پس از انتخابات!
کوروش عنایت
•
جمهوری اسلامی، جمهوری اقلیت است. این اقلیت برای حفظ قدرت، چاره ای ندارد مگر سرکوب شدید مخالفین، تهدید منتقدان، تطمیع بیطرفها، و تحمیق توده های مردم. وقتی حکومتی حکومت اقلیت میشود و در عین حال به هیچ عنوان حاضر نیست که قدرت را به اکثریت جامعه و نمایندگان آنها بسپارد، انتخابات واقعی دشمن ان میشوند، زیرا که صدای اکثریت جامعه در انتخابات انعکاس مییابد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۷ اسفند ۱٣۹۰ -
۷ مارس ۲۰۱۲
انتخابات مجلس در جمهوری اسلامی هیچ گاه به طور کامل آزاد نبوده و نمایندگان مجلس همیشه از فیلتر گزینش گذشته و برای جمهوری اسلامی خطری محسوب نشده اند. نمایندگان مجلس شورای اسلامی هیچ گاه و در هیچ دوره ای به دنبال تحولات اساسی و ساختاری در نظام سیاسی حاکم نبوده اند.
جمهوری اسلامی یک دستگاه بزرگ تصفیه است. در تصفیه خانه جمهوری اسلامی همیشه و در همه حال نیروهای خودی از نیروهای غیرخودی جدا میشوند. تنها آنها که خودی هستند به منابع قدرت و نفوذ سیاسی دسترسی دارند؛ آنها که غیرخودی ارزیابی میشوند از دایره قدرت بیرون میروند. غیرخودی کسی است که چون و چرا میکند، اشکال میگیرد و گوش به فرمان نیست. خودی آنست که گوش به فرمان است و عبید و مداح.
جمهوری اسلامی، جمهوری اقلیت است. این اقلیت برای حفظ قدرت، چاره ای ندارد مگر سرکوب شدید مخالفین، تهدید منتقدان، تطمیع بیطرفها، و تحمیق توده های مردم. وقتی حکومتی حکومت اقلیت میشود و در عین حال به هیچ عنوان حاضر نیست که قدرت را به اکثریت جامعه و نمایندگان آنها بسپارد، انتخابات واقعی دشمن ان میشوند، زیرا که صدای اکثریت جامعه در انتخابات انعکاس مییابد. در چنین شرایطی اقلیت حاکم برای حفظ قدرت چاره ای ندارد مگر دستکاری در مکانیسم انتخابات و نتایج ان. دستکاری در مکانیسم انتخابات در ایران به عهده نهاد شورای نگهبان است، و دستکاری در نتایج انتخابات در وزارت کشور به کمک سربازان بی نام و نشان امام زمان صورت میگیرد.
رژیم جمهوری اسلامی، رژیم اقلیت است. این رژیم نه باوری به انتخابات دارد و نه میخواهد که قدرت را از طریق انتخابات به رقبا و مخالفین خود واگذارد. از همینرو، به انتخابات همچون افزاری برای تحکیم مشروعیت رژیم حاکم نگریسته میشود و نه یک حق طبیعی. حاکمان جمهوری اسلامی تا آنگاه که انتخابات به نفع آنها است، ان را تائید میکنند. اما تجربه نشان داده است که انتخابات میتواند جلوه گاه نیازها و صدای آرزوهای خفته مردم نیز باشد. از همینرو انتخابات میتواند برای اقلیت حاکم خطرناک باشد. مهندسی انتخبات پاسخ رژیم حاکم است برای کنترل نتایج انتخابات وقتی که نتایج انتخابات مطابق میل و منافع آنها نیست.
