سلام بر حیدربابا
سید محمدحسین بهجت تبریزی شهریار
- مترجم: اسد رخساریان
•
باد نوروز چون بفکند کومهها،
آید گل برف و بنفشه در یک نما،
ابر سفید بچلاند پیرهن را
یاد بادا آن که کند یاد ما،
کوه غم شد گر دل من چه پروا.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲ فروردين ۱٣۹۱ -
۲۱ مارس ۲۰۱۲
برگردان این اثر را دو سالی است، آماده کرده ام. امید است که امسال منتشر شود. این ده قطعه از بخش اوّل آن، در آغازِ سالی دیگر از این سالهای توفانی، پیشکشی است برای تمام عزیزانم و یارانم در اینجا و آنجا .... اسد رخساریان
سلام بر حیدربابا
اثرِ جاودان استاد شهریار
۱
"حیدربابا" گاهِ خروش آذرخشها،
هنگام جار، جار سیلها به صحرا،
صف بستنِ دخترانِ تماشا،
سلام بر شوکتتان ایلتا ن،
بیاورید اسم من هم بر زبا ن.
۲
آنک همه کبکهایت در پرواز،
غنچههایت شکفتن کرده آغاز،
هنگامهی خرگوشان مینگر باز،
چه می شود کنی یادی ز ما هم،
سر بدهی نغمهای دلگشا هم.
۳
باد نوروز چون بفکند کومهها،
آید گل برف و بنفشه در یک نما،
ابر سفید بچلاند پیرهن را
یاد بادا آن که کند یاد ما،
کوه غم شد گر دل من چه پروا.
۴
"حیدربابا" پیکرهات پُرآفتاب،
چشمههایت گریان و رویات شاداب،
دسته گلِ کودکان خشگنا ب،
- همره بادی که میآید این دست،
برسان که بخت من خوابیده است.
۵
"حیدربابا" روسپیدی آن تو،
باغ و چشمه کنار و دامان تو،
جاودانه سرا و سامان تو،
جهان، قضا و قدر و نیستیست ،
غم نامهی آن که هست و آن که نیست.
۶
"حیدربابا" راه من کج بوده بود،
زمان گذشت و فرصت از من ربود،
نبردم از زیبایان تو هم سود،
غافل من از پیچ و خم زندگی،
از جدایی، مرگ، غمِ زندگی.
۷
"حیدربابا" فراموشی و عیاری نسازد،
انسان به عمر گذران چه نازد،
رندِ ابله خویشتن را میبازد،
با توأم من بالله همیشه در خویش،
بگذر ز من اگر ندیدمت بیش.
۸
"حیدربابا" "میراژدر" که میغرید،
نفس دِه در سینهاش میبُرید،
"عاشق رستم" با ساز خود میگپید،
میدویدم من چه قدر ترسنا ک،
میپریدم من چه قدر هوسناک.
۹
"شنگل آباد" و آن سببهای دو رنگ ،
آن مهمانیهای گاه گاهیِی بی رنگ،
انداختن به و سیبهایش با سنگ ،
خوابی شیرین که نشدم فراموش ،
تأثیر آن در دل و جانم چموش.
۱۰
"حیدربابا" در "قوریگول" غازها،
در خم دِه، سر و صدای سازها،
فصلِ بهار و پاییزِ روستا،
در چشم من یک فیلم سینماییست
تماشایش با جانم آشناییست.
|