۹۹ در صدی ها در برابر ۱ در صدی ها
جنبش اشغال وال استریت تعمیق می یابد (۱)
حمید دادیزده
•
جنبش اشغال وال استریت در متن جوامع امروزی جاریست و هر روز این جنبش ابعاد بیشتری می گیرد و آگاهیهای افزونتری بر ادبیات خود میافزاید این جنبش آگاهیهای جدیدی به مردم میدهد و در تارنماهایش صدها سند و مدرک و مقاله در مورد حرص و طمع سرمایه سالاران هر روز اضافه میشود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۱ اسفند ۱٣۹۰ -
۱ مارس ۲۰۱۲
سخنم را با پیام نوام چامسکی معروفترین زبانشناس زنده جهان در تایید و تعریف جنبش اشغال وال استریت آغاز میکنم:
"هر فردی که چشمانی باز داشته باشد میداند که کانگستریسم موسسات مالی-وال استریت سبب شده که مردم ایالات متحده امریکا و جهان خسارات سنگینی را متحمل شوند. وهمه باید بدانند که حدود سی سال است این روند ادامه داشته است. هر چه میزان قدرت مالی این موسسات افزایش یافته قدرت سیاسی آنها نیز افزوده است. این روند یک چرخه کثیفی را سبب شده که منجر به انباشت بیکران ثروت لامتناهی همراه با قدرت سیاسی دردست یک مشت جمعیت ناچیزشود، حال آن که اکثریت مردم در یک شرایط متزلزل و به غایت شکننده قرار گیرند.آن یک در صد مشغول پیش بردن عملیات زشتی هستند در حالی که از هر گونه مجازات و پیامدها مصونیت مطلق دارند . جنبش ۹۹ در صد "به اندازه ای گسترده استد که نه تنها شکست خوردنی نیست ، بلکه آن قدر نیز پر شمارندد که نمیتوان آنها را در زندان نمود.
اعتراضات شجاعانه و نجیبانه ای که در وال استریت در حال انجام است باید بتواند این مصیبتها را در سطح جامعه مطرح کند و به تلاشهای معین بینجامد تا مردم بتوانند بر آن غلبه کنند و جامعه بشری را به یک روند سالم هدایت نماید. نوام چامسکی-۲۶ سپتامبر ۲۰۱۱
کانگستریسم در ادبیات اجتماعی ترمی است که به سرقت مسلحانه اطلاق میشود. وقتی که معروفترین زبانشناس زنده جهان که کار حرفه ایش در نیم قرن گذشته کار با واژه ها و دستور زبان بوده و عملیات سیستم وال استریت را با این ترم مورد خطاب قرار میدهد در واقع به میلیونها دانشجو و پژوهشگر بن مایه تزی را ارائه میدهد که بحث و بررسی آن آغاز شده است. حال این جنبش تصرف وال استریت چه خصیصه هائی را دارد که در برابر کانکستریسم وال استریت قد علم کرده است آیا وال استریت علاوه بر تسلط بر بانکها و الیگارشیهای مالی چه نقشی در سیستم امنیتی و نظامی انتخاباتی ایفا میکند؟
واکنش دولتهای غربی به صفوف گسترده و هم پیوسته جمعیت وسیع مدافعان جنبش اشغال وال استریت نشان از آن دارد که این جنبش در اعماق جامعه سرمایه داری نفوذ کرده و تیرهایش به اهداف درست نشانه رفته است. به سخن خیلی روشنتر و شفافتر میتوان گفت که جنبش اشغال وال استریت حرکت توفنده نسلی است که زیر بار گران سرمایه به اشکال مختلف سرکوب می گردد و حق و حقوق خویش را زایل شده میبیند. همان گونه که متفکران و مدافعان حقوق بشر و دموکراسی بیان میدارند جنبش اشغال وال استریت فوران خشم و رنج میلیونها انسانی است که دهه ها زیر منگنه ماشین سرمایه داری می شکئند و به طور سیستماتیک هر روز حقوق و منافع خود را بر باد رفته می بینند. این جنبش نوعی آتشفشانی است که از قعر جوامع بشری ریشه میگیرد و چون منافع همه زحمتکسان و محرومان را مدافعه میکند در اقصا نقاط جهان بازتاب می یابد. برخورد وحشیانه پلیس در امریکای شمالی و کشورهای اروپایی با این جنبش و ضرب و شتم و دستگیری گسترده مدافعان آن نشان میدهد که این جنبش صلح طلبانه و مدرن که نحله های متنوع و طیف وسیعی را در بر میگیرد، توانسته در جوامع بشری و در سراسر جهان نوک حمله خود را متوجه الیگارشیهای سرمایه و رانت