند. دکتر مصدق امتناع کرد و گفت: «شما به من بگوئید انتخابات آزاد است یا نه؟» هژیر بی آن که جواب بدهد دعوت خود را با اصرار زیاد تکرار نمود. دکتر مصدق نیز سئوال خود را دوباره مطرح ساخت و با صدای بلند گفت: «عبدالحسین خان، اینجا در حضور مردم اگر شرف داری بگو انتخابات آزاد است یا نه ؟»
هژیر که قادر به جواب مثبت یا منفی نبود سکوت اختیار می کند.
هژیر به مصدق می گوید: «چون دربار محلی ندارد که بتوان از جمعیت زیاد پذیرایی کند فقط از بیست نفر پذیرایی می شود.»
همانجا ۱۹ نفر برگزیده شدند که با دکتر مصدق وارد تحصن شوند. این ۱۹ نفر عبارت بودند از:
آیت الله غروی، مشار اعظم، محمود آیتی، حایری زاده، دکتر بقایی، دکتر شایگان، حسن صدر، عباس خلیلی، ابوالحسن عمیدی نوری، ارسلان خلعتبری، شمس الدین امیرعلایی، مهندس احمد زیرک زاده، دکتر کریم سنجابی، دکتر کاویانی، عبدالقدیر آزاد، احمد ملکی، جلالی نایینی، دکتر حسین فاطمی و حسین مکی.
تحصن سه روز طول کشید. دکتر مصدق با واسطه هژیر مذاکراتی با شاه کرد.
در این چند روز تحصن، انتخابات هم در جریان بود و مردم هم رای می دادند و مصدق از مردم خواسته بود که رای بدهند. مردم فعالیت فوق العاده ای در انتخابات کردند و از فردای آن روز که قرائت آراء شروع شد و رئیس نظارت هم سید محمدصادق طباطبایی بود در ردیف اول منتخبین تهران تمام کاندیداهای جبهه ملی بودند و نکته جالب این است که جبهه ملی در همین تحصن تشکیل شد یعنی موقعی که دکتر مصدق و یارانش در کاخ متحصن بودند، آنجا پیشنهاد شد که این هیئت و این تشکیلات بنام جبهه ملی نامیده بشود و دکتر مصدق هم موافقت کرد.[۲] چندی بعد ابوالحسن عمیدی نوری و عباس خلیلی از جمع بیست نفری جدا شدند و به جای آن ها اللهیار صالح و امیر تیمور کلالی به هستهً مرکزی جبههً ملی پیوستند. روز اول آبان ۱۳۲۸همگی در منزل دکتر مصدق گرد آمدند و تصمیم گرفته شد که از این پس نام «جبههً ملی ایران» را بر گروه خود بگذارند و هیاًتی متشکل از مشار اعظم، دکتر شایگان، محمود نریمان و کریم سنجابی اساسنامه و آئین نامه های مربوط به جبههً ملی را تهیه و تنظیم کنند.
اما طرح تشکیل جبهه ملی با مشارکت احزاب و گروههای موجود در آن زمان پس از تبعید دکترمصدق به احمد آباد پی ریزی شد و در۲۱ آبان ماه ۱۳۲۸جبهه ملی ایران رسما تشکیل شد
روز ۱۷ آبان به دعوت جبهه ملی، متینگ بزرگی در میدان بهارستان برپا شد. دکتر مصدق بعنوان رهبر جبهه ملی، از مردم خواست که برای انتخاب نمایندگان ملت و پیروزی آنها، همچنین مبارزه برای استیفای حقوق ایران از نفت، به مبارزه ادامه دهند. در نیمه دوم آن ماه انجمن مرکزی نظارت بر انتخابات تهران به استناد گزارشهائی که در بارهً سوء جریان انتخابات دریافت کرده بود، بطلان انتخابات تهران و حومه را اعلام داشت و با تجدید انتخابات تهران، کاندیداهای جبهه ملی حائز اکثریت شدند. دکتر مصدق که نمایندهً اول مردم تهران شده بود، در توضیح برنامهً نمایندگان جبهه ملی به روزنامه نگاران گفت: «برنامه کار ما در مجلس مخالفت با قرارداد گس ـ گلشائیان و حفظ و حراست از آزادی های فردی و اجتماعی خواهد بود.[۳] باید گفت که فرق مصدق با سایر سیاستمداران این بود که او به رای مردم اعتقاد داشت چنانکه می گفت:« هیچ قانونی بالاتر از ارده ملت نیست»؛ و یا «قنون اساسی برای ملت است نه ملت برای قانون اساسی».
دکتر مصدق در مجالس قبلی هم به شدت به دنبال اصلاح قانون انتخابات بود تا به عنوان مثال حداقل کسی بتواند رای دهد که نام کاندیدای مورد نظر خود را بر برگه بنویسد نه اینکه اربابان رعایای خود را به پای صندوق بیاورند و ... به این لحاظ بود که دکتر مصدق بعداً هم طرح اصلاح قانون انتخابات و تقسیمات کشوری را به مجلس ارائه کرده بود که در این مورد هم مشکل پیش آمد. حتی دولت او در صدد اعطای حق رای به زنان هم بود اما با مخالفت شدید روحانیون روبرو شد واین اقدام نیز ناتمام ماند و با توجه به شرایط بحرانی کشور و ابعاد اعمال نفوذ گستردهً ارتش و عدم توفیق قانون اصلاح انتخابات کار به مرحله‍ی عمل نرسید.
جالب است بدانیم مساله اصلاح قانون انتخابات و انتخابات آزاد به حدی برای دکتر مصدق اهمیت داشت که همیشه بر آن تاکید داشت و به محض تشکیل دولت هم برنامه‍ی خود را چنین اعلام کرده بود:

۱- اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور بر طبق قانون طرز اجرای اصول ملی شدن صنعت نفت و تخصیص عوائد حاصله از آن به تقویت اقتصادی کشور و موجبات رفاه و آسایش عمومی.

۲ ـ اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای ملی و شهرداری‌ها.

و اجرای این دو اصل هم در حقیقت ضامن تامین استقلال و برقراری دموکراسی در ایران بود. زیرا با ملی شدن نفت، گام بسیار بزرگی در راه استقلال برداشته می شد، و با انتخابات آزاد و مناسب، ملت به یکی از مهم ترین شرایط دموکراسی دست می یافت.

روز۲۶آذرماه ۱۳۳۰(۱۷دسامبر۱۹۵۱) دکتر محمد مصدق نخست وزیر وقت در آستانه انتخابات دوره هفدهم قانونگذاری در یک نطق مهم سیاسی ـ آموزشی خطاب به ایرانیان تاکید کرد:
«این انتخابات، نخستین انتخابات پس از مشروطیت خواهد بود که در آن نفوذ خارجی و دخالت ارباب قدرت و سیاست وجود نخواهد داشت. این انتخابات، کاملا آزاد خواهد بود و رای دهندگان باید با درنظرگرفتن وجدان و منافع ملی (وطن) هرکس را که مایلند و به شایستگی، دلسوزی و درستی او اطمینان دارند انتخاب کنند و تحت نفوذ و تلقین هیچکس نباید باشند جز اراده و خواست خودشان و باچشم باز؛ و فلسفهً دادن رای مخفی هم همین است.» وی خطاب به ملت افزود: «شما با ورقه ای که به صندوق می اندازید برای دو سال سر نوشت خود و کشور را در اختیار وکیل خویش می گذارید، لذا باید قبلا این فرد یا افراد را به خوبی بشناسید که امانت دار باشند. وطن امانتی است که شما به دست ایشان می سپارید. وظیفه دولت درجریان انتخابات تنها این است که از صندوقها محافظت شود و آراء شما محفوظ بماند و خوانده شود و روز رای گیری آرامش و امنیت برقرار باشد. از سر و صداها در جریان مبارزات انتخاباتی واهمه نکنید که دمکراسی همین است، همان طور که نباید از قهر و آشتی های نمایندگان و اظهارات تند و تیزشان در مجالس نگران نشوید که اینها هم از جزئیات دمکراسی هستند و از آن جدا نیستند. باید توجه داشته باشید با کارهایی که شده است، وطن ما ایران اینک زیر ذره بین جهانیان قرار دارد، باید رشد سیاسی و فرهنگی خود را در این انتخابات آزاد به ثبوت برسانید تا سلطه گران در اراده و رشد شما منفذی نیابند تا دوباره از آنجا وارد شوند و رخنه خودرا شروع کنند که اخراج مجدد شان نیاز به زحمت و مرارت فراوان و صرف وقت دارد.»

انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی در دورهً نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق بود و در همین دوره بود که مصدق درصدد برآمد تا اصلاح قانون انتخابات را جهت کم کردن دخالت‌های دربار به اجرا بگذارد. او که قصد داشت این قانون را در مجلس شانزدهم به سرانجام برساند به دلیل اهمیت پرداختن به موضوع نفت ایران، نتوانست اقدامی در مورد این قانون انجام دهد، بنابراین علی‌رغم تمایل وی، انتخابات مجلس هفدهم به همان ترتیب گذشته انجام گرفت و همان قانون انتخابات پیشین در مورد انتخابات مجلس دوره هفدهم مجلس شورای ملی نیز به اجرا درآمد.
انتخابات دوره هفدهم مجلس در حال برگذاری بود که مصدق به دلیل شرکت در دادگاه لاهه مجبور به ترک ایران شد و به همین سبب برای این که نظارت دولت را بر روند انتخابات از دست ندهد دستور توقف رأی‌گیری را داد و ادامه انتخابات را به بعد از بازگشت خود از لاهه موکول کرد و این در حالی بود که ۸۰ نفر از نمایندگان انتخاب شده بودند. در واقع این عمل مصدق مبنی بر توقف انتخابات در نبود خود او، می‌توانست به دلیل ترس مصدق از اعمال نفوذ طبقه حاکمه دربار و منتفذان کشور باشد.[۴]
اکنون نیز، چهل و پنج سال پس از درگذشت دکتر مصدق، سلب حقوق و آزادی‌های اساسی ملت ایران، کودتاگران حاکم را در معرض بحران‌های جدی سیاسی و اجتماعی در عرصه‌‌های داخلی و بین‌المللی قرار می‌دهد. از این رو باید به ملت ایران هشدار داده، خاطر نشان کرد که مجموعه‌ً سرکوب ها و تضییقاتی که پس از کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۱۳۸۸صورت پذیرفته است، مانند نقض حاکمیت ملت از سوی کودتاگران که به بازداشت فعالان سیاسی، حقوق بشری، جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجویی، معلمان و شکنجه ها و اعدام های معترضان ... انجامیده است، دارای منشاء و هدفی مشترک بوده‌ است.
مصدق می گفت: گرسنه می مانیم و آزادی و استقلال خود را از دست نمی دهیم. مصدق خود را خدمتگزار مردم می دانست. اما منبع اصلی نیروی مصدق، نیروی شکست ناپذیر مردم بود. او فقط به این نیرو تکیه می کرد، فقط به این نیرو اعتماد داشت و فقط از این منبع نیرو می گرفت و ایمان داشت که بالاخره مردم روزی پیروز می شوند.
دکتر پرویز داورپناه

*به مناسبت ۱۴ اسفند ۱۳۹۰، سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق

منابع:
[۱] نطق های دکتر مصدق در دورهً شانزدهم مجلس شورای ملی، چاپ اوّل ۱۳۴۸، انتشارات مصدق(پاریس).
[۲] معرفی و شناخت دکتر محمد مصدق، محمد جعفری قنواتی، چاپ اوّّل۱۳۸۰، نشر قطره، تهران
[۳]حنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سرهنگ غلامرضا نجاتی،
    چاپ دوّم، ۱۳۶۵، شرکت انتشار.
[۴]مصدق، به اهتمام علی جان زاده، چاپ اوّل ۱۳۵۸، انتشارات همگام.  


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست