• جنگ اقتصادی برای بزانو درآوردن جمهوری اسلامی مدتهاست که شروع شده است. دراین جنگ غرب تنها نیست و اتحادیه عرب یکپارچه علیه اتمی شدن ایران در کنار کشورهای غربی قرار گرفته است و جبهه متحد حکومت های سنی مصمم هستند جلوی تحریکات روحانیون شیعه را بگیرند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۵ اسفند ۱٣۹۰ -  ۵ مارس ۲۰۱۲

داریوش شایگان درمصاحبه با مجله فرانسوی «فلسفه» می گوید: «جمهوری اسلامی مرده ولی خودش خبر ندارد» این اظهار نظر فلسفی درست است زیرا حکومتی که اکنون درتهران برسر کار است نه جمهوری است و نه اسلامی اما با نام جمهوری اسلامی و بکمک درآمد نفت و سرنیزه پاسداران هنوز بحران آفرینی می کند. کشورهای غربی هم علیه ایران جنگ اعلان نشده ای را شروع کرده اند، تحریم بانک مرکزی و تحریم نفتی در هفته های اخیر نشان می دهد که این کشورها تصمیم گرفته اند جمهوری اسلامی رابه زانو درآورند.

آرایش نظامی ناوگانهای غربی درخلیج فارس شرایط ماههای آخرجنگ ایران وعراق را تداعی می کند. بنظرمی رسد کشورهای غربی برای تسلیم جمهوری اسلامی همان شیوه ای رااتخاذ کرده اند که خمینی راوادارکرد جام زهررا بنوشد.
درآن زمان جامعه جهانی می خواست به جنگ ایران وعراق پایان دهد زیرا جمهوری اسلامی نا توان از پیشروی درجنگ با عراق شروع به تحریکات خطرناک کرده بود . کویت را موشک باران می کرد ، به کشتی های نفتکش حمله می کرد( جنگ نفتکش ها) و تهدید می کرد که تنگه هرمز راخواهد بست .
امروزهم جامعه جهانی می خواهد مانع دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای بشوداماجمهوری اسلامی هرروز تحریک اتمی جدیدی می کند ، پشت سرهم مانورنظامی انجام می دهد وموشک دوربرد آزمایش می کند و بازهم تهدید می کند که به کشورهای همسایه حمله خواهد کرد وتنگه هرمز را خواهد بست و دنیا را با بحران انرژی مواجه خواهد ساخت واین درحالی است که آمادگی نظامی آمریکا ومتحدانش درنزدیکی آب های ایران درحدی است که هرلحظه تصمیم بگیرند می توانند بنادرایران رامحاصره کنند ومانع رفت وآمد کشتی ها دراین بنادربشوند .

برای درک سیاستهای امروزی جمهوری اسلامی کافی است به گذشته آن مراجعه شود زیرا با گذشت بیست و پنج سال از پایان جنگ ایران وعراق ، رفتار وسیاستهای پایه ای رژیم عوض نشده است . علی خامنه ای رئیس جمهور نیست ولی رهبررژیم است ،هاشمی رفسنجانی نفر دوم جمهوری اسلامی علیرغم محدود شدن اختیاراتش هنوزخط می دهد و درمدیریت رژیم فعال است ، خاتمی مسئول تبلیغات جنگ ومحسن رضائی فرمانده سپاه درزمان جنگ هنوز ازتکیه گاههای نظام هستند ، میرحسین موسوی نخست وزیرزمان جنگ ومهدی کروبی سرپرست بنیاد شهید وبعدا رئیس مجلس با اینکه درحصر خانگی قرار دارند امارژیم جمهوری اسلامی رانفی نکرده اند وهرآن احتمال بازگشت آنان به آغوش نظام برای دفاع ازانقلاب اسلامی وجود دارد. جوانترها نیزمانند احمدی نژاد وبرادران لاریجانی واغلب فرماندهان سپاه دردوره جنگ ایران وعراق سیاسی شده اند وتمام استدلالها وعملکردهایشان برپایه تجربیات جنگ است ودستگاههای تبلیغاتی رژیم نیزمی کوشند حال وهوای دوران جنگ را درجامعه حفظ کنند .
مقایسه امروز جمهوری اسلامی با گذشته اش پنج نکته مهم را روشن می سازد نکته هائی که تا بحال برای بقای جمهوری اسلامی کمک کرده اند اما حالا بویژه بعد از شروع بهارعربی برضد خود تبدیل شده اند چون جامعه تشنه تغییر واصلاحات است ولی روحانیون محافظه کاربا هرتغییر واصلاحی مخالفت می کنند همچنین شرایط عوض شده ودنیا با ترفندهای جمهوری اسلامی کاملا اشناست .