خواران و ملاکینی بکند که در پی سودخواری و استثمار، جهان را به پرتگاه فقر و گرسنگی کشانده اند. مضمون و محتوای این جنبش چنانست که هر چه زمان بگذرد بر حقانیت آن می افزاید و صفوف آن در برابر صاحبان زر و زور قویتر میگردد. جنبش اشغال وال استریت به تعریفی اعتراض سازمان یافته جهانی به بی عدالتی های خشن و گسترده ایست که مالکان وال استریت عاملان آنند. بی جهت نیست که معماران این جنبش خود را جنبش ۹۹ در صد در برابر یک در صد دانسته اند. برای مثال در کانادا این جنبش بر آنست که سیاستهای بغایت ارتجاعی و ضد انسانی دولت محافظه کار استیون هارپر را زیر ضرب بگیرد. فردی که به عنوان دنبالچه بوش و اصحاب وال استریت کانادا را به حیات خلوت جنایتکاران تبدیل کرده است. از طرفی حقوق سالمندان، اتحادیه های کارگری و سرخ پوستان را زیر ضرب قرار میدهد و خصوصی سازی پروژه های احتماعی را پیش میبرد. بر آنست که مزایای پناهدگان را قطع کند امکانات بیشتری در اختیار یک در صد الیگارشی مالی بگذارد و در تمام لشکر کشیها و تجاوزات نظامی به عنوان دنبالچه نئوکانها عمل کند. از سویی به سخن مداافعان حقوق بشر چتر دفاعی جنایتکارانی چون خاوری ازجمهوری اسلامی ایران و چهره های مشابهی از روسیه و مکزیک می گردد. به برکت این سیاست بغایت ارتجاعی اینک کانادا به مامن همچو چهره های جنایتکار تبدیل شده است. جنبش اشغال وال استریت به درستی به این نکته پی برده ودر مخالفت با سرکوبهای وحشیانه مردم ایران به دفاع از حقوق کارگران ومردم ایران برخاسته است.( در واقع تلاش احمدی نژاد یرای حذف یارانه ها لبیکی بود به فرمان صندوق بین المللی پول و ارباب وال استریت که هدفی جز پروار تر کردن صاحبان زر و زور ندارد.)
برخی از پژوهشگران معتقدند که جنیش اشغال وال استریت چهره و مضمون جدیدی به دموکراسی داده است. خانم چاز والنسا مینویسد" وقتی که پلیس نیویورک روی پل بروکلین حدود هفتسد معترض را دستگیر کرد در واقع نوعی دمکراسی عمیق چشم به راه تولد است.او بر آن است که در چهل سال گذشته با تسلط بانکها بر امور مربوط به سرمای گذاریها و وامهای میلیاردی مسکن نوعی" کورپورت کراسی" اساس دموکراسی را بلعیده و سبب شده تنها یک در صد جمعیت سرمایه سالار جمعیت جهان را تحت تجاوز قرار دهد."این جنبش با حرکات نمادین خویش رسانه های وال استریت و سرمایه را تسخیر کرده و توانسته تصویر بزرگی از واقعیات را به جهانیان عرضه نماید.این پژوهشگر اضافه میکند که کل سیستم دولت فدرال یک تنه به فروش رفته و تنها صدای کورپوراسی به گوش میرسد و مردم و صدای آنان اصلا نماینده ای ندارند. اما رسانه ها و ارگانهای دولتی شاهدند که در ورای این جنبش صدای مردم به گوش میرسد و نوعی دموکراسی جدید از این جنبش فراگیر صلح طلب در حال زایش است
این جنبش همبستگی خود را با مردم یونان نیز نشان داده و با این خواسته بانک جهانی(آی ام اف) که دستور داده بود تا یونان میلیونها دلار از برنامه عمومی و مردمی – اجتماعی را حذف کند به مخالفت برخاسته بود.
هر جا دفاع از حقوق اقلیت هاست این جنبش آنجاست. هر جا سخنی از مبارزه با نابودی محیط زیست است این جنبش آنجاست.هر جا تجمعی از مبارزان حقوق بشر و عدالت اجتماعی برپاست این جنبش انجاست. و هر جا فریاد کارگران و زحمتکشان و زنان به گوش میرسد ، این جنبش آنجاست. در میان دیکتاتوریهایی که این جنبش در سراسر جهان در افشای عملکرد آنان تلاش کرده رهبران سابق لیبی، مصر و رهبر کشور سوریه وکره شمالی و روسیه و نیز جمهوری اسلامی ایران است؛ کسانی که دهها میلیون انسان را به منجنیق ستم بسته و زندانها و جوخه های اعدام را به فعالترین بخش فعالیت دولتی خویش تبدیل کرده اند.
جنبش اشغال وال استریت در متن جوامع امروزی جاریست و هر روز این جنبش ابعاد بیشتری می گیرد و آگاهیهای افزونتری بر ادبیات خود میافزاید این جنبش آگاهیهای جدیدی به مردم میدهد و در تارنماهایش صدها سند و مدرک و مقاله در مورد حرص و طمع سرمایه سالاران هر روز اضافه میشود. با وجود کمک مالی چند صد بلیونی به صنایع اتومبیلسازی، کورپوریشنها و چند ملیتیها با حرص و طمع سیری ناپذیر به سود خواری مشغولند و برای مثال سال ۲۰۱۱ تنها شرکت جنرال موتورز، علیرغم همه رجزخوانیها سود ۵۷ بلیونی نصیب خود کرده که در تاریخ این سازمان بی سابقه است.و تنها مدیران اجرایی این شرکت میلیونها دلار به عنوان پاداش دریافت کرده اند . همین شرکت به صوابدید " ای ام اف" تحت عنوان نوسازی اداری" صدها هزار کارگر را بیکار کرده ودر عوض به کمک اوتوماسیون تولید شدت کار و میزان استثمار را زیادتر کرده است
به سخن تیم پارکر در پی اطلاع رسانیهای جنبش اشغال وال استریت صدها هزار نفر صاحب حساب بانک بر آن شدند که حسابهای خود را در بانکهای اصلی مثل سیتی بانک و غیره مسدود کنند و به کردیت یونیون ها رو آورند.( مراکز مالی محلی)تیم پارکر معتقد است که دولت امریکا و واشنگتن نوعی وایستگی مستقیم به وال استریت دارد و با نبض وال استریت چرخهایش به حرکت در می آید. هر چند عده ای بر آنند که جنبش اشغال وال استریت از نفس افتاده اما واقعیت اینست این جنبش زنده است و در حال سازمانگری و عمق یابی و حضورش در جامعه در اعتراض به بی عدالتیها تعمیق می یابد.
طبق نظر جاناتان والترز " نسلی که در مقابله با جنگ ویتنام به خیابانها آمدند اینک با استفاده از ابزار و فناوری نو از جمله فیسبوک به صفوف نسل جوانی پیوسته اند که به دنبال عدالت و آزادیند. امروز دیگر برخلاف گزارشات همسو با وال استریت، جنبش اشغال وال استریت یک " حرکت مختص به نیویورک نبوده و پدیده محلی نیست. از اساتید دانشگاهها تا صفوف متحد کارگران و دانشجویان به تقویت این جنبش پرداخته اند. در ۴۵ ایالت امریکا این جنبش حضور گرم خود را نشان میدهد." آشر مک کورد که ماهها بیکار بود و تازه درر فروشگاه بزرگ زنجیره ای کار پیدا کرده در صفوف معترضین است او میگوید: من تازه کاری پیدا کرده ام کاری که حد افل مزد نصیب من میکند. به نظر من مردم کم درآمد سنگین ترین فشار و درد و رنج را از این رکود متحمل میشوند." معترض دیگری میگوید. اسم من دیک اشتنکامپ است. از راه دور به سیاتل آمده ام تا در اعتراضات حضور پیدا کنم. من زمانی علیه جنگ ویتنام برخاستم. او میگوید من جزو ۹۹ درصدم و معتقدم که مردم از این بحران اقتصادی عصبانی هستند چرا که سنگینی بار این بحران را بر دوش میکشند. بیکار میشوند و خانه هایشان بر باد میرود و حال آن که بانکها سودهای کلان میبرند.من ۶٣ ساله به اینجا آمده ام تا نشان دهم که فقط جوانان نیستند که در این جنبش مشغولند" . او که لباس مرتب و کفش تمیز دارد در هوای خیلی سرد همراه مردم در خیابانهاست.گاس کارول که از پرچم امریکا لباس پوشیده انگشتانش را به علامت پیروزی بالا برده و نوشته ای دارد: ما ۹۹ در صدیم و مخالف جنگ افغانستان (www.guardian.co.uk)فعالین جنبش ۹۹ در صدیها میگویند که" سیستم والت استریت طوری فاسد و بیرحم است و تقسیم ثروت به قدری غیر عادلانه است که دیگر امیدی به بهبود این سیستم نداریم. ما تمام تلاشمان را به کار بسته ایم اما به نتیجه ای نرسیده است. دموکراتهاهم ما ر ا فروختند. بنابراین سیستم دو حزبی را فراموشش کن. این سیستم فاسد است، غیر موثر است و بی روح". ژ وزف لازارو مینویسد: بی شک جنبش ۹۹ در صدیها تاکتیکهایی به کار میبرند که آگاهی مردم را در مورد بیعدالتیهای خشن بالا میبرد و نشان میدهد چطور سیستم حاکم نفوذ فراوانی در سیستم و انتخابات دارند. یک در صد بخش متمول، سرمایه سالار و قدرتمند تمام امکانات را در دست گرفته اند. آیا جنبش ۹۹ در صدی میتواند به یک سیستم یک حزبی برسد یا این که سومین حزب را بنیان نهد؟ به هر حال حزب تی پارتی که از خلا وجود سیستم عادلانه ایجاد شده بود شدیدا توسط مذهبی های اولترا افراطی راست تحت تاثیر قرار گرفت.
