بیانیه ی جمعی در تجلیل از سیمین دانشور
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۵ اسفند ۱٣۹۰ -
۱۵ مارس ۲۰۱۲
سیمین دانشور
(۱۳۹۰- ۱۳۰۰)
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که انتشار رمان «سووشون» در سال ۱۳۴۸، حادثه ای بزرگ و یگانه در حیات ادبیات معاصر ایران بود: این رمان به یکی از نیازهای تاریخی جامعهی ادبی ما پاسخی شایسته داد. «سووشون» با برخورداری از یک بازسازی معتبر و نیرومند، زبانی رسا و کارآ و در عین حال ساده و بی تکلّف، انبوهی از شخصیت های گیرا و آشنا، و این همه استوار بر بینشی عمیقاً انسانی و برگرفته از فرهنگ ایرانی، جستجوها و تلاش های داستان نویسان ایرانی در طول دهها سال را به ثمر رساند و سرانجام به خوانندهی ایرانی امکان داد تا در گونهی رمان به بررسی و بازشناسی زندگی و سرگذشت خود بنشیند.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که کارنامهی سیمین دانشور به این دستاورد بزرگ محدود نمی شود. بانوی فرزانهی جامعهی ادبی ما با نوشتن و ترجمهی دهها مقاله، رمان و داستان کوتاه، سهم بزرگی در سرزندگی و رونق و اعتبار ادب و فرهنگ و زبان زمانهی ما داشت.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که چندین دهه آموزش و پژوهش او در زیبائی شناسی و تاریخ هنر در دانشگاه تهران، نسلهایی از دانشجویان و شنوندگان را با نظر و نظرگاههای تازه ای بر هنر ایران و بر مباحث هنرشناسی و زیباشناختی آشنا کرد. در زبان و کلام او، زیبایی شناسی از دنیای احکام خشک و تعارفهای قالبی و داوریهای سیاه و سپید دوری میگرفت و به اندیشیدن و پژوهیدن در آفرینش هنری در جامعه میانجامید.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که بانوی فرزانهی فرهنگ ما روشنفکری آزاده و بیدار بود: از بنیانگذاران (۱۳۴۷) و از جمله اعضای نخستین هیئت دبیران (۴۸-۱۳۴۷) کانون نویسندگان ایران. هماره و همچنان در کانون و با کانون و کانونی ماند. آزادی اندیشه را پاس می داشت که باید بی هراس از سانسور و ممیزی، اندیشید و گفت و شنید و نوشت. قلمها را شکسته و زبانها را بسته نمی خواست. در استقلال و کوشنده و با درد زمانه زیست.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که از بزرگ بانوان زمانه بود، از تیره و خمیرهی آنان که در میان نابرابریها و برغم همه سنتها و آئینها و پندارهای زن ستیزانه، برابری زن و مرد را جستند و خواستند و زیستند و آینده و آیندهها را آرام و بیهراس نوید دادند.
اکنون که دیگر با ما نیست به یاد بیاوریم که همدوران روشندل ما، همواره امید بود و چه در آن سالهای اوج و فرود نهضت ملی ایران و چه درین راه و بیراهه های سالهای انقلاب ایران، گوئی همچنان و هر زمان، همچون درختها در پرسش از باد نشسته بود : " در راه که می آمدی، سحر را ندیدی؟ "
یادش بیدار.
۲۴ اسفند ۱۳۹۰ / ۱۴ مارس ۲۰۱۲
ارواند آبراهامیان - سیروس آرین پور - نعمت آزرم - داریوش آشوری - احمد اشرف - بهمن امینی - علی امینی نجفی - کاظم ایزدی - منیره برادران - رضا براهنی - علی بنوعزیزی - سهراب بهداد - شهرنوش پارسی پور- ناصر پاکدامن - آذر پورآذر - امیر پیشداد - نیرهی توحیدی - محمد توکلی ترقی - حمید رضا جاودان - محمد جلالی (م. سحر) - علی اصغر حاج سیدجوادی - فرنگیس حبیبی - حسن حسام - محسن حسام - نسیم خاکسار - هادی خرسندی - فرهاد خسروخاور - لطفعلی خنجی - اسماعیل خویی - جلیل دوستخواه - حسین دولت آبادی - قاضی ربیحاوی - ناصر رحمانی نژاد - نسرین رحیمیه - مجید روشنگر - سعید رهنما - ناصر زراعتی - رکسان زند - هوشنگ سیاح پور- علی شیرازی - ساناز صحتی - رضا علامه زاده - آنا عنایت - محمود عنایت - رضا قاسمی - محمد قانون پرور - شهرام قنبری - علی قیصری - کیان کاتوزیان - محمدعلی همایون کاتوزیان – داریوش کارگر - فرهاد کاظمی - کاظم کردوانی - احمد کریمی حکاک - زریون کشاورز صدر - هوشنگ کشاورز صدر - منصور کوشان - مریم متین دفتری - هدایت متین دفتری - رضا مرزبان - فریدون معزی مقدم - بهروز معظمی - هایده مغیثی - اسفندیار منفردزاده - فرزانه میلانی - فرهاد نعمانی - مجید نفیسی - شهین نوائی - پرتو نوری علا - مهشید نوشیروانی - وحید نوشیروانی - هما نوشیروانی - بهمن نیرومند - شاداب وجدی - محسن یلفانی.
|