۱ – پراگماتیسم
بعضی ازتحلیلگران غربی از جمله « پیررازو» محقق کالج دفاعی پیمان ناتو در رم اعتقاد دارند که سران جمهوری اسلامی کاملا پراگماتیک هستند وتعادل قوارا درک می کنند وشیوه های خنثی کردن رقیب را بلدند دردوران جنگ عراق بارها ازاین شیوه ها برای خنثی کردن عربستان سعودی، آمریکا ، اتحاد شوروی ، فرانسه و حتی ترکیه استفاده کرده اند . خمینی می گفت : « برای حفظ نظام می توان احکام اولیه اسلام را تعطیل کرد» بر پایه همین استلال چندین سال مراسم حج را تعطیل کرد .
این قضاوت شاید تا سه سال پیش درست بود ولی با حذف اصلاح طلبان ازقدرت که جناح عقل گرای رژیم بودند وضع عوض شده است اکنون تندروترین روحانیون وپاسداران که هیچ دوراندیشی سیاسی ندارند درمصدرامورقرارگرفته اند وبیشتر برپایه دگماتیسم مذهبی عمل می کنند تا پراگماتیسم سیاسی .شکست های پی در پی داخلی و خارجی حاکمیت طی سه سال گذشته بیانگر ناتوانی و نازل بودن شعور سیاسی هیئت حاکمه است که هریک سعی می کنند تقصیر شکستها را به گردن رقبای خود بیاندازند .

۲ – بحران سازی
جناحهای جمهوری اسلامی برای حل اختلافات داخلی وحذف رقبای خود طبق برنامه حساب شده بحران های خارجی ایجاد می کنند وازاین بحران ها برای پیروزی بررقبای جناحی خود بهره برداری می کنند .حذف لیبرال ها با گروگانگیری دیپلماتهای آمریکائی ، حذف جناح منتظری درپایان جنگ دومورد شناخته شده هستند . جنگ خامنه ، رفسنجانی علیه منتظری ، اکنون جای خود را به درگیری رهبر با رئیس جمهور برسرچگونگی برخورد سیاسی با غرب داده است و شیوه های غلبه بررقبا درجنگ قدرت همان است که بود .هرجناحی که قصد تسخیر قدرت را دارد ، رقیب را به وابستگی به استکبار جهانی وصهیونیسم بین المللی متهم می کند وبعد ازکنار گذاشتن آن جناح با همان شیوه خود را برای جنگ قدرت دیگری آماده می کند.
گفته شده است که جمهوری اسلامی رژیمی است بحران زا وبحران زی وحالا رقبا دست همدیگر راخوانده اند وجنگ قدرت به مرکزاعصاب رژیم رسوخ کرده و همه را بی اعتبار می کند .

٣ – منبع درآمد
سران جمهوری اسلامی مواظب منابع درآمد خود هستند واصطلاح هزینه دادن ورد زبان سران رژیم است . آنان می دانند که ممکن است کشورهای مختلف نفت آنها را بخرند وبرایشان سلاح بفروشند و دلالان وقاچاقی های بین المللی نیزآماده اند برای آنها خدمات ارائه بدهند ولی مطمئن هستند که هیچ کس وهیچ کشوری حاضرنیست به جمهوری اسلامی وام واعتبار بدهد بدینجهت حساب جیب خود را دارند. درجریان جنگ ایران وعراق قیمت نفت بسیار پائین آمد و ارزش دولار نیزکاهش یافت وجمهوری اسلامی بشدت ازنظرمالی درتنگنا قرارگرفت ورفسنجانی که بنمایندگی ازطرف خمینی مسئول اداره امورجنگ بود زمانی حاضرشد به جنگ پایان دهد که کیسه جمهوری اسلامی کاملا خالی شده بود . به بیان دیگر تجربه نشان داده است که جنگ اقتصادی علیه جمهوری اسلامی نتیجه می دهد هرچند که امروز بجای جنگ اقتصادی ازاصطلاح تحریم اقتصادی استفاده می شود . جنگ اقتصادی زمانی موثر است که تمامی مجاری درآمد رژیم کاملا بسته شوند با اگاهی به این امرکه مردم عادی نیزازاین تحریم ها رنج خواهند برد .
درسال های اخیربالا رفتن قیمت نفت درآمد سالیانه جمهوری اسلامی را ازاین منبع ازیکصد میلیارد دولاردرسال بالاتربرد وهمین توان مالی به خشن ترشدن حاکمیت کمک کرد اماهمه این درآمدها با فساد گسترده واقتصاد بی حساب وکتاب ازبین رقت و صندوق دولت با ریخت وپاش ها وحامی پروری ها خالی شد واکنون شدیدا درمضیقه مالی قرار گرفته وآسیب پذیر شده است .

۴ – قدرت نمائی
جمهوری اسلامی زمانی عقب می نشیند که یقین کند رقیب کاملا مصمم است ازنظراقتصادی ونظامی براو ضربه بزند بدینجهت همواره می کوشد قدرت نظامی خود را به رخ جهانیان بکشد تا خود را قدرتمند نشان بدهد ومانع اقدام نظامی رقیب بشود بدون اینکه توان کاربرد آن قدرت نظامی را که درمانورنشان می دهد درعمل داشته باشد . غنی سازی اورانیوم نیزبدون اینکه جای مصرف آن معلوم باشد تا اندازه ای با همین هدف دنبال می شود اما تروردانشمندان هسته ای ، انفجار پایگاههای موشکی ومختل شدن فعالیت غنی سازی اورانیوم با ویروس استاکس نت نشان می دهد که رجزخوانی های سران سپاه بیشترمصرف داخلی دارد و برای راضی کردن طرفداران خودشان است وگرنه ازنظرعملیات پیچیده نظامی وجنگ اعلام نشده قادربه دفاع ازخود نیست از این روی جمهوری اسلامی مطمئن است که آمریکا و کشورهای غربی آماده اند اورا بزنند اما نه آنطورکه انتظارش را دارد . درعین حال جناح تند رو رژیم یک جنگ کنترل شده را بنفع خود می داند. یک حمله محدود اسرائیل یا آمریکا به جمهوری اسلامی امکان خواهد داد که براختلافات درونی خود سرپوش بگذارد،طرفداران نظام را پشت سررژیم بسیج کند وناسیونالیسم ایرانی را بنفع خود بکار گیرد ، زیرا اکنون مشروعیت رژیم درداخل بشدت کاهش یافته و پایه های رژیم لرزان است ومنتظر معجزه است تا برای خود مشروعیت کسب کند. سران رژیم فکر می کنند همچنانکه جنگ با عراق به تثبیت رژیم منجر شد یک جنگ محدود نیزمی تواند بقای رژیم را ازاین به بعد تضمین کند. روشن است که این خام اندیشی ناشی ازارزیابی نادرست تعادل قوا ونداشتن دید استراتژیک است .