اینبار هم نتایج انتخابات مجلس بنا نیست که چیزی را در زندگی واقعی مردم جا به جا و یا در حیات سیاسی جامعه دگرگونی اساسی ایجاد کند. بازی انتخابات به پایان رسیده است. اصلاح طلبان حکومتی به پایان کار خود رسیده اند. اصلاح طلبان بیرون از حکومت نیز دیگر نمیتوانند از طریق بازیهای انتخاباتی خودی نشان بدهند. فلسفه اسلام سیاسی به کمال رسیده و از این فراتر نمیتواند برود. این فلسفه سیاسی که بر مبنای اصل ولایت (مطلقه) فقیه گذاشته شده ناتوان از پاسخ گویی به نیازهای یک جامعه پیچیده همچون جامعه ایران است. نه حاکم فیلسوف و نه فیلسوف حاکم افلاتون میتواند پاسخ گوی جهان کنونی باشد و نه کاریکاتور ان یعنی ولایت فقیه میتواند به مسائل یک جامعه پیچیده مانند ایران پاسخ درخور بدهد. با پیچیده شدن جوامع، ما نیاز به ساختارهای سیاسی محلی و منطقه ای برای پاسخ گویی به نیازهای محلی و منطقه ای، و ساختارهای سیاسی ملی برای پاسخ گویی به نیازهای فرامحلی و ملی داریم. جمهوری اسلامی بر فلسفه سیاسی باستانی، بر حقوق جزایی مندرس، بر نابردباری اخلاقی، بر سیاست خارجی غیرملی، بر آرزوهای تئولوژیک دست نیافتی، و بر دوش مردان و زنانی استوار است که کوته بین اند و هراسناک از آزادی.
جمهوری اسلامی با آرزوی پیوستن آسمان و زمین آغاز به حیات کرد. اکنون از آسمانش چیزی باقی نمانده و حاکمانش برای حفظ قدرت زمینی خود، افسار اخلاق دینی نیز گسیخته اند. استبداد آسیایی در ردای اسلام ناب محمدی به ایران باز گشته است. این استبداد حد و مرز و قانون نمیشناسد. این استبداد بر خود قائم است و به کسی پاسخ گو نیست. این استبداد راه را بر اصلاح طلبی و اصلاح طلبان میبندد. گفتمان اصلاح طلبی بر این اصل گذاشته شده است که باب گفتمان باز باشد. اکنون دیگر باب انتخابات و باب گفتگو بسته شده است. انتخابات که در واقع گفتمان بخشهای متفاوت جامعه با هم است به پایان رسیده است. تمرکز قدرت در نهاد ولایت فقیه و دستکاریها و مهندسی انتخابات، جای چندانی برای اصلاح طلبی سیاسی باز نمیگذارد.
حاکمان جمهوری اسلامی تصمیم گرفته اند تا قدرت سیاسی را جمع و جور کنند و از نابسامانیهای رژیم حاکم بکاهند. یک دست کردن مجلس شورای اسلامی قدم اول ایشان است. اما تمرکز قدرت سیاسی در نهاد ولایت فقیه، رژیم جمهوری اسلامی را اسیب پذیرتر خواهد کرد. اگر چه تمرکز قدرت و حذف رقابت های سیاسی در کوتاه مدت از بحران ها خواهد کاست، اما این تمرکز قدرت، سرنوشت جمهوری اسلامی را به سرنوشت آیت الله خامنه ای گره خواهد زد. اگر همه قدرت به او ختم بشود، حذف او به هر صورتی که باشد نظام حاکم را از هم خواهد گساند.
اما با تمرکز قدرت در نهاد و در دستان ولایت فقیه ما شاهد تغییراتی در رفتار سیاسی جمهوری اسلامی خواهیم بود. چنین به نظر میرسد که رژیم حاکم بر سر مسائل نیروگاه های اتمی با کشورهای غربی به مصالحه دست خواهد زد. اگر چه رفسنجانی و اصلاح طلبان حکومتی به حاشیه سیاست رانده شده و دیگر نقشی بازی نمیکنند، اما خامنه ای - ولی فقیه - بعضی از سیاست های ایشان را اختیار کرده و به نام خود و برای استحکام موقعیت سیاسی خود به کار خواهد بست. رژیم حاکم برای حفظ قدرت سیاسی به بعضی اصلاحات در سیاست های فرهنگی، اجتماعی، و بین المللی دست خواهد زد. اما، بسیاری از مسائل جامعه همچنان بی پاسخ خواهند ماند. جمهوری اسلامی همچنان جمهوری اقلیت باقی خواهد ماند. دور جدیدی از مبارزات مردم برای آزادی در راه است.
|