•
چون دوستت دارم
و میخواهم باشی
می بینی که همیشه کسی هست که ترا ببیند
همانطور که من دیدم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۶ اسفند ۱٣۹۰ -
۱۶ مارس ۲۰۱۲
امروز کفشدوزکی را نجات دادم
درست از وسط پیاده رو
با آن خالهای سیاه
و بالا پوش نارنجی
مغرور و مطمئن
باد در سر
میرفت
او را با گوشهی پاکت
به دندان گرفته
پای پنجره ی خانه ای
روی قرنیز رها کردم
عصبانی بود و دست وپا میزد
شایدهم در دل ناسزا میگفت
اما ببین دوست عزیز
ناچار بودم
نمیدانم به کجا میرفتی
و حالا
سر از کجا درخواهی آورد
اما نیت من نجات تو بود
میخواستی با گشودن راهی
از میان رژه ی خشونت
ضربه ناپذیر بودنت را نشان دهی
اما من مزه له شدن را از تو میگیرم
چون دوستت دارم
و میخواهم باشی
می بینی که همیشه کسی هست که ترا ببیند
همانطور که من دیدم
و تو به تجربهی ساقهای بی صبری
که لگد کوبان
در یک نمایش جمعی
از روی حادثهی کوچکی چون تو
بدون دیدنت خواهند گذشت
نیازی نداری
تا هر جا که روی تیره ی پشتت
گرمی آفتاب را حس میکنی
راه خودت را برو
|