۵ – تروریسم بین المللی
رژیم جمهوری اسلامی ازشیوه های جنگ نامنظم استفاده می کند . دردوره جنگ با عراق ، رژیم توسط گروههای فلسطینی ولبنانی به تروروانفجار وآدم ربائی اقدام کرد وبعید نیست که بازهم اگرمفید تشخیص دهد بکوشد ازهمان شیوه ها استفاده کند بهمین جهت کشورهائی که درتحریم علیه جمهوری اسلامی پیشقدم شده اند بشدت مواظب هستند که جمهوری اسلامی علیه آنان به اقدامات تروریستی دست نزندالبته دردوران جنگ ایران وعراق بسیاری ازگروههای اسلامی درخاورمیانه ، جمهوری اسلامی راالگوی خود قرار داده بودندوحاضربودند برای حفظ آن به هراقدامی متوسل بشوند ولی اکنون جمهوری اسلامی بلحاظ ایئولوژیک شکست خورده ، اعتبارومشروعیت انقلابی خود راازدست داده ودرصحنه بین المللی کاملا منزوی شده است ومدل جمهوری اسلامی دیگرهیچ گروه خارجی را جذب نمی کند وبسیار بعید است که گروههای اسلامی خارجی موجودیت خود را برای حفظ رژیمی که خون مردم خود را می ریزد ، بخطر بیاندازد . تنها متحد استراتژیک جمهوری اسلامی یعنی رژیم سوریه هم که رابط جمهوری اسلامی با گروههای خاورمیانه ای بود درسراشیب سقوط قرارگرفته ودیگرنمیتواند دست پروردگانش را دراختیارجمهوری اسلامی بگذارد.

با توجه به نکاتی که دربالا بدانها اشاره شد ، اغلب کارشناسان غربی اظهارنظرمی کنند که بمباران وحمله نظامی مستقیم به ایران می تواند بنفع خامنه ای وحتی احمدی نژاد تمام شود تا خود را مدافع کشور درمقابل حمله خارجی نشان بدهند بهمین خاطر معتقدند که درصورت نیازبه کار برد زور، استفاده ازنیروی نظامی باید غیرمستقیم باشد یعنی باید ضربه را بجائی زد که درد می آورد و رژیم انتظار ضربه خوردن ازآن نقطه را ندارد . مخالفت بعضی از کارشناسان غربی با حمله نظامی به ایران باین خاطر نیست که حمله عملی نیست یا جمهوری اسلامی قدرتمند است یا جنگ می تواند عواقب پیش بینی نشده ای داشته باشد بلکه باین جهت مخالفند که معتقدند نیازی به حمله نظامی نیست وتحریم همه جانبه اقتصادی جواب خواهدداد زیرا اقتصاد ایران تک محصولی است وهشتاد درصد بودجه دولت ازفروش نفت است واگرنفت ایران کاملا تحریم شود رژیم نمی تواند مدت زیادی دوام بیاورد درعین حال همه گزینه ها ازجمله حمله نظامی نیزدردستورکارقراردارند .احتمال ظهورنیروی سوم درجامعه وکودتای سپاه پاسداران نیزازنظرها دورنمی ماند.

در این میان نقش روسیه و چین برای حفظ وضع موجود ودفاع از جمهوری اسلامی درایران قابل چشم پوشی نیست . رفتارامروزی روسیه وچین دربحران سوریه می تواندمعیاری برای رفتارفردای آنان دربحران ایران باشد این دو کشوردرفکرمنافع خود درایران هستند و با کارت ایران بازی می کنند. ولادیمیرپوتین در ۲۶ فوریه مقاله ای در روزنامه موسکوویسکی نووستی منتشرکرده وازتهدیداتی که نسبت به جمهوری اسلامی می شود به کشورهای غربی اخطار داده است که اگرحمله ای صورت بگیرد به فاجعه منجرخواهد شد ونتایج آن خارج از تصورخواهد بود ودرپایان پیشنهاد کرده است که غنی سازی اورانیوم کلا زیرنظرآژانس بین المللی انرژی اتمی قراربگیرد وتحریم ها علیه ایران تدریجا برداشته شود . چهارروزبعد ازآن مقاله تهدید آمیزکه بیشترمصرف داخلی درانتخابات روسیه داشت ، پوتین در دیداربا روزنامه نگاران غربی دراول مارس گفت که من تمام سعی خود را خواهم کرد تا جنگ نشود .