اهداف جنبش:
اهداف این جنبش بسیار زنده و سیال است. این جنبش بر آنست که مجمع عمومی خود را در ماه ژوییه در فیلادلفیا برگزار نماید ۴ ژوییه ۲۰۱۲. و همه مشکلات و نابرابریها و مسایل را طی سندی به کنکره امریکا ارایه کند. و این کار را بر اساس اولین اصلاحیه قانون اساسی امریکا انجام دهد. هر ۴٣۵ واحد کنکره دو نماینده برای کنوانسیون انتخاب خواهند کرد. جنبش اشغال وال استریت پلاتفورمی را فورموله کرده است با این اجزا:
-بهداشت عمومی برای همگان
-حفظ سیاره زمین
-شغل برای همگان
-سیستم مالیاتی عادلانه
-کاهش قرض ها
-حدف ایالت سرمایه
-بهبود باز پرداخت وام دانشجوئی
-پایان دادن به جنگهای پی در پی که هدفشان سود بیشتر است.
- اصلاح سیستم بانکی و سیستم بازار بورس
- تامین شرایط لازم برای مردم که بتوانند با تمهیدات بانکی خانه هایشان را حفظ کنند.
-پایان جنگ در افغانستان و کمک به بازماندگان جنگ
-یایان دادن به سانسور اینترنتی
-مرور دوباره و اصلاح سیستم بانکی فدرال رزرو
- و چند مورد دیگر.
آیا این پلاتفرم و موارد مطروحه در این پیش نویس جاه طلبانه به نظر نمی رسد؟ این پرسشی است که آکادمیسن ها میکنند. شاید واژه یهتر این باشد که آن را "هنگفت" خواند. اگر جنبش تسخیر وال استریت فقط یک مورد از خواسته های خود را به دست آورد –شغل به همگان- در حقیقت توانسته عصر اقتصادی- اجتماعی و سیاسی جدیدی را خلق کند. فعالین ۹۹ در صد معتقدند که پرزیدنت اباما را سیستم وال استریت و کورپورت کراسی استحاله کرده و از دست او کاری بر نمی آید. اما مخالفین ۹۹ در صد از جمله آرتور بروکس میگویند : باید در برابر این موج ایستاد و دو نوع واکنش را پیشنهاد میکند. یا استفاده از زور و دستبند و شلانک آب و باران گاز اشک آور و گاز فلفل و زندان و یا نادیده گرفتن آنها تا این جنبش فرو کش کند و به تاریخ بپیوندد. این دو نحله و مدرسه فکری در میان نئوکانها وجود دارد. آرتور بروکس پیشنهاد میکند که محافظه کاران باید از فرصت استفاده کرده و به دفاع از منافع و مواضع خود بپردازند. اما جنبش ریشه دار و پرمضمون تسخیر وال استریت هر روز حقانیت خود را بیش از پیش تضمین میکند و بر خواسته هایش پای میفشرد. چرا باید سیستم وال استریت از هر گونه کنترلی مصونیت داشته باشد؟ پرسشی است که این جنبش خواهان شفاف سازیست. چرا باید تمام منابع سوخت و نفت و انرژی در انحصار بخش کوچکی از الیگارشی نفتی باشد؟
تاریخچه کوتاه وال استریت
این وال استریت که با خصیصه کانگستریسم از او یاد میشود و جنبش ۹۹ در صدیها یا جنبش اشغال وال استریت در صدد مبارزه با آنست از کجا پیدا شده و چگونه موجودیست که با جثه یک در صدی با ۹۹ در صدمردم جهان کانکستری میکند، در انتخابات نفوذ میکند در مراجع قانونگزاری منافغ یک در صدی را بر ۹۹ در صد مرجح میکند و هر جا بساط تجاوز و اشغالگری است حضوری فعال دارد . کمپانیهای نفت و انرژی و حفاریرا همراه دارد. و بورس و اوراق بهادار را کنترل میکند و حتی تبلیغات و حیطه نفوذش تا آنجاست که حقوق بازنشستگی دهها میلیون کارگر و کارمند ر ا میخواهد نگهبان باشد تاریخچه کوتاهی از این موجود ناخجسته:
در ماه مارچ ۱۷۹۲، ۲۴ نفر از بازرگانان درجه یک شهر نیویورک در هتلی (هتل کوره) محرمانه اجلاس گذاشتند تا بازار اوراق بهادار و سهام و بورس را نظم بخشند و در برابر حریفان و حراج گران خود را محافظت نمایند. اینان در ماه مه ۱۷۹۲ سندی امضا کردند که بر اساس آن فقط بین خودشان به طور انحصاری اوراق بهادار را خرید و فروش کنند.. این ۲۴ نفر کسانی بودند و سازمانی را در شهر کاتن وود بنا کردند که بعدها به نیو یورک استاک اکسچسنج یا خرید و فروش سهام نیویورک معروف شد (NYSE)
و وال استریت نام دیواریست که حدود ۱۰۰ سال پیش از واقعه فوق مهاجران هلندی بین دو رودخانه در نیو یورک ساختند تا از منافع خویش در برابر سرخ پوستان و دیکر مهاجمان مدافعه کنند.این مسیر وال استریت نام گرفت و بازرگانان و اهالی سرمایه حجره ها و انبارهای خود را در آن میسر بنا کردند البته با یک تالار شهرداری و یک کلیسا . هر چند که در فیلادلفیا بازار مبادله سهام بنای رسمی خود را پی افکند. در ٨ مارچ ۱٨۱۷ به طور رسمی هیئت مدیره مبادله سهام نیویورک افتتاح گردید. هر چه این نهاد قدرت گرفت دولت فئرال و کنکره در برابرش زانو زد و نوعی خود را مطیع این نهاد کرد و به مبلغ آن بدل شد و صندوق پول و سازمان تجارت جهانی و فدرال رزرو به نوعی تکمیل کننده این نهاد شدند. سپس حرص و طمع سود و منافع شخصی این مجموعه را به فساد کشاند به طوری که کاخ سفید، کنکره امریکا و فدرال رزرو بر آن شدند که به نوشته این مورخ فشار آورند تا کارگران امریکا پس اندازهای بازنشستگی خود را در این بازار بسپارند. کاتکستریسمی که تا کنون بر رطب و یابس و تر و خشک رحمی نکرده و تنها برنی مکداف و شرکا ۵۷ بلیون از دسترنج مردم را بر جیب زدند. نشریات و روزنامه های زرق و برقدار وال استریست و مجلات " درونیها یا خودیها" موج سود اندوزیها را سر تیتر اخبار کردند که ای مردم فقط و فقط اینجا محل درآمدهای کلان و ثروتهای هنگفت است. اگر میخواهید یک شبه ره صد ساله بروید اینجا بیایید. فقط در سال ۱۹۲۹ ارزش سهام کمپانیها تا ۴۰۰ در صد بالا رفت. حال چه کسانی این تحولات قیمتها را در دست داشتند؟ درونیها. ارزش مالی کمپانیها به قدری بالا رفت که هر گونه مرزی را درنوردید و چندین برابر ارزش واقعی آنها بالا رفت ( بخوان بالا برده شد)بحران وقتی پیش می آیئ که به نوشته هرمز پرس گروه ویژه درونی وال استریت که کل چرخش قیمتها و کنترل بورس را دارند کل بازار بورس را به سوی منافع خویش سوق میدهند. حال آن که اصحاب جنبش ۹۹ درصدیها خواهان زندگی بهتر برای همه و در پی اتونومی فردی و مناعت انسانی انسانند. و جهانی عاری از جنگ و رقابتهای تسلیحاتی، جهانی عادلانه برای همگان.
www.hermes-press.com
www. Guardian.co.uk
cuupywallst.org/article/noam-chomsky
|