علیرغم این موضعگیری ها واقعیت اینست که نظام های چین وروسیه اکنون سرمایه داری شده اند ومنافع مشترک با آمریکا ومتحدینش دارند وبعید است که درچنین شرایطی جنگ سرد دیگری شروع بشود .جنگ سرد محصول برخورد ایدئولوژی ها بود وزمانش سپری شده است . حتی دردوران جنگ سرد نیزآمریکا کارخود را می کرد.


درسال ۱۹٨٨ کالین پاول مشاورنظامی رونالد ریگان ازهرگونه حمله مستقیم نظامی بداخل خاک ایران اجتناب کرد تا ملت ایران را پشت سرخمینی بسیج نکند درعوض به سکوهای نفتی رژیم دردریا حمله کرد ، کشتی های نفتی ایران را غرق کرد و نیروی دریائی جمهوری اسلامی رااز کارانداخت و با شروع نبرد هوائی واستفاده از تاکتیکهای مختلف مانع صدورنفت ایران شد .با ازبین بردن توان تهدیدات رژیم وقطع درآمد نفتی آن ،امریکا موفق شد جمهوری اسلامی رابه تسلیم وا دارد و به جنگ ایران وعراق پایان دهد وحالا نیز بنظرمی رسد که بعد ازسال ها ، کشورهای غربی ودرراس آنها آمریکا متقاعد شده اند که جنگ اقتصادی علیه ایران نتیجه بخش ومقرون به صرفه است ودراین عرصه وارد عمل شده اند وتحریم بانک مرکزی ، تحریم خرید نفت ایران وتنبیه کشورهائی که با ایران معامله می کنند یک جنگ اقتصادی تمام عیاراست که طی شش ماه آینده به اوج خود خواهد رسید . جنگ اقتصادی همیشه به تنهائی نتیجه نمی دهد وتجربه نشان می دهد که جنگ اقتصادی معمولا با درگیری نظامی پایان می یابد.

این بارجمهوری اسلامی نخواهد توانست مانند گذشته ها ازطریق دوبی تحریم هارا دور بزند زیرا اکنون شورای همکاری های خلیج درجنگ اقتصادی علیه جمهوری اسلامی، رو در روی ایران است. بانک «نور» دوبی که بیش از شصت درصد ارز خارجی از طریق آن به دست سران جمهوری اسلامی می رسید ازآخر فوریه در تحریم ایران شرکت کرده است و جایگزینی دوبی با کشور دیگری در همسایگی ایران آسان نخواهد بود.
تامین احتیاجات ازطرق غیرقانونی نیزکفایت نخواهد کرد زیرا جمعیت زیاد شده ، روابط تجاری توسعه یافته و تهیه مایحتاج یک کشورهشتاد میلیون نفری ازطریق قاچاق توسط سپاه پاسداران دیگرعملی نیست .
با این حساب می توان گفت که جنگ اقتصادی برای بزانو درآوردن جمهوری اسلامی مدتهاست که شروع شده است .
دراین جنگ غرب تنها نیست واتحادیه عرب یکپارچه علیه اتمی شدن ایران درکنارکشورهای غربی قرارگرفته است وجبهه متحد حکومتهای سنی مصمم هستند جلوی تحریکات روحانیون شیعه را بگیرند وبگفته پادشاه عربستان ،
« سرماررا بکوبند ».

ماشااله رزمی
سوم مارس ۲۰۱۲ - پاریس